زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

سگ های محترم

خبرهای خوشی از اون طرف ها میرسه. بالاخره خانوم دکتر ما هم دفاع کرد و نتیجه زحمت های 8 ساله اش رو گرفت. هیئت همراه هم که یک سفر فشرده به زنجان داشتند و در مراسم دفاعیه حضور فعال داشتند خسته نباشید عرض می کنم. جای من رو حسابی خالی کردین یا نه؟

از آب و هوا هم که شنیدم حسابی رگبارهای بهاری دارین. تگرگ و سیل و هوای خنک همه کشور رو گرفته. اینجا هم که هوا دوهفته ای هست که سرده و ما لباس های گرممون رو درنیاورده بودیم که بخوایم بپوشیم

این دفعه می خوام عکس هایی که از سگ های با احترام گرفتم بذارم. این سگ ها از نژادهای مختلف هستند و وقتی می خوان سگ بخرن از روی آلبوم نژاد و هویت پدر و مادرش رو می بینند و این که در بزرگسالی شبیه به کدوم میشه. برای این که سگ ها محبوب تر!! بشن از نظر ژنی دستکاری شون می کنند:یکی رو کمرش رو دراز می کنند، یکی رو پاهاش رو کوتاه می کنند. یکی رو پشمالوترش می کنند. یکی رو شبیه گرگش می کنند...

برای تربیت سگ هم باید از بچگی خریدش و توی خونه بهش غذا داد تا به صاحبش عادت کنه. در سنین کوچیک (چند ماهگی) با لباس و پتو و یا توی کیف می ذارنشون و میارنشون بیرون. البته بستگی به نژادش داره که چقدری باشه. سگ های کوچولوتر معمولا تحرکشون بیشتره و آروم و قرار ندارند. گاهی می بینی توی خیابون که یک سگ کوچولو(اندازه گربه) به یک سگ غول پیکر پارس می کنه و باشدت و حرارت داره عرض اندام میکنه و کل خیابون رو گذاشته روی سرش.

در این جور مواقع معمولا سگ های بزرگ یه نگاه عاقل اندر سفیهی به کوچولوهه میندازه که "آخه حرف حسابت چیه بچه؟" رهگذران هم لبخندی می زنند و رد می شوند.


کلا سروصدای سگ ها توی خیابون بیشتر از صدای گریه بچه میاد.

سگ ها هم معمولا بیمه هستند به خاطر خسارتی که ممکنه ایجاد کنند: بپرن وسط خیابون و همه ماشین ها رو به جون هم بندازن و یا توی فروشگاه ها وسایل رو به هم بریزن.


این سگ (عکس بالا) یک سگه 5 ماهه است که توی خیابون به صاحبش چسبیده بود و ازش جدا نمیشد! چون هنوز بچه بود و می ترسید

اگر خدای نکرده به حیوانات بی احترامی کنید سرو کارتان با انجمن های حقوق حیواناته و جریمه میشید. مخصوصا توی این کشور که به طبیعت و حیوانات اهمیت زیادی می دهند.

مثلا:

یک خانواده میرن مسافرت و برای گربه شون توی خونه غذا می ذارن. همسایه زنگ می زنه به پلیس و به خاطر تنها گذاشتن گربه جریمه مالی میشن.

سگ ها رو از بچگی با هر زبونی باهاشون حرف بزنی همون رو یاد میگیرن. چون چند تا کلمه کلیدی مثل بشین و بریم و بخور و این حرف ها رو یاد می گیرن. حالا اگر با سگت انگلیسی از اول حرف بزنی فقط همین زبون رو می فهمه و به یه زبون دیگه باهاش همون کلمات رو بگی درک نمیکنه.

بعضی فروشگاه ها اجازه ورود سگ و حیوان رو نمیدن. این تابلو رو بیرون فروشگاه می ذارن و میله ای که سگ ها رو بهش ببندن

گاهی که میریم فروشگاه می بینیم سگ ها نشستن و خیره شدن به در تا صاحبشون بیان. بعضی وقت ها هم اون قدر با سوز و گداز ناله می کنن که آدم می خواد بره صاحبشون رو پیدا کنه بیاره

این سگه بیرون فروشگاه نشسته بود و تقریبا داشت گریه می کرد! تا صاحبش رو دید اونقدر دوق کرد و هی بالا و پائین می پرید

نمی دونم سگ های بزرگ چه جذابیتی دارن، که ملت علاقه دارن بهشون.

صاحبش خیلی تلاش کرد که این سگه آروم بگیره تا من ازش عکس بگیرم ولی گوش به حرف نمی داد. صورتش شبیه خرس عروسکی بود!

لباس سنتی

تبلیغات این هفته خرید جالب بود. کلا هر مرکز خریدی که میریم برای خودش آگهی نامه داره و کالاهایی که هفته بعد می خواد بیاره رو معرفی می کنه. چون این مراکز خرید در کل کشور و گاهی در کل اروپا شعبه دارن معمولا تبلیغات همه شعبه ها(حداقل داخل یک کشور) یک جوره
تبلیغات این هفته یکی از این فروشگاه ها لباس های سنتی جنوب کشور بود. البته این ایالتی که ما هستیم و کلا ایالت های جنوی بیشتر کشاورزی و دامداری هست و لباس هاشون به شیکی لباس های آدم های فیلم های قدیم اروپایی نیست.

توی این آگهی ببینید حتی برای کفش و جوراب و پیراهن سفیدی هم که زیر لباس ها پوشیده میشه تبلیغ کرده. می خواسته کلا قدیمی بشن مردم.
این عکسی هم که 4 تائی لباس سنتی پوشیدن رو توی انبار کاه گرفتن که یعنی همه برین به دامپروری مشغول شید تا هوا خوبه!

البته این لباس ها خیلی گرون هستند. مثل لباس های سنتی خودمون که قیمتشون بالاست.

یه قسمت دیگه تبلیغات هم وسایل اسب سواری بود. از شلوار مخصوص تا کفش و جوراب و دستکش سوارکار تا زین و افسار و یراق و کفش و جوراب اسب. کلا قراره همه برن روستاها به سبک قدیم زندگانی کنند.البته شاید چون کسانی که ویلا و باغ دارن این امکانات رو هم دارن.

بهار فراری از ما

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.