زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

ماه Mai

امروز چهارشنبه 21 Mai هست. 11 ام این ماه روز مادر بود و 29 این ماه روز پدر هست. تبلیغات فروشگاه ها در این ماه از کادوی مادر به کادوی پدر تغییر کرد. این فروشگاهی که من ازش عبور می کنم لوازم آرایشی و بهداشتی اش طبقه اول هست و هدایای مادر و پدرش همه در این راستا قرار می گیره. یعنی سرویس طلا و جوراب و این حرف ها نداره. انواع کرم و شامپو و ژل و کرم و ادکلن و این حرف ها رو هم برای مادر و هم برای پدر پیشنهاد میده. بین والدین از جهت قیمت کادو فرق نمی ذاره!!


روز پدر
25 ام این ماه هم انتخابات پارلمان اتحادیه اروپاست. کلی بروشور و تبلیغات توی شهر براش پخش کردن. شنبه در میدان شهر یک گروهی بودن که انواع بروشورها در توضیحات مربوط به پارلمان اروپا و صادرات اروپا و یک سری آمار در قاره اروپا به روش های مختلف توزیع می کردن. یعنی از کتابچه مخصوص کودکان تا بحث های تخصصی و یا به زبان ساده برای افراد کم سواد داشتند. کاش فرصت داشتم و اطلاعاتی که توی این بروشورها یادآوری کرده براتون می نوشتم. اتحادیه اروپا از 28 کشور تشکیل شده که در مجموع 751 عضو پارلمان ار این کشورهاست. آلمان با 96 عضو پرجمعیت ترین کشور پارلمان را تشکیل می دهد و بعدش هم فرانسه با 74 عضو و ایتالیا  و انگلیس هر کدوم با 73 و اسپانیا با 54 نفر در رتبه های بعدی قرار دارند. اطلاعات بیشتر رو می تونید از ویکی پدیا بخونید. انتخابات از 22 تا 25 این ماه هست و شهروندان بالای 18 سال اتحادیه اروپا در هر کشوری که باشند می تونند در رای گیری شرکت کنند. البته شرطی که نوشته بود این بود که باید 3حداقل  ماه در یکی از کشورهای اتحادیه زندگی کرده باشند. رای دادن هم گروهی است. یعنی به کل اعضای یک گروه که در یک دسته هستند رای داده می شود.در هر گروه هم اسم اعضای آن با شغلشون و ایالت و شهر محل سکونتشون نوشته شده. الان بیشترین حزب آلمان در پارلمان اروپاCDU هست و هر حزب جایگان نشستنش مشخص هست.یعنی اعضای یک حزب کنار هم می نشینند. اعضای پارلمان هر 5 سال یک بار انتخاب می شوند. برای پیشبرد اهداف و برنامه ها اعضای اتحادیه با هم تشکیل حزب می دهند. یعنی فردی خارج از حزب کمتر توان پیشبرد برنامه هایش را دارد. از سال 1979 تاکنون این پارلمان مشغول فعالیت هست.
 اتحادیه اروپا در سال 1958 با اتحاد کشورهای آلمان و لوکزامبورگ،فرانسه، ایتالیا، بلژیک، هلند ایجاد شده.در سال 1973 کشورهای انگلیس،ایرلند و دانمارک به اون پیوستند و همین طور اعضای جدید بهش اضافه شده. الان هم که ترکیه خواهان پیوستن به اتحادیه اروپاست.

تعداد اعضای هر کشور در پارلمان

برگه رای با نام هر حزب و اعضای آن

دکور یک مغازه برای تابستان

دکور عروس و دامادی
در مسیر راهم یک آقای محترمی رو دیدم که روی زمین با گچ رد پا می کشید. فرصت نداشتم برم ببینم از کجا شروع کرده و قراره به کجا برسه و هدفش چیه!


مرد جوان در حال کشیدن رد پا روی زمین

رد پا!

وسایل بازی در فضای باز

چند هفته قبل که هوا گرم شده بود و مثل این هفته باد و بارون و سرما تو کارش نبود تبلیغات Tchibo برای بازی های فضای باز و باغ جالب بود. یک سری بازی های قدیمی و فراگیر رو با وسایل جدید و رنگی بازسازی کرده بودند. توی ایران بازی های قدیمی مثل هفت سنگ و گرگم به هوا و وسط بازی و ... دیگه اونقدر مشتری نداره .شاید به علاقه ما ایرانی ها برای نشستن و خوردن و اختلاط کردن و جدیدا قلیان کشیدن به جای تحرک و ورزش و بازی برمیگرده!! البته نسل جدید که شاید علاقه به بازی های موبایلی و اشتراک فیلم ها و عکس هاشون بیش از بازی های گروهی داشته باشند. شاید هم کمبود نفرات و هم بازی و پایه عامل کسادی بازی های گروهی شده و در آخر شاید هم من از فضای سیزده بدر و دورهم بودن های ایران دور شده ام و خبر ندارم و قضاوتم صحیح نیست
گذشته از همه این قصه ها بیاین عکس ها رو با هم ببینیم. در تبلیغاتش همه اعضای خانواده با هم مشغول بازی هستند و بازی رو محدود به مثلا کودکان یا جوانان نکرده.
یک سری وسایل مثل انواع توپ های فوتبال و یا راکت های تنیس و بدمینتون و یا انواع چسبونک ها و استخر بادی-آبی و وسایل بازی در آب و بازی بولینگ رو همه آشنا هستین و دیگه به عکس نیاز نداره. انواع کفش های چرخ دار و وسایل جانبی دوچرخه و اسکوتر هم جزء پیشنهادات بازی اش بود که من دیگه عکس اونها رو نمی ذارم چون خودتون بلدین

اسامی بازی ها رو من کلمه به کلمه ترجمه کرده ام چون دقیقا نمی دونم اصطلاح خاصی براشون وجود داره یا نه؟و روش بازی اش رو هم بلد نیستم. 



کریکت


وسایل بازی کریکت

بازی پرتابی

وسایل بازی پرتابی

schweif-poi شاید بشه دنباله رنگی ترجمه اش کرد

این هم که وسایل بندبازیه!

بازی boccia!

وسایل بازی boccia

دیسک پرتابی

دروازه فوتبال!


فضای شن بازی

وسایل شن بازی

توپ چسبی- نمی دونم چی ترجمه کنم!

Diabolo

شطرنج وایکینگ ها

یک سری وسایل بازی برای سگ هم بود مثل انواع پرتابه ها

این هم یک سری دوچرخه و وسایل مرتبط با اون با قیمت هاش


دوچرخه آلومینیومی




دوچرخه 200 یورویی

کلاه ایمنی کودکان

برد موجی و مچ بند

کارت اقامت+بعدا نوشت

چند روز قبل نوبت داشتیم برای تحویل مدارک کارت اقامت ارمیا. از قبل باید از مسئوله مربوطه تلفنی و یا ایمیلی وقت ملاقات گرفت و مدارک رو تحویل داد و منتظر موند تا کارتش با پست به دستمون برسه. در شهر ما، قسمت تمدید ویزای اداره خارجی ها بر حسب حروف الفبا تقسیم شده مثلا A-G یک نفر و بقیه حروف هم همین طور. مدارک برای تمدید ویزا هم مشخص هست و با نام و شماره تلفن افراد مسئول هر قسمت در بخش اطلاعات شهرداری موجود هست.
 در بدو ورود ویزای دانشجویی سه ماه اعتبار دارد و بعدش با تکمیل مدارک باید برای تمدید ویزا و تبدیل اون مثلا به ویزای شش ماهه و یک ساله یا دو ساله و ... اقدام کرد. برای مدراک شناسایی ارمیا از بیمارستان شروع کردیم. اول از همه مدرک تولد رو از بیمارستان گرفتیم و به شهرداری بردیم تا گواهی تولد صادر کند. دو ماه قبل از تولد ارمیا که برای ثبت نام (مشخص کردن تاریخ تولد نوزاد) به بیمارستان رفته بودیم فرم های تولد رو پر کرده بودیم در اون فرم پرسیده بود که فامیل نوزاد چه خواهد بود؟ برای ما چون فامیل زن و شوهر فرق می کرد باید مشخص می نمودیم که نوزاد فامیل چه کسی را خواهد داشت. (همون طور که می دونید اینجا معمولا بعد از ثبت ازدواج، زن فامیل شوهر را استفاده می کند و این طوری تکلیف فرزندان هم مشخص است) در لحظه تولد در همان اتاق تولد در بیمارستان که فرم مشخصات نوزاد مثل قد و وزن رو  پر می کردن نامش را پرسیدند و همان جا نوشتند. پس تکلیف اسم و فامیل مشخص شده بود.
 البته گرفتن مدرک از بیمارستان یه کم دردسرساز شد. چون توی بیمارستان از ما گواهی ازدواج خواستن! من نمی دونم برای خارجی ها این قانون هست یا شهروندان اروپایی هم این مدرک رو باید ارائه بدن. البته توی فرمی که پر کردیم نوشته بود ازدواج کردین یا نه و یا مادر مجرد !! و یا مادر طلاق گرفته هستین(کلا با پدر کاری نداشتن!). خب ما هم طبیعتا گزینه ازدواج رو علامت زدیم حالا از ما مدرکی مبنی بر ازدواج می خواست! هر چی هم بهش می گفتیم ما مدرک ازدواج مون رو موقع صدور ویزا به سفارت آلمان در تهران تحویل دادیم و الان دیگه اون رو نداریم قبول نمی کرد. خلاصه آقای همسر در بین مدارک فراوان توی کمد ترجمه شناسنامه اش را یافت. خوشبختانه در صفحه دوم شناسنامه های ایرانی نام همسر قید شده. همون رو برد به مسئولش داد و گفت سند ازدواج در کشور ما همین است! اون برگه ترجمه هم اونقدر مهر و امضاء و تمبر داشت که از رسمی هم رسمی تر پیدا بود. خلاصه قبول بفرمودند.
شهرداری هم بر مبنای نامه بیمارستان به ما گواهی ولادت(Gebursturkunde) و یک برگه برای بیمه و یک سری برگه برای خدمات دیگه که برای ما قابل استفاده نیست داد. مسئول مربوطه توی شهرداری نگاهی به پاسپورت من و آقای همسر انداخت و گفت خب هردوتون که ایرانی هستین پس مدرک دیگه ای لازم نیست(منظورش این بود که بچه تون هم ایرانیه دیگه!) بیمه هم چون ما Familienversicherung یعنی بیمه خانواده داریم ارمیا هم با بردن گواهی ولادت تحت پوشش بیمه قرار گرفت. در ادامه راه آقای همسر  Gebursturkunde صادر شده از شهرداری رو به سرکنسولگری ایران در مونیخ برد، البته قبلش از سرکنسولگری وقت ملاقات گرفته بودیم چون کنسولگری تا ساعت 12 ظهر مراجعین رو راه میده و برای ما که از مسیر دور می خوایم بریم باید قبلش هماهنگ کرد. در سفارت هم آقای همسر به عنوان ولیّ نوزاد باید فرم شناسنامه را پر می کرد و آن را تحویل می گرفت. شناسنامه هم از این جلد سبزهای جدیدهاست. در قسمت محل تولد  نوشته: کشور آلمان و در قسمت ناحیه :نام شهر را نوشتند. برای گذرنامه هم باید عکس پرسنلی صاحب گذرنامه موجود باشد. حالا ما با چه لطایف الحیلی از نوزاد 2 هفته ای عکس پرسنلی گرفتیم بماند! خلاصه پاسپورت رو هم برامون پست کردن و ما برای گرفتن کارت اقامت راهی شهرداری شدیم. فرم های مربوطه رو پر کردیم و پولش رو هم تقدیم نمودیم و به این ترتیب ارمیا تا یک ماه آینده صاحب کارت اقامت خواهد شد. مدت اعتبار کارتش هم به اندازه اعتبار کارت مادرش خواهد بود. نه شناسنامه آلمانی و نه اقامت دائم و نه هیچ مزیت دیگری هم ندارد چون پدر و مادرش ایرانی هستند و ویزایشان هم دانشجویی است قوانین پاسپورت آلمانی یا اقامت دائم و یا پول کودک KinderGeld و پول والدین ElternGeld که برای کودکان دیگر (دارای والد یا والدین صاحب پاسپورت آلمانی)هست رو من خبر ندارم چون شامل حال ما نمی شده من پیگیری نکردم. هر کدوم از مراحل بالا هزینه های خاص خودش رو داره که فکر کنم در ایالت های مختلف فرق می کنه.

بعدانوشت: این که ارمیا در کشور آلمان متولد شده هیچ مزیتی در آینده برای کسب ویزا نخواهد داشت! یعنی هیچ فرقی با بقیه ایرانی ها در این زمینه نداره.
این توضیح رو هم اضافه کنم که قوانین کشورهای مختلف فرق می کنه. ممکنه مثلا سوئیس یا سوئد یا استرالیا یا کانادا قوانین دیگه ای برای نوزادان متولد شده در خاک کشورشان داشته باشند و من خبر ندارم. کلا تابعیت از تولد دو نوع هست: "تابعیت یا به خون است یا به خاک".
تابعیت به خون است یعنی مهم نیست که نوزاد در کجا به دنیا آمده باشد همین که یکی از والدینش تابعیت کشوری رو داشته باشند او هم همان را خواهد داشت. مثلا یک نوزاد از پدر یا مادر آلمانی در هر نقطه دنیا به دنیا بیاید آلمانی خواهد بود چون در قانونشان تابعیت به خون است(البته یک سری قوانینی برای تولد خارج کشور دارند که من دقیق نمی دونم). همین طور که یک ایرانی در هر کجای دنیا از پدری ایرانی متولد بشه می تونه تابعیت ایران رو بگیره.
تابعیت به خاک است یعنی مهم نیست چه ملیتی داری همین که در فلان کشور به دنیا اومدی بهت تابعیت می دهند! من کانادا و آمریکا رو جزء این کشورها خوانده ام.نمونه دیگرش هم کشور برزیل است که مهم نیست کجایی باشی همین که در خاک برزیل به دنیا بیایی بهت پاسپورت برزیلی می دهند و همین طور به مادر نوزاد و مادربزرگ مادری نوزاد !!(کلا به مادر علاقه دارند!!) حتی اگر در هواپیمایی بر فراز خاک برزیل هم نوزاد متولد شود بهش تابعیت می دهند. دارنده پاسپورت برزیلی هم می تونه بدون ویزا به 100 کشور دنیا از جمله اتحادیه اروپا سفر کنه!
البته امروزه اکثر کشورها تابعیت ترکیبی دارند.
تابعیت یعنی پاسپورت، اقامت یعنی پاسپورت ندارد ولی می تواند در یک کشور بدون محدودیت زمانی و مشکلات تمدید ویزا زندگی کند.
این عکس ها را شقایق از پارکی که در شهری نزدیک ما رفته اند برای من فرستاده:






استفاده از عناصر طبیعی برای زیباسازی