زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

نامه ی عجیب

دیروز یک نامه جالب و عجیب دریافت کردیم! ماجراش مفصل هست و به بیش از یک ماه قبل بر می گرده. بذارید از اول تعریف کنم. بعد از تولد ارمیا همسایه پائینی مون که مدیر ساختمان هم هست برامون کادو فرستاد. یعنی یک پاکت گذاشته بودن پشت در با یک کارت پستال با عکس پای نی نی ! توی پاکت هم دو سه تا خوردنی مثل بیسکوئیت و اینها بود. بقیه افراد ساختمان واکنش خاصی نداشتند جز یکی شون! این همسایه بالایی یک زوج میانسال آلمانی هستند که اولین بار که آقای همسر را دیده بودند به جای سلام و تبریک و این حرف ها صاف گفته بود از قوانین پوشک بچه در شهر که خبر دارین؟(پوشک Baby باید از بقیه زباله ها جدا باشه-برای تفکیک زباله ها در شهرمون قبلا توضیح دادم ، فکر کنم مجدد هم باید مفصل بنویسم براش-) آقای همسر هم گفته بود می دونیم. چند هفته قبل خانم صاحب خانه اومد دم در خونه مون. این خانم در این مدتی که ما در این خانه ساکن بودیم اصلا کاری بهمون نداشت. طبق قانون حق نداره وارد خانه مستاجرش بشه. خلاصه خانم صاحب خانه اومد و گفت همسایه ها از دستتون به من شکایت کردن که توی تراس منقل روشن می کنید. ما تعجب کردیم که حدود چند ماه هست که ما سراغ منقل هم نرفتیم، یعنی همون باری که همسایه بالایی گفت دودش ما رو اذیت می کنه ما دیگه منقل روشن نکردیم. بهش گفتیم این ماجرا مال پارسال هست و ما این مدت با منقل کاری نداشتیم. اون هم قبول کرد و تعجب کرد که چرا یارو بعد این همه مدت حالا بهش زنگ زده.
 قضیه بعدی مربوط به یک نامه بامزه از طرف شهرداری هست که اون هم چند روز بعد اومد. یعنی یک نامه برای کل افراد ساختمان در صندوق های پست شون انداخته بودند. توی نامه هم نوشته بود که یکی از همسایه ها شکایت کرده و کلا مضمونش این بود که توی تراس منقل روشن نکنید و فضاهای عمومی رو تمیز نگه دارید. یادتون که قبلا گفته بودم همسایه ها وسایل شون رو در جلوی در ورودی ساختمان انبار کرده اند. من به آقای همسر گفتم که خوبه اینجا اداره شکایت از دست همسایه هم دارند البته شوخی بود و اداره مشاغل خانگی این نامه رو فرستاده بود.
 حالا قسمت جالب ماجرا اینجاست که نامه ای که دیروز دریافت کردیم با ماشین تحریرهای قدیمی تایپ شده بود و روش هم با خودکار نوشته بود خانواده فلانی و از شهر دیگری بود. ما تا حالا هر چی نامه دریافت کردیم تایپ شده با کامپیوتر هست نه با ماشین تحریر و این نشون میده فرستنده نامه شخص مسنی هست. خلاصه متن نامه بسیار جالب می باشد. اولش نوشته من در این 17 سالی که مالک این آپارتمان هستم تاکنون مشکلی با مستاجرانم نداشته ام ولی چندی است اختلافاتی در آپارتمان رخ داده که جالب نیست. نامه طولانی است ولی گویا همون کسانی که با ما مشکل دارند شکایت به این شخص که مالک آپارتمان هست برده اند.
ما خانه را از خانم مسنی اجاره کردیم و نمی دونیم این مالک ساختمان کیست؟ چه شکایتی بهش برده اند که طرف دست به قلم شده؟ ولی از مضمون این نامه بر می آید که مشکل ما هستیم. از متن نامه برمی آید که شاکیان عکس هایی از اقدامات خلاف رخ داده در ساختمان تهیه کرده و به او نشان داده اند و گفته اند خارجی هایی در این ساختمان هستند که آلمانی بلد نیستند و اسامی عجیب و غریب دارند!! چون توی نامه نوشته که تجسس و بازرسی زباله های دیگران خلاف قانون هست و زباله تا وقتی توسط شهرداری جمع آوری نشده جزء ملک شخصی آدم هاست! نوشته که من(نویسنده نامه و مالک آپارتمان) از یک شرکت بیمه دارد که در مقابل رفتارهای نادرست با خارجی ها حمایت می شود. رفتار نژادپرستانه با خارجی های دوست داشتنی! جرم سنگینی در این مملکت هست. یعنی فقط لازم هست به یک آلمانی تهمت فاشیست بودن و رفتار توهین آمیز و نژادپرستانه با یک خارجی زده شود طرف را بیچاره می کنند. یعنی گفتن همین کلمه "نژادپرست" به یک آلمانی از صد تا فحش هم بدتر است!! (شقایق در یک مغازه از رفتار فروشنده به تنگ آمده بود و بهش گفته بود فکر کردی من یهودی هستم با من این طوری برخورد می کنی؟! طرف نزدیک بود سکته کنه!!)
خلاصه در این نامه از ما خارجی ها در مقابل رفتارهای این همسایه بداخلاق به شدت دفاع کرده و طرف رو تهدید به شکایت به رفتار نژادپرستانه کرده. حالا خوبه ما خودمون خبر نداشتیم که این همسایه داره بر ضد ما چیکار می کنه ولی با این نامه طرف لو رفته. هر چی من و آقای همسر فکر کردیم که ما که اصولا با همسایه ها ارتباط خاصی جز سلام و علیک معمولی نداریم و بی سرو صدا و کم رفت و آمد هم هستیم، اهل پارتی و موسیقی هم که نیستیم و در این مدتی که ما در این آپارتمان ساکن بودیم تا حالا حرف و حدیثی نبوده چرا یک دفعه این زوج آلمانی این قدر بداخلاق شدند چیزی نفهمیدیم تنها حدسی که تونستیم بزنیم تولد ارمیاست! حدس من اینه که این زوج فرزندی ندارند و از وجود بچه ناراحت هستند.
خدا رو شکر آدم های اینجا اهل رفتارهای خشن و برخورد فیزیکی در مواجه با ناراحتی نیستند و از همون روش های قانونی و شکایت و وکیل و این جور چیزها وارد می شوند. یعنی ما نگرانی از بابت حرف یا برخورد این همسایه نداریم و با این نامه فدایت شوم مالک مرموز ساختمان یک جوری در مقابل حرکات بعدی شون حامی هم داریم.
این اولین برخورد با ما به خاطر خارجی بودنمون در این کشور هست و یک جورهایی جالب انگیزناک می باشد

عکس های زیر مربوط به دو هفته قبل هست که هوا آفتابی بود و پر از توریست. نمی دونم چرا توی همه عکس های من ملت دارن رژه می رن!!


کوچه های قدیمی


رستوران های بیرون نشین


ساختمان های قدیمی ایالت بایرن این مدلی هستند. شهر ما هم که مذهبی پر از مجسمه های مادر و کودک.

نظرات 36 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 06:26 ب.ظ

مهسا دوشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 06:41 ب.ظ http://sarneveshtehman.blogfa.com

(خوبه اینجا اداره شکایت از دست همسایه هم دارند...)

دختر کلی خندیدم... الهیی همیشه خندون باشی.

(تجسس و بازرسی زباله های دیگران خلاف قانون هست و زباله تا وقتی توسط شهرداری جمع آوری نشده جزء ملک شخصی آدم هاست!..)

ای بابا... چقدر بامزه.. ببین رو چه چیزایی هم حساس هستند...

واقعا فکر کنم همچین چیزی باشه ها!!
خودشون روحیات خودشون رو خوب می شناسن که برای چیزهای جزئی هم قانون دارند. حس پلیسی و فضولی در کار دیگران جزء ذاتشون هست.

mahtab دوشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 07:11 ب.ظ http://mynicechild.niniweblog.com

پس معلوم شد این آلمانیها هنوز نژادپرستن...نیان منو بکشن خوبه
دست صاحبخونه بامعرفتتون بی بلا
پس خارجیها هم چیزی به نام بخل و حسد دارن؟!شما که ازارتون به مورچه نمیرسه، مطمینا علتش حسادت به پدرمادر شدنتونه
خدا حفظ کنه ارمیاجونو براتون

کلا نژادپرست همه جای دنیا هست. ما خودمون ایرانی ها هم کم نژادپرست نیستیم.
فعلا که صاحب خانه هوای ما رو داره.
الهی آمین. حالا واقعا چیز دیگه ای به ذهنم نمی رسه که به خاطرش سر به سرمون بذارند.

بسامه دوشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 08:13 ب.ظ

اها پس این نامه یه جورایی به در می گم دیوار بشنوه اس.. ایول خانم مالک ساختمان..
ببین یه کاری کن..
فردا نایلون حاوی پوشک ارمیا رو از در که بردی بیرون بالا بگیر تا سطل زباله... یعنی همینجوری حرصشون بده... نچ نچ نچ.. المانی هم اینجوری میشن؟ عجبا..

وای من از این رستوانهای بیرونی انقدر دوست دارم.. اینجام یه اسنک فروشی بود که زیر درختای پیاده رو صندلی پلاستیکی گذاشته بود هر کی می خرید رو یکی از اون صندلی ها می نشست و می خورد یا اگه دوست داشت می برد.. ولی اومدن گفتن سد معبره جمعش کردن.. حالا پیاده رو هم عریض بودا.. اصلا سد معبر نبود...
چقدر اخه من تو رو دوست دارم لیلی

فکر کردی پوشک های ارمیا رو کجا می ذاریم؟ توی تراس روبه روی چشمش و دماغش!!
همه جور آدمی همه جا هست. خوب و بد همه جای دنیا کنار هم هست.
حیف شد ، ترسیدن ملتی که رد می شن هوس شون بشه و کارش رونق بگیره!
ممنون خانوم بامحبت

فوتون دوشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:04 ب.ظ

ای نامردا! چقدر واقعا نامرد بوده ن پس

هنوز هم هستن. معلوم نیست در پی چه نقشه ای هستن!!

همطاف یلنیز سه‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 05:13 ق.ظ http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
.
الخیر فی ما وقع... ان شاءالله که مساله یی پیش نیاد...
.
برقرار بمانید و راضی[لبخند]

سلام و سلام
امیدمون به خداست. چون ما واقعا حواسمون رو جمع می کنیم که قوانین رو رعایت کنیم.

مریم سه‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 07:25 ق.ظ

چقدر نژاد پرستن اینا لیلی جون من سه چهار روزه با وبلاگت اشنا شدم میام میخونم خیلی خوبه ولی من یه بار نظر گذاشتم تائید نکردی پرسیده بودم چطوری بدون خانواده ات به انجا عادت کردی اخه ماهم میخوایم با همسرم به اسپانیا بریم

همه جا نژادپرست هست ما هم گیر یکی شون افتادیم.
لطف داری خانوم، تائید نظرات یه کم طول میکشه چون بالاخره بچه داری است و هزار مشغله.
جواب تون رو دادم. تجربه جدید به آسونی به دست نمیاد و با سختی همراه هست.
ان شالله که شما هم با خاطرات خوب، سختی ها برات قابل تحمل میشه

نرگس سه‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 07:29 ق.ظ

واه واه چه چیزایی! بازم دست مالک ساختمون درد نکنه!

آره فکر کنم سنش زیاده خاطرات جنگ هنوز یادشه!!

زهرا - گل بهشتی من سه‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 08:22 ق.ظ http://www.golebeheshtieman.niniweblog.com

خیلی خوبه که از اسم نژادپرستی هم فراری هستن.
من همیشه فکر میکنم اگه قرار باشه یه جای دیگه زندگی کنم و همه به چشم خارجی دست پایین ببینندم خیلی اذیت میشم.

آره واقعا جنگ بلایی سرشون آورده که اینقدر محتاط شدن.
باهات موافقم. در یک شکور دیگه زندگی کنی همیشه خارجی هستی حتی اگر صد سال کنارشون باشی.

بهاره سه‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 08:41 ق.ظ

اینا دیگه چقدر بیکارن!آدم انقدر حسود

واقعا زیادی بیکارن دیگه. لابد حقوق بازنشستگی دارن و کاری هم برای انجام دادن ندارند باید سر تو کار بقیه بکشن!

مامان سه‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:13 ق.ظ

ولی خب فکر کنم راست میگن خب دود از تراس میره تو خونه هاشون


بندگان خدا.

بهتره شما کبابتون رو تو فر درست کنید .

ما وقتی از منقل استفاده می کردیم که زمستون بود و در و پنجره ها بسته.
الان که دیگه منقلی در کار نیست.

hamechialie سه‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:14 ق.ظ http://hamechialie.blogfa.com/




بی خیال

مامان سه‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:22 ق.ظ

فکر کنک بد نباشه شماها بعنوان تولد ارمیا شیرینی بدید در خونه های همسایه

اونها باید به ما شیرینی بدن خب!

تاتا سه‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:18 ق.ظ

اوه اوه
یعنی رفتن و زباله های شما رو درش تجسس نموده اند
احتمالا این همسایه شما بچه نداره و بچه دوست هم نیست
لذا ممکنه به خاطر رفتارهای طبیعی یک بچه مثل گریه کردن یا ایجاد سر و صدا به خاطر اون شاکی شدند و علیه تون مدرک جمع کردند بهانه های دیگری جور کردند
نمی شه بگن ما حوصله یه زوج با بچه نداریم منطقی و درست نیست
شاید هم دارند شکایت می کنند که برای فصل بعد با شما تمدید قرارداد نکنند
طبقه بالا هستند مثل اینکه
البته مسئله نژاد پرستی هم شاید مطرح باشه
انگار از یکی خوششون می آید از یکی نه!!

این آلمان ها عشق تجسس و فضولی هستند فقط حیف که قانون دست و پاشون رو بسته!!
من هم همین فکر رو می کنم که بچه ندارند و از هر کی هم که بچه داره متنفرند. آخه ارمیا اونقدر سر و صدا نداره و خونه ها نسبتا عایق هست.
برای قراردادمون نمی تونن کاری بکنند چون مدتی که اینجا هستیم قراردادمون نوشته شده.
الان دیگه کاملا نژادپرستی شون تابلوئه!

تیا سه‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:20 ق.ظ http://la-mia-vita.persianblog.ir

چه نکته ی خوبی رو اشاره کردی نمیدونستم در این حد بدشون میاد بهشون بگید نژادپرست!خداییش مردمین سرشون به کار خودشون هست اما تک و توک آدم ناحسابی هم توشون پیدا میشه!(همه جای دنیا همینه فقط میزانش گاهی فرق میکنه!)
من از سبک خونه هاشون اصصصصلا خوشم نمیاد حتی این هایی که جدید میسازن نمای سفید سیمانی...
ساختمون های ایرانی بسیار نما و معماری زیباتری دارند!

نکته خوبی هست یاد بگیر در مواقع اضطراری به کار می آید!!
همه جای دنیا آدم ناجور هست مهم اینه که درصدش کم باشه و این درصد کم هم گیر ما نیفته!!
شهر ما چون قدیمی است نماهای زیبا زیاد داره. خونه های مدرن که همه شبیه هم هست!

فردا سه‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 11:30 ق.ظ http://med84.blogfa.com

خب خدا رو شکر! اسم ارمیا جان رو آوردین!! و ما فهمیدیم که ایشان رو نخوردین!!!
باز خوبه فهمیدین! فک کن الکی الکی چه عملیات خرابکاری باشکوهی علیه شما خارجی های دوست داشتنی!! انجام میشد!

فعلا که همسایه بالایی قصد خوردنش رو کرده!!
البته الان هم مطمئن نیستیم عقب نشینی کرده باشه، معلوم نیست الان دارن توی چه اداره ای شکایت ما رو می کنن!!

بابایی سه‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 03:27 ب.ظ

ظاهرا آدمهای افسرده و زودرنجی هستند که در قفس قانون جای
دارند، نه نمیتونن احساسشون را اصلاح کنن ونه خارج از قانون
حرفی بزنن.اگه بتونید کمکشون کنید کمی از حالتها راحت بشن
مثلا با محبت یا دلجویی البته شرایط رو شما بهتر میدونید

بله حق باشماست. فکر کنم آدم های تنها و دور از اجتماعی هستند. تا حالا شاید 5 بار بیشتر ندیدیمشون.
نمی دونم باید پیش قدم بشیم یا بذاریم به حال خودشون

آزاده سه‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:08 ب.ظ http://yekfenjanandishe.blogfa.com

سلام با احترام دعوتید به خواندن لیستی از دوست دارم ها و دوست ندارم های من با روش " رولان بارت " منتظر قدم های پر مهرتان هستم .

سلام
خیلی ممنون

گلهای زندگی من سه‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:39 ب.ظ http://golhayezendegiyeman.blogfa.com/

[:S004

زینب سه‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:38 ب.ظ http://www.bahary72.blogfa.com

سلام لیلی جون
شقایق خانم خیلی بامزه حرف زدن
یعنی چون ارمیاگریه میکنه این نامه رونوشتن؟بچه تواپارتمانتون کم داریدنه؟

سلام خانومی
شقایق خانم باتجربه هستند در این کشور.
حدس ما اینه که اونها از بچه خوششون نمیاد. توی آپارتمان ما دو تا بچه دیگه هست که اونها هم مدرسه ای هستند.

۵۰درصد چهارشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:19 ق.ظ

توی عکساتون چرا مردم انقد لباس گرم پوشیدن؟؟؟ مگه الان اونجا هوا سرده؟

هفته قبل دما بین 4 درجه در شب تا 19 درجه در ظهر بود، که برای این فصل اینجا طبیعیه.

فاطمه چهارشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 01:56 ب.ظ

سلام
چندماهیه که میخونمت
خیلی قشنگه ویلاگت
عکسا هم عالین

سلام
خیلی ممنون خانومی
قابل شما رو نداره

معصومه چهارشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 03:01 ب.ظ http://tanhaian.persianblog.ir

چه عجیب. اکثر پیرمرد و پیرزنهای اینجا بچه ها رو خیلی دوست دارن ولی خوب خیلی هاشون هم هستن که اززور بیکاری دنبال سوژه می گردن برای خبر دادن و شکایت کردن. مثلا اگه کسی به یک ماشین پارک شده بزنه عمرا جرات کنه فرار کنه چون قطعا یه پیرمرد یا پیرزنی از پشت یک پنجره ای شماره ماشینشو برداشته و به پلیس خبر می ده.

درسته توی خیابون اکثر پیرزن ها با اشتیاق به ارمیا نگاه می کنند و ابراز احساسات می کنند ولی خب این مدلی هم وجود داره. آره این شکایت و فضولی و دردسر درست کردن برای بقیه رو دوست دارن.

نازنین چهارشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 04:43 ب.ظ http://hamasehnevis.blogfa.com

وب خوبی داری.به منم سر بزن.نظر یادت نره.

بسامه چهارشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 08:01 ب.ظ

می گم لیلی...
هر دفعه اشغال می برید با صدای بلند اعلام کنین اینجوری
alt papier kommt darein
glasse kommt darein
که همه شون بفهمن که بلدید... حتی می تونین برای اینکه پوشکش رو تشخیص بدن یه بار باز کنین و به همه نشون بدید

لیلی جون.. من یه ایمیل برات بفرستم؟؟؟

نه باید محتویات زباله ها رو بگیم مثلا زباله بیو شامل پوست میوه،ناخن و ... میشه. باید دونه دونه اسم هاشون رو بگیم.
باید به مبصر ساختمون نشون بدیم.
اختیار دارین خانومی شما که دیگه حق آب و گل داری اینجا

نرگس پنج‌شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:46 ق.ظ

آیا از اینکه پوشک رو توی تراس میذارید ناراحت هستند؟ مثلا بوش میره خونه شون؟ بچه دو ماهه که صداش اونقد بلند نیست بره خونه کسی!
نفهمیدید از چی عکس تهیه کرده بودند؟ منم حس پلیسی ام گل کرد!

خانوم ماپل چقدر حالت های مختلف به ذهنت رسیده
قبل از این که پوشک ها رو توی تراس بذاریم این اقدامات رو شروع کرده بود. البته نایلون پوشک ها در بسته است چون خودمون هم در رو باز می کنیم.
حدس می زنیم از منقل توی تراس عکس گرفته باشه و یا شاید هم از زباله های توی سطل. نمی دونم واقعا؟!

زینب پنج‌شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 04:10 ب.ظ http://www.bahary72.blogfa.com

عکسشوایشاالله بذار
تخم مرغ 6عدد،شکر250گرم،ارد200گرم،شیرنصف لیوان،روغن سه چهارم لیوان
پودرکاکائو5قاشق غذاخوری،وانیل نصف قاشق چایخوری،بگین پودر2قاشق چایخوری،
طرزتهیه:ابتداموادخشک(ارد،وانیل،پودرکاکائو،بگین پودر،)راباهم مخلوط کرده والک کنید
درون یه کاسه ی دیگه تخم مرغ هاروبشکنیدباشکروشیروروغن(هرکدوم ازایناروکه اضافه میکنی هم بزن تامخلوط شه بعدماده ی دیگه روبریزمخصوصاهم بزن تخم مرغ باشکرروتاشکرحل بشه ولی زیادهم نزن کهپف کنه یارنگش برگرده متعادل باشه)همه روباهم وقتی هم زدی اردوکم کم بریزکه گوله گوله نشه بعدکه اردروکم کم همشوریختی به مدت 5دقیقه رودورمتوسط هم بزن تاکامل مخلوط بشه قبل ازاینکه کارتوشروع کنی فرروتودمای 180درجه سانتی گرادروشن کن بعدقالبتوتوش روغن بریزبادست همه جای قالبوچرب کن طوری کهه هیچه جای خشک باقی نمونه اگه یه ذره روغن هم کف قالب باشه اشکال نداره.موادتوبریزداخلش به مدت 45یا55دقیقه بمونه بستگی به فرداره
20دقیقه ی اول اصلادرفرروبازنکن که پفش نخوابه بعد45دقیقه یه خلال دندون فروبکن اگه چیزی بهش نچسبیده بودپخته وگرنه بذار20دقیقه ی دیگه بپزه بعددوباره این کاروبکن بعد45دقیقه مواظب باش نسوزه

ممنون

زینب پنج‌شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 04:14 ب.ظ http://www.bahary72.blogfa.com

ببخشیددیگه طولانی شداگه جایی روجاانداختم بگوکه بگمالبته شماخودتون کدبانوهستید
بووووووووووووس برای لیلی عززززززززیزم

ممنون خانوم گل. من کامنت دستور پخت کیکت رو منتشر می کنم تا همه یاد بگیرن
نه عزیزم من کیک پختن بلد نیستم.

رویا پنج‌شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:37 ب.ظ http://khoshbakhti1393.blogfa.com

سلام لیلی جان از آشنایی با شما خوشحالم.این رمز منه:

سلام خانومی
ممنون

حمیدرضا پنج‌شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 11:45 ب.ظ

با درود خدمت شما.
بنده مدتی هست که خواننده پست های شما هستم.
در درجه اول از اینکه تجربیاتتون رو در اختیار دیگران قرار میدین ممنونم.
راستش رو بخواهین، سوالی هستش که مدتیه رهن منو درگیر کرده، ممنون میشم راهنماییم کنین.
به طور کلی زندگی در آلمان را چه جوری ارزیابی میکننی ؟
منظورم بیشتر در نوع برخورد با ایرانیها، شرایطی که ابرانیها اونجا دارند ؟ کار پیدا کردن برای ایرانیها و ... مسائلی از این دست هستش.
البته آدم ناجور همه جا هست ولی ...
ممنون .

سلام
خواهش می کنم.
سوال تون خیلی کلی هست. ایرانی ها هم در این کشور یک خارجی هستند مثل ترک ها و عرب ها و روس ها و ...
در گذشته بیشتر ایرانیان آلمان افراد تحصیل کرده و تاجر بودند ولی خب با ورود پناهنده های ایرانی شاید نگاهی که از قبل به ایرانی ها بود تغییرکرده باشه. یکی می تونه مثل پرفسور سمیعی باشه یکی هم ...

بابایی جمعه 16 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 11:18 ق.ظ

نگران نباش
محکم و استوار باش

فعلا که اونه که نگرانه
دور تراسش رو حصار کشیده که ما رو نبینه

Tahere جمعه 16 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 07:14 ب.ظ

سلام لیلى جونم گذشت از بزرگان است میگم یه کیک اشى چیزى ببر دم خونشون شرمندشون کن

سلام خانومی
معمولا غذاهای خارجی ها رو کسی که دید مثبتی بهشون نداره نمی پسنده. اگر شکلات و یا خوردنی های خودشون باشه بیشت استقبال می کنند.

تاتا شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:01 ق.ظ

واسه حس پلیسیشونه که همش فیلم پلیسی می سازن
هشدار برای کبرا ۱۱
دریک
.
.
.
فکر نمی کنم با هله هوله بشه دل کسی رو که از نوزاد دار های خارجی خوششون نمی آد بدست آورد.
اگه اقدامی کردی به ما هم بگو
من همش فکر می کنم خیلی قانون و مقررات دارند می دونی با اینها بزرگ شدند و زندگی می گذرونند و عاطفه و سوپرایز شدن و اینها ندراند.
من اگه باشم خیلی سختمه برم حتی سر صحبت و حال و احوال رو باهاشون باز کنم.

آره فکر کنم چون فیلم های پلیسی زیادی هم تلویزیون نشون میده.
برای عاطفه فکر نمی کنم بی عاطفه باشند چون توی خیابون به ارمیا محبت کلامی دارند. این همسایه های ما عتیقه هستند!!
فعلا که کاریشون نداریم. همون زندگی قبلی مون رو ادامه میدیم.

تاتا شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:03 ق.ظ

ببخشید یک نکته ای بود که الان چشمم بهش خورد
کسی که شما خونه رو ازش اجاره کردید مالک ساختمان یا همون مالک آپارتمان شما نبوده؟
یعنی وکیلش بود؟
چطوری خونه رو از کس دیگری اجاره کردید؟ مگه نباید طرف قرارداد صاحب خانه باشه؟

این نکته ای هست که ما خودمون هم نفهمیدیم. یعنی مالک ساختمان کیه؟ شاید مالک بقیه واحدهاست و واحد ما مال همون پیرزنه هست. نمی دونم.
اینجا مستاجر می تونه خونه رو اجاره بده!

فهیمه جونی چهارشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 11:44 ق.ظ

سلام.چطورین؟
شرمنده وایرلس ما قطعی زیاد داره.منم درگیر بودم مدتی.چه خبرا؟
واه واه !!!! برو رو تراس بگو ارمیا داد بزنه فاشیستها تاحالشون جا بیاد.آهان!!!!
شاد باشی.
از ماما و دوستان یادت نره بگی مهربون

سلام
خدا رو شکر خوبیم.
مهم ترین خبرها همینه که همین جا نوشتم. فعلا ما هم از روش های خودشون استفاده می کنیم.
به هم چنین دوست من
ماما که دیگه نمیاد. جلسه هاش تموم شد.

میلاد چهارشنبه 4 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 11:03 ق.ظ http://androidbaran.ir

سلام لیلی خانم ، من همچنان از خوندن مطالبتون لذت می برم ، لحن نوشته هاتون باعث ریز خنده هایی میشه که از ته دلم بر میاد
مرسی

سلام
خوشحالم که نوشته های من باعث شادی دیگران میشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد