زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

حضور فعال کشاورزان در بهار

من نمی دونم سازندگان این خانه چرا یک مسئله ی بدیهی رو در کابل کشی رعایت نکردند؟؟ چرا همه ی پریز برق های خانه ی ما در فاصله ی بیست سانتی متری کف خانه قرار دارد؟ یعنی غیر از پریزی که مابین دو کابینت بالا و پائین در آشپزخانه است و پریز برق دیگر در دستشویی همه ی پریزها به کف زمین چسبیده؟؟! آخه اینها فکر نکردند ممکن است کسی در این خانه ها بچه ی کوچک داشته باشد که هر سیمی که وارد پریزها شده باشد بسان یک ترکیب اضافه تشخیص می دهد و همه ی توانش را به کار می بندد که وضعیت سفید باشد. تا وقتی ارمیا بیدار باشد و روی زمین مشغول جستجو  باشد امکان ندارد موبایلی به شارژ باشد و یا احیانا خدای ناکرده تلویزیون روشن باشد. ایشان وظیفه ی خطیر خود می داند تا تمامی پریزها را از کار زیاد نجات دهد!
فصل بهار رسید و فروشگاه ها پر از محصولات کشاورزی و وسایل باغبانی و آلاچیق و صندلی و خلاصه زندگی بهارانه شدند. هم چنین گاهی در گوشه و کنار شهر اعلامیه هایی از نمایشگاه های گل و گیاه و محصولات کشاورزی و روستایی به چشم می خورد. مثلا یک نمایشگاه از صنایع دستی و محصولات خوراکی و گل و گیاه روستایی در اطراف شهر ما برگزار می شد. یک نمایشگاه از مراقبت و نگهداری گیاهان و تزئینات باغ و ... در یک قصر قدیمی در اطراف شهر. خلاصه برای این منطقه که کشاورزی سنگ بنای زندگی شان بوده الان فصل شور و نشاط است. در شنبه بازار پرشور شهر ما هم کشاورزان غرفه های محصولات خودشان را دارند. هر روز هفته بازار میوه فعال هست ولی روزهای شنبه غرفه های متنوع تری از کشاورزان که به طور مستقیم محصولاتشون رو عرضه می کنند دیده می شود. همه ی محصولات هم در بسته بندی های تمیز و مرتب و بسته به نوعشان پلمپ شده عرضه می شود. احتمالا مسئله ی مالیات هم حل شده است و همین طور نظافت خیابان بعد از جمع آوری غرفه . و خیل عظیم کسانی که دوست دارند مواد خوراکی خود را از کسی بخرند که چهره اش را می بینند و گپی هم با هم بزنند. کشاورزان گاهی توصیه های خوراکی و یا ترکیبی هم می کنند و با برخی مشتری ها که آشنا هستند احوال پرسی و سراغ و احوال می کنند. اکثر کشاورزان هم که مسن هستند افراد مذهبی و معتقدی هستند و شاید توصیه ای و پند و اندرزی هم به جوان ها داشته باشند! عکس های بیشتری از میوه فروشی ها در موبایل قبلی ام موجود بود که برفنا رفته است. امیدوارم در فرصت مناسب بتوانم دوباره عکس از میوه فروشی ها تهیه کنم.

غرفه ی فروش سس های مختلف ترب سفید

فروش عسل و محصولات عسل دار!

انواع سوسیس و گوشت های فرآوری شده

انواع سس ها و مخلوط های مختلف با زیتون- فکر کنم فروشنده  عرب باشد

سگ خسته! صاحبش وقتی فهمید که من از سگش عکس گرفتم افسار سگ را به من داد و می خواست عکس دوتایی از من و سگش بگیرد!

گل فروشی به مناسبت عید پاک شلوغ بود- این گل فروش ها از گلخانه های اطراف شهر هر روز گل های تازه می آورند



گل های بسته بندی شده آماده



عسل و موم فروشی- انواع عسل ها رو برای تست چیده است
تزئینات دست ساز مرتبط با عید پاک


آویزان کردن تخم مرغ به نرده های مجسمه برای خیریه. هر تخم مرغ یک یورو

پول این فروش صرف خیریه و یا ترمیم یک بنای تاریخی می شد.

نظرات 17 + ارسال نظر
سودا یکشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 08:53 ب.ظ http://sowda.blogsky.com

سلام.
خب حتما المانیا بچه ی کوچک ندارن! یا بچه هاشون از روز اول بزرگن! یا از همون اول کنجکاویشون رو نسبت به پریز سرکوب میکنن!
...
موبایل جدید خریدی؟!

نمی دونم سازنده و طراح این خونه درکی از بچه ی کوچیک نداشتن هر چند اپارتمان مان مال صد سال پیش است.
بلی ارمیا موبایل نو برای شکستن پیدا کرده

رخساره یکشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 09:40 ب.ظ http://doctoregharib.mihanblog.com

چه ارمییا بامزس...خونه بچگیا منم اینجوری بود.یه روز سیخ بیگودی مامانم رو کردم تو پریز.کل فیوزا پرید.شانس آوردم برق نگرفتم

بچه ها استعدادهای شگرفی در زمینه ی خرابکاری دارند.
علت انجام این کار چی بود؟ می خوام ببینم یادتون هست؟ اگر مسئله ی بود که قابل پیشگیری باشه زودتر از نظر ذهنی براش حلش کنیم که نخواد با سیم بره سراغ پریز برق!

تهمینه یکشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 10:33 ب.ظ http://vaghtimamanmishi.persianblog.ir

جاااانم ارمیا کوچولوپس راه افتاده انگار همین دیروز بود از بیمارستان محل تولدش عکس گذاشتی گفتی بله دیگه دنیا اومده.حالا شیطونیاش مونده بعدا سوالات بیشتری برات پیش میاداما ذوق کردم گفتی راه افتاده. ببوسش. مرسی از عکسهای بهاری.

نه بابا جناب ارمیا هنوز دلش می خواد که گربه وار خونه رو متر کنه. نه این که خونه مون خیلی بزرگ هست و در ابعاد کاخ الیزه می باشد ایشون عجله نداره که راه بیفته
قابل شما رو نداره مادر خانومی بااحساس و همدرد

ماری دوشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 10:09 ق.ظ

سلام و درود بر لیلی عزیز.
بعد از مدتها کامنت میذارم. این مدل گل فروشیها بایستی خیلی جالب باشن. شور و شوق مردم هم بامزه است. البته ما هم در اینجا کمی داریم. شور و شوق رو میگم.
بهتون خوش بگذره. مواظب همیدیگه باشین.

سلام و سلام بر خانومی کم رنگ!
توی شهر ما خرید گل خیلی رونق دارد و فکر می کنم خیلی ها برای روی میز آشپزخانه و طراوت بخشیدن به فضای داخلی خانه شان گل ها رو روزانه تهیه می کنند. هر چند که گل ها عموما بی عطر و بو هستند.
شور و شوق عید توی ایران که خیلی زیاده
ممنون

امیر دوشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 10:56 ق.ظ

درود
در مورد پریز در مقررات ملی ساختمان آمده که حداقل فاصله از کف 30 cm
احتمالا مساله زیبایی فضا بوده!
سپاس

سلام
چه طراحان ظریفی که حداقل رو رعایت فرمودند. نمی دونم شاید فقط واحد ما این طوری باشه چون صاحب خونه فکر نمی کرده غیر از دانشجو کسی دیگه ای ساکن این خانه بشود

سودا دوشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 11:25 ق.ظ http://sowda.blogsky.com

موبایل قبلی رو که ارمیا نشکسته بود! درسته؟

چرا دیگه، موبایل قبلی رو ارمیا تو خیابون روی سنگفرش ها انداخت

نرگس دوشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 03:58 ب.ظ

ارمیا شیطون بلای خاله اس دیگه! اینقدر تنوع توی عسل منو کشته! ما توی سفر به شهر طبس هم یه بازارچه سنتی نوروزی توی باغ زیبای گلشن دیدیم! اونجا هم یه غرفه انواع عسل هاش رو برای تست گذاشته بود و گرون ترین عسلش رو برای تست به ما تعارف کرد!

ارمیا هم دلش می خواد بیاد خونه ی خاله شیطونی کنه تا خاله تشویقش کنه.
بازارچه های سنتی هر شهر توی عید خیلی دیدنی و خریدنی داره.چه مردم مهمان نوازی که گرون ترین و بهترین رو بهتون تعارف کردن

فهیمه جون دوشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 09:27 ب.ظ

واااای این پسربچه ها چقدر فکراشون بهم نزدیکهچقدر مونده تا برقکار یا مکانیک بشه.تخمین من میگه تا سه ماه دیگه.تازه دستیارشما در اشپزخانه نیست؟یا احیانا دستیاربابایی اش در تنظیم کارهاش توسط لب تاپ

من هم فکر می کنم جریان فکری بچه ها شبیه به هم.فعلا که به وسایل برقی دسترسی نداره و لپ تاپ بابا هم توی اتاق دیگه است. فقط مامان می مونه و قابلمه ها و کابینت هاش

no name! دوشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 10:08 ب.ظ http://timeisgold.blogfa.com

چه عکس های قشنگی! خیلی وقت بود اینجا نیومده بودم. خوشحالم که سلامت و برقرارین

ای بابا چرا کم پیدایی؟ چرا به ما سر نمی زنین.
امیدوارم شما هم شاد و تندرست باشید

زینب سادات سه‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 08:09 ق.ظ

مثل همیشه عکسها عالی
چ جالبه همیشه یه چیزی دارن ک سر مردم باهاش گرم باشه
ارمیا خیلی بچه خوبیه میخواد پول برقتون کم بیاد
اما همه بچه ها این طورین بعد چند ماه به کار دیگه ای
مشغول میشه....
پسر منم این طوری بود

اره دیگه . هر از گاهی یه چیزی پیدا می کنن و سرگرم میشوند. ولی این بازار محصولات کشاورزی هر هفته برقرار.
امان از بچه ها. امیدوارم مرحله ی سرگرمی بعدی سخت نباشه

مهسا سه‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 03:35 ب.ظ http://sarneveshtehman.blogfa.com

عزیزم من اینجا یه چیزیای تو فروشگاه دیدم. تو قسمت لوازم بچه ها بود. که می زنن رو پریز برق تا بچه نتونه کار خطرناک بکنه. صد در صد اونجا هم هست. فک واست واجبه.
وای من بسیار علاقه دارم به اینجور بازارها

ممنون عزیزم که اینقدر به فکر امنیت مایی.اینجا هم هست و ما تهیه کردیم ولی متاسفانه مشکل فعلی ما کشیدن دوشاخه وقتی تلویزیون روشن می باشد .کلاذما همه ی برنامه ها رو نصفه می بینیم

بسامه سه‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 07:47 ب.ظ

ببخشید من زیاد نمیام اینجا.. سرماخوردگی شدید دارم می ترسم ارمیا و شما بگیرید..
وای نههههههه.. من به عسل حساسیت شدید دارم.. از جلوی چشم من برش دار
خوب نازنازی یه راه خوب داریم برای پریز.. مبلهاتونو بکشید جلوی پریز و فقط یه فاصله ای در این حد که دست خودتون بهش برسه بزارید.. وای جیگرشو بخورم ارمیا کوچولو که انقدر زور نداره مبل رو جا به جا کنه که..

ان شالله هر چه زودتر خوب بشی.عسل که خیلی خاصیت داره حیف که نمی تونی بخوری.
در مورد پیشنهادت متاسفانه دو مشکل بزرگ داریم یکی این که دو تا مبل ما رو به روی تلویزیون هست و پریز برق در کنار تلویزیون و در ورودی اشپزخانه و نمیشه مبل ها به تلویزیون بچسبه . دوم هم اینکه موکت های کف اتاق دقیق به اندازه و فرم وضعیت فعلی اثاثیه بریده شده و امکان تغییر ان نیست

babaii چهارشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 09:40 ب.ظ

سلام بهاری به خانواده بهاری
آلمانها استانداردهای دقیق و حساب شده،ای دارند تو مسایل فنی و اجرایی
باید ببینید چطور شده این نقاط ضعف هست ،
احتمالا در تعمیرات یا تغییر ات بعدی از زمان ساخت تا کنون پیدا شده۰

سلام از راه دور به دل های نزدیک
فکر می کنم چون خونه قدیمی است و بازسازی شده و شاید احتمال زندگی با بچه توش داده نمی شده این جوری از آب دراومده

زهرا - گل بهشتی من پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 06:10 ق.ظ http://www.golebeheshtieman.niniweblog.com

خیلی از این بازارچه ها و نمایشگاه ها دوست دارم.
خوش به حالتون که این همه از این برنامه ها دارین. فکر کنم حد اقل ماهی یه مورد از همچین برنامه هایی دارید.
در مورد ارمیا ریلکس باش عزیزم . شلوغکاری های جدید هم در راه است.

این بازارچه ها هر هفته هست. البته هوا که خوب باشه و کشاورزی رونق داشته باشه.
بله عزیزم من می دونم که وضعیت روبه بهبود است!

مضراب پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 07:11 ب.ظ

سلام:)
اول فک کردم اون ترب ها ، ریشه زنجبیله

سلام
درست فکر کردین. اون کناری ها ریشه ی زنجبیل هست

مضراب شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 05:06 ب.ظ

چه زنجبیل های درشت و خوبی اینجا دو تا تیکه ریشه زنجبیل کج و کور و کوچیک می دن بهت که نصفش هم پوسیده است اونم به چه قیمت وحشتناکی..

اینجا ریشه ی زنجبیل خیلی در فروشگاه ها وجود داره. فکر کنم از خوردنی های قدیمی منطقه هست.
توی کشور ما حداقل توی شهر خودمون می دونم که ریشه ی زنجبیل خیلی مرسوم نبوده برای همین به صورت محصول خاص به فروش می ره

زینب(همیشه بهار) شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 10:12 ب.ظ http://www.bahary72.blogfa.com

سلاااام لیلی جون عیدت باتاخیرمباررررک
چه بدجورکه پریزکف زمین
اینجوری فقط مجبوریدوقتی ارمیای عززززیز خوابه موبایلاروشارژکنید
ولی خب tvرونمیشه کاری کرد
عکساعالی بودن ولی قسمت گل فروشیش عالی ترواااااای دلم خواست

سلام
ممنون خانومی بر شما هم مبارک باشه.
وقتی ارمیا خواب باشه کلی کار برای انجام دادن داریم که یکیش همین شارژ کردن موبایل می باشد.
شما خانم بهاردوست فقط گل ها رو دوست میداری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد