زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

عکس های غروب پائیزی

دو روز پیش که با ارمیا رفته بودیم فروشگاه ارمیا توی اون همه مسایل و ویترین یک عدد بادکنک قرمز در گوشه ی فروشگاه رویت نمود و بنا را گذاشت بر "با" گفتن و دائم به آن اشاره می کرد. خانم فروشنده هم که متوجه شده بود پرسید چی شده و من هم گفتم پسرم بادکنک می خواهد. بادکنک به آلمانی میشه luftballon و خب حروف "با" در هر دو مشترک است و وقتی ارمیا توی خیابان هم بادکنک دست کسی ببیند و نوای "با" سر دهد مردم متوجه می شوند. خلاصه خانم فروشنده قیچی را به دست من داد تا نخ بادکنک را جدا کنم و به دست مشتاقانه ی ارمیا بسپارم، البته خود فروشنده گوشش را گرفته بود و منتظر بود بادکنک بترکد چون جدا کردنش سخت بود. البته ارمیا هم بادکنک پرباد دوست ندارد و می خواهد دائم بادکنک را باد کنی و دستش بدهی تا بادش را خالی کند و کیف کند.

ان شالله فرصت کنم و از جلسه ی زنان وادیان و همین طور بازارچه ی اشیاء آنتیک عکس بگذارم.



این عکس ها  رو از اتاق انتظار مطب دکتر گذاشتم. چند مورد دکتری که ما تا حالا مراجعه کردیم و در اطراف خانه مان بودند و در یک خانه ی قدیمی دائر بودند. این مطب ها که معمولا چند دکتر مرتبط با هم کار می کردند و چند منشی و کمک یار دارند و گاهی هم چند اتاق انتظار. دکتر ارمیا دو تا خانم هستند که در یک واحد با هم کار می کنند و دو تا اتاق انتظار دارند یکی برای نوزادان و یکی برای بزرگترها و چون دکتر کودک و نوجوان با هم هستند همه سنی مراجعه کننده دارند. چند تا دستیار و منشی هم دایم در حال رفت و آمد و کار هستند.

اتاق انتظار دکتر


اتوبوس مدرسه!

ماشین قدیمی. فکر کنم این عکس این ماشین رو دو سال پیش هم گذاشته بودم

غروب


غروب روی پل کانال

نظرات 18 + ارسال نظر
بسامه شنبه 18 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 01:29 ب.ظ http://tangooo.persianblog.ir/

ای ارمیای شیطون لپو...
چقدر مطبهاشون ارامش بخشه.. ای کاش اینجا هم بعضی از دکترها به اتاق انتظارشون بیشتر اهمیت می دادن..

این چند تا مطبی که تا حالا رفتم این از همه شیک تر بوده. این عکس رو روزی گرفتم که مطب خلوت بود و روز قبل از تعطیلات دکترها و نوبت نداده بودن

فرزانه شنبه 18 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 02:10 ب.ظ

به به چه مناظر زیبایی! خیلی روان و خوب همه چیزو توضیح می دین و به تصویر می کشید اینقدر که آدم حیفش میاد ببینه، بخونه و تشکر نکنه

ممنون از توصیف دلچسبانه تون. ادم حیفش میاد بخونه و ذوق نکنه

صبا شنبه 18 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 02:45 ب.ظ http://gharetanhaei.persianblog.ir/

سلام.
چقدر عکس های غروبتون زیباست.

خدا گل پسرتون رو حفظ کنه

سلام
غروب پائیز در طبیعت زیباست
ممنون

اعظم46 شنبه 18 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 03:11 ب.ظ

سلام ممنو ن که ما رو با زندگی وآداب ورسوم آلمانیا آشنا می کنی

سلام
خواهشمندم

سودا شنبه 18 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 06:12 ب.ظ http://sowda.blogsky.com

سلام. خوبی؟!
آمدم عرض ادب و سلام و سلامتی و دانستن حال و احوالتان و آخرین شیرین کاری های ارمیا که به حمدالله مطلوب حاصل شد!;-)
و من الله توفیق!

سلام
خدا رو شکر خوبیم.
خدا رو شکر که توفیق حاصل شد و دست پر از اینجا میرید!

javad شنبه 18 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 06:49 ب.ظ

سلام
مثل اینکه دکترِ مشتری( ! ) ندارد. و چه خوب ...

راستی... عکس ها مربعی شده! اینستاگرامی شده!

اگر اینستا هستید بی خبر نگذارید

سلام
من وقتی رفتم دکتر که فرداش دو هفته تعطیلاتشون شروع میشد و برای همین زیاد نوبت نداده بودن. این مطب بیشتر وقت ها پر است.
فرصت حضور در اینستاگرام را ندارم وگرنه علاقمند می باشم

mr.Farshad شنبه 18 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 07:57 ب.ظ http://www.farshadjahanmanesh.com

سلام وقت بخیر

ممنون از مطلب و عکسای زیباتون ، غروب پاییز ، واقعا مکان نمیشناسه ، آدم هرجای دنیا باشه ، میتونه از غروب روزهای پاییزی لذت ببره ... میخواستم برای کار بیام آلمان ولی تک پسر هستم ، نمیتونم با این کنار بیام که پدر و مادرم تنها بموننو نزدیکشون نباشم ... برای همه مسائل مهاجرت میشه راهی پیدا کرد جز این ...

ولی خدارو شکر غروب رو میشه هر جای دنیا باشی ببینی و لذت ببری
موفق باشید

سلام
غروب و طبیعت پائیزی واقعا زیباست و امیدوارم همه فرصت دیدن غروب رو در طبیعت زیبای پائیزی داشته باشند
دل پدر و مادر بسیار با ارزش است. امیدوارم از این که کنار انها ماندن را ترجیح دادید راضی باشید

Sanaz یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 11:16 ق.ظ

چه قدر طرح روی اتوبوس مدرسه جالب بود

خیلی علمی و پیچیده بود. من کلی فکر کردم تا یادم بیاید این معادلات چندمجهولی رو در چه سالی خوندیم!!

امیر یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 06:00 ب.ظ

درود
عجب مطب دنجی
اون نقاشی هایی که به دیواره سبکشون چیه؟
(لوفت بالون) یاد جنگ جهانی افتادم (لوفت وافه) !!!
از جشن اکتبر هم بنویسید لطفا
سپاس

شانس با من یار بود و من وقتی عکس گرفتم که مطب خلوت بود. این اتاق اکثر اوقات پر از مریض است.
در شهر ما که فعلا خبری از جشن اکتبر نیست ولی کلی وسایل و تزئیناتش در فروشگاه ها موجود است. این جشن در مونیخ با هیجان برگزار می شود.

زهرا - گل بهشتی من سه‌شنبه 21 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 06:34 ق.ظ http://www.golebeheshtieman.niniweblog.com

یکی از چیزهایی که دلمو به درد میاره همیشه،‌این کم اهمیتی به مراجعان برای کارهای پزشکی هست. بعضی از مراکز با وجود مراجعین فراوون و به تبع اون درآمد بالا اصلا اهمیتی به امکانات و وضع اتاق انتظار و... نمیدن. مثلا زیرزمین کوچیک و تاریک یه ساختمان پزشکان شلوغ تو مرکز شهر مرکز سونوگرافیه.بدون تهویه. با نور بی جون یک یا دو تا لامپ رشته ای. با اینکه کلی صندلی رو نزدیک به هم چسبوندن که بیشتر جا بشه بازم کلی آدم سرپا میمونن یا بیرون می ایستند.
و این هم اتاق انتظار یه مطب معمولی که شما عکسشو گذاشتین.

برخی ها از نیاز مردم به مراکز پزشکی سو استفاده می کنند

زهرا - گل بهشتی من سه‌شنبه 21 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 06:35 ق.ظ http://www.golebeheshtieman.niniweblog.com

البته مطب ها و مراکز خوب و مناسب و شیک هم هستن. ولی چرا بعضیا با اونهمه درآمد حیفشون میاد خرج کنن برا مطبشون؟؟؟؟؟؟؟؟؟

واقعا چرا؟ چرا به بیمارانشون که نیازمند حضور در مراکزشون هستند توجه نمی کنند؟

فاطمه سه‌شنبه 21 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 12:19 ب.ظ

عااالی مینویسید

ممنون

نرگس چهارشنبه 22 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 11:52 ق.ظ

خیلی لذت بردیم از دیدن عکس ها و خوندن مطالب! عکس ها واقعا واقعا هنری شدن!

قابل نداره
چشاتون قشنگ میبینه!

پاییز چهارشنبه 22 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 03:46 ب.ظ http://nagoftehayepayizi.blogsky.com

سلام مثل همیشه عاالی بود و عکسای زیبای غروب خیلی دلچسب بودند.
خدا انشاالله ارمیای خوشگلتو برات نگه داره دوست خوبم.

سلام
ممنون
الهی امین برای دعای خوبت

مامان پنج‌شنبه 23 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 07:55 ق.ظ

ببوسم این ارمیای بادکنک دوست رو.ببند ش به چند تا بادکنک بر هوا

اتفاقا بادکنک هاش رو که باد میبره خودش میخواد دنبالش بره

فهیمه جون پنج‌شنبه 23 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 03:45 ب.ظ

هرچی مینویسم میپره .چه اتوبوووسیییی.پس مسافربری ها چطوره؟! چه بزرگ پیداست.ایول مطب .چه اروم و دنج. و ایول ارمیای خالهن

مسافربری ها معمولی اند ولی این یکی اتوبوس خیلی بامزه بود.
مطب هم روز خلوتش رو انتخاب کردم وگرنه همیشه اکثر صندلی ها پر هست.
در مورد اون سوال هم من واتس آپ رو پاک کردم

من یکشنبه 3 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 10:02 ق.ظ http://mannn73.blogfa.com/

عکساتون خیلی قشنگه...

چشماتون قشنگ می بینه!

... دوشنبه 18 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 05:13 ب.ظ http://mehraboonetanha.mihanblog.com

چه عکسای خوشگلی انتخاب میکنی لیلی خانوم
بیا یه کوه با هم بریم
من این عکسای غروب و آب و دریا رو که دیدم خیلی خوشم اومد
باید با سلیقه باشی

طبیعت زیباست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد