زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

خبر غیرمنتظره!

در ایام بین میلاد دو پیامبر بزرگ آسمانی یعنی میلاد مسیح و تولد حضرت رسول و چند روز مانده به آغاز سال نوی میلادی پسر دوم ما قدم به این دنیا گذاشت. بعد از اقامت در بیمارستان و ورود به خانه با واکنش های مختلف ارمیا حسابی مشغول هستیم. خوشبختانه مادر مهربانم برای کمک به ما به موقع رسیده بود و الان با وجود عضو جدید خانه فرصت خواب و خوراک هم نداریم چه برسه به وبلاگ نویسی .  تلاش می کنم که در بین ساعت های محدود استراحتم به اینجا سر بزنم و البته با توجه به حجم فعالیت های در خانه، سوژه های نوشتن از جامعه و اطراف کم خواهد بود. پیشاپیش از این که این وبلاگ دیر به دیر به روز خواهد شد عذرخواهی می کنم.

برای تحویل سال جدید میلادی و آتش بازی و سر و صدای ترقه و... قبلا نوشته ام. امسال ارمیا با آقای همسر مراسم تحویل سال نو را از وسط معرکه تماشا کرد و باعث حیرت اطرافیانش شد که چه شجاعانه از سر و صداها نهراسید و متعجب آسمان را نگریست.

این هم چند عکس از غرفه های کریسمس


 غرفه ی نوشیدنی


درخت کریسمس که هر گوی آن توسط مردم خریداری و آویزان شده و پول خرید گوی ها صرف امور خیریه می شود.

غرفه ی عسل و متعلقاتش! شمع های مومی

حضور بچه های مهدکودک در خیابان با همراهی مربی ها

نظرات 42 + ارسال نظر
آیدین شنبه 12 دی‌ماه سال 1394 ساعت 05:39 ق.ظ http://fakhtehf60.blog.ir/

چشمتون روشن و بسیار مبارک

ممنون

زهرا - گل بهشتی من شنبه 12 دی‌ماه سال 1394 ساعت 07:52 ق.ظ http://www.golebeheshtieman.niniweblog.com

وای از دست تو لیلی بانو. چقدر تو داری تو خانوم. اصلا هنگ کردم. قدم نو رسیده مبارک. ان شا الله نام دار باشه و مایه سربلندی پدر ومادرش.
باید کلی تمرین کنم تا یه کم از این خودداری شما یاد بگیرم. من رازدار هستم ولی متاسفانه خوددار نه.

این جور خبرا رو باید یک دفعه ای اعلام کرد
ان شالله
من کلا ادم توداری هستم. تو همین وبلاگ نویسی از ده تا اتفاق روزانه یکیش رو می نویسم

تاتا شنبه 12 دی‌ماه سال 1394 ساعت 09:34 ق.ظ

سلام
تبریک می گم
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید

سلام
ممنون

sare شنبه 12 دی‌ماه سال 1394 ساعت 11:09 ق.ظ

مبارکاااااااااااااااااا باشد واقعا که خیلی غیره منتظره بود جیگر هردوتا رو بخورم من سالم و صالحی باشد موفق باشی دوستم .

کلا این خبرا غیره منتظره اش باحاله!!
ممنون و الهی امین

محبوب حبیب شنبه 12 دی‌ماه سال 1394 ساعت 11:53 ق.ظ http://mahboobehabib.blog.ir

سلام لیلی جان
نگفته بودی یا من ندیده بودم؟!
از فیدلی پست هات رو دنبال می کنم. این تیتر رو که دیدم شوکه شدم. . یکهووووو :دی
خیلی خیلی مبااااارکه. ان شاء الله خوش قدم باشه. چشمت روشن.

سلام خانومی
من در وبلاگ این مطلب رو عنوان نکرده بودم.
ممنون از تبریکتون مادر به زودی

زری شنبه 12 دی‌ماه سال 1394 ساعت 12:56 ب.ظ

عه مگه تو بارداربودی؟؟؟؟؟؟ اصلا یهو شوکه شدم
عزیییییزم تبریک میگم ، یه دنیا مبارک باشه. انشاالله به سلامتی قدمش مبارک باشه و سال 2016 سالی پر از عشق باشه برای خودت و خانواده ات. از طرف من تا می تونی نی نی جون رو ببو ، من عاشق بوی نوزاد شیرخواره هستم.
باز هم بهن تبریک میگم. یه بوس گنده هم برا خودت

بله بودم
ممنون از لطفت و تبریکت و همچنین بوست

نیلوفر شنبه 12 دی‌ماه سال 1394 ساعت 01:05 ب.ظ

سلام
مبارک باشه فرزند دوم.
امیدوارم خوشحال و خوشبخت باشید.

سلام
ممنون
الهی امین

صبا شنبه 12 دی‌ماه سال 1394 ساعت 01:16 ب.ظ http://gharetanhaei.persianblog.ir/

قدمش مبارک باشه لیلی جون شدیدا غیر منتظره بود
شما هم استاد سورپرایز کردنی ماشالله.
چقدر صبوری که اینجا هیچی رو لو نمیدی.
و چقدر مهربون که با وجود این همه مشغله بازم به فکر خواننده های اینجا هستی.
برات آرزوی سلامتی و توان مضاعف میکنم مامان لیلی مهربون.

ممنون. کلا این جور خبرها رو باید سورپرایزی اعلام کرد
همیشه سعی کردم مطالب عمومی و قابل استفاده برای همه رو در وبلاگ بنویسم و البته الان با وجود شبکه های مجازی ارتباطات جهت دیگه ای یافته.
به نظرم حضور در فضای مجازی و یافتن دوستان خوب در ادم ایجاد مسئولیت و تعهد می کند
ممنون از دعای خوبت

دختر معمولی شنبه 12 دی‌ماه سال 1394 ساعت 02:32 ب.ظ http://www.mamooli.persianblog.ir

مبارک باشه :)

ممنون

babaii شنبه 12 دی‌ماه سال 1394 ساعت 03:30 ب.ظ

سلام و درود بر همه
قدم نو رسیده با خبر و برکت همیشگی:-)
امسال عید در عید و همه در خیر انشالله

سلام
ممنون،برای شما که یهویی نبود
ان شالله

بسامه شنبه 12 دی‌ماه سال 1394 ساعت 03:49 ب.ظ http://tangooo.persianblog.ir/

پسر دوم؟؟؟؟؟؟ پسر دوم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ پسر دوم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ عایا من دارم خواب می بینم؟ عایا فکر قلب مریض و بیمار این کلاغ پیر رو نکردی؟؟؟ وای لیلیییییییییییییی چه می کنی تووووو... یعنی تمام این مدت تو باز باردار بودی؟؟؟
من الان باز احساساتی شدم
وای الهیییییییییی جیگرشوووووووو جیگرشووووووو... ارمیا داداش دار شده.. جیگر هر دوتاشونو... اسمشو می خواین چی بزارین؟؟ البته همینجا تو وبلاگ منظورمه.. یه چیزی بزاریم متفاوت از ارمیا.. مثل.. مثل.. هیراد.. یا هامین... هامین بزار من اسم هامین رو خیلی دوست دارم..
وای لیلییییییییییی اصلا باورم نمیشه... همینجوری شوکه شدم.. باورم نمیشه..
ایشالا که قدمش برای پدر و مادرش خوش و پربرکت باشه خدا روزیشو زیاد کنه.. همیشه سالم و تندرست زیر سایه پدر و مادر و داداش جونش باشه..
الهیییییییی...

دختر تو که خودت مرغ مینایی کلاغ پیر کجا بود؟
فعلا که ارمیا مادرش رو چسبیده و با داداشش کاری نداره!
هیجان این خبر به اعلام ناگهانی و بدون پیش زمینه بود. اصلا من منتظر کامنت پراحساس و هیجانی تو بودم
ممنون از دعای خوبت

[ بدون نام ] شنبه 12 دی‌ماه سال 1394 ساعت 05:31 ب.ظ

vayyyy be salamati
mobarak bashe
zire sayatun bozorg beshe

ممنون
ان شالله

همطاف یلنیز شنبه 12 دی‌ماه سال 1394 ساعت 05:37 ب.ظ http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
تبریک
نمیدانم سری قبل به شما گفتم یا نه...
همطاف از شما یه درس خوب در زندگی یاد گرفت (البته اینکه این درس رو خوب یاد گرفته باشم هنوووز نیاز به تمرین هست)
آفرین به شما...حضور در مجازستان بدون قاطی کردن فضاها... رازداری خانوادگی تان در تولد ارمیا مرا شگفت زده کرد و بسیار خوشایندمان بید. این خبر هم غیرمنتظره بود .ماشاءالله
.
برقرار بمانید و راضی

سلام و سلام
ممنون
من کلا ادم توداری هستم ولی در مورد وبلاگ چون اکثر خوانندگانم از اقوام و اشنایان هستند ترجیح دادم که مطالب کلی و عمومی و قابل استفاده برای همگان باشه تا مسائل جزئی تر
ممنون و به همچنین

مضراب شنبه 12 دی‌ماه سال 1394 ساعت 08:32 ب.ظ

چه یهویی خبرای خوب رو می دی قدم نورسیده مبارک باشه نازنین .

خبرهای خوب یهویی اش خوب تره
ممنون خانومی

نرگس شنبه 12 دی‌ماه سال 1394 ساعت 08:45 ب.ظ

الهی! الهی! جیگر اوشولوی خاله! قدمش مبارک باشه انشالله براتون! پر از شادی و خبر و برکت!

ممنون خاله جون مهربون

92در92 شنبه 12 دی‌ماه سال 1394 ساعت 09:04 ب.ظ http://92dar92.blogfa.com

وقت بخیر شادی باد.
قدم نورسیده مبارک باشه .
این روزها منزل شما سرشار از انرژی مثبت هست .
لطفآ در اوج داشتن انرژی برای مولتی میلیارد شدن من هم دعا کن .
سال 2016 و میلاد حضرت مسیح و پیامبر تبرک میگم .
راستی نام پسر دوم چیه ؟
مجددآ این خوشحالی را تبریک میگم .
آپم .
شادزی.

ممنون
مولتی میلیاردر شدن؟ ما دعاهامون اونقدرها هم گیرا نیست، در حد میلونر شدن شاید موثر باشه
ممنون
هنوز اسم وبلاگی براش انتخاب نکردیم
ممنون

[ بدون نام ] شنبه 12 دی‌ماه سال 1394 ساعت 09:54 ب.ظ

رادمهر و رهام یکشنبه 13 دی‌ماه سال 1394 ساعت 06:50 ق.ظ http://radham139.persianblog.ir

سلام , سال نو میلادی شما هم مبارک
جدی , گل پسر دوم هم بدنیا اومده ؟چه بی سر و صدا !!!نزدیکتون بودم حتما دیدن نی نی میومدم
ان شالله قدمش براتون مبارک باشه
خیلی کار خوبی کردی اختلاف سنی زیاد خوب نیست من که بعد از سیزده سال دومی رو اوردم
ان شالله عکس هر دوشون رو میبینم

سلام. ممنون
ان شالله میایم نزدیک و همو می بینیم.
من هم فکر می کنم فاصله سنی کم بهتر باشه. با هم هم بازی میشن.
ان شالله خودشون رو می بینین

مریم یکشنبه 13 دی‌ماه سال 1394 ساعت 11:18 ق.ظ

فسقلی بیا بغل خاله! چقد دوری آخه تو!!!

میام میام. به زودی میام

فاطمه یکشنبه 13 دی‌ماه سال 1394 ساعت 02:46 ب.ظ

تبریک میگم
قدمش مبارک باشه
خیلی یهویی بود واقعا

ممنون
کلا این جور خبرا یهوییش کیف میده

فاطمه یکشنبه 13 دی‌ماه سال 1394 ساعت 06:52 ب.ظ http://fatemehkamalichirani.zenfolio.com/blog

تبریک می گم خانوم. شما چه فعالی ماشالله :)
امیدوارم که سختی های این دوره هم بگذره. الان سخته. چند سال بگذره و بچه ها بزرگ بشن کلی به خودت افتخار می کنی. راستی عکس های وایناخست مارک خیلی خوب بود. به نظر شبیه یکی از محله های فرانکفورت اومد. اما فک کنم تو گفتی توی یه شهر کوچیک سکونت داری. درسته؟ بنابراین باید گفت چقد این مارک ها به هم شبیهن. راستی نمی دونم آیا ارمیا به مهدکودک می ره یا نه. اما این تجربه رو ازش نگیر. نمی دونم چقد آلمان می مونید. اما حتی اگه وقت هم داری بهش برسی، حتما چند ساعت در روز بفرستش مهد. محیط مختلط بهش تجربه های زبانی و فرهنگی خوبی می ده.
موفق باشی و باز تبریک بابت فرشته دوم زندگیت.

ممنون
به نظر منم اکثر این بازارچه ها شبیه هم هستند. حداقل تو ایالت خودمون من هر چی دیدم مشابه هم بودند.
برای مهد هم زیر دو سال قبول نمی کنند و همین طور باید از قبل رزرو کرد. امیدوارم شرایطش جور بشه چون خودم هم علاقمند هستم که این محیط رو تجربه کنه
ممنون خانومی

فرزانه دوشنبه 14 دی‌ماه سال 1394 ساعت 06:45 ق.ظ

تبریک می گم لیلی جان !ایشاا.. سایه شما و همسرتون تا ابد بالا سر فرشته کوچولو باشه ❤️ ببخشید لیلی جان اونجا نوع زایمان رو مثل ایران خودتون انتخاب می کنین؟ اگر فضای وبلاگ ایجاب نمی کنه جواب ندید ناراحت نمی شم ممنون ❤️

ممنون خانومی
اینجا پیش فرض زایمان طبیعی هست مگر این که مشکلی پیش بیاد. برای حق انتخاب فکر کنم باید هزینه رو خود شخص بده و بیمه تقبل نمی کنه

فهیمه جون دوشنبه 14 دی‌ماه سال 1394 ساعت 03:12 ب.ظ

فداااااااااات.بازم مبارک بااااااااااشه.بووووووووووس

ممنون

آبانا دوشنبه 14 دی‌ماه سال 1394 ساعت 08:25 ب.ظ

ینی من پیامم نرسیده یا تو نوبت پاسخ گویی هست؟!

نرسیده!

نرجس سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1394 ساعت 10:49 ق.ظ

یعنی به خط دوم که رسیدم گفتم هییییییییییییییییییییییییبیی حسابی شوکه شدم و یعنی واقعا نمیدونم چی بگم. . .مبارک باشه ان شالله . . .من از حالا خودم رو برای شوک سومی اماده کرده
رسیدن مادر خانومی هم به خیر باشه

هه هه چه شوک جالبی به شما وارد شده
ممنون
ما فعلا تو همین دوتاش موندیم. یعنی کلا تغییرات اساسی ایجاد شده

آبانا سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1394 ساعت 01:07 ب.ظ

وااااای احساساتم سخت جریحه دار شد! منو بگو فک کردم کامنتم به دلیل زیبایی خاصش، بایگانی شده!

من هم سخت اندوهناک گردیدم که از بیانات پر احساس و پرگهر شما محروم شدم!
کاش جملات حکیمانه و طبیبانه ات رو دوباره می نگاشتی تا با اب طلا مزین ساخته و در کامنت دونی بیاویزم!

ی.مجیدی سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1394 ساعت 06:36 ب.ظ http://ymajidi.blog.ir

به به به
مبارک ها بانو
قدمش خیر باشه
خبر خوبی بود
ان شاء الله سلامت باشید

ممنون
الهی امین

مبینا سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1394 ساعت 07:09 ب.ظ

قدم نو رسیده و سال نوی میلادی مبارک، انشالله سال پر از خیر و برکت و سلامتی پیش رو داشته باشین.

ممنون بابت هر دو تبریک. از سال نوی میلادی فقط تعطیلات طولانیش به ما مشخص شده

پاییز سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1394 ساعت 09:06 ب.ظ http://nagoftehayepayizi.blogsky.com

سلام
تبریک فراوان!ان شاالله خوش قدم و خوش نام باشه.وزیر سایه ی پدر و مادرش بزرگ شه.
پس از این به بعد در حسرت عکسها و نوشته های خوبت می مونم.پسرهای گلتو ببوس به خدا میسپارمت.

سلام
ممنون و تشکر از دعای خوبتون
دعا کنید فرصت نوشتن و سر زدن به اینجا رو داشته باشم تا ارتباطم با دوست های خوبم قطع نشه

mahtabمامان علیرضا چهارشنبه 16 دی‌ماه سال 1394 ساعت 05:55 ق.ظ http://myonlinediarybook.persianblog.ir/

سلام لیلی جان
بسیار.شوکه.شدم
خیلی خیلی مبارکه
یادم.رفت دوباره...ارمیا قراره فروردین دوساله بشه یا سه ساله؟ خیلی زرنگی شما

سلام خانومی
ممنون. ارمیا فروردین دو ساله میشه. دو تا داداش با فاصله سنی کم که امیدوارم دوست های خوبی باشن

ژرفا چهارشنبه 16 دی‌ماه سال 1394 ساعت 08:43 ق.ظ

سلام لیلی جان
در حد تیم ملی شوکه شدم و البته خوشحال از این که سلامتی و پسرای گلت هم خوبن.
واقعا خبرای یهویی خوشمزه تره.
انشاالله که فرزندان سالم و صالح و شاد و عاقبت به خیری داشته باشید زیر سایه خدا و ائمه و پدر و مادر خوبشون.

سلام خانومی
ممنون
پس شما هم طرفدار روش اطلاع رسانی من هستین
الهی امین برای دعای خوبتون

آبانا چهارشنبه 16 دی‌ماه سال 1394 ساعت 08:37 ب.ظ

کامنت بعدیمم که نصفه اومده!!

من به این کامنت دونی بی احساس معترضم

بسامه چهارشنبه 16 دی‌ماه سال 1394 ساعت 11:03 ب.ظ

می گم لیلی... می خوای تند تند از این خبرهای غیرمنتظره بده که من کامنت پر احساس بزارم.. فکرشو بکن که من بابت هر پستی که بخوای بزاری از بچه ها بگی من باید احساسات دوبل به خرج بدم و بعد پوکی احساسات بگیرم و پودر بشم
کلا اینجوری می شم
وای الهی....
می گم من چند شب پیش داشتم فکر می کردم.... گفتم ای کاش اسم بچه رو بزارید اریو... البته آریو... که اسم یه سردار ایرانی بوده.. به ارمیا هم می خوره...
من کلا معلوم نیست چند چندم.. گاهی می گم بخوره گاهی می گم نخوره.. ولی خداییش اسم پیدا کردن خیلییییییییی سخته....
می گم لیلی... برامون یه دخترم بیار... یه دختر خوشگل چشم ابرو مشکی گیس گلابتون... چتری هاشو بریزه رو پیشونیش و موهاشو خرگوشی ببنده... الهیییییییی.. وایییییی جیگرشووووووو.. با دوتا داداشش دیگه کسی بهش نمی تونه بگه بالای چشمت ابروئه که..
ارمیای طفلونکی هم چند روزی از مامانش دور بوده دلش هوای مامان جونشو کرده.. فداش شم..

حالا این جور خبرا رو نمیشه دو سه ماهی یکبار داد نمیشه شما به ما ارفاق کنی؟
برای اسم هنوز فرصت پیشنهاد هست چونذبهش فکر نکردم.
ای بابا بذار این یکی یه ذره بزرگ بشه و اوضاع بحرانی سامان بگیره بعد نقشه بکش برامون
واقعا ارمیا به عدم حضور من حتی برای یک ساعت هم حساس شده. فکر می کنه دوباره میذارمش و میرم

گل پسر پنج‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1394 ساعت 04:59 ب.ظ http://golpesar

سلام مبارک باشه انشاالله زیر سایه پدر و مادر ....واقعا سورپرایز شدم
من تا الان خواننده خاموش بودم و واقعا از نوشته هایتان لذت میبرم و از اینکه یک بانوی ایرانی در المان اصالت و فرهنگ خود را حفظ نموده باعث مسرت هست و حدس میزنم که همشهری شما باشمالبته در ایران با توجه به اسم غذایی که در یکی از پستها گذاشته بودید همیشه شاد باشید

سلام
ممنون
هیجان این جور اخبار به سورپرایز بودتشون
اتفاقا من خیلی دنبال اون پست که اسم غذای سنتی رو نوشتم می گردم تا تغییرش بدم
ممنون

آبانا جمعه 18 دی‌ماه سال 1394 ساعت 12:04 ب.ظ

وااای خدا همه ش تبریکام می پره!
اسم وبلاگی نی نی رو بذار ارشیا!

ای خدا اخه چرا؟ من واقعا مشتاق خواندن تبریکات تو شدم
این هم اسم خوبی است

Ella جمعه 18 دی‌ماه سال 1394 ساعت 05:04 ب.ظ http://oceanic.blogsky.com

مبااارک باشه حسابی لیلی جون من از اون خواننده های همیشگی کمی تنبل هستم که کم برات کامنت میذارم، اما خیییلی وبلاگت و پستهات رو دوست دارم
قدمش به خیر و سلامتی و شادی باشه و روز به روز غرق در خوشبختی باشین

ممنون
ای بابا تنبلی خوب نیست در هیچ امری مخصوصا کامنت گذاری!
ممنون از نظر لطفت

امیر جمعه 18 دی‌ماه سال 1394 ساعت 06:35 ب.ظ

درود
تبریک تبریک
اول فکر کردم نوشتین ارمیا دو ساله شده
نگو ارمیا دو تا شده

ممنون
چه اشتباه جالبی

ل. شنبه 19 دی‌ماه سال 1394 ساعت 03:25 ب.ظ http://thescentofgreenapple.blogfa.com/

این عکسا رو که دیدم، یاد خیابون‌های خودمون تو شب عید افتادم که چه‌قدر شلوغ و ترافیک می‌شه و همه به فکر خرید عیدن، نه لذت بردن از شروع بهار و به جای کمک به خیریه همه‌چیز چندبرابر گرون می‌شه.
وبلاگ‌تون پر از حسّ خوبه. :]

کلا نزدیک عید همیشه خوبه همون جنب و جوش و حس آمدن یک فضای جدید.
ممنون از کلمات خوبتون

آریا شنبه 19 دی‌ماه سال 1394 ساعت 08:47 ب.ظ http://aalmaan.blogfa.com

سلام،


ایول. صمیمانه تبریک می گم. خیلی خوشحال شدم بابت این خبر جدید.


بهترین ها را برای شما و خانواده ی محترمتون آرزو دارم
آریا

سلام
ممنون.بالاخره این خبر باعث شد چراغ شما روشن بشه توی این وبلاگ!

بسامه یکشنبه 20 دی‌ماه سال 1394 ساعت 07:46 ب.ظ

ی گم لیلی... می خوای تند تند از این خبرهای غیرمنتظره بده که من کامنت پر احساس بزارم.. فکرشو بکن که من بابت هر پستی که بخوای بزاری از بچه ها بگی من باید احساسات دوبل به خرج بدم و بعد پوکی احساسات بگیرم و پودر بشم
کلا اینجوری می شم
وای الهی....
می گم من چند شب پیش داشتم فکر می کردم.... گفتم ای کاش اسم بچه رو بزارید اریو... البته آریو... که اسم یه سردار ایرانی بوده.. به ارمیا هم می خوره...
من کلا معلوم نیست چند چندم.. گاهی می گم بخوره گاهی می گم نخوره.. ولی خداییش اسم پیدا کردن خیلییییییییی سخته....
می گم لیلی... برامون یه دخترم بیار... یه دختر خوشگل چشم ابرو مشکی گیس گلابتون... چتری هاشو بریزه رو پیشونیش و موهاشو خرگوشی ببنده... الهیییییییی.. وایییییی جیگرشووووووو.. با دوتا داداشش دیگه کسی بهش نمی تونه بگه بالای چشمت ابروئه که..
ارمیای طفلونکی هم چند روزی از مامانش دور بوده دلش هوای مامان جونشو کرده.. فداش شم..

احساس چشمه ای جوشان است که خشک نمی شود.
برای اسم بچه هم فعلا فرصت هست چون من هنوز بهش فکر نکردم.
اگر سفارشی چیزی دارین به خدا بگین چون ما هم این دختر خوشگلی که وصف کردی دوست می داریم.
آره طفلی ارمیا حسابی به وجود مامان توی خونه حساس شده

مهسا یکشنبه 27 دی‌ماه سال 1394 ساعت 10:02 ب.ظ http://sarneveshtehman.blogfa.com

چقدر یهویی... شوکه شدم..البته دفعه قبل بیشتر شوکه شدم...یادمه تولد ارمیا هم اینطوری یهو فهمیدم.
خیلی خیلی تبریک می گم بهتون. ایشالا به خوبی و خوشی.

کلا هدف ما شوکه کردن خوانندگان است
ممنون خانمی

زهرا دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 06:02 ب.ظ

مرسی عزیزم بابت جوابت آره منظورم مادرتون بودن

برای دعوتنامه دادن و دعوت کردن یک سری شرایط هست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد