زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

بچه داری در معرض دید عموم

چند روز قبل که آقای همسر با همراهی ارمیا برای خرید رفته بودند. بعد از خارج شدن از فروشگاه وقتی می خواسته اند اجناس خریداری شده را روی دوچرخه ای که صندلی بچه هم به آن نصب است جاسازی کنند متوجه می شود که کیسه هایی که از خانه معمولا برای این جور مواقع برمیدارد همراهش نیست. در حال اندیشیدن برای چگونگی جاسازی وسایل بوده که خانمی کیسه ی خرید پارچه ای اش (که اغلب افراد در اینجا از آن استفاده می کنند )را به او می دهد و می گوید با بچه خطرناک است و بهتر است از کیسه ی مطمئن که پاره نشود استفاده کند. خوبی نسبت به خارجی ها هنوز از بین نرفته.قبلا گفته ام که سوار کردن بچه در ماشین و دوچرخه فقط با صندلی مخصوص هر کدام ممکن است.

البته هفته های قبل که من و مامان با ارمیا به خرید رفته بودیم ارمیا یکی از این چرخ دستی های کوچک که مخصوص کودکان است برداشته بود و برای خودش در فروشگاه جولان می داد و از فرصت صحبت کردن ما استفاده کرد و اجناس یکی از قفسه ها را خالی کرد و در چرخ دستی اش جا داد و با خوشحالی نتیجه ی کارش را به ما نشان داد. همون موقع پیرزنی از مشتری ها سر رسید و گفت باید اینها را توی قفسه سرجایش بگذاری. من هم گفتم خودم انجام می دهم ولی بالای سر ما ایستاده بود. ما هم مشغول سر و کله زدن با ارمیا برای خالی کردن چرخ دستی اش بودیم که شنیدم پیرزن که داشت دور می شد گفت آدم های مسخره!

فرنوش دوست افغانی ام که همسرش آلمانی است و یک پسر تقریبا هم سن ارمیا دارد تعریف می کرد که با همسرم توی فروشگاه و در صف صندوق ایستاده بودیم و طبق معمول اکثر پدر و مادرها مشغول سر و کله زدن با بچه که حوصله اش سر رفته و دارد نق می زند و پدر بچه او را از روی زمین بلند می کند و توی کالسکه می نشاند و همان موقع پیرزن پشت سرش می گوید "کودک آزاری" و البته شوهر فرنوش هم که آلمانی بوده کوتاه نمی آید و با آن خانم وارد بحث و مشاجره می شود و نهایتا هر دو همدیگر را تهدید می کنند که پلیس خبر می کنند. فرنوش می پرسید توی ایران هم آدم های فضول و نظر بده راجع به بچه داری هست. به نظرش آلمان ها در این زمینه رتبه ی اول را دارند . البته من در جوابش لبخند ملیحی زدم و از او خواستم  حتما به ایران سفر کند.

فرنوش و دوست دیگرمان که برای ترجمه و کمک به پناهنده ها با ارگان های مرتبط همکاری می کنند داستان های زندگی این افراد را تعریف می کنند. کسانی که بدون داشتن آگاهی کامل از شرایط پناهندگی ریسک سفر به اینجا را به جان خریده اند و دلهره از عاقبت کار دارند. من  لباس های ارمیا و برادرش که کوچک شده را بسته بندی کرده ام و به فرنوش می دهم که به آنها بدهد.

ما هم مثل شما مشغول خانه تکانی به معنای واقعی هستیم که ان شالله سر فرصت برایش می نویسم.

عکس های زیر از تابستان از مزرعه نزدیک خانه جا مانده. با دیدن آنها دوباره یاد بهار و هوای مطبوع افتادم و برف هایی که دو روز پیش روی زمین مانده را نادیده گرفتم.

چرخی با دو صندلی بچه

سه چرخه !!

سه چرخه مخصوص حمل بار






نظرات 11 + ارسال نظر
آبانا پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 10:13 ب.ظ

سلام سلام.
داداش ارمیا مگه چه قده که لباساشم واسش کوچیک شده باشه!!!
دوچرخه با صندلی بچه خیلی جالب بود هرچند من سه چرخه رو ترجیح میدم چون امن تره!!
عکسا هم که عاااالی!
مرسی

سلام
خب لباس بچه از سایز پنجاه شروع میشه و تقریبا هر ماه هم کوچیک میشه!
خب برای دوچرخه سوارای حرفه ای دیگه امنیت و این حرفها مطرح نیست
قابل نداشت

آبانا پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 10:34 ب.ظ http://abanac.blogsky.com

راستی لیلی! شما که اوستای بلاگ اسکای هستی می تونی بگی چرا من هرچی می نویسم موقع انتشار فقط دو سه خط اول متن رو نگه میداره و بقیه شو حذف میکنه؟؟!! ینی اعصابم رو به شدت خرد میکنه موقع پست جدید.
چه وقتی که مستقیم توی خود بلاگ اسکای می نویسم چه وقتی یه جا دیگه می نویسم بعد کپی ش میکنم اینجا. درهر صورت فقط دو خط بالایی میمونه. ضمنا چه با گوشی بنویسم چه با لپتاب. میخوام بدونی همه چیو امتحان کردم و جواب نداده... هرچی هم تا حالا پست گدآشتم یه جورایی شانسی بوده!

خب من نظرم رو برات نوشتم ولی گویا فایده نداشته

مگهان پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 11:17 ب.ظ http://meghan.blogsky.com

من غش و ضعف کردم که ازشون خواستین حتما به ایران سفر کنن :))


+ هیچ وقت ندیده بودم صندلی کودک رو دوچرخه نصب شه و مدام حین خوندن پشت در جدال بودم با خودم که یعنی چه شکلیه اینی که نوشتن! ممنونم که عکس گذاشتین و از خماری درم آوردین:دی

به نظر شما ضروری نیست بیان ایران تا یه کم پوست کلفت بشن؟
تو اینجا بچه بدون صندلی مخصوص نمی تونه سوار دوچرخه و ماشین بشه

دختر مسلمان جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 09:13 ق.ظ http://http://aghazidobare.blog.ir/

سلام
چه عکسای قشنگی! مخصوصا اون دوچرخه که صندلی بچه داشت!
جالبه ! بهرحال تو همه جا هم آدمای مهربون پیدا میشه هم نا مهربون ان شاالله که همیشه به پست مهربوناش بخورید
عکسهایی که میگذارید بسیاااار لذت بخشه

سلام
اینجا برای سوار کردن بچه روی دوچرخه داشتن صندلی بچه الزامی است.
همه جای دنیا ادم خوب و بد هست. امیدوارم در اطراف شما هم ادم خوبها زیادتر باشند.
قابل نداره

مهسا شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 09:51 ق.ظ http://sarneveshtehman.blogfa.com

چقدر حساس هستند!!! این جمله... لبخند ملیت و اینکه یه سفر به ایران بکنه.. کلی خندیدم

بلی بلی. ادم باید پوست کلفت باشه و بی خیال

دختر مسلمان شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 03:03 ب.ظ http://http://aghazidobare.blog.ir/

سلامی دوباره
کاش اینجا هم دوچرخه سواری بیشتر رواج داشت ... من خودم خیلی دوست دارم ولی خب تو شهر ما خیلی غیر معموله مخصوصا با چادر...
ممنون به خاطر دعای خوبتون

سلام و سلام
کلا تو ایران دوچرخه سواری جز در بعضی شهرها رایج نیست. چه برسه برای خانم ها
به نظرم چادرو دوچرخه سواری با هم یه کم دور از ذهن هست

92در92 شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 10:44 ب.ظ http://92dar92.blogfa.com

وقت بخیرشادی باد.
قیمت دوچرخه ها چند بود ؟
آپم .
شادزی .

سلام
اینها دوچرخه های مردم هست که عکس گرفتم. قیمتش رو نمی دونم

بسامه دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 10:29 ب.ظ http://tangooo.persianblog.ir/

وای الهی ارمیا و داداشش که لباساشون کوچیک شده...
ای بابا لیلی جون همه جان ادمهای خوب و بد هست.. ایرانم هست همه جوره اش..
عجب عکسهای خوشگلی گرفتی خانوم...

اره خانومی همه جای دنیا آدم خوب و بد هست و البته تعدادشون هم فرق می کنه
چشماتون قشنگ می بینه!! البته صحیح تر این است که قشنگی از فصل است بیشتر تا عکس

محجوبه سه‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 12:55 ب.ظ http://www.lebaseshokr.mihanblog.com

یا شکور
سلام بر شما
یادش بخیر آن روزها که وبلاگ ها پر رونق تر بود !

امروز تولد 4 سالگی لباس شُکر است ، منتظر کوکهای سابق تان هستم

سلام
بلی واقعا قدیمتر ها وقت ها بیشتر بود

نوعروس چهارشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 10:59 ب.ظ http://www.delyareman.blogfa.com

چه جااااالب

بلی

زهرا - گل بهشتی من شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 09:08 ق.ظ http://www.golebeheshtieman.niniweblog.com

واقعا به گذاشتن بچه توی کالسکه گفت کودک آزاری؟؟؟
فضولی به جای خود ولی در این صورت این همه بچه که دارن با کتک بزرگ میشن تو دنیا اسمش چیه؟ این همه بچه که از بچگی فقط تنش یادشون میمونه...
عکسا خیلی قشنگ بودن.صندلی دوچرخه هم جالب بود. ندیده نمردیم!

احتمالا بچه جیغ و داد میکرده و نمی خواسته بشینه. هر کس با توجه به دیده های دور و برش قضاوت می کنه و اون پیرزن بچه های کار رو تو کشورهای دیگه از نزدیک ندیده. احتمالا از نظر اون. تو کشورهای دیگه ادم نیستند که با بچه ها این طوری برخورد می کنند. همین چیزهاست کهذحس جهان اول بودن بهشون میده

ان شالله عمر طولانی داشته باشین و ندیده های زیادی رو ببینین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد