زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

تابلوی تبلیغاتی

ارمیای خوش خوشان علاقمندی اش از بطری بزرگ آب به قاشق تغییر فاز داده. اوایل با دیدن بطری بزرگ آب ذوق زده می شد اما اکنون با وسایلی که خوش دست باشه و در دستانش جا بشه روی خوش نشان می دهد. از قاشق و مسواک و خودکار بگیر تا ابعاد بزرگتر مثل ملاقه و کفگیر و ...یکی از مواردی که خیلی بهش علاقه داشت ولی اجازه دسترسی بهش رو نداشت مگس کش!! بود. تا این که چندی پیش که به بازار رفته بودیم در مغازه یکی از آشناها مگس کش رو دید و قاپید و دیگه حاضر نشد از دستش بده. خلاصه مجبور شدیم با همون تحفه ی جدیدش همراه مون ببریمش. ارمیا که از اسباب بازی جدیدش کاملا راضی بود مرتب این مگس کش رو سر و ته می کرد و با لحن ذوق زده اش برایش آواز می خواند!! حالا تصور بفرمائید که جمعیتی که از روبه رو کالسکه ی ما را می دیدند چه صحنه ی مفرحی را مشاهده می نمودند. خلاصه کل مسیر را با پسر آوازه خوان که مگس کشی را در هوا حرکت می داد و دائم با دهان و انگشت سر و ته آن را طی می نمود پیمودیم و با خنداندن ملت دل های فراوانی را شاد بنمودیم.

خب این از احوال ما و ارمیا.

این مدتی که با ماشین در سطح شهر و یا احیانا جاده های شهری حرکت می کردم نکته ای توجهم را جلب کرده. اوایل که سوار ماشین می شدم سرگیجه می گرفتم علتش یکی دوری از ماشین سواری بود و دیگری تابلوهای سطح شهر. چون در شهرهای ما در ایران و با توجه به علاقه ی کلی ما شرقی ها به رنگ و فضاهای شلوغ تابلوهای مغازه ها و تبلیغات با رنگ های شاد و طیفی وسیع و اندازه های عموما بزرگ فراوان هست و من هم فکر می کردم وظیفه ام هست که همه را بخوانم!

البته این تابلوهای شاد و رنگارنگ شاید برای بچه ها جذاب باشد همین طور که نوشته های مغازه ها که عموما با رنگ های قرمز و سبز هست برای ارمیا جذاب بود. با توجه به کثرت تبلیغات و تابلوهای شهری و البته بین شهری برای من سوال پیش اومد که راننده ها چطور تمرکز می کنند؟

روحیه و قانون در غرب(منظورم مقابل شرق هست) با تبلیغات و نوشته های شلوغ و رنگی سازگار نیست. محل های خاص برای نصب تبلیغات در سطح شهر هست و تابلوهای مغازه ها هم کمتر با چراغ های رنگی تزئین شده برای همین اکثرا دکورهای متفاوت و رنگارنگ استفاده می کنند.


این هم آخرین سری عکس های پائیزه ی مویابل منه.الان که دیگه برگی به درخت نمونده و زمستان رسیده!