زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

جانداران خانه ما

-ارمیا بار اول که با قطعات  کیت الکتریکی اش لامپ روشن و پنکه می سازه با تردید از من می پرسه اینها حس هم دارند؟؟

-در راستای سوال کتاب درسی و طبقه بندی چیزهایی که در خانه می بینیم،داداشی ها موجودات زنده خانه را می شمارند: ماهی،جوجه ها،گیاهان توی گلدان،پشه ها،عنکبوت ها و مگس ها.نتیجه می گیرند تو خانه خیلی موجود زنده داریم!!

-از ایلیا می پرسم اگه ایلیا نبودی دوست داشتی چی باشی؟ میگه هیچی نباشم!! میگم مثلا پرنده یا درخت یا زرافه از این چیزها بگو! چند ثانیه فکر می کنه و می گه قطره آب بودم از دریا می افتادم تو ساحل و تو شن ها تموم می شدم!!!

-

فیلم۱۰۰+

از بیانات ایلیا :

- خوش به حال فلانی که متولد ۱۴۰۰ هست؟ چون می تونه سال ۱۵۰۰ رو ببینه.انگار آدم ها سال تولید و انقضای صدساله دارند.

-کاش آدم ها مثل عددها بودن آخرشون معلوم نبود 

-کاش کره زمین مثل خط صاف بود که هیچ وقت تموم نمی شد.من میگم خب هر کس می خواست کشف کنه می رفت و دیگه برنمی گشت میگه خب آخرش رو به اولش وصل کنن. میگم میشه دایره که الان هم کره زمین همین شکلیه!!

-اگر چیزی از پیش خدا بیفته و اینجا بشکنه تیکه هاش خیلی ریز میشه؟؟؟

-ارمیا می پرسه اگر نردبون از پیش خدا بذاریم بخوایم بیاییم پایین چند ساعت طول می کشه؟

-ایلیا میگه فیلم ۱۰۰+هم داریم؟ منظورش رده بندی فیلم های تلویزیون هست.ارمیا جواب میده اون وقت باید بالای سر قبرها تلویزیون بذاریم چون اونها فقط می تونن ببینن

سال نو در زمستان

- افاضات جدید "ابن "دار به بخش بخش کردن کلمات رسیده.مثلا ما ابن کارونی(یعنی ماکارونی) و ایل ابن یا (یعنی (ایلیا) داریم.

-ارمیا : یه خبر بد! امروز هیچ مناسبتی نداریم ولی در عوض فردا خیلی مناسبت هست.(خبر بد و خوب رو باهم میده)منم گفتم تقویم رو کج کردن مناسبت ها روی هم ریخته

به ارمیا ۱۰ دی رو توی تقویم نشان دادم و گفتم ببین اینجا نوشته ۱ چون در تقویم میلادی امروز سال نو می شود.با تعجب گفت یعنی الان اونجا بهار شده؟ گفتم نه.متفکرانه گفت یعنی همین طوری تو زمستون سال نو میشه؟؟!!

- ایلیا می پرسه اگر من مرحوم نشم و صدساله بشم اون وقت داداش چند سالش میشه؟