زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

مرغ هوا

-ارمیا وقتی رسید خونه با ذوق گفت مامان دیگه شلوار پاره هامون رو کنار نذار می تونیم بپوشیم چون مد شده


-ارمیا می پرسه بزرگترین چیز توی ایران چیه؟(مثبت فکر کنید .فقط ۱۰سالش هست) من گفتم برج میلاد یا برج آزادی. گفت از این ها هم بزرگتر. بابا جواب داد :کوه دماوند

-ایلیا تو کلاس مخالف کلمات رو کار می کنند .دیروز از من پرسید:برعکس "به "چی میشه؟

-ایلیا تقویم رومیزی را ورق می زد و شعرهای روی آن را می خواند.تا رسید به این شعر سهراب: هر که با مرغ هوا دوست شود....پرسید:مرغ هوا چیه؟ گفتم یک تمثیل تو شعر منظورش ذهن آزاد هست. گفت شعر چقدر عجیبه!!!

-ارمیا می پرسه:سبزآبی سبزش بیشتره یا آبیش؟من گفتم سبزش.گفت به نظر منم همین.

دشمن ترشی

-ایلیا میگه دشمن شیرینی، ترشی هست.  ولی اگر من بخورم ترشی ها برنده میشن چون ترشی بیشتر دوست دارم.ایلیا شیرینی و کیک دوست نداره و به ندرت می خوره.

- ارمیا می پرسه رنگی هست که تا حالا درست نشده باشه؟میگم مثلا ترکیب طلایی و آبی با درجه ی مختلف ممکنه تا حالا نباشه میگه نه منظورم رنگ های اولیه مثل آبی و زرد و اینها ست. ممکنه رنگی باشه که از انسان های قدیم تا حالا کسی ندیده باشه؟

-ایلیا از من می پرسه کجای خونه رو تا حالا ندیدی؟گوشه کمد و بالای سقف اشپزخانه را نشان می دهد می گویم دیده ام. یاد پشت بام می افتد و من اعتراف می کنم روی سقف اتاقک بالای پشت بام را تا حالا ندیدم.

چاپ پول

-من و ایلیا توی ماشین بودیم که ایلیا پرسید :فحش خار مادر یعنی چه؟ برای لحظاتی هنگ کردم و بعد جواب دادم یعنی فحش بد. گفت مثلا لعنتی؟ گفتم آره. گفت خب این که مادر نداره! گفتم خب باید مادر هم توش باشه. خودش گفت مثلا مادر لعنتی.  فعلا به همین حد قانع شده. وقتی پرسیدم کجا شنیدی،جواب داد توی کلاس یکی از بچه ها به خانم معلم گفت پشت سریم بهم فحش خوار مادر میده!!

-ارمیا از بیلیارد توی خیابان خوانده بود۸آبان روز پدافند غیر عامل گرامی باد. اومده بود خونه از من می پرسید یعنی چه؟ چند تا مثال زدم ولی فکر کنم نفهمید.(چقدر توضیح دادن بعضی عبارات سخته. حتی سعی کردم تک تک لغات رو توضیح بدم نشد)

-با داداشی ها درباره مالیات دادن صحبت می کردیم که ارمیا با تعجب پرسید مگه دولت خودش پول چاپ نمی کنه که از مردم می گیره؟! 

- دارن با آدمک های آهن ربایی(اجزای صورت انسان به صورت آهن ربا روی صفحه ای کنار هم چیده میشه) با هم بازی می کنند که ارمیا از ایلیا می پرسه وقتی بزرگ شدی سبیل چه مدلی می ذاری؟ ایلیا جواب میده بستگی داره چه کاره بشم. اگر قصاب بشم باید سبیل بذارم اگر کارمند بشم باید ریش بذارم و اگر نماز بخوانم (منطورش امام جماعت مسجد هست)باید ریش بلند بذارم