ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
همیشه چند روز بعد از یلدای ما، میلاد مسیح است و برای من یادآور شور و هیجان کریسمس و شمایل های میلاد در شهر و البته تولد برادرجان ارمیا.
خب بعد مدت ها، یلدای ما در کنار خانواده و فامیل و هیجان ارمیا از دیدن فامیل ها در یک جا و انارهای دان کرده .
سبک زندگی در فامیل هنوز بسان قبل است، یعنی در هفته ی قبل ما هر روز هفته مراسم و مهمانی دعوت بودیم از تولد و عروسی . آماده کردن دو تا بچه فسقلی که علاقه به فرار و ثبات در محل فعلی را دارند کار سختی است. از نظر ارمیا در روضه و تولد و مهمانی باید شکلات بدهند و اگر این شی عزیز موجود نباشد کلا اون برنامه رو باید در اسرع وقت ترک کرد و حتی نی نی های دیگه هم جذابیت ندارد. این از معایب زندگی در جمع است که دانسته های آدم افزایش می یابد! و شکلاتی که قبلا برای بازی بود الان به عنوان خوردنی هیجان انگیز دیده می شود. البته خب سن هم موثر است و کشف دنیای ناشناخته ی خوردنی ها. خدا رو شکر هنوز به بقیه نرسیدیم ولی خب باید منتظرش بود. تو مهمونی های ما هم که به سلامتی انواع شیرینی جات و شکلات های مختلف موجود است و در این هوای سرد و شب های طولانی میل آدم به این جور خوردنی ها بیشتر می شود. تو مهمونی ها هم که اکثرا اعتقاد دارند که بچه است و تحرک دارد و نیاز بدنش است و اشکال ندارد حالا چند تا شکلات و شیرینی بخورد غافل از تاثیری که در بچه دارد.
این هم عکس های کریسمس از یکی از دوستان خوبم