خدا رو شکر سه روزه که مامای مهربون میاد خونه مون. یعنی همون مامای خودمون که سفر بود برگشته و اومده. واقعا شخصیت و برخورد آدم ها اینقدر توی روحیه طرف مقابل تاثیر می ذاره. این ماما که اسمش گیزلاست Gisella از در که اومد گفت واای خونه تون چه منظره زیبایی داره و با هم رفتیم به تراس و من درخت گیلاس توی حیاط رو که شکوفه کرده بهش نشون دادم هر چی هم فکر کردم معادل آلمانی و انگلیسی گیلاس یادم نیومد!! نه که میوه تابستون هست و خیلی وقته نخوردیم اسمش هم از حافظه ام پاک شده بود. ماما می گفت سال دیگه ارمیا هم می تونه از گیلاس ها بخوره. اون نگاهش و برخوردش و تعریف هایی که مدام از من و ارمیا می کرد آدم رو متوهم می کرد که چقدر منحصر به فرد است!! با ارمیا بسان یک آدم بزرگ با احترام و توضیحات کافی برخورد می کرد. مثلا وقتی می خواست وزنش کند با دقت توضیح می داد که من می خوام تو رو وزن کنم و ببخشید که راحتی ات را بر هم می زنم!! ارمیا رو قبل و بعد از شیرخوردن وزن کرد و می گفت مثلا اینقدر شیر خورده و مقدارش مناسب است.حتی وقتی پوشک ارمیا را باز کرد می گفت به به عجب دستشویی اش خوش رنگ است!! البته یک سری توصیفات با جزئیات دیگری هم از این مقوله داشت که دیگه من نمی نویسم

(داشت برایم درباره رنگ مدفوع نوزاد و مراحل تبدیل رنگ اون توضیح می داد

) یک سری اطلاعاتش برایم تازگی داشت. مثلا می گفت که دستهای نوزادان تا مدتی سرد است چون تجمع خون در ناحیه گوارشی است. و یا در هفته دوم و یا سوم صورت نوزادان جوش می زند به علت تاثیر هورمون ها. می گفت نوزادان حدودا پایان هر هفته مثلا هفته اول و یا هفته دوم به ناگهان رشد بیشتری می کنند و این باعث می شود که گرسنه تر شده وبیشتر گریه و بی تابی کنند. یا وقتی نوزادان رشد می کنند تاثیرش اول در بزرگ شدن شکم و تپل شدن چهره و رشد انگشتان دست مشخص می شود.
خودش گفت که یک دختر دارد که در شهر دیگری زندگی می کند و 33 ساله است و در ماه جولای نوه اش به دنیا می آید. شغل من را در ایران پرسید و رشته تحصیلی و ... خلاصه با هم دوست شدیم!
برایش آب و شیرینی ایرانی آوردم. کلی با ذوق شیرینی را خورد و تعریف کرد که چه خوشمزه است. از آقای همسر پرسید که شما در خانه غذا می پزید و به همسرتان کمک می کنید؟ من هم برای خالی نبودن عریضه گفتم مردان ایرانی دست پخت خوبی دارند(در مورد اکثر مردان فامیل ما که اینگونه است) ماما هم گفت که شوهر خواهرشوهرش ایرانی است و غذاهای خیلی خوشمزه ای می پزد.

وکلی تعریف کرد که خواهرشوهرش هم غذاها را یاد گرفته و چقدر تنوع غذایی شان زیاد است و ... خوشحال شدم که پس زمینه ذهنی خوبی از ایرانیان دارد اون وقت من اگر سوالی چیزی ازش بپرسم فکر نمی کند کشوری عقب افتاده و بدون تکنولوژی و با کمترین امکانات بهداشتی داریم.
جلسه اول هم که اومده بود دفترچه معاینات ارمیا که در بیمارستان بهمون دادن رو باز کرد و نوشته های توش رو توضیح داد. راجع به این دفترچه U-heft سر فرصت توضیح میدم(دقت کردین من قراره چقدر چیزی رو سر فرصت توضیح بدم

) در صفحه اول این دفترچه مشخصات baby هنگام تولد نوشته شده مثلا وضعیت تنفس نوزاد و یا وضعیت ظاهری جسمانی و یا وضعیت مادر هنگام تولد نوزاد و ... برای تست غربال گری بدو تولد هم پرسیدم که توی دفترچه بهم نشون داد که دو روز بعد از تولد از Baby خون گرفتن. گفت نمونه خون به مونیخ(مرکز استان) فرستاده میشه و اگر نتیجه آزمایشات مورد مشکوکی بود خبر میدن. برای ارمیا چون چیزی نوشته نشده بود گفت وضعیت غیرعادی وجود نداشته. گفت که برای 25 تا مورد آزمایش انجام میدهند ولی اسم همه را بلد نبود. اسم اونهایی هم که گفت غیر از تیروئید من نفهمیدم چی هست!! حالا باید برم این مطلب رو توی سایت های مرتبط بخوانم. از دوستان اگر کسی بلد هست لطفا راهنمایی کند.
چند تا کرم هم برای ماساژ و پوسته پوسته شدن پوست توصیه کرد. گفت برای جلوگیزی از دل درد نوزادان بهتر است دل و کف پای آنها گرم نگه داشته شود. کلا اینها اعتقادی به کلاه سر کردن و پوشاندن سر برای نوزاد ندارند!
بقیه توصیه ها رو هم که خودتون بلدین و توی ایران هم مرسوم هست. جلسه آخری که در این هفته آمده بود لیست کلاس های مرکز baby و والدین رو هم به من داد. کلاس های مختلف ماساژ نوزاد (نوزاد و پدر و یا نوزاد و مادر) و نوزاد و موسیقی و ورزش های مادران، ورزش های کمر برای مادران،QiGong برای زنان(ورزش چینی است) و... توی لیست بود که هزینه هر کدوم فرق می کرد.
عکس های زیر وسیله بازی جدیدی است که برای پارک نزدیک خانه مان آورده اند. یک وسیله چوبی دراز با سوراخ های متعدد که روی زمین شنی نصب کرده اند و بچه ها مثل کنار ساحل با سطل و چنگک پلاستیکی شون کنارش بازی می کنند. عکس بقیه وسایل این پارک رو قبلا گذاشته ام که فکر کنم جزء عکس هایی است که بر باد فنا رفته! کلا وسایل بازی بچه ها در پارک بیشتر با طناب و چوب و فلز اکثرا بدون رنگ و یا رنگ های طبیعی خودشان است.

کرم چوبی!

کرم شاخک و چشم هم دارد

یک سری وسیله هم بهش زنجیر شده تا بچه ها باهاش شن ها رو جابه جا کنند

زنگوله هم دارد


این هم وسیله دیگر پارک.