ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
روزه هاتون قبول باشه. ما هم دیروز جمعه برای افطار رفتیم به مسجد ترک ها. ترک ها دو تا مسجد و عرب ها یک مسجد در شهر ما دارند. یکی از مسجدها شلوغ تر است و رفت و آمد بیشتری دارد و یکی کوچک تر و مراجعین کمتری دارد. ما هم خودمان را قبل از اذان مغرب به مسجد کوچکتر رساندیم. فقط مشکلی که هست تفاوت در زمان افطار آنها با ماست. آنها حدود یک ربع زودتر از ما افطار می کنند. دیروز چون پیدا کردن آدرس کمی طول کشید به زمان افطار خودمان به مسجد رسیدیم. برای روزهای بعد هم ما رو دعوت کردند، ما هم داریم برای مشکل زمان افطارمان با آنها برنامه ریزی می کنیم. که هم بتوانیم با آنها افطار کنیم و هم از نظر زمانی مطابق اعتقادات ما باشه.
حس افطاری دسته جمعی و هدف مشترک داشتن خوبه. دیروز که در جمع افطار کردیم واقعا رسیدن ماه رمضان رو احساس کردیم.
بعد از خوردن افطاری دعا به زبان عربی خواندند و بقیه آمین گفتند، خانوم بغل دستی از من پرسید که معنی دعا رو می فهمی و من گفتم آره. خیلی با حسرت گفت خوش به حالت.
برای افطاری هم میز و نیمکت زیر چادر پارچه ای برای خانم ها و آقایان مجزا چیده بودند. افطار رو هم با سوپی که فکر کنم ماست و برنج بود آغاز کردند و بعد هم غذاشون که برنج کته و گوشت و سبزیجات بود رو خوردند. خربزه و سیب هم میوه های سفره بودند. غذاشون خوشمزه بود، کلا طعم غذاشون با ما فرق می کرد.
دوباره دیشب هم افطار رفتیم مسجد. چون اونها زودتر افطار می کنند ما اول به بهونه نماز خوندن رفتیم توی مسجد و نشستیم تا وقت افطار خودمون بشه(نماز هم نمی شه خوند چون وقتش هنوز نرسیده) و بعد به افطار کنندگان پیوستیم. برای ما عجیب بود که چرا این قدر عجله دارن. نماز رو که تند تند می خونند و حتی بسم الله آغاز سوره رو هم نمی خونن و دعای بعد از نماز رو هم که عربی هست و متوجه نمیشن. غذا رو دیگه چرا با عجله می خورن؟
با سرعتی عجیب سوپ و بعد غذا و بعد هم چای و میوه. انگار که باید زود از سفره بلند بشن و برن.
آشپزخانه مسجد مجهزه و امکانات پخت و پز و حتی ماشین ظرف شویی هم داره.
فضای داخل مسجد
برای افطار هم هر شب یک نفر بانی میشه. یک سوپرمارکت حلال هم کنار مسجد دارن. یک سری وسایل بازی بچه هم توی حیاط هست (یک تشک فنری بزرگ هم هست) و بچه ها حسابی مشغولند. تو خود مسجد هم اتاق مهد کودک با وسایل بازی برای بچه ها دیدم.
آخر شب که میایم خونه، خیابون ها ساکت و خلوته و حس خوبی داره که آدم توی اون هوا قدم بزنه. دیشب که از کنار یک خانه که سروصدای آواز و جشن برپا بود رد می شدیم با خودم گفتم اینها در چه حالی هستند و ما در چه فضایی دور هم بودیم. تفاوت از زمین تا آسمان است.
یادتون باشه سر سفره افطار و سحر برای همه اونهایی که تنهایی و در غربت روزه می گیرن دعا کنید.یک دعای گسترده از قاره آمریکا(مخصوصا برزیل و کانادا) تا قاره اروپا(مخصوصا آلمان و نروژ) که همه گستره جهان رو در بگیره.
گویا شنبه در ایران ماه رمضان اعلام شده. اینجا هم مسجد ترک ها فردا یعنی جمعه رو ماه رمضان اعلام نموده. ما هم هی به سایت مرکز اسلامی هامبورگ سر می زنیم ولی اونجا هم نوشته که جمعه اعلام می کنند! فعلا هم نمی دونیم چیکار کنیم. اینجا اختلافات مشخص می شه.
اذان صبح فردا ساعت 2:50 دقیقه و اذان شب 9:45 هست.
خرما و انجیر خشک (محصول تونس) هم برای ماه رمضون خریدیم. جای ما رو سر سفره های افطار و سحر خالی کنید. از طرف ما هم زولبیا و بامیه و حلوا و شله زرد بخورین.
برای ما هم خیلی دعا کنید.
این هم عکس های امروز:
امروز ما عمو گجت رو دیدیم! یارو چه حسی داره توی این فصل این لباس ها رو بپوشه. به چمدونش نگاه کنید! به نظر میاد از توی یک قلعه قدیمی دزدیده باشه و پر از سکه های طلا باشه
این هم تزئینات باغ:
ایشون هم بسیار محترمانه ابراز احساسات می نمایند.
این هم عکس از قسمت فروش جاروبرقیه یک فروشگاهه. اینجا قسمت وسایل برقی پریز داره تا وسیله ای که می خوای بخری خودت تستش کنی والبته کارمندی هم برای راهنمائی هست. این قسمت که انواع جاروبرقی ها هست کف زمینش با انواع بافت ها مفروشه تا قدرت کشش جارو رو امتحان کنی. یک قسمتش موکت پرز کوتاه و یه موکت پرزدار بلند هم و یک تیکه سنگ و ...