زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

کنسرت موسیقی جاز

یک هفته است که کنسرت موسیقی جاز در میدان اصلی شهر برپاست. ما هم یک روز که می رفتیم کتابخانه دانشگاه کمی در میان مشتاقان این کنسرت ماندیم. من از موسیقی های تند خوشم نمیاد بنابراین خیلی در اون فضا نموندم. یک ساعت بعد که  از کتابخانه اومدم بیرون که برای خرید نان بروم دیدم هنوز همون آقای کت شلوار سفید اون وسط سن داشت جولان می داد، با همان صدا و همان آهنگ های تند جازشان.من جدیدا دارم به این برنامه های کنسرت مشکوک می شوم! یعنی دارم اهداف شومشون رو درک می کنم! ببینید که وقتی برنامه ای مثل کنسرت یا جشنی در میدان شهر برپاست دور تا دور میدان پر می شود از کانکس های فروش خوردنی، از سوسیس آلمانی(غذای اصلی آلمان ها سوسیس است) و پف فیل و بستنی و نان شیرینی و سیب زمینی سرخ کرده و ... و مردمی که برای تماشای برنامه می آیند حتما حداقل یکی از این خوراکی ها رو می خرند و مهم تر از همه بطری های  bear و آب جو که مصرفش از یکی دو بطری شروع میشه و دیگه خودتون حساب کنید که مردمی که نوشیدن این نوشیدنی ها جزء عاداتشون هست چقدر مشغول می شوند و  بعد مصرف این نوشیدنی ها نیاز به دستشویی به کرات بسیار حیاتی است. خب ورودی دستشویی های آماده که برای مراسم ها به میدان آورده می شود حداقل 1 یورو هست! دیگه حساب کتاب کنید ببینید که یک آدم که چهار ساعت میاد توی این کنسرت میشینه چقدر باید خرج کنه؟

تماشاچیان کنسرت

هنرمند کت شلوار سفید

دستشویی
حالا که بحث دستشویی شد یاد یک اتفاق جالب افتادم، یعنی برای من جالب بود. در سطح شهر فصل هایی که توریستی است دستشویی های پارک ها پولی می شود! ولی فصل های سرد که اهالی شهر به زور توی خیابان راه می روند دستشویی ها مجانی می شود.همان دستشویی های کنار خیابان و پارک ها منظورم هست. حالا این همه توضیحات دادم که این ماجرا رو تعریف کنم. من یک بار به یکی از فروشگاه های بزرگ شهر که دستشویی رو جزء خدمات ویژه به مشتریانش داره سر زده بودم. دستمال های کاغذی دست خشک کن که توی این دستشویی بود نازک بود! یک مادر و دختر که از این دستشویی ها استفاده کرده بودند به خانومی که مسئول تمیز کردن دستشویی ها بود اعتراض کردند که چرا این دستمال ها نازک است؟ اون خانومه هم گفت من کاره ای نیستم با مسئول فروشگاه صحبت کنید. خانومه همون جا با موبایل به شماره خدماتی که روی در دستشویی نصب شده بود تماس گرفت و مراتب اعتراضش را محترمانه اعلام نمود. من کلا در کف این رفتاره خانومه مونده بودم : دستشویی مجانی تمیز با یک خدمه آماده به نظافت پیدا کرده بود اون وقت به دستمال کاغذی نازکش گیر داده بود.

نظرات 19 + ارسال نظر
بسامه شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:31 ق.ظ

یه یورو می شه حدود چهار هزار و پونصد تومن... باری تمیز هست؟؟ والا ادم دستشویی تمیز بره خیلی خوبه تا دستشویی های کثیف مجانی.. تازه اینجا می ری دویست تومن هم ازت پول می گیرن بعدتازه دستشویی چقدر بد... شیلنگ رو زمین و تازه مایع دستشویی هم که دیگه قرتی بازیه... چی بگم...
می گم این currywurst حلال هست یا نه؟ یعنی ما می تونیم بخوریم؟
حالا می دونی چیه لیلی.. من کلا در مورد نوشیدنی ها و خوردنی های مجاز اونجا هم تحقیق می کنم.. اگه میشه در مورد اونا هم بنویس... مثلا بنویس این برند حلاله و می تونیم تهیه کنیم...

بله تمیز هست!
واقعیتش اینه که من اصلا به سوسیس و کالباس و این جور خوردنی ها علاقه ای ندارم، از بوی اونها هم خوشم نمیاد برای همین دنبال برند حلالش اینجا نگشتم و اطلاعی ندارم.
در مورد نوشیدنی ها مثل آب میوه و اینها هم برای آب سیب من شنیده ام که مشکل داره و بقیه رو مطلب خاصی نشنیدم. بقیه نوشیدنی ها هم روشون نوشته که الکل داره یا نه. توی شهرهای بزرگتر امکان تحقیق و پیدا کردن برندهای مختلف بیشتره

افسانه سادات شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:57 ق.ظ

باسلام لیلی جان
من نمی دونم چطوری شهرداری به اینا ها اجازه میده بیایند این برنامه ها را اجرا کنند ؟ ( مخصوصاً این کنسرت ها را )
وای آره!!! این موسیقی های نتد روی آدم تأثیر منفی می گذارد.
خب مگه اینا مجبورند آب جو و...... بخورند که مدام بروند دست به آب؟ ( سعی کردم کلمه ای مؤدبانه بنویسم ) .
چه قدر جالب !!! من تاحالا دستشویی که کنار خیابان و جایی دیگه باشه ندیده بودم و چقدر جالب که مجانی هست !!!
خوبی این دستشویی ها اینه که ، کودکانی که ناگهان وسط خیابان احتیاج فوری به دستشویی داشتند ، بروند.
این خانومه چقدر سختگیر بوده !! همین هم کلی غنیمته
خب می تونه دنبال خودش دستمال بیاره ( آیکون شوخی)

سلام خانومی
حتما مردم شهر این برنامه ها رو دوست دارن که شهرداری از اجرای اونها حمایت می کنه.
عزیزم آب جو و نوشیدن جز عادات شون هست مثل ما که مثلا برنج جزء غذاهای اصلی مردم مون هست.
البته دستشویی های پارک ها در فصل های غیر توریستی مجانی هست وگرنه پول گرفتنشون به راهه.
این خانومه می خواسته همه چیز طبق روال باشه و هیچ بی نظمی و بی قانونی رو نمی تونسته تحمل کنه

حنا شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:59 ق.ظ

بله دیگه همینه وقتی به نازکی دسمال گیر بدهند و اونهام فوری رسیدگی کنند.اونوقتدیگه مجبور نیستند توی مسایل مهم مملکتی و چیزایی که حقشونه تو سرس بخورند و از حقشون بگذرند.
راستی منظورت از مشکوک شدن چیه ؟ من نفهمیدم

سوال دیگه.شما که اولین باره زبان المانی یاد میگیرید و اشنایی با این زبان نداشتید.سختتون نیست کلاستون کامل المانی هست و بعضی مواقع که واقعا نیاز به زبان فارسی داری چه کار می کنی؟

البته من رسیدگی فوری رو اطلاع ندارم ولی همین اعتراض به مسایل جزئی با لحن محترمانه ارزشمنده.باید از همین چیزهای کوچک هم نگذشت.
منظورم این بود که هدفشون کسب درآمد است نه صرفا برنامه ای تفریحی.
معلم زبانمون به زبان انگلیسی مسلطه و من اگر قسمتی رو نفهمم به انگلیسی می پرسم ولی خیلی از قواعد و گرامر رو خودم باید کشف کنم که مثلا توی فارسی معادلش چی میشه

فهیان شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:36 ب.ظ

برای مراسم یکی ازاقوام رفته بودم رسم داشتند ببرندش ...نمیدونم کی چی گفت اونجا یاد شما افتادم باخودم گفتم شما خودت کجایی فکرت یا یک خط از نوشتت یا یک نظری که در مورد چیزی گفتی کجاست (تو کله من تو اون مراسم!!)شاید چون صادقانه مینویسی شاید چون خودتی شاید چون محترمی و به مخاطب احترام میذاری اون زمان که قسمت نطرات رو میخوندم از بعضی سوالات خصوصی تعجب میکردم (اگه خودم بودم شاید شاکی میشدم)احساس میکردم یک نفس عمیق کشیدی و با آرامش جوابشو دادی خوبه که هستی خوبه که مینویسی خوبه که آرومی.امیدوارم وقتی برگشتید(چون خودتون گفتید اون بالا)بازهم ادامه

به به عجب جای خوبی یاد من افتادین. سر میز غذا، موقع خوردن چلو کباب و سبزی خوردن تازه هم لطفا یاد من بیفتین و چند لقمه به یاد من نوش جان کنید.
با این همه تعریف های جانانه که از من کردین الان دو تا بال درآوردم(شبیه فرشته و پروانه و اینها به حشرات کوچکتر فکر نکنید لطفا!!) و تا کل هفته شارژم.
من یه کم زیادی خوش بین و خوشحال هستم!! به خاطر این که سعی می کنم زیبایی ها و خوبی های اطرافم رو ببینم و در مورد سوالات دیگران هم سعی می کنم مثبت فکر کنم.

فهیان شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:39 ب.ظ

بدید.شاید اینجا با الگوهای موجود حرفهای بیشتری داشته باشید و راهنمای مخاطبهای بیشتر.وقتی تشکر توی گلوی یک آدم پر حرف گیر میکنه اینجوری میزنه بیرون که بلاگفا هم بهش گیر میده.
همیشه بمانی و بنویسی.

انشالله که وقتی به ایران برگشتیم هم همین دیدگاه رو داشته باشم.
ممنون از دعای خوبتون و انشالله که همیشه نظرات ارزشمند(نگفتم گهربار، سوء تفاهم نشه لطفا) رو داشته باشم

نرگس شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:29 ب.ظ http://nbeheshti.persianblog.ir/

اینا هم چقدر زبل هستند
یه جایی از آدم پول میخوان که هیچ چاره ای نداری دیگه مجبوری
حالا پول خرد دارند؟
حالا خوبه یه نفر هم اونجا نایستاده تا برای پول خرد کردن پول بگیره

بله بله
دقیقا سر بزنگاه ظاهر میشن.
خب پول خرد تو این مملکت خیلی استفاده میشه مشکلی در این زمینه وجود نداره

فاطمه یکشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:15 ق.ظ http://honey67.persianblog.ir/

جالب تر از گیرش حوضلش یود که ور داشت زنگ زد ما اگه بودیک دستشویی تمیزم نبود ازش استفاده نمی کردیم می رفتیم ببین چه قدر حوصله و قانون داره کشورشون که واسه خاطر یه دستمل نازک زنگ زده اعتراض آدم چه چیزا که نمی بینه :))

حتما همه شون همین روش اعتراض رو دارن که نمی ذارن کسی خطا کنه. از چیزهای کوچک و خرد هم نمی گذرند و این طوری مسئولینشون عادت کردن که پاسخگو باشند.

فریاد مردی از اهالی سکوت یکشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:05 ب.ظ http://fajs.mihanblog.com

سلام
جالب بود
چقد دستشویی شون گرونه
اینجا دستشویی دویست خیلی گرون بگیرن پونصده.
چند روز نبودم ولی الان همه پستای جدید وتصاویر زیباش و ملاحظه کردم. خیلی جالب بود برام .

سلام
خب یک یورو که پول خرد حساب میشه!!
لطف دارین

مشتاق یکشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:11 ب.ظ

سلام

مثل اینکه بشر عادت کرده چیزهای طبیعی ساده و مفید رو

با دستکاری و در هم برهی تبدیل به چیز غیر طبیعی و پیچیده و

غیر مفید بکنه مثل همین موسیقی های رپ و جاز وووووو

موسیقی سالم و طبیعی کهاز روح و روان پاک و انسانی هنرمند

واقعی نشات بگیره میتواند اثرات فوق العاده مفید و آرامبخشی

بر روان انسان بگذارد .

سلام
بشر باید همه چیز رو دستکاری کنه تا بفهمه که دستکاری کردن همیشه نتیجه مثبت نمیده!

نرگس یکشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:27 ب.ظ

این طور که گفتی منم مشکوک شدم!

به علاوه اینکه ...
آبجی دوست داریم! آبجی دوست داریم!

آرررره
ما هم شماها رو دوست داررررررررررریم(آیکون بوس و بغل)

nani یکشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:40 ب.ظ http://www.abcd1.blogfa.com

لیلی جانم مشکوک نباش مطمئن باش....

خب یه کم دیگه بپذره مطمئن میشم، حالا زوده

پری یکشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:33 ب.ظ http://0o0o0o0o.blogsky.com/

سلاااااااام
من دوست جدیدم...منو به دوستی میپذیری؟
از آرشیوت ۳ ماه رو خوندم و لذتشو بردم....خیلی خوشم اومد.....
بمنم سر بزن لیلی جونم اگه دوست داشتی خوشحال میشم دوست شیم باهم

سلام خانومی
دوست جدید یک دنیای جدید و کیه که نخواد با یک دنیای جدید آشنا بشه؟
شما لطف دارین

فهیان یکشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:17 ب.ظ

سلام من اهل تعارف نیستم و حرف نمیزنم یا حرف دلم رو میزنم.مثبت نگری بهترین کاریه که ما خانومها در حق خودمون میتونیم بکنیم تا کمی فشارهای معمول رو کاهش بدیم.منم وقتی میخواستم دنیا رو به یک موجوددیگه نشون بدم دیدم مجبورم مثبت نگر شم.(منکه ازاون کلمه ناراحت نشدم دیدید که همون جا نظرم رو هم گذاشتم و فقط سوال کردم).
برای مثبت نگر ماندن و حفظ روحیه حتی بعد از برگشت باید ناچارا کمی با جو موجود وبیماری منفی نگر جامعه درگیر شد.

حرفی که از دل برخیزد بر دل نشیند. من هم تعارف نکردم، مراتب خوشحالی خود را بیان نمودم.
خدا رو شکر که شما هم مثل من خیلی زود بهتون بر نمی خوره و تا حد امکان مثبت می اندیشید.
پس باید بعد از بازگشت یک دوره افسردگی بگذرونم تا بتونم به شرایط موجود عادت کنم.

نرجس یکشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:06 ب.ظ

سلام بر تو لیلی من . . به شدت به این خانمه غبطه خوردم . . خیلی جاها شده حق من خورده شده ومن نمیتونستم اعتراضی بکنم . . و ناچارا مسیرم رو عوض کردم .چنین کسایی اعتماد بنفس بالایی دارن وبه کاری که میکنن مطمعنن . . .میشه راجع به پیر ها وافراد مسن هخ مطلب بذاری . .اینکه وضع ظاهریشون چطوریه واوقات فراغتشون رو چطوز میگذرونن . .بوس وبغل.

سلام خانومی
خب باید تمرین کرد. من هم هر جا که بشه حرفم رو می زنم. توی زندگی برای گرفتن حق باید تلاش کرد: حق دادنی نیست، گرفتنی نیست.
چشم اگر مطلبی بشنوم حتما می نویسم. اطلاعاتم تکمیل بشه

مریم دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:25 ق.ظ

چه حسی داشتن اگه اونجا به جای کنسرت موسیقی جاز، یه کنسرت موسیقی سنتی ایرانی برگزار می شد؟ مثلا الان یکی داشت اونجا چه چه میزد! همراه با دف و تار و تنبک و کمانچه و این چیزا! شاید استقبال کنن! برین پیشنهاد بدین!

اگر موسیقی سنتی آروم باشه که نمی تونن باهاش ورجه ورجه کنند، خوابشون می گیره!

پگاه دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:49 ب.ظ

سلام چه اعتماد به نفسی دارن ما اگه پولی هم باشه رومون نمیشه بگیم کثیفه چه برسه که مجانی باشه تازه اگه بخواییم بگیم هم کسی نیست که گوش کنه

خب همین اعتماد به نفس خوبه دیگه. کار خوب رو باید یاد گرفت

نرگس سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:35 ب.ظ http://nbeheshti.persianblog.ir/

(آیکون لبخند)

سپینود چهارشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:44 ق.ظ http://ushti.blogfa.com

چقدر زبل خان تشریف دارند این خارجکی‌ها !
خوبی لیلی جان ؟

بله بله
ممنون خانومی، الحمدالله خوبم

ح.س دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 04:37 ب.ظ http://h-sf.photoblog.ir

شاید مدلشون اینجوریه که حتما باید به همه چی گیر بدن و الا همون دستشویی تمیز و نظافت کننده رو از دست میدن!! میگن مرگ بگو که طرف به تب راضی شه! به همه چی گیر میدن که فروشگاه به سرویس رایگان راضی شه!!
- یکی نیست بگه خب نازکه ، دوتا دستمال بردار!-

نمی دونم. این مدلی رو نشنیده بودم. خب هر جا ایراد هست باید درست کرد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد