زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

پنیر

امروز که رفته بودیم فروشگاه من دنبال پنیر پیتزا می گشتم. چون فروشگاه جدید بود باید توی قفسه های پنیر دنبالش می گشتم(توی فروشگاه همیشگی که میریم من جاش رو حفظ هستم ودیگه لازم نیست دنبالش بگردم) دیدم عجب کار سختیه. 3 ردیف قفسه به طول 20 متر پر از انواع پنیر بود و من فقط یک ربع طول کشید تا 2 ردیفش رو جستجو کردم(فقط عکس هاش رو البته ها)

واقعا این ملت عجب پنیر خور ماهری هستند. انواع پنیرهای لایه ای و ترکیبیو خامه ای و پنیر بادرصد چربی متفاوت برای سلیقه های مختلف.

اینجا بیشتر پنیر رو با مواد دیگه قاطی می کنند و می خورند. و البته انواعی مثل پنیر پیتزا که باید حرارت ببینند رو با ماکارونی و پیتزا مصرف می کنند. نوعی پنیر دارند که توی فر،داغ می کنند تا مایع بشه و بعد همون طور داغ روی نون می مالند و می خورند.


این هم که سالاد ماکارونیه با پنیر


این مدل بالا هم فکر کنم الان توی ایران هم مرسوم باشه که مواد مختلف رو به سیخ بکشند و بخورند.

این مدلش برای من جالب تره که پنیر و سبزی و گوجه و خیار و نون رو با هم خورد می کنند و  مثل غذا می خورند. مصرف نون ش هم اندازه پنیرشه. فکر نمی کنم اینجا دیگه پنیر یه غذای نونی محسوب بشه.

این پنیر با سوسیسه



این عکس بالا رو هم که توی فروشگاه گرفتم یکی پنیر با آناناسه و یکی هم پنیر با نوعی سبزیه. پنیر با فلفل و ترشی زیتون هم بود.

من شنیدم که 200 نوع پنیر در آلمان تولید و صرف میشه. که یک مدلش هم همون پنیر کپک زده است که همه می شناشین و میگن خوشمزه هم هست.

پنیر لایه ای هم برش های نازک پنیر هست که لای نون می ذارند و خام و یا لای نون لازانیا می ذارند و می خورند.



کلا قفسه جالبی بود این پنیرها



حالا پنیر بز و بزغاله و گاو و گوسفند و اسب و الاغش رو هم باید انتخاب کرد. و البته تولیدات کشورهای مختلف هم مسلما با هم فرق می کند


13 رجب

13 رجب سالروز میلاد مولود کعبه امام حقیقت و هدایت امام علی (ع) بر همه رهروانش مبارک. روز پدر بر بابای مهربونم که همیشه حرف هاش راهنمای راهم هست مبارک

همین طور روز مرد بر داداشی پرتلاشم مبارک باشه. از همین جا به همه مردهای فامیل از دائی و عمو و ... روز مرد رو تبریک میگم.بقیه تبریک های مربوطه رو حضوری می گم!

امیدوارم همه مون از چراغی که خدا برای ما و بشریت روشن کرده بهره بگیریم.


شعر "علی را چه بنامم؟" از مهدی سهیلی


علی را چه بنامم ؟


علی را چه بخوانم ؟

ندانم، ندانم

ثنایش نتوانم، نتوانم

 

علی دست خدا بود

علی مست خدا بود .

علی را چه بنامم ؟

علی را چه بخوانم ؟

ندانم ندانم

ثنایش نتوانم نتوانم

 

خدا خواست که خود را بنماید .

در جنت خود را برخ ما بگشاید .

علی ره بهمه خلق نشان داد .

علی رهبر مردان صفا بود

علی آینه ی پاک خدا بود .

علی را چه بنامم؟

علی را چه بخوانم؟

ندانم، ندانم

ثنایش نتوانم، نتوانم

***

علی گر چه خدا نیست

ولیکن ز خدا نیز جدا نیست

برو سوی علی تا که وفا را بشناسی

ببر نام علی تا که صفا را بشناسی .

اگر آینه خواهی که به بینی رخ حق را

علی را بنگر تا که خدا را بشناسی .

چه گویم سخن از او؟ که نگنجد به بیانم

ندانم که سخن را به چه وادی بکشانم ؟

ندانم، ندانم

ثنایش نتوانم، نتوانم

 

علی مرد حقیقت

عل شاه طریقت

عی مرهم دلهای خراب است

ره کوی علی راه صواب است

علی را چه بنامم؟

علی را چه بخوانم؟

ندانم، ندانم

ثنایش نتوانم، نتوانم

سفرنامه برلین- قسمت آخر!

می بینم که چند روز تعطیلی هست و همه از گرمای شهر گریزان و به باغ و بوستان ها پناه برده اند. امیدوارم که یه کم از هوای خنک اینجا به اون طرف ها هم برسه.

امروز هوا بسی سرد شد. دیشب تا صبح بارون اومد و صبح هم هوا خنک بود. گویا 12 درجه شده دوباره. به قول آقای همسر سهمیه زمستانمان تکمیل نشده و این از سهمیه فصل قبل است که گاهی ارسال می شود.

مدرسه ها دوهفته ای تعطیل هست و خوشبختانه دوبچه پرسروصدای مجتمع به مسافرت رفته اند و من از صمیم قلب آرزو می کنم که بهشون خوش بگذره و تا آخر تعطیلی ها در ایتالیا بمانند

این چند عکس از فضای شهری برلین





به سقف شیشه ای راه پله توجه بفرمائید البته به اجازه جناب مجسمه نگهبان 


یک کافه در فضای پیاده رو


این هم اتوبوس های توریستی که در اکثر شهرهای اروپا هست. وقتی آب و هوا خوبه سقف اتوبوس رو جمع می کنند تا مسافرها فضا رو کامل درک کنند!


این اتوبوس ها فکر کنم مربوط به سفر بین شهری توریست ها باشه

راهنما هم اول اتوبوس ایستاده و احتمالا داره توضیح میده


برلین هم مثل اکثر شهرهای آلمان رودخانه دارد و البته یکی و دوتا هم نیست


این هم یک مدل صندوق پست(تزئینی هم نیست و عمر مفید داره هنوز)


این هم یک عکس هنری از آقای همسر که در تصویر هم یک نمونه چراغ روشنائی خیابان دیده می شود و هم یکی از نمادهای شهر برلین



این خیابون هم جالبه

این قسمت که در وسط تصویره پیاده رو هست. سمت راست و چپ پیاده رو هم مسیر رفت و برگشت دوچرخه است. بعد از پیاده رو هم(سمت راست) مسیر رفت خیابون می باشد و بعد از شمشادها و دوباره همین طرح برای مسیر برگشت خیابون وجود داره. یعنی ببینید چقدر این خیابون عریضه.

این هم پیاده رو از نزدیک


ایشون هم از قافله باغ وحش جاموندن و اصرار داشتن که تصویرشون رو همه ببینن(این عکس رو از سایت باغ وحش برلین برداشتم)



از اینجا می تونید تاریخچه دیوار برلین رو بخونید.(منبع ویکی پدیا)