من هم مثل شما درگیر مهمانی و دید و بازدید هستم. داداش عزیزم هم از آن سوی دنیا به خانه آمده و دوباره همه دور هم هستیم. برادر با دو مهمان غیرایرانی در جمع ما حضور دارد و حرف ها و نگاه آنها به فرهنگ و غذا و فضای شهری کشور ما متفاوت است. نیاز به فرصت دارم تا حرف ها و نگاه ها و تفاوت ها را بنویسم. برای من حضور در جمع مهمانی ها و حرف ها و شلوغی ها جذابیت دوباره دارد. ولی از آن سکوت و خلوت های دونفره حضور در شلوغی و ازدحام برای من دنیایی متفاوت است. چشم های مسافران در فرودگاه ایران پر از شادی بود، گویا دوباره به بهشت بازگشته بودند، و من حس نشاط و شادمانی آنها را درک می کنم. خیابان های شلوغ و دستفروشانی که سبزه و ماهی می فروشند و مردمانی که در شلوغی ها از این مغازه به آن مغازه می روند و لباس ها را برانداز می کنند بیانگر جریان زندگی در شهر است، سفره هفت سین و حس مهمانی و گرفتن عیدی و روبوسی و بوی غذاهای ایرانی و خانه های روشن و پر رنگ و آب و حس نوشدن طبیعت چیزی است که ایرانی ها را از سراسر دنیا به وطن می کشاند و اگر نتوانند بیایند دلشان درون سفره های هفت سین است.
مراقب دل های ایرانیانی که اکنون در این حس و حال نوروز در بین سفره های هقت سین است باشیم. جای پسر عمو و پسرعمه که در این شادی در کنار ما نیستند خالی.
سر فرصت می آیم و جزئیات را تعریف می کنم.
به همچنین برای شما
بلی!
یه لحظه با جمله آخر یاد این افتادم:
در بهار آزادی جای شهدا خالی!
جایتان خالی است بسیار
در بهار نوروز جای دور از وطنان خالی است
بیا و جزئیات رو تعریف کن. . .
باشه انشالله فرصت کنم میام حتما
طبیعت آینه صفا و صمیمیت است
دل پاک و بی غش در محاذات این آینه است
نوروز پرده را از طبیعت برمیدارد و بازدیدها پرده را از دلها
بیدار و هشیار باشیم به پرده ها نچسبیم
همه ایرانیان پاک دل جایشان خالی است
مخصوصا از نوع محمدرضا ...علی ...امیرحسین
جاشون خالیه
بادا بادا مبارک بادا ایشاله مبارک بادا!
همه در شادی ها شریک باشیم! آقایونی که نبودن: دست دست دست!
بله بله
جای همگی شون خالی بود