زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

جشن پایان ترم دانشکده

امیدوارم طاعات و عبادات همگی در این ماه مورد قبول درگاه حق قرار گرفته باشه. ماه رمضان در ایران از چهارشنبه شروع شد و ما با اعلام مرکز اسلامی هامبورگ از پنج شنبه رمضان رو شروع کردیم،برای همین در شب های قدر دچار اختلاف شدیم و ما برای از دست ندادن این شب های عزیز هم به وقت ایران و هم به وقت آلمان احیا داشتیم. خلاصه این دهه آخر رو کم فرصت برای نوشتن داشتم. چند روز قبل وقتی با آقای همسر پشت چراغ قرمز عابر پیاده نزدیک خونه مون ایستاده بودیم یکی از پشت سر بهمون گفت سلام علیکم. وقتی برگشتیم دیدیم این همون مردی هست که توی مسجد دیده بودیمش. این آقا کرد عراقی است که مدتی در ایران هم زندگی کرده و تا حدی فارسی بلد است. خلاصه با یکدیگر صحبت کردیم. البته اون عربی و فارسی قاطی صحبت می کرد و فهم مطالبش دقت لازم داشت. یک در میان هم در حرف هایش از آیه قرآن و حدیث استفاده می کرد. بهش گفتیم چرا ازدواج نمی کنی؟ گفت من قدیم هستم!(منظورش این بود که پیر شدم!!)، من زن مسلمان می خواهم. بهش گفتیم خب در عراق ازدواج کن. گفت هیچ زن عراقی حاضر نیست بیاد اروپا زندگی کنه! زن ها می گن ما ایران میریم برای زندگی ولی اروپا نه!!! بعد وقتی آدرس خانه اش را داد دیدیم سر خیابون ماست(البته این خیابون که می گم در فرهنگ ما ایرانی ها میشه کوچه!!) بعد من گفتم پس صدای قرآنی که چند روز پیش شنیدیم از پنجره خانه شما بود؟ اون گفت آره من رادیو قرآن دارم و همیشه قرآن گوش میدم. ما گفتیم صداش توی خیابون می اومد. اون هم گفت جیران(منظورش همسایه بود!!) به من اعتراض کرده من هم بهش گفتم تمام طول سال صدای آهنگ ها و موسیقی شماها توی خیابون می پیچه این ماه من دلم می خواد صدای قرآنم رو زیاد کنم!! بعد هم اضافه کرد من کُردم! کسی نمی تونه به من زور بگه. آخر مکالمه هم پرسید صوت فارسی من خوب است؟(منظورش این بود که لهجه من خوب است؟!)
چند روز قبل در دانشکده جشن پایان ترم بود. هر دانشکده ای برای خودش جداگانه جشن می گیره. ساعت 6 شروع برنامه بود. ما برای دیدن استاد آقای همسر رفتیم. چون معمولا اساتید هم این برنامه رو میان.بچه ها هر کدوم یک غذایی یا کیکی درست کرده بودند و روی میزها با انواع خوردنی و نوشیدنی چیده بودند. اکثرا هم غذاهای ترکی و عربی بود.چون هر چی باشه دانشکده شرق شناسی هست دیگه. یکی از غذاها کنارش روی یک کاغذ نوشته بود "مواظب باشید گوشت" منظورش این بود که غذا گوشتی است و گیاه خواران و مسلمانان به آن توجه کنند. به قول آقای همسر باید می نوشت"مواظب باشید رمضان" اکثر بچه ها آمده بودند و مشغول میل کردن بودند. ما هم از دیدن استاد ناامید شدیم و رفتیم برای افطار. بعد از افطار که بازگشتیم جشن تازه تمام شده بود و بچه ها بیرون توی حیاط دانشکده فرش انداخته بودند و نشسته بودند!! و من قلیانی را دیدم که دست به دست می شد. توجه داشته باشید که فرهنگ روی زمین نشستن یک فرهنگ شرقی است و غربی ها از گذشته تاکنون روی زمین نشستن تو خونشون نیست!! خلاصه که فضا خیلی به سمت شرقی پیش رفته بود. خوشبختانه استاد پیدا شد و در فرصتی که آقای همسر با استادش صحبت می کرد من اون اطراف دوری زدم. چند تا از بچه های مسلمان دیگه رو هم دیدم که بعد افطار اومده بودند. یکی از دوستانم برای من کمی غذا برداشته بود. برنامه ها اون طور که من شنیدم بیشتر متن خوانی و نمایش و ... بوده البته ما که رسیدیم برنامه ر/ق/ص ه/ن/د/ی یا ع/ر/ب/ی تازه تموم شده بود و بچه ها داشتند با لباس های پر سر و صداشون آنجا می چرخیدند. معمولا برنامه ها با شعرخوانی بچه هایی که اون ترم کلاس زبان ترکی یا عربی یا فارسی داشتند همراه است و انیمیشن کوتاه معرفی زبان یا کشوری شرقی پخش می شود. بقیه برنامه ها رو من اطلاع ندارم




میز غذا


غذایی که دوستم برای من نگه داشته بود

یکی از افطاری های مسجد. اون ظرف کوچیک یه جور دسر خوشمزه از میوه بود.میوه هایی مثل کشمش و آلو و دانه گندم و نخود که در آب خیسیده بود شاید هم کمی پخته بودند!

عروسی در کلیسا

من تزئینات پشت پنجره ها رو دوست دارم. توی این گلدون ها پر از مجسمه های کوچولوی دایناسور و حیوون های مختلف بود!

گلدان هایی به شکل نمای ساختمان! احتمالا کاردستی بچه هایش بوده!!

نظرات 23 + ارسال نظر
فهیان جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:11 ب.ظ

لطفا منوشرمنده نکنیدشمالطف دارید.چندسال پیش با گروهی آشناشدیم که ظرف دوازده سال تمام شبهای سال رواحیا گرفته بودندتاحتمادرعمرشون شب واقعی "قدر"رواحیاگرفته باشند.این کارشما(احیابه وقت ایران وآلمان)منویاداوناانداخت.بابت عکسهاممنون.

خواهش می کنم.
وااااااااای جدا؟ عجب همتی دارند مردم. من اصلا همچین چیزی در خودم نمی بینم که حتی یک سال شب تا صبح رو بیدار باشم.

فردا جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:36 ب.ظ http://med84.blogfa.com

کاش اسم غذاها رو هم نوشته بودی...

اسم غذاها رو کنارش ننوشته بود و من بلد نیستم

بسامه جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:36 ب.ظ

غــــــــــــــــــــــذا...
وای چه غذاهایی... مدیونی فکر کنی من شکمو ام.. کی ؟ من؟ من شکمو ام؟ عمرا...
غــــــــــــــــــــــــذا

نه شما شکمو نیستین، علاقمند به غذا هستین!

نرگس جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:59 ب.ظ http://nbeheshti.persianblog.ir/

خانومی عباداتتون قبول
به این میگن احیای دوبل
ان شا الله خدا هم دوبله و سوبله بهتون پاداش بده

ممنون، انشالله
واااااای چه خوب، انشالله

خانم لورا جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:56 ب.ظ http://missloraa.persianblog.ir/

وای من اینقدر از این عروسیا که توی کلیسا هست خوشم میاد.خیلی مرتب و با کلاسه

البته این مراسم عقد توی کلیسا یک بخشی از ماجراست و برنامه های سالن و کیک و این چیزها رو هم دارن

مشتاقی جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:06 ب.ظ

سلام بر عزیزان

شب قدر شب 23رمضانه .انشاله بهره های کامل برا همه تون رسیده

باشه.

ماه رمضان مثل یه مادر همه بچه های مسلمان را دور خودش جمع و

دلهاشونو بهم نزدیک میکنه.

دلهاتون مسرور عباداتتون مقبول

سلام
انشالله
ماه رمضان ماه اتحاد مسلمانان سراسر دنیاست.

فهیان جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:22 ب.ظ

فکرکنم خوب ننوشتم درعرض دوازده سال تمام شبهای یک سال ینی 365شب درعرض دوازده سال احیاگرفتند.

ااااااااووه عجب اراده ای.
کار سختی است

ali klein جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:33 ب.ظ

رمضان افطار مجانی میدادن در مسجد اینجا ؟ بنده هم روزه گرفتم، اما به اجبار و بدون نیت ‎ روزی یه وعده شده غذام! اصلا دلم به غذا نمیره تازگیا. بعضی وقتا بعد ۱۲ ساعت یادم میاد باید یه چیزی بخورم!!

در شهر ما در مسجد ترک ها افطاری می دادند.
خب حالا که به اجبار روزه گرفتین حداقل نیت شون رو می کردین که بی ثمر نشه.
واااااای باید مراقب خودتون باشید

باران شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:50 ق.ظ http://www.baran-53.blogfa.com

لیلی عزیزم توی شبهای احیا برای شما دعا کردم امیدوارم به مرز اجابت برسه
وای چه غذا های رنگا رنگی گذاشتی
واقعا گوش دادن به صدای قرآن همیشه به من یکی آرامش میده خوب کردی جوابشو دادی

ممنون خانومی از لطف تون انشالله که دعاهای همه در این ماه مستجاب میشه.
البته اون آقای عراقی جواب همسایه شان را داده بود. حتما چون تنها زندگی می کنه دلش میگیره و می خواد صدایی توی خونه اش بپیچه

مریم شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:24 ق.ظ

حرف زدن این آقای عراقی خیلی بامزه اس، منو یاد بهروز میندازه که از ازبکستان اومده بود!
"مواظب باشید گوشت"- این یهو منو یاد "مواظب باشید، محل عبور حیوانات وحشی!" انداخت!نمیدونم چرا! ولی خب دستشون درد نکنه که نوشتن.
عجب غذای عجیبی، احساس می کنم غذای هفته اس! آخه همه چی توش پیدا میشه!
اون گلدون هایی که شکل نمای ساختمون هستن، احیانا ماکت های یه بچه ای نبوده که معماری میخونده؟! دیگه جا نداشتن تو خونه، گفتن استفاده بهینه کنیم!

آره فارسی حرف زدن غیر فارس ها جالبه حتما مثل آلمانی حرف زدن من میمونه!
آره خوبه که ملاحظه کردن.
ولی مزه غذاش خوب بود.
آرررررررررره تو خوب تشخیص دادی

فریادی از جنس سکوت شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:49 ب.ظ http://fajs.mihanblog.com

سلام
برا منم این سوال پیش اومده بود در مورد شبهای قدر که بین گشورهای مختلف ممکنه تفاوت داشته باشه.
انشالله که کل طاعات وعباداتتون قبول درگاه الهی قرار بگیره
التماس دعا

سلام
خب وقتی میگن شب قدر به بلندای کل کره زمین میشه. یعنی شبی که از غروب خورشید در یک سرزمین شروع میشه و تا کل کره زمین رو میره. و این اختلاف ها که در شروع ماه رمضان هست مشکل ساز میشه
انشالله برای همه مورد قبول درگاه حق قرار بگیره
محتاجیم به دعا

شکوه شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:51 ب.ظ http://shokooh-afarinesh.blogsky.com

قبول باشه لیلی جان. چقدر خوب که اونجا هم که هستی اعتقاداتت رو محکم چسبیدی.آفرین. ارزش روزه و احیای تو خییلیه بی شک.
لیلی جون غذاهه یه جوری بود. خیلی قره قاطی و شفته. دلم به هم ور شد ببینم خودت اونجا غذای ایرونی درست می کنی؟

ممنون انشالله.
غذاهای ترکی مخصوصا برنج هاشون حالت قاطی داره و اکثرا خوشمزه هستند.
ما 90% غذاهامون ایرانی هست و گاهی غذاهای دیگه رو امتحان می کنیم

زینب شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:38 ب.ظ

تو غذاهای مسجد اونی که شکل برنجه و آب داره چیه؟

اون سوپه!!

باران شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:03 ب.ظ http://www.baran-53.blogfa.com

لیلی جان خیلی عزیز ومهربونی

ممنون خانومی(آیکون خجالت)

حنا شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:46 ب.ظ

لیلی یک سوال برام پیش اوومده؟ تو اونجا که هر رووز خدا جشنه و هی غذاهای کشوراشون راا میارند .چه طوور مطمین میشی که تو غذاهاشون واین نریختند یا اوون گوشتی که تو غذاشونه حلاله؟( البته بجز غذای عربها و ترکهاواا)

همش احساس می کنم اوونجا غذا خووردن کار حضرت فیله! اره؟ همینطوره؟

خب این جشن های یکی دو پست اخیر مربوط به دانشگاه بود و توی شهر نمودی نداشت.
واین معمولا بو و رنگ مشخص داره و اگر داخل غذا یا دسری ریخته بشه مشخصه. راحت ترین راه که من انتخاب کردم اینه که سوال می کنم که آیا گوشت داره یا الکل داره؟ غذاهای گوشتی کشورهای دیگه هم که سوال کردن نداره چون اونها که لزومی به استفاده از گوشت حلال ندارند!
نه بابا رستوران های حلال اینجا پیدا میشه و توی شهرهای بزرگتر که فراوونه

رضا شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:47 ب.ظ

سلام لیلی خانم
طاعات و عبادات شما قبول باشد ان شاا...
من حدود چند ماه پیش با وبلاگ شما آشنا شدم و یکی دو بار برای شما کامنت گذاشتم. متاسفانه آن قدر گرفتار بودم که دیگر فرصت نکردم نظری درج کنم اما همواره مطالب وبلاگ شما را دنبال می کردم. چند روزی است که از امتحانات و پروژه ها فارغ شده ام و فرصتی دست داد تا دوباره به وبلاگ شما سر زده و نظری درج کنم. مثل همیشه از خواندن مطالب زیبای شما لذت بردم. ما که در اینجا به طور رسمی جشن پایان ترم نداریم اما همیشه روزهای آخر ترم برای من ترکیبی از غم و شادی بوده است. از یک طرف خوشحال از اتمام امتحانات و از طرف دیگر غمگین از خداحافظی با دوستان. گرچه برخی ترم ها درس ها آن قدر سنگین بود که برای پایان ترم روز شماری می کردم اما معمولا چند روز پس از امتحانات دلتنگ کلاس های دانشگاه و درس خواندن های گروهی شب امتحان می شدم و شوخی های شب امتحان چقدر به یادماندنی بود. نمی دانم آنجا هم دانشجویان چنین احساسی دارند یا نه اما شاید احساس من ناشی از طبع ظریف ما ایرانی ها باشد.
ببخشید که پر حرفی کردم. بالاخره خواستم تا غیبت چند ماهه ام را جبران کنم. امیدوارم در تمام مراحل زندگی موفق باشید.
التماس دعا

سلام
انشالله
شما لطف دارین
من هم که دوران دانشجویی خودم رو یادم میاد همیشه بعد از امتحان ها بدوبدو دنبال پروژه ها و تحویل به موقع اونها بودیم. ولی فکر کنم اینها سیستمشون به این حد محدودیت زمانی نداره چون استاد محور هست تا آموزش محور.
من هم دلم برای دوستان هم دانشگاهی ام و دوران خوب با هم بودنمون تنگ شده احتمالا اینجا هم موقع جداشدن از هم دلتنگ می شوند(خب راستش من خیلی از دوستی هاشون خبر ندارم)
ممنون، انشالله شما هم در زندگی موفق باشید
محتاجیم به دعا

مهتاب شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:14 ب.ظ

می بینید ماه رمضان با همه برکاتش داره میره .انشاله این اخری بهره ببریم.

شربتی از لب لعلش نچشیدیم وبرفت.......

التماس دعا از همه


خانمی دستت درد نکنه از وب بسیار مفیدت

انشالله
خواهش می کنم قابل نداره!

فریادی از جنس سگوت یکشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:56 ق.ظ http://fajs.mihanblog.com

الهی ! با خاطر ی خسته دل به تو بسته
دست از غیر تو شسته و در انتظار رحمتت نشسته ام
بدهی کریمی . ندهی حکیمی . بخوانی شاکرم . برانی صابرم .
الهی احوالم چنان است که میدانی و اعمالم چنین است که می بینی
نه پای گریز دارم و نه زبان ستیز الهی مشت خاکی را چه شاید و از او چه برآید و با او چه باید
براتون عمری با عزت و برکت در کنار عزیزانتون همراه با صحت وسلامتی آرزو می کنمَ

ممنون

nani یکشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:49 ب.ظ http://www.abcd1.blogfa.com

خوش به حالت لیلی انقدر بهت حسودیم می شه اینهمه با ایمانی کاش من هم مثل تو بودم.التماس دعا دارم ازت

ای بابا این چه حرفیه. من اینجا از خوبی هام میگم ، بدی هام رو که لو نمیدم!!!
محتاجیم به دعا

نرگس دوشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:42 ق.ظ

این آقای کرد عراقی خیلی جیگر بود!

ایشون خیلی فارسی حرف زدن دوست دارن!!

سپینود دوشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:14 ق.ظ

نماز و روزه تو قبول لیلی جان . امان از این اختلاف روزها که ما داریم . الان من نمی‌دونم عید فطر پنجشنبه است یا جمعه . چند ساله که تفرقه هست در این مورد حتی تو ایران . یکی امروز می‌خوره یکی فردا . آدم واقعا گیج میشه . ولی کلن حیف ماه رمضون که تموم میشه . من عید فطر رو دوست ندارم هیچوقت . دلم میگیره .

ممنون به هم چنین.
آره توی ایران هم بین علما اختلاف هست خلاصه هر کس باید به مرجع تقلید خودش مراجعه کنه.
من هم ماه رمضان ماه برکت و رحمت رو دوست دارم.

پگاه دوشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:42 ب.ظ

سلام یه سوال چرا عرب ها حاضر نیستند بیان اروپا ؟؟ باید بیاد از ایران زن بگیره خیلی ها بخاطر اروپا رفتنش حاضرن زنش بشن.
یه ایده: خوبه من بیام اونجا پیش تو تا دیگه تو هر پستی یه چیزی دلم نخواد مثلا غذایی که دوستت برات نگه داشته

سلام. نمی دونم چرا دخترهای عراقی اروپا رو دوست ندارند؟ شاید محیط غیراسلامی دوست ندارن و شاید مواردی که این آقا تو ذهنش بوده قبول نکردن. نمیشه به همه دخترهای عراقی تعمیم داد.
آره خیلی ایده ی خوبیه. بیا با هم در بخش خوردنی شریک باشیم!

مشتاق دوشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:09 ب.ظ

عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت

صدشکر که این آمد و صد حیف کة آن رفت



سلام بر مسلمانان استوار و بیدار

سلام
واقعا حیف از ماه برکت که داره میره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد