دیروز دختر سوریه ای همکلاسی آقای همسر از ایشون پرسیده که شما هم در ایران "عید اضحی" دارید؟ آقای همسر هم گفته بله. دختره پرسیده ما توی این عید نماز می خونیم و به دیدار هم میریم و از مریض عیادت می کنیم و از این جور برنامه ها داریم. آقای همسر هم بهش گفته ما هم نماز عید می خونیم و این روز رو مهم می دونیم .اون گفته آخه من از بقیه بچه های ایرانی پرسیدم بهم گفتن ما همچین عیدی نداریم؟ آقای همسر هم بهش گفته ما به این عید می گیم "عید قربان" به خاطر همون مفهوم قربانی کردن ،برای همین بچه های دیگه نشناختن.

برای اکثر مسلمانان دنیا اعیاد فطر و قربان مهم ترین جشن ها و مراسم هاست. در برخی کشورهای مسلمان هم تعطیلی این اعیاد بیش از یک روز است. ولی برنامه دید و بازدید رو ما ایرانی ها در عید نوروز انجام میدیم ،برای همین غیر عید غدیر که دیدن سادات در برخی شهرهای ایران مرسوم هست برنامه دید و بازدید در اعیاد اسلامی نداریم. خلاصه این دختر خانوم داشت شک می کرد که این ایرانی ها دیگه چه مسلمون هایی هستند که عید قربان ندارند! که خوشبختانه نجات پیدا کرد.
امیدوارم که دعاهاتون در این روز عزیز مستجاب شده باشه. من هم یک سورپرایز جالب در این روز داشتم!! خیلی فکرهای مهم و باابهت به ذهن تون راه ندین. ماجرا از این قراره که چون گوشت حلالی که سفارش دادیم تا 5 شنبه می رسه من داشتم فریزر رو جمع و جور می کردم تا جا باز بشه ناگهان در آن اعماق تنگ و تاریک!! فریزر یک تکه نان سنگگ

یخ زده مشاهده نمودم

و صبحانه روز عید پنیر با نان سنگگ و خیار و گوجه میل نمودیم و بسی احساس خوبی نمودیم.

این همسایه های طبقه بالایی ما مدت کوتاهی است که عوض شده اند. البته ما قبلش هم نمی دانستیم که کی هستند. فقط حدس می زدیم که باید دو تا خانوم باشند و یکی شون هم که موزیسین بود و ما هر بعد از ظهر از صدای سازهای ایشون مستفیض می شدیم. حالا چند روز پیش صدای در خونه اومد و صدای زنگ در هم نبود بلکه کسی با دست به درب آپارتمان ضربه می زد. در را که باز کردم دختری هم سن و سال خودم با چشمان عسلی و موهای قهوه ای روشن بود که پرسید اینجا خانه مدیر ساختمان(Hausmeister) است؟ من تعجب کردم چون ما در این مدت که اینجا بودیم ارتباط خاصی با همسایه ها نداشتیم و حتی نمی شناختیمشان حتی همین همسایه بغل دستی مان را نمی شناسیم. در مورد همسایه کناری فقط می دانیم یک آقای محترم است که صبح ها دو سه بار در خانه اش را قفل می کند و راهی محل کارش می شود و بعد از ظهر هم حدود ساعت 5:30 همان صدا می آید و در خانه اش را می گشاید و می رود توی خانه!! اطلاعاتمان در حد همین صدای کلید در قفل چرخاندن است

حالا این همسایه جدید آمده بود و در خانه مان را می زد برای همین برایم عجیب بود و بهش گفتم که نه اینجا نیست و پائین تر است. ولی تعجب ام در همین حد نماند چون دو روز بعد دوباره یکی در خانه را زد و من مجددا همان دختر را پشت در دیدم. این دفعه پرسید شکر دارید؟؟

یعنی یکی باید می آمد فک من را از روی زمین جمع می کرد از بس تعجب نموده بودم. کلا یک لحظه رفتم به حال و هوای ایران و همسایه های صمیمی خودمان. گفتم صبر کن برم بیارم. وقتی پاکت شکر را آوردم یک ظرف کوچک فلزی از این نقره ای های کنگره دار آورد جلو تا من شکر را تویش بریزم. از این ظرف هایی که مال مشرق زمین است و این طرف ها پیدا نمی شود. تا خواستم شکر را بریزم دیدم کف ظرف حروف فارسی نوشته شده! متعجب تر پرسیدم این حروف عربی است؟ گفت بله این ظرف مال ترکیه است! پرسیدم شما اهل کجا هستی؟ گفت ترکیه!!!!
خلاصه چند روز دیگه میام می نویسم برای همسایه مان آش و شله زرد نذری بردیم و آنها برایمان غذاهای سنتی ترکیه را آورده اند!!
کسانی که سال هاست در خانه ای ساکن هستند شاید با همسایگانشان مراوده ای صمیمانه داشته باشند ولی ما ارتباط چندانی با همسایگان نداریم برای همین این رفتار برای من عجیب بود. البته خودم هم می دانم که نمی توانم از روی همسایگانم قضاوتی برای کل مردم آلمان داشته باشم ولی اصولا آلمان ها ارتباط صمیمانه با همسایگانشان ندارند. و غذا بردن و نذری بردن !!! و قرض گرفتن و قرض دادن و این حرف ها که دیگر کلا برایشان ناشناخته است. هر چند خانم ش که سال هاست در این شهر زندگی می کند با همسایه شان بسیار صمیمی است و گاهی مهمانی های ایرانی را با همسایه شان می آید.
فقط این همسایه ما که عوض شده من نمی فهمم چرا همون عادات نفر قبلی را دارد. یعنی حمام هر روزه ساعت 6:30 صبح!! خب با این دیوارها و سقف نازک خانه قدیمی ما، آدم از صدای شرشر آب خوابش می پرد

. حتما ماشین دارند که در این سرما با موی خیس از خانه خارج می شوند. بعضی از مشاغل خیلی به ظاهر آراسته و مرتب اهمیت می دهند.
این بود فضولی من در باب همسایگان مان.
چون کارت حافظه موبایلم فعلا مشکل دارد عکس های این دفعه اینترنتی هستند. این کدوهای قشنگ تزئینی که در زیر می بینید برای زیباسازی خانه و ویترین مغازه و ... کاربرد دارد مبادا هوس کنید که با آنها سوپ درست کنید که به جای سوپ زهر هلال خواهید داشت!!! این را از روی تجربه می گویم




کدوهای تزئینی

کدوی تزئینی

انواع کدو
سلام
عیدتان مبارک
همسایه خوب هم نعمته خصوصا تو شهر غربت
سلام
ممنون
همسایه خوب مثل فامیل می مونه
ما هم همسایه هامان را نمیشناسیم نذری نمیگیریم و..ووقتی همسایه مان ظهر ماه رمضان در زد و گفت ببخشد چای خشک دارید؟ما تازه اومدیم!وچند ماه بعد نه شب اومد گفت ببخشید نون دارید؟فهمیدیم اهان ...
باز شما با این کدوهاتون مارو بردین تراس خواهر جانمان!
اگر همسایه خوب باشه غنیمته. ولی خب این شناخت هم کم کم و با احتیاط باید صورت بگیره. حق با شماست گرفتن نذری ار همسایه غریبه مخصوصا در شهرهای بزرگ که شناخت کمتره کار صحیحی نیست.
چه خوبه همسایه بازی!! من بچه که بودم انقد دوست داشتم برم در خونه همسایه نونی پیازی چیزی بگیرم!
بعد یه روز هم اونا بیان از ما چیزی بگیرن!!
چه اجتماعی بودم، خودم خبر نداشتم!!!
من هم همسایه بازی رو دوست دارم مخصوصا با همسایه ی خوب.
بله شما بسیار علاقمند به رفت و آمد بی بهانه و با بهانه به محیط خارج از خانه بودید!
خوب راستش من از این لحاظ با المانی ها موافقم.. گاها فامیل برای ادم چیکار می کنه که غریبه چیکار کنه... همسایه های کمی وجود دارن که واقعا ادمهای خوبی باشن و به درد ادم بخورن... اونم من نمی تونم ریسک کنم.. ولی گاهی این همسایه بالایی ما میاد دیدنمون.. یه خانم پیریه که تنها زندگی می کنه و خیلی البته خانم با شخصیتیه... مدیر بازنشسته اس.. باز در حد رفت و امد و سلام و احوالپرسی خوبه... نه اینکه دیگه کاملا غریبه باشی نشناسی ولی اینکه چیک تو چیک بشی زیاد باب میلم نیست...
وایییییییی فکر کن.. هر روز صبح خوشگل کنی بری سر کار
همسایه خوب نعمت بزرگیه. البته ارتباط با همسایه بسته به قدمت حضور در اون محله و نوع شخصیت ها برمیگرده. ولی همسایه ای که بتونی در مواقع نیاز روی کمکش حساب کنی واقعا آرامش بخشه.
وقتی دو همسایه خصوصیات اخلاقی شون به هم نزدیکه می تونن رابطه شون رو صمیمی کنن. هیچ آدمی 100% مطابق میل آدم نیست باید اون که درصد شباهتش بیشتره انتخاب کرد
خب ما هم تو ایران می تونیم هر روز خوشگل بریم سر کار فقط قسمت ور رفتن به مو رو نداریم بقیه اش که مشکلی نیست. ولی هر روز خوشگل کردن و رفتن سرکار هم یه ذره سخته ها، گاهی آدم حوصله خودش رو هم نداره
چه خوب پس یه همسایه پیدا کردی که بتونی باش صمیمی بشی به اضافه ی اینکه گاهی وقتا غذاهای ترکیه ای هم بخوری!!
این کدوها چرا انقدر وحشتناکن؟
منظورت از اینکه از روی تجربه میگی چیه؟ نکنه....
حالا نمی دونم روابط مون چطوری ادامه پیدا می کنه ولی خب همسایه خوب مثل فامیل می مونه.

این ها کدوهای تزئینی هستن خب چرا به قیافه شون ایراد می گیری
نه منظورم رو خوب برداشت کن!!
چه قد سورپرایز عیدت باحال بود!!! فک کردم چه سورپرایزی بوده!!!
ای بابا ماه ها حسرت نون سنگگ داشته باشی و بعد یک دفعه ببینیش برات یه سورپرایز خیلی بزرگ میشه!!
عید تو هم مبارک لیلی جون
حتی فکر بهش هم آزارم میده!
6.30 صبح و حموم!!
من هم از هوای سرد و تصور خیس بودن تنم می لرزه.
سلام
ایران هم دارد همانطوری میشه ما الان ده سال است درمحل ساکن هستیم همسایه ها را درست نمی شناسیم
------------------
کدو = گرم وتر
خوش خلق کننده است
وحسن خلقه ونظر وجهه یعنی کدو انسان را خوسرو (غیرعصبی)و رنگ رخسار را زیبامی کند
امام کاظم :نزدیکترین شما به خدا خوش خلق ترین شمااست
فاطمه زهرا :پاداش خوشروئی بهشت است
پیغمبر :محبوب ترین شما نزدم خوشروترین شمااست
پیغمبر:برشما باد خوردن مویز (کشمش سیاه درشت)...وخلق را نیکو میکند ؛
گرم وخشک ها خوش خلق کننده وسردوتر ها تندخو کننده اند مثلا ترشی وماست کناربرنج سبب تندخوئی وپرخاشگری میشه یا پروتئین زیاد خوردن سبب تندخوئی است مثلا مرغ هورمونی
سلام. شناخت همسایه ها بسته به تعدادشون و نوع رابطه ها داره. ما 15 ساله که توی محله مون می شینیم و با همسایه مجاورمان رابطه خوبی داریم و دوستان خوبی هستیم.
ممنون از توضیحاتتون
یاد همسایه مون افتادم که تا زنگ اف اف رو می شنوه از مغازه اش می دوه بیرون ببینه کی پشت در خونه ما هست!!! :))
چقدر مردم کارهای مهم مهم توی زندگیشون دارن!! لابد چند روز دیگه سوال هم می کنه چرا فلانی دو بار اومده در خونه تون؟
سلام
عید قربان با تاخیر و عید غدیر پیشاپیش مبارک باشه...
عجب نام جالبی داره تو کشورهای دیگه؛عید اضحی؛
نان سنگک یخ زده!نوش جونتون
اطلاعاتتون در مورد همسایه هاتون واقعا قابل تحسینه!
سلام
ممنون
اضحی در لغت به معنی قبل از ظهر و امتداد آفتاب می باشد و چون در عید قربان تا پیش از شهر در سرزمین عرفات باید گوسفند قربانی شده باشد بهش میگن عید اضحی.
خواهش می کنم ما همسایگان را بسیار می شناسیم
ولی من خیلی با همسایه ها ارتباط ندارم
راستش خیلی وقت آزاد هم ندارم
همان یه کم را هم با دوستام میگذرونم
به همسایه هام چیزی قرض میدهم با روی خوش هم میدهم ولی هیچ وقت از کسی چیزی قرض نمیگیرم
از ارتباط زیاد با بعضی همسایه ها هم میترسم
وقتی از نوع بیکار و کنجکاو باشند دیگه هیچ جوری نمیشه جلوشون را گرفت
نمیدونم شاید هم من آدم اجتماعی نیستم؟
آدم های فضول وبیکار چه همسایه باشند چه فامیل و دوست خطرناکن!
ولی خب اگر شما وقت کمی دارید شاید گذراندن اوقات فراغت با دوستی که آدم اخلاقش رو می شناسه نکوتر است از همسایه ناشناس. ولی خوبه که آدم همسایه اش را بشناسه تا در مواقع نیاز و بحرانی خیلی احساس بی کسی نکنه
نه خانوم،ما خوراکی رو هوا میزنیم! منظورم اینه که، ما نه کسی رو میشناسیم، نه کسی خوراکی و نذری میاره، و نه...مثلا یکی از همسایگان فوت شده بود،بعد از سه روز پسرشون اومده بود وفهمیده بود!!
چه حیف. من از نذری و خوراکی که همسایه و یا دوست برامون بیاره خیلی خوشحال میشم چون واقعا مزه می ده خصوصا اگر آش رشته باشه
چقدر بد که همسایه ها اینقدر از هم بی خبر هستند. شهرهای بزرگ و آپارتمان های بزرگ تر و مستاجرهایی که گاه و بیگاه عوض می شوند باعث شده آدم ها از هم دور باشند
یا رفیق

سلام لیلی جان
مثل همیشه روحم تازه شد از حرفهای تازه خاطراتت
خیلی دردناکه که رابطه قدیمی ها در مورد همسایه حتی در ایران رعایت نمیشه
راستی عید مسلمانانه ات ! مبارک
رستگار باشی عزیزم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام خانومی
ممنون از حسن نظرت
همسایه خیلی خوبه و متاسفانه زندگی شلوغ امروزی فرصت ارتباط و دوستی ها رو کم کرده.
ممنون
ان شالله
سلام
به نظر می آید آنقدر که رسانه های ما (سیما )در معرفی آداب و سنن و عقاید و جنگ و جدال همسایه ها و اعراب وقت می گذارد ، دیگر کشورها هیچ شناختی از ما ندارند !!!
سلام
راه شناخت کشورها و آداب و رسوم شان رسانه ها فقط نیستند در هر کجای دنیا!
زحمتش با دوستان و به قول معروف سفیرانی چون شماست .
ان شالله که بتونیم نقش خودمون رو خوب ایفا کنیم
خوشحالم که همسایه خوب پیدا کردید.سفارش اسلام در مورد همسایه زیاد است .منتها باید حواسمان جمع باشد و زود خودمونی نشیم.کمکی لازم بود دریغ نکنیم.....
ممنون
فعلا که ارتباط مون در همین حد مونده
وای نون سنگگک نوش جان انشاله روزی تون زیاد باشه دوست عزیزم
هر روز چیزای خوب بخوری.....
ان شالله
چشم، امیدوارم که باز هم از این خوشمزه ها پیدا بشه!
آخرشم مشرقیا کار خودشونو میکنن... میتونم درک کنم حستو از دیدن اون ظرف...
خب مشرقی ها روحیات خودشون رو دارن.
چه خوب که می تونی حسم رو بفهمی
سلام
بعد مدتها چون وقت نکرده بودم چند تا پستهای آخرت رو خوندم. خیلی خوب بودن. ممنون
سلام
خواهش می کنم
حالا شما چی توی کیف تون دارید؟؟
سلام دوست جوونم
من حس خوبی بهم منتقل نشد از کارش. میدونی شاید بخاطر اینکه نشناخته و تازه از راه رسیده اومده در خونه و مثلاً یه چیزی خواسته. فکر نکنی من سختگیرماااا خب خوشم نیومد از این حرکت
همسایه خوب خوبه ولی به نظرم الان خیلی چیزا مثل قدیما نمونده حتی همسایه. هرچی ارتباطت با آدمایی که نمیشناسی کمتر باشه دردسرت کمتره یعنی ریسکش کمتره و اگه خیلی دوست داری ارتباط با همسایه داشته باشی خیلی باید حواست جمع باشه
از عکس کدوها فقط دومی رو دوست داشتم
سلام دوست جونی
من این قدر حس بد بهم دست نداد چون فکر کردم شاید تنها بوده و خب شاید من رو قبلا دیده بوده و حدس زده بوده که شاید من هم ترک باشم.
البته همسایه خوب واقعا غنیمته ها. مخصوصا اگر فرزندی همسن و سال آدم داشته باشه و اخلاقش به آدم شبیه باشه. وقت های تنهایی و نیاز آدم می تونه روی کمک همسایه که به آدم نزدیکه حساب کنه. البته همسایه بد هم واقعا مصیبته چون پیش گوش آدم هست و راه فراری ازش نیست
عزییییییییزم
خیلی یهویی وبلاگتو دیدم
حال و هواشو دوست دارم
عالی بود
ممنون از یهویی اومدنت. باز هم به ما سر بزن
مثل همیشه قصههای قشنگ آبجی لیلی!
یادته آبجی اینجا هم که بودی هر روز ماجراهای جالب برامون تعریف میکردی؟
حالا خاطرههات برامون مخلوط شده با شناختن یک فضای جدید!
به نظرم وقتی برگشتی هم به نوشتن ادامه بده. تحلیلهات از اطراف خیلی زیبا و موشکافانه هستن! اینطوری کشورمون رو هم با نگاه تو بیشتر میشناسیم.
این خاطره ام شبیه قصه بود؟؟ اون وقت ها ماجرای جالب از کجا می آوردم تعریف می کردم؟
ان شالله که برگشتیم حال و حوصله و ماجرای جالب داشته باشم که بیام بنویسم
ناااااااااااااااااااااااازی
لیلی جان کتاب "مارک و پلو" نوشته ی منصور ضابطیان را اگر نخوانده ای حتما بخوان. نوشته ات مرا یاد این کتاب انداخت.
خب من این کتاب رو از کجا بیارم آخه؟
قبل تر هم به وبلاگت اومد. برام غریبه نبودی ولی متاسفانه چون بروز شدن غیربلاگفایی ها رو نمی بینم از قلم می افتن. تو پیوندها گذاشتم اسمت رو. ولی خوشحال میشم سر بزنی که این سر زدن یه پل درست کنه تا من از روی اون پل به وبلاگت برسم.
ای بابا دوست بی وفا بودی خانومی.
ان شالله که این بار پل مون محکم ساخته بشه
http://www.ketablog.ir/blogs/blog.php?code=97
....
کاش بتونی تهیه ش کنی.
از کجا تهیه کنم
ااا اولش فکر کردم خانومه ایرانی بوده ها.چه خوب می شد واقعا.اما ترکیه ای هم خوبه.من ترکارو دوست دارم
اگه ایرانی بود که من کلی خوشحال میشدم ولی شهر ما کوچیکه اگر ایرانی جدید بیاد با خبر میشیم!
من هم دوستان خوبی از ترکیه دارم. هر چی باشه همسایه ایم
با سلام
وبلاگ نویس محترم خارج از کشور
اگر قصد توهین و فحاشی نداری لینگ
این وبلاگ در سایتت قرار بده تا مردم بیچاره گول نخورند.
چرا حقیاقو پنهان میکنی؟
چرا از حقیقت ها نمیگی
از سرمای کشنده آلمان و فرانسه
از قیمت های زیاد
اسانید و دانشگاهای سخت گیر
رفتار بد اروپایی ها با ایرانی ها چون کشور حامی تروریست هستیم
نگذار که مردم بیاند اونجا گرسنگی بکشند،توالت بشورند
www.tahsiil.blogfa.com