زندگی پر از خاطره است...
خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...
خاطرات زندگی من در آلماندرباره من
من و همسرم برای ادامه تحصیل اومدیم این کشور و قصد موندن نداریم.
مطالبی که من در اینجا می نویسم دیده ها و شنیده های خودم از زندگی در برش کوچکی از کشوری در قاره سبز است.
من کارشناس مسائل اجتماعی و سیاسی نیستم و این مطالب خاطرات من از شهر کوچکی است که در آن زندگی می کنیم.
خانواده ی نفره ی ما در فروردین 95 به ایران بازگشت .
ارمیا متولد فروردین93 و داداشش متولد دی94هست
اگر سوالی دارید به آدرس nasrin_v2013@yahoo.com ای میل بزنید. اگر حداکثر تا یک هفته پاسخی دریافت نکردید مجددا ایمیل بزنید!
-----------------------------------------------
کامنت های تبلیغی و غیر مرتبط با پست حذف خواهد شد.
ادامه...
دستهها
ابر برجسب
صنایع دستی در آلمان بازراچه ی کریسمس بازارچه ی کریسمس دستور پخت غذای آلمانی تزئینات کریسمس دکوراسیون مراسم مسیحیان جشن کریسمس دانشکده kinderbasar سادگی مردم المان کاری بودن المان ها تحصیل در خارج از کشور انواع نسخه داروخانه رفتار والدین با فرزندانبرگهها
- درباره من
- 6 نسل مادر و دختر کنار هم
- عید پنجاهه
- جشن تاجگذاری ملکه انگلیس
- دیوار برلین
- مبعث
- زباله ها در هلند
- 10 رازی که آلمان را قهرمان صادرات جهان کرد
- تجربیات سفر یک دختر آلمانی به تهران
- روش مدرن گدایی
- جشن های شب اول ژانویه
- طبیعت زمستانی ایران
- آمستردام ، شهر دوچرخه ها
- لبخند شما احسان شماست
- ارامنه ایران
- راهکارهای هلند برای مبارزه با بیکاری جوانان
- تحصیل از راه دور در دانشگاههای آلمان
- خلُقٍ عَظیم -میلاد پیامبر رحمت و مهربانی مبارک
- کتابخانه شهر اشتوتگارت آلمان
- روایتی از سادگی و صمیمت از دوربین یک آمریکایی در سال 1357
- روایت متفاوت یک امریکایی از داخل ایران
- شبهای خاطرهانگیز ایران
- نقاشی هایی که تجسم می یابند!
- استعفا از وزارت به علت تقلب در اخذ مدرک دکترا
- هفتادمین سالروز اعدام دو نماد مقاومت در آلمان
- یک مستشرق آلمانی
- زیبایی ها را ببینیم
- روز مادردر کشورهای مختلف
- هفت کاربرد عجیب و غریب مدفوع حیوانات!
- هنرمندی که با استفاده از آدامسها و تهسیگارهای به جا مانده در م
- عکس های پانوراما از معماری ایران
- انتظارات امام رضا(ع) از شیعیان چه بود؟
- پلاستیک های بازیافتی
- تجربیات تصویری سه دانشجوی آلمانی از ایران
- ایده های هوشمندانه تمیزکاری!!
- چراغانی های کریسمس در سراسر دنیا
- زندگی یک آلمانی معمولا چگونه میگذرد؟
- در ایران چه آموختم؟ • خاطرات یک دختر آلمانی در ایران
- جزای نپرداختن مالیات در آلمان!
- آلمان از کشورهای همسایه زباله وارد می کند!
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- اردیبهشت 1403 1
- فروردین 1403 1
- اسفند 1402 1
- دی 1402 1
- آذر 1402 1
- آبان 1402 1
- مهر 1402 2
- شهریور 1402 1
- مرداد 1402 1
- تیر 1402 3
- خرداد 1402 1
- اردیبهشت 1402 3
- فروردین 1402 2
- اسفند 1401 3
- بهمن 1401 3
- دی 1401 2
- آبان 1401 2
- شهریور 1401 1
- مرداد 1401 1
- تیر 1401 3
- خرداد 1401 1
- اردیبهشت 1401 4
- فروردین 1401 3
- اسفند 1400 3
- بهمن 1400 4
- دی 1400 5
- آذر 1400 2
- آبان 1400 3
- مهر 1400 3
- شهریور 1400 2
- مرداد 1400 3
- تیر 1400 2
- خرداد 1400 3
- اردیبهشت 1400 3
- فروردین 1400 2
- اسفند 1399 3
- بهمن 1399 2
- دی 1399 2
- آذر 1399 1
- آبان 1399 3
- مهر 1399 3
- خرداد 1399 1
- اردیبهشت 1399 1
- فروردین 1399 1
- آبان 1398 1
- مهر 1398 2
- شهریور 1398 1
- خرداد 1398 1
- اسفند 1397 1
- آذر 1397 1
- مهر 1397 1
- شهریور 1397 1
- مرداد 1397 1
- اردیبهشت 1397 1
- تیر 1396 1
- اردیبهشت 1396 1
- فروردین 1396 1
- بهمن 1395 2
- دی 1395 1
- آذر 1395 1
- آبان 1395 1
- مهر 1395 2
- مرداد 1395 2
- تیر 1395 2
- خرداد 1395 1
- اردیبهشت 1395 1
- فروردین 1395 1
- اسفند 1394 4
- بهمن 1394 2
- دی 1394 3
- آذر 1394 4
- آبان 1394 4
- مهر 1394 3
- شهریور 1394 3
- مرداد 1394 4
- تیر 1394 4
- خرداد 1394 4
- اردیبهشت 1394 5
- فروردین 1394 6
- اسفند 1393 5
- بهمن 1393 7
- دی 1393 7
- آذر 1393 6
- آبان 1393 3
- مهر 1393 6
- شهریور 1393 5
- مرداد 1393 7
- تیر 1393 8
- خرداد 1393 6
- اردیبهشت 1393 9
- فروردین 1393 6
- اسفند 1392 8
- بهمن 1392 9
- دی 1392 9
- آذر 1392 7
- آبان 1392 7
- مهر 1392 6
- شهریور 1392 8
- مرداد 1392 8
- تیر 1392 11
- خرداد 1392 9
- اردیبهشت 1392 9
- فروردین 1392 7
- اسفند 1391 9
- بهمن 1391 14
- دی 1391 15
- آذر 1391 16
- آبان 1391 12
- مهر 1391 14
- شهریور 1391 9
- مرداد 1391 13
- تیر 1391 12
- خرداد 1391 14
- اردیبهشت 1391 14
- فروردین 1391 13
- اسفند 1390 17
- بهمن 1390 20
- دی 1390 18
- آذر 1390 22
- آبان 1390 11
تقویم
اردیبهشت 1403| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
| 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
| 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
| 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
| 29 | 30 | 31 |
جستجو
آمار : 853191 بازدید
Powered by Blogsky
وسایل بازی در فضای باز
چند هفته قبل که هوا گرم شده بود و مثل این هفته باد و بارون و سرما تو کارش نبود تبلیغات Tchibo برای بازی های فضای باز و باغ جالب بود. یک سری بازی های قدیمی و فراگیر رو با وسایل جدید و رنگی بازسازی کرده بودند. توی ایران بازی های قدیمی مثل هفت سنگ و گرگم به هوا و وسط بازی و ... دیگه اونقدر مشتری نداره .شاید به علاقه ما ایرانی ها برای نشستن و خوردن و اختلاط کردن و جدیدا قلیان کشیدن به جای تحرک و ورزش و بازی برمیگرده!! البته نسل جدید که شاید علاقه به بازی های موبایلی و اشتراک فیلم ها و عکس هاشون بیش از بازی های گروهی داشته باشند. شاید هم کمبود نفرات و هم بازی و پایه عامل کسادی بازی های گروهی شده و در آخر شاید هم من از فضای سیزده بدر و دورهم بودن های ایران دور شده ام و خبر ندارم و قضاوتم صحیح نیست
گذشته از همه این قصه ها بیاین عکس ها رو با هم ببینیم. در تبلیغاتش همه اعضای خانواده با هم مشغول بازی هستند و بازی رو محدود به مثلا کودکان یا جوانان نکرده.
یک سری وسایل مثل انواع توپ های فوتبال و یا راکت های تنیس و بدمینتون و یا انواع چسبونک ها و استخر بادی-آبی و وسایل بازی در آب و بازی بولینگ رو همه آشنا هستین و دیگه به عکس نیاز نداره. انواع کفش های چرخ دار و وسایل جانبی دوچرخه و اسکوتر هم جزء پیشنهادات بازی اش بود که من دیگه عکس اونها رو نمی ذارم چون خودتون بلدین
اسامی
بازی ها رو من کلمه به کلمه ترجمه کرده ام چون دقیقا نمی دونم اصطلاح خاصی
براشون وجود داره یا نه؟و روش بازی اش رو هم بلد نیستم.
کریکت
وسایل بازی کریکت
بازی پرتابی
وسایل بازی پرتابی
schweif-poi شاید بشه دنباله رنگی ترجمه اش کرد
این هم که وسایل بندبازیه!
بازی boccia!
وسایل بازی boccia
دیسک پرتابی
دروازه فوتبال!
فضای شن بازی
وسایل شن بازی
توپ چسبی- نمی دونم چی ترجمه کنم!
Diabolo
شطرنج وایکینگ ها
یک سری وسایل بازی برای سگ هم بود مثل انواع پرتابه ها
این هم یک سری دوچرخه و وسایل مرتبط با اون با قیمت هاش
دوچرخه آلومینیومی
دوچرخه 200 یورویی
کلاه ایمنی کودکان
برد موجی و مچ بند
schweif-poi شاید بشه دنباله رنگی ترجمه اش کرد
این هم که وسایل بندبازیه!
بازی boccia!
وسایل بازی boccia
دیسک پرتابی
دروازه فوتبال!
فضای شن بازی
وسایل شن بازی
توپ چسبی- نمی دونم چی ترجمه کنم!
Diabolo
شطرنج وایکینگ ها
یک سری وسایل بازی برای سگ هم بود مثل انواع پرتابه ها
این هم یک سری دوچرخه و وسایل مرتبط با اون با قیمت هاش
دوچرخه آلومینیومی
دوچرخه 200 یورویی
کلاه ایمنی کودکان
برد موجی و مچ بند
عجب چیزای عجیب غریبی ی ی
عجیب و غریب و رنگی
من فکر میکردم ارمیا دیگه یه آلمانی محسوب میشه!
از نکاتی که تو نوشته های شما دارم میبینم اینه که آلمانی ها به بحث خانواده خیلی نگاه مثبتی پیدا کردن(یا شایدم از قبل داشتند)!
ببخشید یه سوال فنی ازتون داشتم البته قبلا خودتون به بخش هایش اشاره کردین:
نوزادی که در آلمان از یه خانواده آلمانی به دنیا میاد ماهیانه براش حقوقی در نظر میگیرن؟ مبلغش چقده و تا چند سالگی بهش میدن؟ آیا به ارمیای ما هم تعلق میگیره؟
لطفا فکرتون رو تصحیح کنین! با ویزای دانشجویی آلمانی شدن ممکن نیست.
یعنی قبلا فکرشون منفی بوده؟فکر می کنم یک علتش هم معرفی به نهادهای مختلف هست که مثلا اگر مادری مجرد هست نیاز به کمک داشته باشه قابل شناسایی باشه.
برای این پول ها من باید پستی بنویسم. پول کودک برای فرزند اول 350 یورو هست و تا 18 سالگی و برای والدین هم بسته به حقوقشون مبلغش فرق می کنه و تا یک سالگی هست.
به ارمیا هیچی تعلق نمی گیره چون والدینش آلمانی نیستند و ویزاشون هم دانشجویی است.
من تا حالا هیچ کدوم رو بازی نکردم :| اون بند بازی ش خیلی باید هیجان داشته باشه ، فک کن من با این ترس از ارتفاعم بخوام روی بند راه برم
من هم بازی نکردم. شاید بازی های بومی خودشون هست که به روش مدرن بازسازی کردن.
بندش خیلی بلند نیست شاید بتونی
به به چه وسایل بازی قشنگی.. چه رنگارنگ؟ چه قشنگ...
ایشالا ارمیا کوچولو با همه شون بازی می کنه .. خوشحال میشه.. می خنده...
من از این بازی اولی خوشم اومد... عین چوگان می مونه..
خیلی رنگی رنگی هست. خب نمیشه همه دسته جمعی بازی کنیم؟
شما چوگان بلدی؟ فکر می کردم بازی چوگان با اسب هست.
چه بامزه یه سری ازبازیها کاملا برام ناشناخته بود
انشاالله ارمیایه کم دیگه بزرگ بشه میتونه بعضی ازاین بازی هارو انجام بده
برای من هم ناآشناست.
بازی ها خانوادگی و دسته جمعی است. باید دوست پیدا کنه
خیلی قشنگن.
بندبازی؟؟؟؟من حتی بهش فکر هم میکنم تپش قلب میگیرم
بند بازی در ارتفاع پائین هم ترسناک است؟ بعضی ها ارتفاع رو دوست دارن
چقدر لیلی جان اینجا همه چیز ساده است! ولی در عین سادگی متفاوت، و چقدر مردم دنبال بهانه برای خوشحالی هستند و ساده شاد میشن. این روزها فقط آه میکشم از اینکه ایران من چه بیهوده همه چیز رو سخت گرفته...
لباس ها و ظاهر ساده است و مردم زندگی رو سخت نمی گیرند. شاید هم فشار اقتصادی کمتری در زندگی دارند.
اتفاقا یک پست نصفه نیمه برای همین پوشش و ظاهرشون نوشتم که هنوز فرصت نکردم تکمیل کنم.
فصل خوبی رسیدی هوا و طبیعت هم شادند.
پیشنهاد می کنم شما هم دست به قلم بشوید.
اوف خواهر.. چرا بازی نکردم..
چوگان که خوب بله.. یه نوعش با اسبه یه نوعش هم عین گلف می مونه..البته باهاش متفاوته ولی مثل اون می مونه... در حقیقت یه نوع بازی تمرکزیه که باید شدت و درجه و نوع ضربه رو کنترل کنی..بازی جالبیه..
راستی الان کامنت یکی از بچه ها رو خوندم.. به ارمیا هیچی تعلق نمی گیره؟؟ یعنی چی؟؟ اصلا نمی فهمم... اون انگلا پس داره چه غلطی می کنه؟
من تا حالا بازی نکردم ولی گویا شما خیلی باتجربه ای.آفرین بر ایرانی وطن دوست که بازی های سنتی کشورش رو بلده.
نه هیچی تعلق نمی گیره. اون خانوم برای شهروندان کشور خودش تلاش می کنه نه خارجی ها
سلام سلام
راستش اون بازی boccia طبق تحقیقات همون تیله بازی است.
وتوپ چسبی به نظر دارت چسبی میااد
کریکت در امریکا وهن زیاد بازی میشه و اخیرا تو ایران داره جا باز میکنه
اینا صرفا جهت اطلاع بود دووووووووووستان
سلام و صد سلام
ممنون از اطلاعاتتون. من بلد نبودم.
کریکت فکر می کنم یک بازی قدیمی انگلیسی باشه چون تو کتاب" آلیس در سرزمین عجایب " هست!
راستی اون بازی پرتابی که اسم وسیله اش یادم رفته (همون که دو تا توپ را با نخ آویزان به هم میزنیم ومهارت میخواد) تو ایران به صورت تنهایی کاربرد داره .دوستان دیدن.؟؟؟؟!!!!!تو شهر ما که به وفوووور یافت میشه
آره من هم دیدم. خیلی هم سر و صدا داره!
سلام
خوبه که ظاهرا بازیاشون رو بازسازی کردن
ما هم بازیهای گروهیه جذابی داریم که باید بازسازی کنیم و وسایلش رو مدرن کنیم.
ای ول خوبه که ادم نکات مثبت رو بگیره.
سلام
بله ظاهرش رو جذاب کردن تا محصولاتشون فروش بره بالاخره یک عده دارن روی این جور چیزها کار می کنند.
بلی بلی
با سلام خدمت مدیر محترم وبلاگ
هر بار که وبلاگ شمارو میبینم ،پر شده از عکس های رنگارنگ و وزیبای المان و قضاوت مردمی که هیج وقت المان را ندیدند و سختی ها و بی پولی های ان را تجربه نکردند.
چ قدر خوب میشد که از ایرانی های که یک ماه تمام نان خالی و ماست از فروشگاه لیدل میخریدند و میخوردند هم نشان میدادید
ای کاش خانه های کوچک و بسیار تنگ و قدیمی المان هم نشان میدادید
ای کاش از پناهندگان ایرانی که در المان با زن و بچه در ارودگاه های پناهندگی هستند هم عکسی میگذاشتید
ای کاش از هزینه بیمه ماهی 150 یورو هم صحبت میکردید
ای کاش در مورد سیگار کشیدن و مشروب خوردن وحشتناک المانی هم صحبت میکردید و همش از قلیان ایرانی صحبت نمیکردید
ای کاش از تحقیر شدن یک ایرانی که در حال پاک کردن توالت های روس تبار هایی که در هتل های کنار بان هوف هستند هم عکسی میگذاشتید
و هزارن ای کاش دیگر
خدایا کمکم کن تا بتوانم کسایی که هنوز نمیدانند در المان چه خبر است را کمک کنم
موفق باشی هم وطن
سلام
اگر دقت بفرمائید من در وبلاگم راجع به هزینه ها و موارد مالی خیلی کم می نویسم و بیشتر هدفم موارد فرهنگی و اجتماعی است.
کسانی که شما اسم بردین در حلقه دوستان ما نیستند یعنی روابط ما محدود است و با یک سری دوستانمان که از این دغدغه ها ندارند ارتباط داریم.من هیچ کس رو تشویق به مهاجرت بدون پشتوانه مالی و یا بورس نکرده ام و پناهندگی که من اصلا قبول ندارم. البته من این موارد رو انکار نمی کنم ،چون روی کار دانشجویی اصلا نمیشه حساب کرد. حتی با مدرک معتبری که از دانشگاه های آلمان هم کسب شده باشه امید به پیدا کردن کار دائمی برای یک خارجی خیلی کمه. چند پست درباره این مطالبی که شما اشاره کردین نوشته ام ولی همون طور که اسم وبلاگم هست اینجا خاطرات من است و مواردی که با اونها مواجه می شم می نویسم.
اجازه بدین من دیده ها و شنیده های خودم رو بنویسم و شما هم اطلاعات و دیده های خودتون رو !
ما هر دوهفته در میون برنامه بازی همگانی داریم اون هم از نوع وسطی!
.نه تنها ورزشکار هستیم بلکه ورزشکاران رو دوست میداریم
زمستونا هم وسط پذیرایی مسابقات طناب کشی برگزار میکنیم .اینچنین خانواده ورزشی هستیم
به به عجب بافرهنگ هستین شما و احتمالا نفرات به تعداد کافی دارین.
خوس بگذره بهتون خانوادگی
گرفتن کارت اقامت ارمیا جونی مبارک
هنوز به دستمون نرسیده.خیلی ممنون
دلم برای وسطی و هفت سنگ تنگ شده. یادش بخیر
ان شالله با گل پسرت و دوستاش و فامیل بازی می کنید
شن بازیش خوبه :))))
خاطرات خوب رو برات زنده می کنه؟
داستان جالب تر شد! یعنی مبلغی که به بچه های یه خانواده میدن متفاوته؟؟؟؟ بشدت منتظر پست مورد نظرتون هستم.
در هر صورت اگر هر یورو 4000 تومن باشه. در واقع بچه اولی به پول ما ماهی 1400000 از دولت خرجیش میگیره
آخه خدایا چرا من در یک خانواده متوسط آلمانی به دنیا نیومدم؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
متاسفانه برگه های اطلاعاتی که در این زمینه در شهرداری به ما داده بودند چون برای ما کاربرد نداشت و به ما تعلق نمی گرفت مطالعه نکردم و دور ریختم. اطلاعاتم خیلی دقیق نیست و به صورت شنیده هایی از این طرف و اون طرف هست.
امیدوارم کسی رو بیابم تا ازش دقیق بپرسم و بتونم بنویسم.
ما ازینا جلوتریم . هفت سنگ داریم اینا ندارن . الک دولک داریم اینا ندارن :)
هر کدوم کشورها برای خودشون یک سری بازی ها دارند. در این زمینه خوشبختانه پیشرفته و عقب مونده نداریم
با سلام
شخصی-----------
تصور زندگی در المان وفرانسه مثل یک جنگل بسیار زیبا است که از بیرون فقط زیبایی های ان مشخص است و از درون پر از حیوانات وحشی و خطرات دیگر
اینکه شما (و دوستون دختر معمولی)پول مجانی بورسیه دریافت میکنید و هیچ اطلاعایی از کسانی که با هزینه شخصی امدند ندارید بسیار بد است.
کمی در محله های فقیر نشین شهر کاسل و برلین و اخن و هامبورگ اگر رفت امد کنید ،هم وطنان خودتون را میبنید که از استرس تمام بدنشون رنگش رفته.
وقتی شما توی خواب خوش شب هستید ،اونها در حال نظافت رستوران ها و توالت های رستوران های مک دونالد و کینگ بورگر هستند.
شما انسان خیلی مهربان و مومنی هستید.
فقط با خودتون فکر کنید،اگر هم وطنی فریب این زیبای هارو بخوره و زندگیش نابود بشه چه گناهی بزرگی مرتکب شدید.
اصلا فرض کنید حرف های من دروغ
فیلم پناهندگان ایرانی در برلین و هلند و.... در یوتیوب ببنید.
بعد ببنید حرف های گروه 22 نفره ما درسته ،یا حرف های یک بچه 24 ساله(زیر اسمان المان) که از پدر الکلی خودش در ایران فرار کرده به امید یک زندگی بهتر ولی زندگیش بهتر که نشد هیچ بدتر هم شد.
قسمتی از وبلاگ ما هست که نوشته بررسی 5 نکته قبل از تحصیل در خارج از کشور
اگر دوست داشتید این قسمت را در وبلاگ خودتون قرار بدید تا حداقل کسایی که هنوز وارد خاک المان و فرانسه نشدند در امان بمانند.
موفق باشید
شخصی
سلام
ما چون هزینه ها و سطح مالی زندگی در خارج از ایران رو می دونستیم بیگدار به آب نزدیم. و برای یافتن شرایط مناسب ماه ها تلاش کردیم نه با هزینه شخصی و تکیه بر احتمال پیدا کردن کار دانشجویی.
هر کار مهمی در زندگی نیاز به تحقیق و بررسی فراوان دارد. حتما کسانی که قصد مهاجرت و پناهندگی و تحصیل در خارج از ایران رو دارند به اندازه کافی تحقیق می کنند و شرایط احتمالی و توانایی های خودشون رو می سنجند و قدم در این راه می گذارند.
انسان برای رسیدن به هر زیبایی توانایی ها و امکانات و استعداد خودش رو می سنجه. مثل این می مونه که من یک قصر زیبا ببینم و برای رسیدن به اون دست به دزدی بزنم چون می خواهم یک شبه ره صد ساله رو طی کنم و به اون قصر برسم.
من نمی گم که شما اشتباه میگین ولی برای رسیدن به یک هدف خوب از راه نادرست استفاده نکنید. توهین کردن به دیگران و زیرسوال بردن خانواده کسی راه اثبات حقیقت نیست. آدم ها پدر و مادرشون رو انتخاب نمی کنند که داشتن والدین وزیر و وکیل و یا معتاد و الکلی بیانگر شخصیت آدم ها باشه.
شما به همین روش نوشتن در وبلاگتون و نوشتن خاطرات و تجربیات تون ادامه بدین، ان شالله که مورد استفاده کسایی که می خواهند تصمیم بگیرند قرار بگیره.
دفعه قبل کامنتی با عنوان "شخصی" دریافت کردم و فکر کردم که خصوصی است ولی کامنت اعتراض آمیزی دریافت کردم که چرا آن را منتشر نکردم.
فرض بر این می گیرم که هدفتون انتشار این کامنت در وبلاگم است.
یا نور
سلام بر شما
گاهی دلم تنگ میشود که یک دعوت اساسی کنم دوستان خیاط خونه رو ...
بفرمایید و کوک حضور بزنید !
دل تنگ کوک مهرتان هستم
سلام
ممنون
چه بازی های جالبی .ولی اینجا فکر نکنم والدین حوصله همراهی با بچه هاشون رو داشته باشن.
نه بابا همه جا والدین پر حوصله و کم حوصله پیدا میشه. توی ایران که مردم بچه دوست تر هستند.
این رنگارنگ بودن دنیاشون رو دوست دارم. ممنون. مثل همیشه روحیه بخش بود پستت.
ببخشید لیلی جون ارتباطی به من نداره اما خواستم بگم آقای حمید اول اینکه منم دوست دارم همین الان برم آمریکا اما اینو فهمیدم که الان توانایی مالیش رو ندارم از پناهندگی و چیزایی که شخصیتم رو تو یه مملکت دیگه زیر سوال ببره هم بدم میاد. پس یا صبر می کنم به وقتش یا اصلا نمی رم و اشتباه نمی کنم که بدون برنامه ریزی برم بعد بیام مسوولیت این بی تدبیری رو بندازم گردن اون کشور و زمین و زمان...موفق باشید.
من هم رنگ رو دوست دارم و دنیای رنگی تابستان و بهار رو.
ممنون خانومی. زیبایی های دنیا زیاده باید دید توانایی ما چقدره
چقدر ملت کامنت های اعتراض آمیز گذاشتند
خوبه که تو قسمت معرفی وبلاگ نوشتید که من کارشناس موارد اجتماعی و سیاسی نیستم
حتما کامنت های خصوصی هم زیاد برات می گذارند
فکر کنم بالای وبلاگ باید بنویسی
این یک وبلاگ خاطرات شخصی است و من از اوضاع مالی و فرهنگی پناهندگان و دانشجویان بی خبرم
خوب این طبیعی هست که ملت نباید ساده لوح باشند
و فقط ظاهر هر چیزی براشون تعیین کننده نهایی نباشه
آره فکر کنم باید با خط درشت بنویسم که من مسئول اعمال و تصمیمات خودم هستم نه دیگران.
تصمیم گیری برای امور مهم زندگی نیاز به بررسی و مشورت زیادی داره و با صرفا گفته یکی دو نفر نمیشه تصمیم قطعی رو گرفت.
وقتی مواد شیمیائی وارد بدن میگردد ومسیر خود را ادامه میدهد تا به مغز برسد وفوری ما را بکشد سلول های مختلفی فعال می شوند تا آن ماده شیمیائی را مهارکنند و راه ورودش به مغز را ببندند وآنرا درخود نگه دارندکه به مغز یعنی فرمانده بدن نرسد به این سلول ها سرطانی یا دهقان فداکاربدن می گوئیم
اینها نیاز به شیمی درمانی ندارند تا نابود شوند بلکه باید ازطریق خام خوری بمدت یک ماه وتکدانگ (تک پز)خوری مثل نخود که با یک جوش می پزد یا باقلا و لبو و شلغم و....به فعالیت اصلی خود برگردند یعنی سلامتی تامین شود
به امید اراده ای محکم برای استفاده ازتغذیه سالم وارگانیک(طیب )یاایها الذین امنوا کلوا من طیبات ...
توکز محنت دیگران بی غمی ،نشاید که نامت نهند آدمی
اگرمتوجه بشی یکی سرطانی است یا دیالیزی است یا دیابت دارد یا بیماری بهجت دارد یا فشارخون بالا یا چربی یا سنگ کلیه یا گرفتگی رگ های قلب یا عفونت فیبروم وکیست یا ...چکارمی کنی ؟تا با غذا درمان گردد ؟
بگو درمرکز درمان بدون دارو (انجمن بین المللی تغذیه درمانی )به شماره 77161827درتهران باحکیم حسنعلی قنبری که خودش 13سال سرطان داشته وظرف چند ماه تغذیه درمانی کرده خوب شده تماس بگیرید یا به سایت پرفسور غلامحسین خورسند خرمشهری (تغذیه درمانی هلند )رجوع نمایند
khorsand.org
درسایت مذکور باایمیل فرم زیر را پرکنند
http://www.khorsand.org/nl/form_a.htm
تا بیماری صعب العلاج خود را ان شاءالله با تغذیه درمان نمایند
http://cafebazaar.ir/app/com.example.anjir/?l=f
لینک فوق سنجش طبع وغذای سازگاربا طبع مختص گوشی اندروید برای پیشگیری ازسکته مغزی وجوش وامراض طبع سرد
تبلیغات؟؟!
آبجیم عشقه!
به زیتون با سلام امروز وقتى در مورد دکتر خرسند از ادرسى که شما گذاشته بودید خوندم بسیار تاسف خوردم اى کاش أین مطلب رو پنج سال پیش خونده بودم شاید برادر نه ساله من از سرطان نجات پیدا میکرد
می تونید این نظر رو در وبلاگ خودشون بنویسید.