-
فارسی شکر است
چهارشنبه 8 خردادماه سال 1392 00:33
خدا رو شکر امروز بعد از سه روز باران پی در پی آفتاب نمایان شد. سه روز قبل بدون لحظه ای توقف باران می بارید و ما دیگه تو خونه در حال نم کشیدن بودیم. آذوقه مون تمام شده بود و دیگه چیزی برای خوردن نداشتیم ، چشممان به آسمان بود تا لحظه ای دست از باریدن بردارد و ما بتوانیم خود را به فروشگاهی رسانده و اندکی نان بخریم!! از...
-
عروس اشتباهی!
شنبه 4 خردادماه سال 1392 23:51
الان مسابقه بایرن مونیخ و بوروسیا دورتموند در لیگ قهرمانان اروپاست و ملت همه پای تلویزیون هایشان میخکوب شده اند. با در نظر گرفتن این موضوع که ما در ایالت بایرن هستیم باید نتیجه این بازی برای مردم شهر مهم باشد. هر از گاهی صدای هیجان زده طبقه بالایی ها به گوش میرسد. در سایت ها نوشته اند که این مسابقه یکی از زیباترین...
-
رای گیری بهترین وبلاگهای فارسی
چهارشنبه 1 خردادماه سال 1392 15:49
مسابقه وبلاگ نویسی بهترین وبلاگ فارسی بهار 92 آغاز شده است. برای رای دادن به این آدرس مراجعه کنید و خودش مراحلش رو نوشته. هر نفر با یک آدرس E-Mail معتبر می تونه به پنج تا وبلاگ رای بده، بعد از ثبت نام وبلاگ های مورد نظر یک ای میل به آدرس E-Mailی که نوشته میاد تا تائید بشه.اگر E-Mailی که میاد تائید نکنید نظرات...
-
روح جنگل
سهشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1392 03:52
ای هوای غافلگیرکننده بهاری خوب تونستی سر به سر ما بذاری. دیروز هوای آفتابی و دل انگیز بهاری ما رو وسوسه کرد که بزنیم به دل دشت و جنگل. بار و بندیل مون رو بستیم و راه افتادیم از خونه به سمت یک روستای نزدیک. از مسیرهای سرپوشیده از برگ های خوش رنگ بهاری گذشتیم و در یک از پیچ های جاده به سمت جنگل چرخیدیم. من تاکنون جنگل...
-
سفر فرانکفورت2
یکشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1392 02:15
پنج شنبه قبل به مناسبت عروج مسیح به آسمان تعطیل بود و دوشنبه هم به مناسبت Pfingstmontag تعطیل است. البته این تعطیلات برای کاتولیک هاست و در ایالت ما که یک ایالت مسیحی سفت و سخت است تعطیل می ب اشد. یعنی این روز مثلا ممکن است در برلین و یا ایالت های دیگر تعطیل نباشد و در ایالت ما تعطیل رسمی است. البته بعضی از تعطیلات...
-
سفر فرانکفورت1
پنجشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1392 00:23
خب سفر فرانکفورت ما به خوبی و خوشی تموم شد. سفر خوبی بود چون دوستان خوبی پیدا کردیم. برای ما که در شهر کوچک زندگی می کنیم دیدن شهر بزرگ و آسمان خراش ها و مترو و مغازه های مختلف و خلاصه امکانات هیجان انگیز بود ولی واقعا از بس هندی و سیاه پوست و زبان های مختلف شنیدیم یادمون رفت که در چه کشوری هستیم. کلی هم فروشگاه و...
-
دوست جدید
سهشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1392 01:29
جایتان خالی یک مسافرت کوتاه و فشرده در چند روز گذشته داشتیم، سر فرصت میام و توضیح میدم. این متن رو قبل از مسافرت نوشته بودم و فرصت انتشارش را نداشتم: امروز صبح با صدای ناگوش نواز زمین شوی فشاری خانوم پیرزن همسایه همراه بود. وسیله ای که با فشار آب رو بیرون می ریزه و با اون جداره موزائیک ها و کلا تراس وسیعش رو تمیزکاری...
-
نقشه ایران
سهشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1392 03:02
دو روز گذشته مهمان داشتیم و باز دوتایی با آقای همسر افتاده بودیم به جان خانه تا به شکل مهمان پسند در بیاوریمش. نمی دانم چرا خانه ما این طوری است که همیشه کلی کتاب و برگه و بروشور تبلیغاتی همه جای آن پیدا می شود. گاهی هم که مهمان داریم همه را جمع می کنیم و توی اتاق یا زیر تختی جایی پنهانشان می کنیم و بعد از رفتن مهمان...
-
شومینه
جمعه 13 اردیبهشتماه سال 1392 02:25
فکر می کنم خورشید خانوم منتظر بود تا من شال و کلاه و لباس های زمستانی را که جمع و جور و بسته بندی کردم اون وقت تشریف ببره. از اون روزی که لباس های گرم را جمع کردم هوا ابری و سرد و بارانی شده! ما هم اول به روی مبارکمان نیاوردیم ولی بعد دیدیم چاره نیست دوباره به سراغ ژاکت ها و لباس های گرم رفتیم. اون چند روزی که هوا گرم...
-
سمینار
سهشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1392 00:05
در بدو ورود من آفتاب مهربان حضور دائمی در آسمان داشت و بنده تغییر آب و هوا را چندان احساس ننموده بودم ولی دور روز است که هوا دوباره رفته در حس باران و خنکای نیمه سردی در فضا جاری است، طوری که شب ها بدمان نمی آید شوفاژ روشن کنیم ولی به خودمان دلداری می دهیم که فصل بهار است و ماه اردیبهشت و هوا دمدمی مزاج خواهد بود. در...
-
بالاخره رسیدم
شنبه 7 اردیبهشتماه سال 1392 02:12
الان صدای من را از کمی دورتر می شنوید. من بالاخره موفق شدم برگردم پیش آقای همسر. خوشبختانه پروازمون با داداشی یک روز و ساعت نزدیک به هم قرار داشت و دسته جمعی به فرودگاه رفتیم. از گریه ها و دلتنگی ها نمی گم که خودتون خوب می دونید جدا شدن از خانواده مخصوصا پدر و مادر و خواهر و برادر چقدر سخته.در فرودگاه با داداشی به...
-
نرفتم و برگشتم
دوشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1392 00:26
هفته قبل که پرواز داشتم از چند روز قبل با کمک همه اعضای خانواده به خصوص خواهرجان چمدانم رابستم و وزن کردم. از دوستان و همسایگان خداحافظی کردم و عمه جان و دایی جان و خاله جون هم آمدند خانه مان برای خداحاقظی. با کلی گریه و اشک و آب پشت سر مسافر من رو بدرقه کردند. اول راه فرودگاه بی حوصله بودم ولی با شوخی و خنده و حرف...
-
موسیقی ایرانی
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1392 22:33
شما می دونید روی چه اساسی سبزی خوردن ها انتخاب شدند؟ چون با توجه به سلیقه های مختلف بعضی از سبزی ها اصلا خوشمزه نیستند. مهمانان خارجی ما که می خواستند در کارهای خانه به ما کمک کنند پاک کردن سبزی را به عهده گرفتند. نتیجه این شد که همه ی سبزی ها برگ برگ شده و آماده شستن بود ولی در بین سبزی خوردن ها انواع علف به چشم می...
-
گم شده پیدا شد
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1392 15:33
برای ما هنوز دید و بازدید ادامه داره و دوستان و آشنایان می آیند و می روند. دیشب یکی از دوستان خانوادگی که پسرشان در کشور داداش درس می خواند و خانواده عمه جان هم که پسرشان در آن کشور هست آمده بودند، پیشنهاد شد انجمن مادران دور از فرزند را تشکیل بدهند! من هم درگیر خرید و جمع آوری وسایل هستم. دیروز که برای چک سلامتی به...
-
ایران نامه3-عروسی بختیاری
یکشنبه 18 فروردینماه سال 1392 12:40
مهمانان خارجی ما در تلاش برای یادگیری زبان فارسی با اشکالات بزرگی مواجه می شوند! برای آنها تلفظ خ و ق بسیار سخت است و به تازگی موفق شده اند قاشق و بشقاب و خوبی را تلفظ کنند! وقتی چند کلمه جدید به آنها یاد می دهیم می گویند اِ اِ این که شبیه فلان کلمه است. مثلا می گویند بچه و پشه و باشه شبیه هم است یا افعال خواندن،...
-
ایران نامه 2-استان زرخیز خوزستان
جمعه 16 فروردینماه سال 1392 12:13
در ادامه سفرمان از آسیاب های آبی طبیعی شهر شوشتر بازدید کردیم. این آسیاب های قدیمی که به زمان ساسانیان باز می گردد نشان از نبوغ و خلاقیت ایرانیان دارد. هر چند به علت شلوغی و ازدحام جمعیت نتونستیم همه قسمت ها رو ببینیم. آسیاب های آبی شوشتر در ادامه سفر به شهر شوش رفتیم،یکی آثار دیدنی شوش، کاخ آپادانا و قلعه فرانسوی...
-
ایران نامه1-کشور چهارفصل ما
دوشنبه 12 فروردینماه سال 1392 14:06
خب امروز فرصت کردم تا در آفتاب دل انگیز بهاری نشسته و خاطرات سفر را بنگارم. طبق گزارشات آقای همسر برف و بوران در شهر ادامه دارد و آفتاب نوازش بخش بهاری فعلا در ایران ما ماندگار شده و قصد نزول اجلال در آنجاها را ندارد. از سفر یک هفته ای مان خاطرات خوب بسیاری در ذهن هایمان به جا مانده است. چون مهمانمان برف ندیده بودند...
-
غذای ایرانی
دوشنبه 5 فروردینماه سال 1392 16:27
خدا رو شکر که مراسم به خوبی برگزار شد و من تونستم همه فامیل رو ببینم.مهمانان خارجی ما هم از مهمانی ها خوششان آمده. البته برایشان سخت است که در یک مهمانی چای و شیرینی و آجیل و میوه و سپس شام بخورند چون گنجایش این همه خوردنی را در یک بازه زمانی محدود ندارند ولی خب از توانایی های ما ایرانی هاست که در طول عید اشتها و...
-
عید در ایران
جمعه 2 فروردینماه سال 1392 19:22
من هم مثل شما درگیر مهمانی و دید و بازدید هستم. داداش عزیزم هم از آن سوی دنیا به خانه آمده و دوباره همه دور هم هستیم. برادر با دو مهمان غیرایرانی در جمع ما حضور دارد و حرف ها و نگاه آنها به فرهنگ و غذا و فضای شهری کشور ما متفاوت است. نیاز به فرصت دارم تا حرف ها و نگاه ها و تفاوت ها را بنویسم. برای من حضور در جمع...
-
بوی عید می آید
دوشنبه 28 اسفندماه سال 1391 01:10
خوانندگان (خواننده متن منظورم هست نه خواننده آواز!)عزیز توجه فرمائید صدای من(منظورم نوشته هایم است) را از میهن عزیزمان می شنوید. من برای سال نو و شرکت در شادی ها و دید و بازدیدها و خبرهای خوب برف و سرمای طولانی زمستان را رها کرده و به کشور آفتاب پرور خودمان تشریف آورده ام پرواز طولانی و خسته کننده ای از مونیخ به...
-
خانه ای برای زندگی
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1391 00:14
اگر از برف و بوران قطب جنوب و قندیل های یخ آویزان از در و دیوارها و و حبس شدن در خانه برایتان بگویم که خواهید گفت مسئله جدیدی نیست. بنابراین از این موضوع در حد همین یک جمله یاد می کنیم. یک برنامه ای داره تلویزیون به نام kaufen,mieten wohnen یعنی خرید، اجاره زندگی کردن. این برنامه هر بار در دو یا سه شاخه مجزا در سه شهر...
-
پاپی که استعفا داد
دوشنبه 21 اسفندماه سال 1391 11:48
این رو می خواستم چند روز پیش بنویسم که فرصت نشد.بالاخره این پاپ شانزدهم از واتیکان رفت و بحث های مربوط به استعفا و عنوان بعدی ایشان حل شد. همین طور که می دانید این پاپ آلمانی بوده است و از ایالت ما یعنی بایرن بوده. یادمه که معلم زبانمان پارسال با افتخار این موضوع رو خاطر نشان می کرد که پاپ از بایرن است. همان طور که می...
-
خاطرات کیارش در ایران
جمعه 18 اسفندماه سال 1391 13:56
خب بعد از مدت ها امروز فرصت شد تا من چند تا از خاطرات کیارش رو از سفر به ایران تعریف کنم. قبلا گفته بودم که کیارش برای یک سفر تحقیقاتی بر روی چند تا از آثار باستانی ایران به دعوت سازمان مربوطه از ایران دو هفته ای در ایران بودند. این آثاری که در مورد اونها تحقیق می کردند در دو تا از روستاهای دورافتاده ایران بوده، و...
-
دشمن خانگی
دوشنبه 14 اسفندماه سال 1391 02:24
دیروز که آفتاب شد. بعد از سه هفته چشممون به یک روز آفتابی بدون ابر روشن شد. وااااای یک آفتاب روشنی بود.در طول این زمستان طولانی من همیشه صبح از خواب که بیدار میشدم اول با یک چشم بسته از پنجره بیرون رو نگاه می کردم که ببینم آفتاب هست یا نه. اگر احیانا انوار طلایی خورشید رو می دیدم مثل فنر از جا می پریدم تا از لحظه لحظه...
-
زمستان طولانی
شنبه 12 اسفندماه سال 1391 00:51
امروز رفتیم مسجد ترک ها. این مسجد خوبیش اینه که مسلمانان از همه ملیت ها برای نماز جمعه میان اونجا از آفریقایی ها و عرب ها و آلمانی ها و ... . من امروز در بین نمازگزاران یک سیاه پوست نظامی آمریکایی با لباس ارتشی دیدم. بعد از نماز هم یک ظرف شکلات کاکائویی برای خیرات گذاشته بودند. وقتی ما منتظر بودیم که در مغازه رو باز...
-
شباهت
چهارشنبه 9 اسفندماه سال 1391 20:29
اول از همه عکس مریم بانوی ما را ببینید. همان که در پست کریسمس راجع به شباهتش با عکس زیر نوشته بودم. در همان پست عده ای خواستار دیدار رخ این فرشته خانوم ما شدند تا آنها هم شباهتش را با عکس تائید کنند مریم خانوم ما این چند روز که برف اساسی آمده است. از شانس ما روز اول بارش برف نوبت برف روبی ما بود. در چند نوبت آقای همسر...
-
مبلغان مسیحی
یکشنبه 6 اسفندماه سال 1391 22:07
یک مطلبی بود که می خواستم قبلا براتون تعریف کنم فرصت نشد. یک کاغذ اینجا کنار لپ تاپ من هست که مواردی که می خوام تو وبلاگ بنویسم توش یادداشت کردم، این مطلب هم جزء همون دسته است. هفته قبل یکی در خونه مون رو زد. مثل دفعه قبل که توضیح دادم فکر کردم مسلماَ با ما کاری ندارد ولی دوباره چند دقیقه بعد زنگ آپارتمانمان را زدند....
-
کشور زیبای ما
پنجشنبه 3 اسفندماه سال 1391 03:48
دو روز پیش من و آقای همسر با Krystalyn (کریستالین) جلوی در کتابخانه قرار داشتیم. این دختر آمریکایی همکلاس من بود در کلاس زبان آلمانی و ما باهاش قرار گذاشته بودیم تا متن های ترجمه شده آقای همسر رو ویرایش کنه. قبلا سه صفحه متن انگلیسی ترجمه شده توسط آقای همسر رو داده بودیم ویرایش کرده بود و حالا می خواستیم باهاش صحبت...
-
جادو شو!
دوشنبه 30 بهمنماه سال 1391 00:16
خیلی وقت بود می خواستم برای جادوگری بنویسم، حال این مناسبت کارناوال فرصت خوبیه. من صبح ها 90% مواقع که تلویزیون رو روشن می کنم محال است که یکی از کانال ها برنامه ای مرتبط با جادوگری نداشته باشد. البته برنامه های صبح بیشتر تحلیل و خبر و یا مستند است و من ترجیح می دهم کانال kika یا برنامه های کودک و نوجوان رو نگاه کنم...
-
کارناوال امسال-3
شنبه 28 بهمنماه سال 1391 01:30
از کثرت گروه های نوازنده و تیم های ورزشی (به خصوص حرکات هماهنگ و ژیمناستیک)می توان حدس زد که این دو مقوله در این شهر و احتمالا این کشور طرفداران زیادی دارد. نوازندگان با تیپ های مختلف بادکنکی که به پاش بسته رو ببینید دایناسور فعال گروه ورزشی آدمک خوابیده اعضای گروه ورزشی از بس هر ماشینی که رد می شد کاغذ خرد شده و کاغذ...