با فریبا خانم و
شقایق کلی از سنت های شهرهایمان در ایران صحبت کردیم. فریبا خانم خوزستانی
بود و کلی خاطره از زندگی در خانه شلوغ و خواهر و برادرانش داشت. بعد هم از
رفتارهای ایرانی های اینجا و اخلاق های عجیب بعضی هایشان تعریف کرد و من با توجه به تجربه و خاطرات شقایق و فریبا خانم بیشتر شنونده بودم. البته رفتار عجیب و غیرمعمول که همه جا هست ربطی به ایران و خارج از ایران هم نداره. ولی خب وقتی آدم توی غربت هست دیدن یک هم وطن حس خوبی به آدم میده و اگر طرف بهش نارو بزنه خیلی توی ذوقش می خوره. فریبا خانم با توجه به این که دخترانش دوستان آلمانی داشتند از رفتار بعضی پدر و مادرها هم شاکی بود.فریبا خانم می گفت بچه ها همیشه دوست دارن دور هم جمع باشند و من چون ترجیح میدهم دخترانم خانه خودمان باشند بیشتر دوستانشان به اینجا می آیند و فریبا خانم مسئول تغذیه شان می شود. الان هم مهمانی هفته ای می روند و آخر هفته ها خانه یکی جمع می شوند و تا آخر شب دور هم هستند.(دختر و پسرش را نمی دانم که چطوری است) فریبا خانم می گفت آلمان ها خیلی روی پرستار بچه حساس هستند و کلا بچه ها خونه هر کی می روند فقط مسئولیت برایش دارند چون فقط لازم است یک مو از سرش کم بشود اون وقت زمین و آسمان و پلیس را به هم می دوزند! بچه ها از سن 14 سالگی ساعت 10 شب و از 16 سالگی تا ساعت 12 اجازه دارند بیرون از خانه بمانند و از 18 سالگی هم که دیگه آزاد هستند و پدر و مادر اجازه امر و نهی بهشون رو ندارند. اگر بچه ای خلاف ساعت های ذکر شده در بیرون خانه بماند والدین می توانند با کمک پلیس او را به خانه بازگردانند. نگرانی دیگر فریبا خانم دوستان دخترش بودند که گواهی نامه موقت گرفته بودند و در کریسمس از پدربزرگ و مادربزرگشان ماشین فلان مدل (اسم مدلش را هم گفت به نظرم خیلی باکلاس و گران بود ولی خب من کلا در این زمینه تخصصم 0 است!!) کادو گرفته بودند و حالا با دوستانشان برای گردش می رفتند! اینجا در سن 17 سالگی گواهینامه می گیرند ولی باید هنگام رانندگی یک بزرگتر(فرد بالغ) کنارشان نشسته باشد. خرج کلاس های آموزش رانندگی و اخذ گواهینامه هم از 2500 یورو شروع می شود.
یک مثال هایی هم فریبا خانم از طب سنتی اینجا می گفت. تعریف می کرد من اوایل که اومده بودم حرف های اطرافیانم را جدی نمی گرفتم ولی الان برای درمان های سنتی به سراغ پیرزنان همسایه می روم! اعتقاد داشت افراد بومی هر منطقه برای مشکلات و بیماری های خاص منطقه راهکارهایی دارند. همسایه هایشان هم که اکثرا کشاورز و مسن بودند و احتمالا عاشق حرف زدن و انتقال تجربیات! می گفت برای کمبود ویتامین D و دردهای استخوانی در زمستان انواع کلم با پودر رازیانه مناسب است و گویا غذای زمستانی افراد مسن محسوب می شود و یا بخور دارچین و میخک برای معطر کردن خانه بهتر است(با توجه به این که الان در همه فروشگاه ها انواع قطره های معطر و شمع های اسانس دار به فروش می رسد این عطر طبیعی باید جانشین خوبی باشد) و یا سوپ جوجه برای سرماخوردگی. می گفت آلمان ها اعتقاد دارند لباس گرم بپوش، هوای سرد تنفس کن! برای همین معمولا خانه هایشان سرد است و بیشتر لباس می پوشند. خلاصه در کنار آتش خاطره برانگیز شومینه و بوی اسپندی که در خانه پیچیده بود حرف های فریبا خانم را گوش نمودیم.
ادامه عکس های قسمت فرش فروشگاه:

اینها که طرح های مدرن هستند ولی اون مجسمه باید هندی باشه

کنگره های ایرانی و فرش های نفیس دستباف

تکه دوزی های هندی

سربازان چینی و اژدهای سرخ چین

تخت جمشید رو فهمیدم ولی اون پیرمرد لمیده در آفتاب را نفهمیدم که برای چیست؟؟!

چرم و کارهای چرمی