زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

مهمانی صبحانه

چند روز قبل مهمانی خونه سمیرا بودیم(من و ارمیا). اعضای جلسه زنان و ادیان برای دیدن یکی از اعضای سابق گروه که بعد از مدت ها از آمریکا برگشته بود مهمانی صبحانه در منزل سمیرا داشتند. میشل دختری که حدود 5 سال پیش به آمریکا رفته بود حالا به همراه همسرش برای دیدن دوستانش چند روزی را مهمان شهر ما بود. البته من میشل رو نمی شناختم و صرفا به خاطر سمیرا رفته بودم. از کل اعضا هم حدود 6 نفر اومده بودند. حیف که بقیه بودند و گرنه از میز صبحانه خوشمزه و زیبا و متنوعی که سمیرا چیده بود عکس می گرفتم.همون طور که می خوردیم میشل از زندگی و کار جدیدش صحبت می کرد. بقیه اعضا که گویا عکس های عروسی میشل رو در فیس بوک دیده بودند از نحوه انجام مراسم و سنت های خاص یهودیت در ازدواج پرسیدند. از سنت های یهودی ها که میشل تعریف کرد گرفتن یک پارچه موقع خوندن خطبه عقد بالای سر عروس و داماد بود، البته قند سابیدن رو دیگه نداشتن یک مراسم سنتی دیگه شون هم شکستن شیشه و ظروف شکستنی جلوی پای عروس و داماد هنگام ورود به خانه است( البته این رسم در آلمان هم هست). بقیه مراسم شون مثل خواندن خطبه عقد و همراهی پدر عروس شبیه مراسم های ما بود. در سنت دین یهود، دین از طریق مادر به ارث می رسد یعنی اگر کسی مادرش یهودی باشد یهودی حساب می شود.
 بعد از میشل، تینا خانم اندونزیایی گروه از خاطرات جوانی اش گفت. تینا در جوانی بورس تحصیلی از کشورش به آمریکا داشته و از نزدیک با جان اف کندی رئیس جمهور مقتول آمریکا عکس گرفته. بعد از پایان تحصیلات مدتی در اندونزی زندگی کرده و بعد به آلمان آمده. در آلمان مدتی در مدارس کاتولیک ساکن بوده و در اثر برخورد محبت آمیز راهبه ها دینش را از اسلام به مسیحیت تغییر داده. می گفت در دوره تحصیل در اندونزی مربی های دینی خوبی نداشته و بسیار سخت گیر بودند و در آلمان در اثر محبت راهبه ها به مسیحیت علاقمند شده. گفت که خانواده اش افراد دین داری نبودند و با تغییر دینش هم مشکلی نداشتند و الان هم باهاشون رفت و آمد داره.(چون خاطراتش رو تعریف می کرد مجال گفتگو در این باره نبود وگرنه از نظر منطقی انسان ها دین رو با دستورات و روح حقیقتش می شناسند نه با عملکرد پیروان و مبلغانش)همسر تینا هم آلمانی است. این زوج یک دفتر یادبود در خانه دارند که از همه مهمانانشان می خواهند که برایشان یادگاری به زبان خودشان بنویسند و چون رفت و آمدشون هم خیلی زیاده از همه کشورهای دنیا یادگاری در دفترشون دارند.تینا الان حدود 70 سال سن داره و بچه هاش در نقاط مختلف آلمان پراکنده اند.
در ادامه حرف کشیده شد به مورمون ها(Mormon)! این افراد که در نواحی خاصی از آمریکا زندگی می کنند از زیرشاخه های مسیحیت هستند و عقاید ضد تکنولوژی دارند. یعنی به سبک قدیم زندگی می کنند. اگر توی اینترنت هم جستجو کنید عکس هاشون رو می تونید ببینید. این افراد به روش قرن 18 زندگی می کنند یعنی از موبایل و تلویزیون و ماشین و کلا تکنولوژی دوری می جویند و لباس هاشون همه ساده و بدون تزئین هست. کلا تزئین و شادی رو حرام می دونند. برای ازدواج فقط یک حلقه ساده دست می کنند و مراسم شون هم خیلی ساده هست. اگر کسی با غیر از عقیده خودشون ازدواج کنه باید از اون منطقه بره و دیگه حق بازگشت نداره. زبانشون شبیه آلمانی قدیمی است و توی مدرسه بچه ها انگلیسی یاد می گیرند. بچه ها تا 18 سالگی(سن رو مطمئن نیستم) در جمع خانواده هستند و بعد یک مهلت سه ماه بهشون داده میشه که از تکنولوژی و روش های مدرن زندگی امروزی استفاده کنند و حق انتخاب دارند که بمونند یا بروند! من توی یک سایت خوانده ام که جمعیت فعلی این گروه حدود 600 هزارتاست و عموما در دهکده هایی کنار یکدیگر زندگی می کنند. البته فکر می کنم شدت عقایدشون کم و زیاد داره و درجه های مختلفی از نظر استفاده از تکنولوژی دارند و همه شون در یک سطح نیستند.
میشل می گفت یک دوست از مورمون ها دارد که بسیار ساده لباس می پوشد و آرایش و جواهرات استفاده نمی کند. می گفت یک بار در خیابان دسته جمعی می رفتیم که یک اتفاق جالب افتاد که همه دست زدیم و خندیدیم ولی این دوستمون با دخترش مثل ماست! ایستاده بودند و نگاه می کردند چون دست زدن و شادی کردن رو حرام می دانستند! حتی هیچ احساسی در صورتشون نبود.
بعدانوشت: با تشکر از آقای امیر ملکی که به تصحیح نوشته من کمک کرد. اگر توی اینترنت جستجو کنید خبرها و عکس های زیادی از فرقه پیدا می کنید.
خب این بود گزارشی از مهمانی خانه سمیرا و آشنایی با افراد گروه.


دوچرخه تبلیغاتی


تبلیغات وسایل بازی کودکان در یک فروشگاه


بازی بچه ها در پارک


آب بازی بچه ها در پارک


این درخت آلبالو را تازگی کنار کانال کشف کرده ایم ولی چه فایده که اونقدر بلنده که دست به میوه های خوش رنگش نمی رسه

نظرات 30 + ارسال نظر
فاطمه دوشنبه 2 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 09:07 ب.ظ

چه مطالب جالبی
هیچکدومو نمیدونستم


ولی از همه چیز بگذریم ذهنم گیر کرده رو تینا
اونجا که میگفتی ۷۰ سالشه و مهمونای مختلف ازکشورای مختلف داره

منم میخاااام
میخام با شوهرم هفتاد ساله بشیم پر از دونستن بشیم پر از آدمای مختلف تو ذهنمون تو دلمون

خوشحالم که برای شما جالب بوده.
ان شالله که 100 ساله میشین و خودتون میرین سفر دور ایران و دور دنیا و کلی عکس می گیرین از همه جا(این بهتره ها)

بسامه دوشنبه 2 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 09:36 ب.ظ

الهی.. ارمیا چون من.. پسر کاکل زری من الان دیگه مهمون دعوتش می کنن... الهی...
چیزهای شکستنی؟ تبریز هم یه موقعی رسم بود دختر که می اومد تو خونه پسر می رفت بالا پشت بوم و زیر پای عروس سیب قرمز پرت می کرد که یعنی با خودت برکت اوردی...
بعد می دونی که ازدواج بین ادیان کاملا توصیه شده؟ حتی تو قران اومده که به پیروان اهل کتاب دختر بدید و از انها دختر بگیرید...
در مورد چیزی هم که گفتی نظر من اینه که هر شخص تا حدودی نمود اموزه های دینیش هست.. دین هم تا حد بسیار زیادی تابع فرهنگ..

ارمیا که از اول تا آخر خواب بود و وقتی بیدار شد اومدیم خونه.
چه رسم جالبی من بلد نبودم وگرنه بهشون می گفتم چون مفهومش قشنگ تره و خسارتش هم کمتر!
در مورد ازدواج بین ادیان من تا حالا نشنیدم. فکر نمی کنم ازدواج بین دختر مسلمان و مرد غیرمسلمان توصیه شده باشه.مطمئنی درسته؟

hamechialie سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 04:22 ق.ظ http://hamechialie.blogfa.com

جلسه شما به اطلاعات ما که افزود قطعا برای خودتون هم پر بار بوده ممنون که با ما به اشتراک میذاری.

خوشحالم که به افزایش اطلاعات شما کمک کرده.برای من هم صحبت با دیگران مخصوصا اگر از دین و کشورشون حرف بزنند جذاب هست.

زهرا - گل بهشتی من سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 07:50 ق.ظ http://www.golebeheshtieman.niniweblog.com

تبادل اطلاعات با پیروان مکاتب مختلف باید جالب باشه.مخصوصا باید آدم تو این موقعیت اطلاعات کاملی در مورد مکتب خودش داشته باشه تا موقع بحث و صحبت بتونه کامل و منطقی هواداری کنه.

آره جالبه مخصوصا که همه ادیان زیرشاخه های مختلف و بعضا با عقاید عجیب و غریب دارند.
آدم باید مطالعه اش از دینش کامل باشه که بتونه با عقاید دیگران ارتباط مناسب بگیره.

امیر ملکی سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 08:30 ق.ظ http://amirmaleki2014.blogfa.com/

سلام. ممنون بابت وبلاگ زیبا و مطالب صمیمی که مینویسید.
فکر کنم اون مسیحیهای باحالی که ازشون اسم بردید مورمون ها باشن

البته این فکر من رو آقای ویکی پدیا هم تایید میفرمایند
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%88%D8%B1%D9%85%D9%88%D9%86

سلام
خواهش می کنم، شما لطف دارین.
ممنون از کمک تون. من دیشب هر چی فکر کردم تلفظ صحیح اسم این فرقه یادم نیومد، چون قبلا براشون خونده بودم مطمئن بودم که معروف هستند ولی چون اسم شون رو درست نمی نوشتم مطلب براشون پیدا نمی کردم.

Tahere سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 11:16 ق.ظ

یاد یه ایه اى از قران افتادم خدا به پیغمبر فرموده که اگر تند خو و خشن بودى مردم از اطرافت پراکنده میشدند خدا این مساله مهم رو به ما متذکر شدند ولى ما رعایت نکردیم مبلغان مسیحى به اون عمل مى کنند امام على میفرمایند خدا را خدا را به قران مبادا دیگران در عمل به ان از شماپیشى بگیرند

ما به خیلی از توصیه های دین مون و کتاب آسمانی مون عمل نمی کنیم.

فردا سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 12:06 ب.ظ http://med84.blogfa.com

حالا نمیشخ ما یواشکی یه عکس از ارمیا ببینیم؟؟!!
مورمون ها جالب بودن... الان میرم سرچ میکنم ببینم چه طوریان!

چرا بیاین بیاین خونه مون اصلا خودش رو ببینین.
حتما سرچ کن چون مطالب جالبی پیدا می کنی.

مهسا سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 01:13 ب.ظ http://sarneveshtehman.blogfa.com

وای چه جالب .. من نمی دونستم هنوز اینجوری هست. من سادگی رو دوست ندارم اما نه دیگه در این حد...
شادی باید باشه دیگه...

چقدر جالب بود عروسیه یهودی ها شبیه ما هست..

سادگی این گروه فکر کنم در حد افراطی هست همون طور که بعضی عقایدشون این طوریه.
آره بعضی سنت هاشون شبیه ماست.

پریسا ادیسه سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 01:17 ب.ظ http://www.parisaandpeter.blogsky.com

چقدر جالب بود؛
من عاشق ِ این مهمونیای اینجوری استم که دور هم جمع میشیم و از همه چیز میگیم؛ خیلی باحاله؛
واااااااااااای لیلی منم خیلی اتفاقی یه درختچه آلبالو یابیدم؛ نزدیک ِ ایستگاه قطاره؛ وای خیلی خوووووووووبه؛ اصن آلبالوهاش یه مزه دیگه میده؛ هر چند منم همونایی که نزدیک بود رو چیدم ولی همونم خیلی بهم مزه داد؛
ببین شهر شما هم مث ِ مال ِ ماست؛

اگر از کشورهای مختلف و فرهنگ های مختلف باشن مباحث جذاب تر هم میشه.
یعنی تونستی آلبالو بچینی؟ پس من هم برم یک تلاشی بکنم شاید دستم رسید.

زینب(همیشه بهار) سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 01:27 ب.ظ

سلام لیلی جون
میشد برای اون خانومی که دینش اسلام بوده وبعدعوض کرده حرف بزنیدشایددوباره مسلمون میشد!؟
اخی ماسه بازی من خیلی خوشم میومد

سلام خانومی
من این خانم رو خیلی نمی شناسم و فکر می کنم تغییر دین به این راحتی نیست. اون هم برای کسی که احتمالا حدود 40 سال که دینش رو انتخاب کرده.
من هم دوست دارم.

mahtab سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 07:56 ب.ظ http://mynicechild.niniweblog.com

سلام
آشنایی با آداب و رسوم قوم و ملل مختلف خیلی هیجان انگیز و جذابه
ممنون از پست خوبت
همیشه به میهمانی و شادی
من از مورمون ها هیچی نشنیده بوده تا حالا...برام جالبه بیشتر بدونم...میرم دنبالش...
واقعا درست گفتی تو پرانتز، میگن اسلام رو به خودش بشناسید نه به مسلمانانش، البته از طرفی هم واقعا بر هر مسلمانی یک مسوولیتی وجود داره که در اصل داره برای بقیه تبلیغ یا ضدتبلیغ اسلام روانجام میده
راستی لیلی جان به ظور اختصاصی برام دعا کن، یه دعای خاص دراین روزهای خاص

سلام
بعد مدت ها یک مهمانی نصیب ما شد، دلمون لک زده تو غربت.
دعا کنید باز هم قسمت مان شود، هر چند که ماه رمضان نزدیک است.
برای شناخت هر اندیشه و دین و ایده ای باید به منابع اصلی اون ارجاع کرد نه حرف و حدیث و نقل قول دیگران.
ان شالله که بهترین ها از طرف خداوند در انتظار شماست.

fatemeh چهارشنبه 4 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 02:00 ق.ظ

سلام به همگی
خانم بسامه میشه لطفا آدرس ایه ی قرآنی که استناد کردید و گفتید ازدواج با ادیان توصیه شده؟!!!
دوستان ماشااله همگی دسترسی به اینترنت دارند و کافیه یه سرچ مختصر توگوگل داشته باشند تا بدونن واقعا احکام اسلام در این مورد چیه
لطفا در نسبت دادن هر حکمی به اسلام عزیز دقت کنین و برای یه کامنت خودتونو اسیر پل صراط نکنید
اما جواب:
امام خمینی (ره) : الف) زن مسلمان جایز نیست با کافر ازدواج کند چه عقد دائم چه عقد موقت و چه کافر اصلی حربی، چه کتابی و نیز مرتد فطری یا مرتد ملی.

ب) ازدواج مرد مسلمان با زن کتابی از یهودیه و نصرانیه، اقوی در منقطع جایز است ولی در ازدواج دائم احوط منع است.(تحریر الوسیله، ج2، مکتبة الاعتماد، ص256، القول فی الکفر، م1 / توضیح المسائل، ص331، م2397

سلام
حرف شما صحیح، من هم این موارد رو می دونستم.
یه ذره یواش تر با هم حرف بزنیم بهتر تره ها مخصوصا در مواردی که آدم شنیده ولی چون وقت عمل نرسیده دقیق دنبال شنیده هاش نمیره

فاطمه چهارشنبه 4 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 06:46 ق.ظ

ممنوووون

خواهش می کنم، قابل نداشت

محجوبه چهارشنبه 4 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 08:45 ق.ظ http://www.lebaseshokr.mihanblog.com

یا نور
سلام لیلی جان
خیلی جذاب بود مثل همیشه . امروز با خودم گفتم برم وبلاگ لیلی بذار یه خرده روحیه ام با حرفای الب و تازه اش عوض شه

از طرف من ارمیا رو ببوس . الان باید حتما خوشگل تر و دوست داشتنی تر شده باشه .
شاد باشی و آروم
اللهم عجل لولیک الفرج

سلام خانومی
خیلی خوش اومدین. خوشحالم که نوشته هایم به تجدید روحیه شما کمک می کنه.
ممنون خانومی.الان دیگه قیافه اش یه کم از اوایل که فوق العاده لاغر بود بهتر شده

نرگس چهارشنبه 4 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 11:34 ق.ظ http://nbeheshti.persianblog.ir/

سلام لیلی جون
ممنون از مطالب خوبی که گذاشتی
درباره مورمون ها خوندم ظاهرا همانطور که خودت گفتی مدل های مختلفی دارن چون اگه از تکنولوژی کلا برکنار باشن این هم مطلبی که از خودشون تو فضای مجازی گذاشتن چطوریه؟! خصوصا که شغل های مختلفی دارن که بعضیش بدون تکنولوژی نمیشه
البته مسلمان ها هم از این گروه ها دارن و در ایران نزدیک طالقان روستایی هست که اونها هم از تکنولوژی استفاده نمیکنند و منتظر ظهور هستند من با فاصله این روستا را دیدم چون خیلی از ورود غریبه ها به روستا خوششون نمی اومد

سلام خانومی
خواهش می کنم.
آره من هم فکر می کنم درجه بندی های مختلف دارند همون طور که در نقاط مختلف دنیا زندگی می کنند.
مسلمانان هم فرقه های مختلف دارند در کشورهای مختلف که بعضا عقاید متحجرانه ای دارند. این روستا رو من هم شنیدم ولی نمی دونستم دوری شون از غربیه ها جنبه مذهبی داره.

بسامه چهارشنبه 4 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 08:14 ب.ظ

والا لیلی جون...
من از یه منبع موثق شنیدم که مسلمان و غیرمسلمان نیست.. بین اهل کتاب و غیر اهل کتابه... یعنی کسی که دین داره و کسی که دین نداره ازدواجشون ایراد داره.. اشتباهی در طی این سالها گفته شده مسلمان و غیر مسلمان...
باز یه تحقیق می کنم

من هم همین رو شنیدم. ازدواج مسلمان با کافر قابل قبول نیست ولی اهل کتاب حکمش فرق می کنه.

بسامه چهارشنبه 4 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 08:22 ب.ظ

فاطمه جون ببخشید
ولی من معنی کافر رو برای پیروان سایر دینها درست نمی دونم... کافر یعنی چی؟ یعنی چون دین و پیغمبری به جز دین و پیغمبر ما داره کافره؟
کافر یعنی خدا و پیغمبرش رو قبول نداشته باشه..
مشرک یعنی برای خداوند شریک قرار بده..
ایا کسی که به خدا و یکی از پیغمبران اعتقاد داره کافر یا مشرکه؟ نه.. می دونی.. گاهی بعضی از ادمها روی دین اسلام زیاده از حد تعصب دارن... این تعصب ما رو به جهالت می کشونه..
من ایه اش رو سراغ ندارم.. ولی از یه منبع موثق شنیدم.. می گردم پیدا می کنم...
یه چیزی هم می گم.. قبول دارید خود خدا گفته که کافر خوشرو پیش من عزیزتر از مسلمان اخمو و بداخلاقه؟
خوب یعنی منش ادمها جدای از دین اونهاست.. ولی متاسفانه ما این منش رو در نظر نمی گیریم.. گاهی واقعا لازمه که فکر کنیم انسانها فقط دین نیستن... دین قسمتی از ادمهاست.. فقط با دین نمیشه انسانها رو سنجید..

فکر کنم منظورش از کافر شخص بی دین هست نه پیرو اهل کتاب.
دین برای شخص دیندار روش زندگی است به شرطی که اهل عمل باشه نه ظاهر.یک مسلمان همان طور که به نماز و روزه اش می رسد به اصول اخلاقی و انسانی دین مثل پرهیز از دروغ و تکبر و بداخلاقی و .. هم پایبند است مشکل از دینداری ماست نه دین مون

مامان چهارشنبه 4 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 08:37 ب.ظ

چه جالب که سمیرا هنوز فعالیتهاشو داره.

بله سمیرا ده ساله که فعالیت هاش رو دنبال می کنه تازه افزایش هم داده!

رضا چهارشنبه 4 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 09:09 ب.ظ

با سلام
من بعد از مدت ها دو باره به وبلاگ شما سر زدم. می دونم که برای تبریک گفتن خیلی دیره اما خواهشمندم تبریک دیرهنگام مرا به خاطر تولد فرزند دلبندتان بپذیرید.
درباره مورمون ها چند سال قبل مطالبی در یکی از داستان های شرلوک هلمز خوانده بودم. در واقع مورمون ها موضوع نخستین داستانی بودند که به قلم آرتور کانن دویل در مورد شرلوک هلمز منتشر گردید. البته مورمون های داستان با مورمون های شما تفاوت هایی داشتند. مثلا این که در داستان برخی از مورمون ها چندین همسر برای خود اختیار می کردند و یکی از آنها نیز به زور معشوقه یک فرد خارج از فرقه را به عقد خود در می آورد و آن دختر نیز پس از مدتی از دنیا می رود. پس از آن نامزد سابق آن دختر به دنبال انتقام از آن مورمون بر آمده و وی را به قتل می رساند. اینجاست که شرلوک هلمز وارد داستان می شود...
ببخشید که با تعریف این داستان سر شما را درد آوردم اما هر وقت یاد یکی از داستانهایی که قبلا خوانده ام می افتم عطش شدیدی برای نقل آن پیدا می کنم.
امید وارم در تمام مراحل زندگی موفق و سربلند باشید

سلام
ای بابا یعنی این همه وقته به اینجا سر نزدین؟ جای تاسف است برای من.
ممنون بابت تبریکتون.
این داستان شرلوک هلمز اسمش چیه؟ چرا من نخوندمش؟ من فکر می کردم همه داستان هاش رو خوندم.
ممنون به همچنین شما.

fatemeh پنج‌شنبه 5 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 12:36 ق.ظ

سلام دوباره
خانم بسامه و خانم لیلی از اینکه لحن کامنتم رو تند فهمیدید شرمنده ادم که شب کار باشه ازین اتفاقاتم ممکنه پیش بیاد
ولی یه چیز دیگه هم بود:واقعا بعضی وقتا خیلی دلم میگیره از بعضی رفتارای بعضی از دوستان اهل علم
میدونیِِِِِیید همه برای چشم درد میرن پیش چشم پزشک برای رفع مشکل شنوایی به متخصص گوش و حلق و..مراجعه میکنن وهمینطوردر بقیه امور و علوم به اهل فن و مرجع اصلی اون مراجعه میکنن واتفاقا هرچقدر هم باسوادتر باشن نسبت به بدیهی بودن رجوع به متخصص ایمانشون بیشترمیشه
اما پای مسایل دینیمون که وسط میاد هممون صاحب نظر میشیم حتی به راحتی تحت تاثیر مراجعی که صلاحیت پاسخگویی به سوالات ذهنیمونو ندارن قرار میگیریم
اگه این مورد توی عوام باشه بازیه چیزی شاید بشه یه جوری توجیهش کرد....اما وقتی دوست تحصیل کرده ی من چیزی رو به قرآن نسبت میده که توش نیس خوب منم ناراحات میشم دیگههههههه
ببین راجب مسایل اعتقادی و دینی هم هر اهل تشخیصی میدونه که باید به متخصص و مرجع رجوع کنه
مگه نه؟!
آفرین دختر خوب
حالا که حرفمو تایید میکنی ادامه میدم
مرجع ما براشناخت دینمون مشخصه سوال کنکوریم هست:
قرآن ,سنت معصوم ؛ اجماع و عقل که بازم میگم کافیه برا تعریف هر کدوم یه سرچ کوچولو تو اینترنت داشته باشی
مقدمم طولانی شد بذار این نکته رو هم بگم و خداحافظی کنم
بسامه جون یادته گفتی "من" این تعریف کافرو قبول ندارم؟
ببین حالا که قبول کردی باید آدم آب علم رو هم از سرچشمش بنوشه (همون قاعده عقلی رجوع به متخصص)پس اینجانب به منابع رجوع کرده و اون حکم فقهی رو در کامنت قبلی نوشته بودم وبه احترام شما در باره کافر هم بهتون توضیح میدم که متخصصین دینی ما در رفرنسهای اصلی چی نوشتن


کفر از دو حیث قابل بررسی است.
الف) در فقه: هر کس خدا، یکتایی خدا، نبوت، معاد یا فرعی اعتقادی را که ضروری دین بوده و منجر به انکار مبدأ یا معاد گردد، را معتقد نباشد یا منکر باشد، کافر است.
بنا بر این تعریف، مشرک هم کافر است؛ زیرا توحید را قبول ندارد.
ب ) در کلام ،کفر در انسان، پوشانیدن و کتمان آگاهانه است. از این رو نوعاً در تعریف کفر، کلمة «جحود» و «انکار» بکار می رود. که مخالفت آگاهانه و لجاجت آمیز را می رساند.
بسیاری از اهل کتاب از نگاه کلامی (نه فقهی ) قرآن، کافر نیستند؛ بلکه مؤمن می باشند؛ زیرا به مبدأ و معاد و توحید و نبوت و معاد ایمان دارند و پیامبران قبل از پیامبر خود و پیامبر خود را قبول دارند و هر گاه پیامبری پیامبران بعد برای آنان ثابت شود، ایمان می آورند. البته مراد اهل کتابی است که منکر نبوت هیچ پیامبر ثابت شده ای نیستند و به تعالیم رسیده از پیامبران گردن می نهند، بر این اساس از دیدگاه کلی در زمان حاضر همه افرادی که به دینی غیر از اسلام معتقدند ،کافر فقهی محسوب می شوند، در نتیجه می توان گفت بخش عمده انسان های موجود در عالم،از جمله اهل کتاب کافر فقهی محسوب می باشند که احکام خاص خود را داشته و در رساله های مراجع بیان شده ......
البته من در این مورد چیزای جالبی هم پیدا کردم که ادرسشو براتون میذارم

نوشتار نمی تونه به خوبی لحن رو منتقل کنه چون صدا درش نیست پس باید از کلماتی استفاده کنیم که بار معنایی دوپهلو نداشته باشه.
فکر می کنم برای جامعه همون تعریف کلامی کاربردی تره. همون طور که اعمال دینی مون هم برای اکثریت جامعه این طور هست.

fatemeh پنج‌شنبه 5 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 12:40 ق.ظ

بسامه جان منابعی که گفتم اینها هستند:

http://www.wikifeqh.ir/%DA%A9%D9%81%D8%B1

http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/4892/5145/46905?ParentID=79110


http://www.pasokhgoo.ir/node/39487
راستی شما تبریزی هستی؟

ممنون از منابع تون.
من از طرف ایشون جواب میدم که بله

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 5 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 12:51 ق.ظ

این رو هم بدونید تعصبی که آدم از روی علم قطعی بهش برسه مورد نکوهش نیس مثل تعصبی که سلمان فارسی نسبت به امیر مومنین داشت
اون چیزی که بده تعصب جاهلانه و کورکورانه هست
البته اشتباه نشه: بنده قصد اینکه خودم رو در جایگاه مقایسه بالابذارم رو ندارم و خدای مهربونم براین نیتم آگاهه فقط مثال زدم تا بهتر جا بیفته
لیلی جون فک کنم رکورد زدی چون هیچ وبلاگی اینقدر ازم حرف(تایپ ) نکشیده بود
موفق و سربلند باشید[گل]

دست خودم درد نکنه که از شما حرف کشیدم!
ممنون از توضیحات تون
ولی من اون تعصب رو نفهمیدم که چه کسی در نوشته اش داره؟

رضا پنج‌شنبه 5 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 10:04 ق.ظ

با سلام مجدد
در کامنت قبلی آن قدر مشغول تعریف داستان شدم که یادم رفت نام داستان را بیان کنم. نام این داستان هست: a study in scarlet که با عنوان عجیب اتود در قرمز لاکی به فارسی ترجمه شده است. کتاب را خانم مژده دقیقی به فارسی ترجمه کرده و انتشارات هرمس نیز آن را چاپ کرده است. نیمه نخست کتاب مربوط به آشنایی شرلوک هلمز و دکتر واتسن است که نخستین بار به خوانندگان معرفی می شوند. در نیمه دوم کتاب ماجرای مورمون ها آغاز می شود و در انتهای کتاب دو نیمه به یکدیگر پیوند می خورند....
امیدوارم اگر فرصت داشتید از خواندن نسخه آلمانی کتاب لذت ببرید. احتمالا در آلمان کتابخانه های بیشتری در مقایسه با کشور ما وجود دارد. چند وقت پیش در وبلاگ شما مطالبی در باره کتابخانه شهر اشتوتگارت خواندم که آرزو کردم ای کاش کشور ما هم چنین کتابخانه هایی داشته باشد...
موفق باشید

سلام
ترجمه اسمش به فارسی چقدر عجیبه. اتود یعنی چه؟
ممنون از توضیحتون.
ای کاش در کشور ما هم کتابخانه های خوب و کتاب خوان های خوب زیاد بشود.

بسامه پنج‌شنبه 5 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 01:32 ب.ظ

سلام فاطمه جون...
متاسفانه منبع موثقی که من ازش اسم بردم استرالیاس و من دسترسی محدودی به ایشون دارم.. حتما زمانی که با ایشون تماس گرفتم ازشون می پرسم اون مسئله رو از کجا می دونن...
ببینید.. من اصلا نمی خوام جبهه بگیرم.. اینگونه مناظرات شک و شبهه ادم رو برطرف می کنه و به پیشرفت ادم کمک می کنه.. ولی می دونی چیه؟..
به قول حضرت مولانا هر کسی از ظن خود شد یار من... هر کسی راه و روش خودش رو برای رسیدن به خدا داره..
ممنون لیلی جون که جواب ایشون رو دادی.. بله من تبریزی هستم..

عجب منبع سیاری. فکر کنم ادامه بحث رو بیاین پیش هم با چای و شیرینی ادامه بدین.
شاید همشهری هستین؟

پریسا ادیسه پنج‌شنبه 5 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 02:30 ب.ظ http://www.parisaandpeter.blogsky.com

آره من یه کمی اندازه یه کاسه متوسط تونسّم بچینم چون درختچه‌ش با اینکه کوتوله نبود، ولی از اونجایی که کسی نمی‌چینه، این سرشاخه‌هاش همه پر بود؛ ولی اون بالاییاش رو نه نمیشد بچینم؛
لامصب نشسته همه رو همونجا خوردم؛ به عکس هم نرسید؛ دفعه دیگه عکسشونم می‌گیرم

حداقل بی نصیب نموندی. یک کاسه هم غنیمته
قبل از خوردن عکس می گیری یا بعد از خوردن؟

پریسا ادیسه شنبه 7 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 05:43 ب.ظ http://www.parisaandpeter.blogsky.com

نه این بار قبلی که دخلشون رو بیارم عکس می‌گیرم

منتظر دیدن خوشمزه هستیم!

تاتا دوشنبه 9 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 08:32 ق.ظ

یک گروه دیگری هم در آمریکا و کانادا هستند به نام آمیش ها
اینها هم با تکنولوژی کاری ندارند حتی چیزهای براق استفاده نمی کنند و رنگ می زنند باورتون می شه وقتی در یکی از خیابون های شیک حومه پنسیلوانیا رانندگی می کنید چند گاری رو ببینید که با اسب حرکت می کنند و آدم ها لباس های قدیمی پوشیده اند؟! بیشتر آمیش‌ها در خانه، به گویشی معروف به هلندی پنسیلوانیایی یا آلمانی پنسیلوانیایی صحبت می‌کنند.
و البته استفاده از تکنولوژی در بین فرقه هاشون فرق داره مثلا در استفاده از برق حتی.
چه بحث های دینی در گرفته اینجا

فکر کنم اسم این گروه رو هم فکر کنم گفتند چون اسمش برای من آشناست.
واقعا جالبه که با این طرز تفکر در بین مردم رفت و آمد می کنند و نمیرن یک گوشه برای خودشو نزندگی کنند.
بله بله دوستان نظراتشون رو برای یکدیگر نوشتند.

فاطمه سه‌شنبه 10 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 01:31 ق.ظ http://2t7p.mihanblog.com/

مورمون ها !!! چه جالب !
جالبه در یهود دین از مادر میرسه اگرچه در واقعیت ایران هم همینطوره

من هم فکر می کنم در واقعیت همین طور باشه که بچه خیلی از خصوصیات اخلاقی و همین طور رفتارهای دینی رو از رفتار مادر یاد می گیره

Sahel پنج‌شنبه 19 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 06:53 ق.ظ

man California zendegi mikonam va yek hamkAr e Mormon dAram. Software Engineer kheili khoobi hast besiAr bA ehsAs, mehraboon, bA masouliat va dorostkAr.
fekr konam shomA manzooretoon Amish hA bAshan keh risheye AlmAny dAran.
movafagh bAshin va too AlmAn bemoonid, be US nayAeed lotfan :)

من ارتباط و نزدیکی بین دو فرقه آمیش و مورمون رو نمی دونم. ولی فکر می کنم هر دو عقاید مشابه دارند و همین طور درجه بندی های مختلف.
توی توضیحات آمیش نوشته که زبانشون ریشه آلمانی داره.
ما قصد موندن نه توی آلمان و نه آمریکا رو داریم.

shabar دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 08:38 ب.ظ

سنت شکستن چیزی توسط یهودیها مثل مصرهای باستان میمونه .. اونها باید برای ازدواج به اتفاق هم یه کوزه رو پرت میکردند زمین تا بشکنه و زن و شوهر بشن

منم مطلبی در این باره در کتاب سینوهه پزشک خوندم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد