زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

عدد خوب،عدد بد!

ارمیا به باباش گفت به نظرم عدد4 خوبه چون میشه به هردومون ـمنظورش خودش و داداشش ـ یک اندازه می رسه ولی عدد 5 خوب نیست چون یکی زیاد میاد. بابا هم براش مفهوم زوج و فرد رو توضیح داد. 

ایلیا از تلویزیون عبارت خدای متعال رو شنیده، می پرسه متعال فامیل و خدا اسم خداست؟ بابا میگه متعال یک صفت است به معنی بلندمرتبه و بزرگ. ایلیا می پرسه اونقدر بزرگ که هیچ نردبونی بهش نمی رسه؟

کرونا کجا نیست؟

دیشب ایلیا نامی که برای برادر ارمیا در این وبلاگ انتخاب کردم موقع خواب وقتی از پایان زمستان و آمدن بهار حرف می زدم پرسید:بهار که بیاد باز هم کرونا هست؟ جواب دادم بله فعلا هست ولی همیشه نمی مونه و میره. ایلیا پرسید روی ماه هم کرونا هست؟تو سیاره های دیگه چطور؟ نمی شه بریم اونجا زندگی کنیم؟؟ وقتی براشون از عدم وجود جاذبه در ماه گفتم خیلی مشتاق شدن برن اونجا. به نظرتون به ناسا معرفی شون کنم؟؟


دیشب ایلیا از باباش پرسید:خدا رو بیشتر دوست داری یا امامان رو؟ خدا رو بیشتر دوست داری یا ما رو؟ و خدا رو بیشتر دوست داری یا خدا رو؟؟

مادر ساعت!

ساعت دیواری اتاق خوابیده.از داداش ارمیا می پرسم چرا خوابیده؟ میگه مامانش رو می خواد!! میگم مامانِ ساعت چه شکلیه؟میگه ساعتیه که تا ۱۳ داره و باباش تا ۲۰ داره!!


داداشی از بابا می پرسه امسال چه سالیه؟ بابا میگه سال۹۹.داداش میگه پس سال دیگه میشه نود و ده؟  

بعد می پرسه صد سال دیگه میشه کِی؟  و وقتی بابا بهش میگه ما صد سال دیگه نیستیم.جواب میده ما رفتیم پیش خدا و آدم های جدید اومدن و اونها راجع به ما کتاب و مقاله می نویسن

این نتیجه بازدید از آثار باستانیه و دیدن کوزه و سفالینه و وسایل قدیمی است