زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

خانه کلاس اولی دار

حرف زدن روزمره مان در خانه با بخش و صداکشی همراه است.به یکی از داداش ها مثلا بگی بیا یا بخور؛شروع میشه بخش کلمه بیا و مرور حروفی که تا امروز خوندیم و این که این کلمه رو بلدیم بنویسیم یا همه حروفش رو نخوندیم.بعد پاسخ هم متقابلا در همین راستا ارزیابی میشه و اصل مطلب که همون بیا و بخور بوده گم میشه.

هر شب جدول حروف الفبا با مصوت ها تکرار میشه و برای هر کدام چند نمونه پیدا میشه و بعد من می مانم که ع رو چطور تلفظ کنم  بگم این حرف اَ هست یا اِ. و مشکل عمده این هفته جناب ّ تشدید هست که نمیدانم رو چه حسابی روی سر حروف می نشیند.داداش ارمیامی پرسد ّ تشدید با س چه طور خونده می شود؟ و  چطور توضیح بدهم که باید در ترکیب مفهوم بیابد؟ و چطور توجیه کنم که خواندن با نوشتن متفاوت است. ارمیا میگه چرا می نویسیم بابا نان آوَرد ولی می گیم بابا نون آوُرد؟ 

یادتون باشه می که بر سر افعال ی آید جدا بنویسید که من بهش حساس شدم

سوال های بی پاسخ

از دغدغه های ارمیا اینه که بره یه جا زندگی کنه که همیشه تابستون باشه که شب هاش کوتاه باشه و وقتی میگم باید بری کشورهای رو خط استوا مثل برزیل یا هند ،می پرسه به چه زبانی حرف می زنند؟ و وقتی می فهمه غیر فارسی هست دغدغه اش عوض میشه که چطور بره  اونجا و به اونها فارسی یاد بده!


-سوال داداش ارمیا هم اینه که چرا ۱۲ماه داریم؟چرا ساعت تا12 داره ؟چرا مدرسه ها تا کلاس ۱۲ ام هست؟و چرا ۱۲ تا امام داریم؟چی داره عدد ۱۲؟