زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

آفتاب و رشد

-ارمیا توی آفتاب کنار گلدان نشسته و می پرسه منم اگر تو آفتاب بشینم رشد می کنم؟

ایلیا که فیلم گلابی غول پیکر رو با ترجمه گلابی بزرگ دیده می پرسه منم می تونم به جای مادربزرگ بگم مادرغول پیکر؟؟

-تو ماشین نشستیم که ایلیا می پرسه آدم ها چرا سیگار می کشند؟ برای سرگرمی؟؟ ارمیا جواب میده اگر ازشون بپرسی جواب میدن برای تفریح یا خوشمزه است یا برای رفع بیکاری

- ایلیا می پرسه بین شب و روز چیه؟ میگم غروب ،میگه نه،منظورم اینه که چی هست؟

- ایلیا از باباش می پرسه قبل از صفر چیه؟ و بابا میگه -۱.ارمیا که از توی آشپزخونه مکالمه رو شنیده به جای "قبل از صفر" عبارت "قبر صفر" شنیده و جواب میده قبرستان ریاضی

- امروز قرار است به مناسبت روز بقاع متبرکه و امامزاده ها بریم امامزاده ی جدید تو شهرمون کشف کنیم.