زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

دو عروسی در یک روز

در راستای گشت و گذارهای هفته قبل از کنار کلیسای نزدیک خونه که رد می شدم دیدم به به مراسم عروسی برپاست. گویا آخر مراسم هم بود چون عروس خانم داشت دسته گلش را برای دختران مجرد پشت سرش پرت می کرد تا دختر خوشبخت بعدی و عروس آینده مشخص شود. وقتی رفتیم به مرکز شهر و یک ساعتی طول کشید موقع برگشت از پشت کلیسا رد شدیم که دیدیم باز هم جمعیت برپاست. تعجب کردم که این همه وقت این جماعت اینجا چیکار می کنن که دیدم بله عروس و داماد جدید هستند. این عروس و داماد تزئینات و میزهاشون و همین طور پذیرایی شون فرق می کرد و البته مهمون هاشون هم شیک تر بودند. عروسی اولی بیشتر جوان ها بودند و لباس ها ساده تر و چند تایی با لباس ورزشی هم بودند ولی این عروسی رسمی تر و افراد مسن و شیک پوش بیشتر . این عروسی هم اوایلش بود یعنی عقد توی کلیسا تمام شده بود و عروس و داماد بیرون کلیسا ایستاده بودند و مدعوین به صف از کلیسا می اومدند بیرون و کادوها رو تقدیم می کردند و آرزوی شادباش و خوشبختی. چون عروس و داماد سرگرم صحبت با مهمانان بودند نشد که ازشون درخواست عکس دوتایی داشته باشم

عروسی اولی پذیرایی یک میز نوشیدنی بود و در سبدی هم نان(احتمالا خواستن تمثال مذهبی هم داشته باشه چون نان و شراب در مراسم عشای ربانی نماد خون و گوشت مسیح است).ولی عروسی دوم انواع نوشیدنی ها و آب میوه ها و شیرینی و روی میزها هم با شمع تزئین کرده بودند.

اینجا هم رسم بوق بوق کردن ماشین عروس و همراهی مهمانان در این کار هست، البته فقط بوق می زنند و دست و جیغ و آهنگ و رقص در ماشین نیست. یک مدلی هم که من دو سه بار دیدم چند تا قوطی کنسرو خالی رو با نخ به عقب ماشین گل زده می بندند که وقتی حرکت می کنند روی زمین کشیده بشه و سر و صدا کنه!! فکر کنم استفاده از ماشین های قدیمی برای عروسی هم مد باشه.

یک برنامه تلویزیون نشون میداد اون وقت ها که من فرصت داشتم و تلویزیون می دیدم خیلی دلم می خواست براش بنویسم و جور نشد. این برنامه این طوری بود که سه نفر رو که می خواستن جشن عروسی بگیرن رو دعوت می کردند برنامه هاشون رو می گفتند و بعد باهاشون برای خرید وسایل و لباس می رفتند و بعد هر کدوم از سه نفر در عروسی همدیگه شرکت می کردند و نظر می دادند و در آخر هم هزینه های هر عروسی رو به تفکیک محاسبه می کردند. البته رقم های بسیار بالایی بود و احتمالا مرفهین بی درد جامعه بودند!! مثلا این که عروسی در باغ بود یا سالن و خطبه عقد توسط کشیش داشتند یا نه و یا تزئینات میز و صندلی ها و دکور، بعد پیش غذا و غذای اصلی و دسر و کیک و بعد برنامه هایی که برای حاضرین ترتیب داده بودند مثل گروه کنسرت یا گروه رقص و شعبده بازی و این جور برنامه ها. در هر مراسم با اون دوتای دیگه که به عنوان مهمان شرکت کرده بودند حرف می زدند و مثلا می گفتند  موسیقی اش جالب نیست و کسل کننده است و یا هوا گرم است و یا مثلا تنوع غذاهای شام کم است. می دونین که دراینجور مواقع هم ملت فقط دنبال ایرادگیری از مراسم های بقیه هستند.

یک برنامه تلویزیونی دیگه هم بود که مراسم های عروسی هر ملیتی که در آلمان هستند نشون میداد. یک قسمتش مراسم عروسی ترک های مقیم آلمان بود که قبل عروسی خانم ها رفتند و وسایل عروس را در خانه اش چیدند و بعد روز عروسی رفتند در خونه پدر عروس و با الله اکبر عروس رو از خونه پدرش مشایعت کردند و ...(می دونین که اینجا خرید جهیزیه و خونه و سرویس طلا و.... وظیفه!! والدین عروس و داماد نیست و زوج جوان دوتایی در حد وسعشون با هم وسایل خانه و پول رهن و اجاره خانه و یک جفت حلقه طلا را تهیه می کنند)

یک برنامه دیگه هم بود که یک زوج ترک آلمان یک کیک خاص سفارش داده بودند و ماجراهای شیرینی پز این سفارش خاص رو نشون می داد. زوج خوشحال برای کیک عروسی شان مدل یک پلی رو انتخاب کرده بودند که می خواستند نماد اتصال آلمان به ترکیه باشه و حالا این شیرینی پز با انواع مواد مختلف امتحان می کرد که استحکام و کشش لازم برای کیکی به حالت پل رو بتونه در بیاره!

به طور حتم پولدارهایی در کشور خودمون هم می باشند که عروسی های آنچنانی برگزار می کنند و حتما خیلی هم خوشحال می شوند که برنامه ای تلویزیونی از عروسی و بریز و بپاششون تهیه بشه. چرا کسی به خواسته هاشون توجه نمی کنه نمی دونم

کلا یاد همه برنامه های عروسی تلویزیون که در یکی دو سال قبل دیدم افتادم

عروسی هایی که من در اینجا دیده ام یا شنیده ام مدل های متنوعی داره یک مدل فقط به شهرداری می روند و ازدواج رو ثبت می کنند و همراهان محدود در همان سالن شهرداری یا فضای باز پشت ساختمان شهرداری پذیرایی می شوند. یا یک مدل دیگر مراسم پذیرایی بعد از عقد در کلیسا انجام می شود و تمام.بعضی ها هم بعد از ثبت ازدواج میرن یک رستوران و دور هم قهوه و کیک می خورند. عده ای هم که وضع شان خوب است سالن و باغ و شام و این حرف ها رو تهیه می کنند. مثلا سمیرا عروسی دوست افغانی ثروتمندش را تعریف می کرد که در یک روستا برگزار کرده اند و سه روز چادر زده بودند و کلی برنامه های جانبی برای مهمانان مثل اسب سواری و بازی با حیوانات برای بچه ها و تنوع غذا داشته اند.


متاسفانه قالب گلدار و بااحساس قبلی به علت پاره ای از مشکلات(عدم نمایش برچسب برگه ها) و عدم وقت من برای اصلاح اون قابل استفاده نبود. فعلا با همین قالب کار رو ادامه میدیم


عروسی اول-ماشین عروس


لباس های مدعوین  ساده و پذیرایی هم همین طور



عروس در حال پرتاب دسته گل برای دوستان دختر مجردش


عروسی اول و عده ای از همراهان با لباس ورزشی



عروسی دوم و چادر پذیرایی-عروسی اول چادر نداشت



میهمانان در صف تقدیم کادو-کادوها هم مسلما سکه طلا نیست بیشتر به کارت هدیه می خورد


نظرات 32 + ارسال نظر
ماری پنج‌شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:25 ب.ظ http://ahomeincalgary.blogfa.com/

مثل همیشه توضیحات و عکسهای ناب که به این راحتیها توی نت نمیشه پیدا کرد. ممنون لیلی عزیز.

ممنون خانوم مهربون که با کامنت های خاصت آدم رو دلگرم می کنی.

رینب پنج‌شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:41 ب.ظ

پس ماخیلی عروسیامون مرفهانه است!

کلا ما عروسی هامون و حواشی اون جزء پرخرج ترین روش هاست!

zahra پنج‌شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:08 ب.ظ

سلام لیلی جان تازه با وبلاگ خوبت اشنا شدم
واقعا جالبه و اطلاعات خیلی خوبی رو میگیرم ازتون
یه سوال دارم
من شاید در اینده اومدم المان برای درس و زندگی
میخواستم ببینم بهترین راه برای یادگیری زبان المانی چیه؟
کلا زبان سختیه؟
من انگلیسیم خیلی خوبه
ولی المانی از صفر میخوام تازه شروع کنم
و میخواستم بدونم طی چه مدت میشه به یه سطح قابل قبول و مناسب در زبان المانی رسید؟

سلام خوش اومدی خانومی
زبان آلمانی هم مثل هر زبان دیگه ای با تمرین و استفاده از تلفظ صحیح و اعتماد به نفس برای حرف زدن پایه اش در ذهن محکم میشه. البته من به شخصه حضور در کلاس و صحبت کردن رو موثرترین روش می دونم. در حالت کلی آلمانی از انگلیسی سخت تر هست چون جنسیت اشیاء گرامر پیچیده ای رو رقم می زنه.
فکر می کنم بستگی به استعداد و تمرین هر کس زمان مهرات آموزی ش فرق می کنه. سطح قابل قبول برای صحبت کردن با تافل دادن فرق می کنه.

نیکتا جمعه 17 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 06:16 ق.ظ http://wh-deta.blogfa.com

سلام

خوبید ؟!

من شما رو میخونم هااا ، ولی یادم میشه کامنت بذارم براتون

ما خوانوادگی میشنیم پشت لبتاب فقط عکسا نگاه میکنیم


پس لطفا عکس زیاد بذارید این خواهرا من دلشون به همینا خوشه !

البته همیشه عکس زیاد میذارید . این مطلب هم فعلا

اول عکساش نگاه کردم . بخونم نظر میدم ...

سلام
خدا رو شکر خوبیم.
ای بابا عجب دختر فراموش کاری هستی!!
پس باید برم تو خط مجله تصویری برای همه ی اعضای خانواده.
سلام به خواهران محترم برسونین.

بسامه جمعه 17 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 06:43 ق.ظ

به به عروسیییییییییییییییی
بابا اینجا عروسی ساده شون خیلی خیلی تشریفات داره... لیلی جون فکر می کنی اونجا بیایم یه دفتر تشریفات عروسی بزنیم کار بکنه؟؟ ما که از ایران کلی با خودمون ایده اوردیم...

فکر خیلی عالیی هست ولی باید اول یک دور سلیقه های اینها رو ببینی.چون یکی از بچه ها که توی گل فروشی کار می کرد می گفت مدل های پیشنهادی من برای بستن و تزئین گل را نمی پسندند!

هانیه جمعه 17 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 07:06 ق.ظ http://khoda-behtarindost.blogfa.com

سلام انشا الله هر دوی زوج ها خوشبخت بشن

سلام
ان شالله

فاطیما ی عمه جمعه 17 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:31 ق.ظ

سلام لیلی جونم
خوبید؟ خوشید؟ سلامت هستید؟ خدا رو شکر.
چه جالبه عروسی هاشون.... مهمان ها چه لباس های خوشگلی پوشیده بودن... راستی عروس دوم کمی چاق بود و آقا داماد هم خیلی جوان نبود......
ولی در کل پست قشنگی بود... دختر ها معمولا از عروسی خوش شان می آید...... اینجا هم ما دو تا عقد داشتیم جات خیلی خیلی خالی بود....
سربلند باشید و شاد.......

سلام فاطیما خانومی. اتفاقا دو سه روزه دارم فکر می کنم کجایی که به من سر نمی زنی؟
خدا رو شکر ما خوبیم.
بالاخره چاق ها و کچل ها هم دل دارن باید عروس و داماد بشن دیگه!!
بله بله خانم ها اصولا از تماشای عروسی و لباس مهمانان لذت می برند و ایده می گیرند.
همه عروسی ها و عقدها رو گذاشتین وقتی من ایران نیستم. خیلی نامردین!!

کومار جمعه 17 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:57 ق.ظ http://www.koomar.blogfa.com

سلام بر لیلی بانو در فرسخ ها دوور
:)
روزگارتان به باد
چه عرووسیای فووق ساده و جالبی
باشد کمی ما یادبگیریم
حتی کمی ؛)

سلام بر هموطن در وطن همیشه نزدیک
شاید برای بعضی ها یاد گرفتن شروع شده باشه!

بهاره جمعه 17 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 01:29 ب.ظ

چه عروسی های خوب و ساده ای،واقعا خوشم اومد،حال اینجا ما از چند ماه قبل کلی خودمون رو درگیر می کنیم و کلی بدو بدو و خرج های بیخود فقط برای سه چهار ساعت عروسی!تازه خیلیا به خاطر همین چند ساعت کلی زیر بار قسط میرن که اول زندگیشون رو سخت و طاقت فرسا میکنه،ای کاش این سادگی ها برامون درونی می شد.

کلا عروسی یکی از مراحل مهم زندگی ما ایرانی هاست و از مدت ها قبل براش برنامه ریزی می کنیم. اگر به عنوان مدعو باشیم که باز اوضاع مون خوبه. ولی رفتن به عروسی و دیدن لباس های رنگارنگ و چهره های شاد آدم رو خوشحال می کنه به شرطی که مصنوعی نباشند

مامان رادمهر جمعه 17 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 06:22 ب.ظ

سلام لیلی جون
چقدر سادگی در عروسی خوبه حتی مهمونها هم راحت بودن
لیلی جون کوچولو چطوره؟

سلام خانومی
عروسی به سبک مهمونی برای هر دو طرف راحت تره.
این پسر کوچولوی ما فعلا روی دور گریه است تا ببینیم کی میره مرحله بعد!

علی جمعه 17 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 08:19 ب.ظ

سلام
قالب قشنگیه و میتونه بهتر باشه
ضمنا در صورت امکان اسم اون برنامه ها رو اگه میشه بگید ممنون میشم.
با تشکر

سلام
این قالب از پیشنهادهای خود blogsky هست. اگر رنگ حاشیه اش تیره نبود برای من خوشایندتر بود.
باور کنید اصلا یادم نیم آید چون مربوط به یکی دو سال پیش هست. یکی ش فکر کنم عروسی رویایی اسمش بود.
شاید دوستان ساکن آلمان که تلویزیون می بینند اسم هاشون رو بلد باشند.

همطاف یلنیز شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 04:22 ق.ظ http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
منم متشکرم هم برای عکس ها، هم موضوع شیرین ازدواج
این مستند گویی شما را، دوست می دارم بسی بسیارزیاد.
.
کاش مساجد ما هم طوری ساخته می شدند که حیاط یا فضایی برای جشن عروسی هم باشد.
حضور زمان جاری شدن عقد بعد هم گردهمایی اقوام و دوستان و تبریک و کادو و ... به به

سلام و سلام
به به این تشویق های شما چقدر خوشآیند است و قند در دل من آب می کند
فکر می کنم اوایل انقلاب برخی ها مراسم عقد رو در مسجد برگزار می کردند. هنوز هم بعضی ها مراسم عقد رو در مکان های مذهبی مثل حرم امام رضا علیه السلام انجام می دهند.
فکر نمی کنم مساجد ما پذیرای خانم های علاقمند به عروسی با چهره هایی شاد!! باشه. برای عقد میشه ولی برای عروسی فکر نمی کنم امکانش باشه

پیمان شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:15 ق.ظ

سلام، من فکر میکنم اگه شما این وبلاگتون رو به مثلا قسمت فرهنگی یا بین المللل شهرداری شهرتون نشون بدید ، شما رو به عنوان مورخ یا حداقل به عنوان مسئول گسترش ارتباطات فرهنگی ایران آلمان استخدام کنند!!!
فکر نمیکنم که اتفاقی اونجا بیفته و ما اینجا بیخبر باشیم
ممنون از زحماتتان

سلام
اگر من رو به عنوان فضول چی شهر که دوربین به دست به همه جا سرک میکشه معرفی نکنند خیلی لطف کردند! ولی مورخ که میگین یاد هرودت یا این تاریخ نویسان قدیمی می افتم.
حالا به نظرتون این کار پول توش هست؟ برم سراغ شون؟
این اخبار! مربوط به مسیر خونه تا مرکز شهر هست لابد اون طرف شهر هم برای خودش کلی خبر داره
خواهش می کنم. ممنون از تعاریف خاص تون!

نرگس شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:37 ق.ظ

شاید امروز روز خاصی براشون بوده که دو تا عروسی تو یک روز افتاده!

البته روز شنبه بود مثل پنج شنبه ما. ولی روز خاصی بود یا نه نمی دونم. شاید!

مهسا شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 07:15 ب.ظ http://sarneveshtehman.blogfa.com

ایشالا همیشه تو شادی عزیزم.
می گم اونجا آلمان بهتره ها.. جهیزیه و سرویس و عروسی... دلم واسه پدرمادرهامون می سوزه که این همه دارن زحمت می کشن... این همه جهیزیه و سرویس و... آخرش هم کلی حرف و حدیث پشت سرشون هست که.. کم شد و ... اگر ایران هم زوجین خودشون اینچیزا رو متحمل می شدن قدر خیلی چیزا رو بیشتر می دونستن و پر رو نمی شدن...

فعلا که شادی دیگران بوده، عروسی های ما در ایران برگزار میشه که در حال حاضر بی نصیب هستیم.
فکر می کنم در اکثر کشورها خود عروس و داماد که می خوان برن سر زندگی فکری به حال وسایل و خونه می کنند دیگه منتظر و متوقع کمک های پدر و مادر نیستند.نگاه به جیب خودشون می کنند.
اگر آدم خودش چیزی رو با پس انداز بخره قدرش رو بیشتر می دونه تا بدون زحمت به دست آورده باشه

زینب شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 07:38 ب.ظ http://www.bahary72.blogfa.com

سلام لیلی جون قالب نومبارک
من فکرکردم عروسی خارجی هاکه توباغ یاچمن برگزارمیشه مال قدیم هست والان مثل ماتوسالن برگذارمیکنن چه جالب
من عروسی توفضای بازکه سرسبزهست روخیلی خوشم میادولی خب نمیشه مابه همان سالن اکتفامیکنیم
ولی ادم یه جوری میشه لباس مجلسی روجلوی اینهمه مردکه بعضی هاشون هم نامحرم هستن بپوشه

سلام خانومی
ممنون
نه بابا باکلاس ها عروسی هاشون توی باغ برگزار می شه. توی ایران هم عروسی توی باغ رایج.
این که 90% مردها نامحرمند شکی نیست ولی وقتی این لباس ها رو هر روز توی مدرسه و محل کار و خیابون بپوشی دیگه به این بعد قضیه فکر هم نمی کنی

فردا شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 07:59 ب.ظ http://med4.blogfa.com

سلام... به به عروسی!
کاش عکسای بیشتری از عروسی گرفته بودی! مثلا از عروس و داماد از نزدیک! از مادرشوهررر!!!
قالب جدید هم زیاد بد نیس... از اون قبلی قبلیه خیلی بهتره!

سلام....بله بله عروسی
پارسال از یک عروس در همین کلیسا عکس گرفتم. یعنی به عروس گفتم میشه ازتون عکس بگیرم کلی ذوق کرد و تازه داماد رو هم صدا کرد و از چپ و راست هم ساقدوشان کوچک خودشون رو توی عکس جا دادن. اینقدر عکس گرفتن من مهمه!
ولی این دو تا عروسی خود عروس و داماد مشغول بودن و فرصت عکس گرفتن نداشتن!
اون قبلی قبلیه خیلی تکراری شده بود!

محبوبه یکشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 05:09 ق.ظ

سلام مثل همیشه جالب بود

سلام
خیلی ممنون

سیمرغ یکشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 08:17 ق.ظ http://http://janemoshtagh.mihanblog.com/

سلام.برگزاری عروسی در کلیسا کار جالبی هستا!

سلام
البته مراسم عقد هست بعدش هم دورهم یک نوشیدنی چیزی می خورند

زهرا - گل بهشتی من یکشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:26 ق.ظ http://www.golebeheshtiemen.niniweblog.com

من شنیده م که یه پدری برای اینکه جهیزیه آبرووووووووووومند بده به دختر اولش چنان ورشکسته شده و به قرض بدهی افتاده که بچه های بعدیش رسما از آبرووووووووووو افتاده ن.

گاهی وقت ها رسم و رسوم غلط و چشم و هم چشمی و حرف مردم زندگی و منطق رو از آدم می گیره

نرگس یکشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 02:56 ب.ظ

وقایع نگاری و عکس ها خیلی جالب بودن! ممنووووون!

قابل شما رو نداره

MRG دوشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 06:11 ق.ظ http://G000LI.BLOGFA.COM

همه هم گفتن ولی منم باز برا تاکید بیشتر می گم که اینا چقد عروسی هاشون ساده است ، لباس مهمونا قد لباسای تو خونگی ما هزینه بر نداشته براشون ، ما باید ساده زیستی رو از این جماعت یاد بگیریم

عده ای به جای مدعو مراسم عروسی به رهگذر شبیه ترند!
ولی آدم های شیک و مجلسی هم داشتندها

hamechialie دوشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 08:22 ق.ظ http://hamechialie.blogfa.com

سلام لیلی جون ممنون بابت جوابتون.

دلم اینقدر مهمونی و عروسی میخواد. کلا جدیدا هر چی میبینم دلم میخواد

سلام
خواهشمندم.
به به عجب چیزهای خوب و خوشمزه ای می خوای! ان شالله به زودی نصیب بشه

فاطیما ی عمه دوشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:46 ق.ظ

سلام گل من....
فقط خواستم یه نظری در مورد قالب وبلاگت بدم.... از نظر من این قالب بهتره و قشنگ تر از بقیه است.... چون ساده است.
عروسک خونه تون رو ببوس زیاد....

سلام خانوم گل
ممنون از سلیقه شیکت. فعلا که باید با همین سر کنیم.
این ارمیای بهانه گیر رو فقط میشه خوردش تا ساکت بشه!!

مریم دوشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 05:47 ب.ظ

تو عروسی باید شکلات کاکائویی و آب پرتقال بدن!! چرا کسی درک نمی کنه؟!؟!

همه رو برای تو گذاشتن. حیفه که بدن به بقیه بخورن.

یه خانم سه‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 01:26 ب.ظ http://inbus.blogfa.com

چه خوبه که با عکس داری خاطره می نویسی خیلی خوب تونستم ارتباط برقرار کنم
لینکت کردم دوست خوبم

خوش اومدین
خواهش می کنم.

babaii پنج‌شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:02 ب.ظ

تهیه اینگونه گزارش‌ها همراه با عکس و توضیحات جالب

در واقع یک مسافرت بدون هزینه و با کمی وقت برای ما هست

فکردان باز ' دلتان پاک و تنتان بسلامت

الهی آمین
چقدر تعریف های دلنشین به آدم مزه میده

mahnaz یکشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 02:40 ب.ظ http://goodgrils.blogfa.com

این سادگیشونو دوست دارم...

سادگی زیبایی همیشگی است

فتدق چهارشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 08:50 ب.ظ http://rozaneha93.blogfa.com

چه عروسی ساده ای
اصن لباسای خونما انگار لباس خونه هست
چه خوبه همیچین عروسی هایی

فکر کنم یادشون رفته امروز عروسی بوده سر راه اومدن!!
آره برای مدعوین راحته ولی خب شاید بعضی ها با رنگ و لعاب دیدن حالشون خوب میشه

تلنگر چهارشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 07:53 ق.ظ http://talllangor.blogfa.com

به قول سید جمال الدین اسد آبادی (نقل به مضمون ) : به غرب رفتم مسلمان ندیدم ولی مسلمانی دیدم و به کشورمسلمان رفتم مسلمان دیدم ولی مسلمانی ندیدم.
روز به روز هم قصه ی این تشریفات توی ایران داره بیشتر میشه.آخرین اقدام عروس و داماد یکی از بستگان هدیه ای بود که به مهمانان می دادند و عبارت بود از پرداخت هزینه ی انداختن عکس آتلیه ای مهمانان در باغ و چاپ و تحویل آن!هر عکس ساده ی آتلیه ای دست کم بیست هزار تومنی هزینه بر میداره

به به چه هدیه خوبی. نمی شه من رو هم به عروسی دعوت کنند؟ ولی ایده خلاقانه ای بود خوشمان آمد
خودمون هم می دونیم که عروسی هامون چقدر چشم و هم چشمی توش داره

مهدیه یکشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 06:44 ق.ظ http://madardokhtari.niniweblog.com

چقدر خوبه که مهمون ها نسبتا ساده می پوشن. تو ایران که به سختی میشه عروس رو از مادرعروس و مادر داماد و اقوام نزدیک شون تشخیص داد. اونم اگه بقیه شون لباس سفید بپوشن که کلا قابل تشخیص نیست...
رفته بودیم عروسی یکی از اقوام. خواهر عروس لباسش سفید بود و شینیون داشت و همه (کسایی که نمیشناختن) می پرسیدن چرا دو تا عروس داره این مراسم؟؟؟؟
جدا از اون خرج عروسی های اینجا رو نمیشه با اونجا مقایسه کرد... بیشتر از اینکه هزینه کنن برای یه پذیرایی از مهمون ها، هزینه هاشون صرف مزخرفات گرون قیمتی مثل ماشین عروس وسفره عقد چند میلیونی و آرایش های چند ساعته و لباس عروس های آنچنانی میشه!!

عروسی شبیه مهمونی باشه بیشتر خوش میگذره. آدم هم لباس خوب پوشیده هم خسته نیست از چند ساعت ور رفتن به خودش و لباسش.
واقعا بعضی ها دیگه نمی دونن برای عروسی چطوری متفاوت بازی در بیارن!
این مزخرفات بی فایده رو خیلی خوب اومدین. اگر برای پذیرایی و خوردنی آدم صرف کنه دلش خوشه که یه عده استفاده می کنند ولی بعضی چیزها که رسم میشه به هیچ دردی نمی خوره

صحرا چهارشنبه 9 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 07:39 ق.ظ http://sahra1359.parsiblog.com

وای چقدر خوبه که اجازه میدن ازسون عکس بگیرید و چه عالی که میگردید و کلی چیزای جدید باد میگیرید....

البته تعجب هم می کنند که چرا یک غزیبه ازشون عکس می گیره.
بالاخره باید از توی خونه دراومد وگرنه این پسر با گریه اش همه ی همسایه ها رو شاکی می کنه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد