زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

اتفاقات این هفته

این چند روز این قدر اتفاق های مختلف افتاده که نمی دونم کدوم رو تعریف کنم.

اینجا آخرین شنبه شب ماه اکتبر ساعت ها رو یک ساعت به عقب می کشند.همون کاری که ما اول مهر انجام میدیم. با خودمان گفتیم خوب شد که بلیط خواهرجان شنبه ظهر بود وگرنه قاطی پاتی می شد. شنبه شب به صورت خودکار موبایل ها و لپ تاپ هامون تغییر ساعت دادند. ما هم صبح که ساعت برای نماز صبح زنگ زد بیدار شدیم و دیدیم آفتاب لب بوم نشسته!! یعنی ساعت موبایل خودش، خودش رو به روز کرده بود ولی ساعت بیدار باش ما تغییر نکرده بود

حالا جالبه که بعضی ساعت های  دیواری هم اتومات توی این تاریخ تغییر می کنند. شقایق تعریف می کرد که یک ساعت دیواری بزرگ توی اتاق شون نصب هست.اولین بار که این ساعت شروع به تغییر کرده، ساعت 3 نصفه شب اینها از خواب پریده اند و فکر کردند خانه جن زده شده!! چون ساعته خودش برای خودش شروع به چرخیدن عقربه هاش کرده بوده حالا این یک ساعت رو هم دنده عقب نرفته بوده بلکه یک دور کامل در جهت عقربه های ساعت چرخیده، یعنی کلی وقت این عقربه ها داشتن دنبال هم بدو بدو می دویدن.

خب حالا میریم سر نکته اصلی: مودب باشید، با صدای متین متن رو بخونید... چون الان دارید با یکی از اعضای محترم کتابخانه شهر صحبت می فرمائید



چند روز پیش که دوتایی با آقای همسر رفته بودیم کتابخانه دانشگاه. من رفتم به خانم متصدی میانسال کتابخانه گفتم که من دانشجو نیستم اما دوست دارم از کتابخانه استفاده کنم. من ...؟!

اصلا نگذاشت حرف من تمام شود، فوری کارتی(کارت نه اسلحه!) را از کشوی میزش بیرون کشید و گفت کارت شناسایی داری؟ من هم کارت ویزایم رو بهش دادم و او هم یک آدرس ای میل از من پرسید و کارت عضویتی به نام من صادر کرد.به همین سادگی، به همین خوشمزگی


نمای شب کتابخانه شماره 2

الان من با این کارت می توانم از 7 تا کتابخانه دانشگاه و دو تا کتابخانه شهر استفاده کنم.همچنین می توانم کتاب از بقیه کتابخانه های آلمان و حتی اروپا درخواست بدهم(البته هزینه پستش را باید خودم بدهم). خانوم متصدی طرز سفارش کتاب از سایت کتابخانه را برایم توضیح داد. از توی سایت کتابخانه،کتابی را که می خواهی پیدا می کنی و سفارش می دهی(منظورم اینه که در لیست کتاب های موردنظرت قرار می دهی) و بعد مشخص می کنی که این کتاب ها که سفارش دادی را می خواهی از کدام کتابخانه تحویل بگیری. یعنی مثلا من یک کتاب از کتابخانه شماره 4 دانشگاه و یک کتاب از کتابخانه شهر سفارش می دهم و مشخص می کنم که می خواهم اینها را از کتابخانه شماره 2 تحویل بگیرم.فردای روز سفارش معمولا بعد از ظهر کتاب را می توانی تحویل بگیری. و معمولا اگر کتاب را از مخزن سفارش داده باشی تا یک ماه می توانی در اختیار داشته باشی. معمولا روز قبل از موعد تحویل کتاب بهت ای میل زده میشه که مهلت فلان کتاب تمام شده. البته موقع تحویل هم یک برگه لای هر کتاب هست که تاریخ اعتبارش را نوشته.


کتاب های کتابخانه هم تا این زمان که ما کشف نمودیم سه دسته است.یکی کتاب هایی که در قفسه ها چیده شده و دانشجویان می توانند خودشان بروند و از قفسه بردارند و امانت بگیرند. یک سری کتاب(بخش اعظم کتاب ها) در مخزن نگه داری می شود و باید از طریق سایت کتابخانه آنها را سفارش داد. یک سری هم کتاب های به اصطلاح کتابخانه های ما مرجع هستند یعنی در قفسه های کتاب هستند و فقط می توان آنها را در خود کتابخانه مطالعه کرد و فقط روزهای تعطیل می توان امانت گرفت. این کتاب ها در قفسه های مشخص در کتابخانه گذاشته شده و نام درس و نام استاد روی قفسه مشخص شده.



البته کتابخانه ها سالن مطالعه و سایت کامپیوتر هم دارند.


کتابخانه دانشکده روانشناسی-نمی دونم شماره چند میشه؟




قبلا گفته بودم که چون اینجا رشته ایران شناسی و اسلام شناسی هم داره کلی کتاب فارسی زبان و مذهبی هم داره. کتاب های اشعار شاعران قدیم و جدید و تاریخ ایران و ادبیات و تحلیل و توصیف متون ادبی قدیمی. من یکبار دختری را دیدم که کتاب اشعار فردوسی رو می خواند. البته یک دیکشنری گنده پیش دستش گذاشته بود. خوب شد از من سوال نپرسید، چون فکر نمی کنم من هم بتونم اشعار فردوسی رو معنی کنم.
نظرات 7 + ارسال نظر
بسامه پنج‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:33 ب.ظ

واییییییییییییییییییی یعنی من بیام المان دیگه از این کتابخونه ها بیرون نمیام....
عجببببببب کتابخونه ایییییی

بله بله.شما که به چندین زبان زنده دنیا مسلط هستین از جمله آلمانی و انگلیسی این کتابخانه ها خیلی به کارت میاد

امین جمعه 12 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:59 ق.ظ

جالب بود
چه قدر قشنگه

نرگس جمعه 12 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:27 ب.ظ

خوش به حال اون کتابخونه ای که آبجی من عضوش باشه!
هی برو کتابخونه و برای خودت کتاب های خوشگل بخون!

چه جالب! من تا حالا نشنیده بودم که ساعت خودش بچرخه!

ممنون خواهر مهربون

الی جمعه 12 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:37 ب.ظ http://rozegare-daneshjoee.blogsky.com

سلام ممنون که سر زدی.شاد باشی

خواهش می کنم.
شما هم شاد باشی

زهرا یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:51 ق.ظ

سلام دوست جون. خوبی؟ چه سیستم جالبی داره کتابخونه هاشون. ای کاش کشور ما هم به اون جاها برسه.
این قضیه تغییر خودکار ساعتای دیواری که گفتی خیلی جالبه. سیستم آپدیتش چه جوریه؟!

امیدوارم که کشور ما هم در همه زمینه ها پیشرفت کنه
فکر می کنم ساعت ها باید یک تراشه الکتریکی داشته باشند که اطلاعات تغییر ساعت در اون ذخیره شده باشه

فاطمه شنبه 20 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 04:06 ب.ظ http://2t7p.mihanblog.com/

چه جالب که با یک کارت میتونی از کتابخونه های چند دانشگاه استفاده کنی با اینکه دانشجو هم نیستی !!! چقدر خوب

کتابخانه های مختلف یک دانشگاه و کتابخانه های شهر و کتابخانه های کل کشور

مامان حاجیه خانم شنبه 20 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:06 ب.ظ

لیلی جونم سلام



تو عضو کتابخونه بشی فکر کنم دیگه نبینمت

نه بابا
اختیار دارین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد