زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

فستیوال شعبده بازی

امروز هوا بسیار گرم بود و این طور که هواشناسی اعلام کرده آخر هفته دمای هوا تا 38 و 39 درجه میرسه. تحمل این هوای گرم و شرجی بدون وسایل سرمایشی سخته.  احتمالا مجبوریم توی خونه بشینیم و خودمان را باد بزنیم. در صورتی که دو روز پیش که ما دانشگاه بودیم یه دفعه هوا ابری شد و باد و رگبار شدیدی شروع شد. من هم که دیدم چه فرصتی بهتر از این برای شستن لباس هایم ،پیاده تا خانه قدم زنان آمدم!! وقتی رسیدم خانه چشمتان روز بد نبیند چون در و پنجره ها باز بود توی خانه پر از برگ وشاخه درختان شده بود و پای پنجره هم دریاچه آب تشکیل شده بود!! اگر دو تا پرنده هم توی اتاق می چرخیدند می تونستیم یک پارک حیات وحش زیبا در خانه داشته باشیم

چند روز قبل در شهرمان فستیوال جادوگری و شعبده بازی بود. این طور که تبلیغات کرده بودند 500 تا نمایش خیابانی رایگان در شهر برگزار شده. این برنامه سه روز بود و از صبح تا آخر شب برنامه های مختلف در گوشه و کنار شهر برگزار میشد. برنامه های شعبده بازی،تردستی، آتش بازی، عروسک بازی و ... در طول روز که هوا گرم بود و نمیشد با زبان روزه توی خیابون چرخید. این همه برنامه در نقاط مختلف مرکز شهر پراکنده بود و هر گوشه ای عده ای جمع شده بودند و هنرنمایی کسی را تماشا می کردند. هر کس هنری ،شکلکی ، برنامه ای بلد بود اجرا می کرد! البته بچه ها مشتریان پر و پا قرص برنامه ها بودند. یک سن بزرگ هم در میدان اصلی شهر برپا کرده بودند و کنسرت زنده و نمایش های آتش بازی در آن اجرا می کردند. همه جای میدان هم دکه های خوراکی و نوشیدنی فروشی به راه بود. ملت هم بستنی و ساندویچ و نوشیدنی به دست از این طرف به اون طرف می رفتند. بعضی برنامه های پرطرفدار اون قدر شلوغ بود که با این قد آسیایی ما چیزی پیدا نبود!! حتی این قدر پیدا نبود که ببینیم برنامه راجع به چی هست از بس این ملت قدبلند جلو ایستاده بودند! شب که بعد از افطار آمدیم به خیابان دیدیم کلی آدم ساعت 11 شب خوش و خرم در حال قدم زدن و دیدن نمایش ها و زندگانی هستند. زندگی شبانه در شهر ما معنایی ندارد چون ساعت 8 و 9 شب شهر می خوابه! و قو تو خیابون نمی پره. کمی در خیابان گشت زدیم و به برنامه ای که از سن اجرا می شد نگاه کردیم ولی خب از بس شلوغ بود چیزی ندیدیم.

اینها عکس هایی است که از اینترنت گرفتم وگرنه ما همچین چیزهایی ندیدیم!



آتش بازی

آتش بازی

آکروبات بازی

آتش چرخانی!


شب نشینی

در گوشه و کنار هم وسایل بازی بچه ها و چادر گریم و سرگرمی شون مهیا بود. خب البته برای کسی که از آهنگ های اجرا شده و برنامه ها خاطره داشت حتما بازدید خوبی می شد.


این خانوم ها برای بچه ها بادکنک هایی به طرح گل درست می کردند البته مجانی نبود ها!


خانوم قد بلند

دایره چرخوندنی جلوی هر اسمی که می ایستاد به عنوان جایزه به طرف می دادند مثلا کیف و خوردنی . ولی من هر کس که دیدم بهش شکلات می رسید(این هم مجانی نبود)


سن آماده شده

کوچولوهای مشتاق


اون وسط یه برنامه داره اجرا میشه ،ببینید شما جای من بودین چیزی میدیدن یا نه؟
نظرات 29 + ارسال نظر
بسامه شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:38 ب.ظ

می گم خداییش اونجا ملت بیکارنا... چیه هی هرروز هرروز یه فستیوال و کارناوال خیابونی....اینا درس ندارن؟ کار ندارن؟ بدبختی ندارن؟
یعنی معلومه من الان حسودی کردم؟

خب دانشگاه شهر ما که تعطیله. مدرسه ها یک هفته دیگه تعطیل میشه و بچه مدرسه ای ها امتحان ها رو دادن و نیمه وقت میرن. معلوم شد که این دو تا قشر بیکارن!
بعضی ها هم مثل ما گرمشون میشه و نمیرن. من بچه های دانشگاه رو هم دیدم که توی کتابخونه بودن. اونهایی که سرکار هستن که وقت ندارن پس میمونه بقیه مردم عادی هستند که برای تفریح میرن
نه اصلا معلوم نیست که حسودی بود!

شکوه شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:02 ب.ظ http://shokooh-afarinesh.blogsky.com

مهیج بود، میگم بابت قد می تونستی از اون خانوم قد بلند الهام بگیریااا!

ای بابا این کار نیاز به سال ها تمرین و ممارست داره!

شوکا شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:10 ب.ظ

یعنی اونجا اصلا چیزی به اسم کولر و پنکه وجود نداره؟

چرا عزیزم هست ولی ما نداریم! اینجا کشور سردی هست و اکثر خونه ها برای گرمای هوا وسایلی ندارند

سپینود یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:38 ق.ظ http://ushti.blogfa.com

واقعا خوش به حال مردم اونجا که هر روز هر روز کارناوال و فستیوال دارن .
وای از رنگ موی اون خانومهای بادکنک درست کن !!!!!!! چقدر خوشم اومد .

خب ما هم در ایران مناسبت های مذهبی و ملی مختلف داریم ولی روش هامون در برگزاری مراسم ها فرق می کنه
ای بابا با این رنگ های شاد مو مهمونی هم نمیشه رفت از بس تو چشمه!

افسانه سادات یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:22 ق.ظ

با سلام لیلی جان
وای لیلی جون چی میگی ؟ دمای هوا 38 و 39 درجه ؟ بعضی از مناطق ایران از 45 درجه به بالا است !!!!!
شما ها که بیشتر از آنها گرم تون نمیشه (آیکون شوخی )
وای اینا ها چه دل و جراتی دارند آتش بازی می کنند
بعضی از افراد از ارتفاع خیلی کم می ترسند وای به حال این افراد آکروبات بازی !!!! ( البته می دونم خیلی تمرین کردند ولی خیلی سخته و ترسناک ) وای چه بادکنک های خوشگلی !!
اون خانم قد بلند پایش را روی چی گذاشته که این قدر رفته بالا ؟
وای چه کوچولو های بامزه ای !! نازی چه با دقت هم نگاه می کنند

لیلی جون اعتراف می کنم من هم هیچی از این برنامه رو ندیدم !
ولی یه پیشنهاد دارم : می تونی با آقای همسر برید از اون خانم قد بلند چیز ی که پاهایش را روی آن گذاشته رفته بالا قرض بگیرید و برید برنامه ها رو ببینید !!! ( آیکون خنده )

موفق باشید و در پناه خدا خوشبخت باشید

سلام خانومی
خب اون مناطق در ایران کولر دارند، ما هیچ وسیله ی خنک کننده نداریم(آیکون ناراحتی)
آتیش بازی که ما خودمون هم در چهارشنبه سوری داریم.
اون خانومه از این چوب هایی که یه زائده برای گذاشتن پا داره استفاده کرده ولی خب راه رفتن باهاش مهارت می خواد.
سلامت باشید

مریم یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:23 ق.ظ

واقعا شما هیچ گونه وسایل گرمایشی ندارین؟!؟ حتی یه بادبزن حصیری؟!
آخی این کوچولوهای مشتاق رو ببین! همه رو زمین ولو شدن!
اون وسط که داره یه برنامه اجرا میشه، من همه چی رو می بینم از اینجا! شما چطور نمی بینین؟

بادبزن داریم ولی حصیری نیست!
آره بچه ها این برنامه ها رو دوست دارن.
حالا شما که می بینی به ما بگو چی اجرا میشه؟

نرگس یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:23 ب.ظ http://nbeheshti.persianblog.ir/

سلام لیلی جون
من هنوز دارم از اول وبلاگتو میخونم
الان رسیدم به ماه رمضان سال قبل
امیدوارم در چند روز آینده بهت برسم

سلام خانومی
ماشالله به این همت
این طور که پیداست تا اینجا یک سال راه داری!!

زینب یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:27 ب.ظ

اینجاهم هوا خیلی گرمه ولی خب کولرهم هست
دوروز پیش که رفته بودم بیرون انگار کنارم تنورروشن بود و هرمش به صورتم میخورد
واقعاهیچ وقت هواگرم نمیشه که وسایل سرمایشی ندارن؟
هیچکس نداره؟

آآآآه پس درهای جهنم گشوده شده!!
چرا توی فروشگاه ها کولر دارند یعنی فکر کنم وسیله ای دوجانبه است که هم در زمستان کار می کند و هم در تابستان ولی در دانشگاه در کلاس ها و کتابخانه من کولر ندیدم.
در بیشتر خونه ها پنکه هست ولی خب زندگی ما دانشجویی خانومی.

فهیان دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:12 ق.ظ

"گاهی، من نمی دونم این نظرات گهربار از شماست."الان من این جمله رو طعنه بگیرم وناراحت شم یا شوخی دوستانه بگیرم بحث رو بی خیال شم یا جدی بگیرم وادامه بدم؟فعلاحالت سوم رو انتخاب میکنم
من میتونم فقط با فاکتوراحترام به عقاید دیگران خودم ودخترم رو تربیت کنم اما وقتی به جامعه برسیم باید از زیر ساختها شروع بشه تابه مدرسه و سایر ارکان جامعه و در نهایت خانواده برسه ینی یک سیکل دو طرفه .اما این زیر ساختها احتیاج به سیاست گذاری داره ودر سیاست گذاری دو گزینه داره (البته در جهان سوم)که به نفع است یا به ضرر واینجاست که بحث پرت میشه وسط تاریکی و..واین تاریکی شعاعی تا آینده دختر من داره که باید روزی بفهمه که احترام به عقاید و موازی اون بیان عقایدش تا جایی که همسو با جریان موجود هست ممکنه نه بیشتر.واینجاست که خیلی هم مهم نیست من چی فکر میکنم (سوالی که شما ازم پرسیدید)چون قدرت من فقط تا دم درخونم میرسه وتربیت یک شاخه ازنسل فردا با شرایطی که گفتم.

ای بابا من که قبلش گفته بودم نظرات شما رو دوست دارم چرا ناراحت میشید. شاید به خاطر اینه که کلمه "گهربار" بار کنایه ای داره باید به جاش می نوشتم "ارزشمند" و کلا هم منظورم خوبه یعنی علاقمند به نظرات شما هستم(آیکون لبخند)
شما مادر هستین و مسلما وارد بحث های عملی تربیتی فرزند شدین و تجربه و نگاهتون با من که از دیدگاه تئوری صحبت می کنم کارشناسی تر هستش. من الان با این تجربه اندکم فکر می کنم خانواده پایه ای ترین نقش رو در تربیت داره و البته خود خانواده هم با توجه به محیط زندگی و سطح دسترسی به آموزش می تونه ضعیف یا قوی ظاهر بشه. و البته نقش رسانه های جمعی و حکومت است که آموزش رفتار صحیح شهروندی و زندگی اجتماعی رو به شهروندانش آموزش بده

[ بدون نام ] دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:30 ق.ظ

سلام آدرس یا وبلاگ مرضیه را برای تبادل نظر راجع به فرش بدهید.

سلام
شما اسم و یا ای میل تون رو بنویسید چون فکر نمی کنم مرضیه خانوم وبلاگ داشته باشند.
بیشتر تجار بزرگ فرش در شهر هامبورگ آلمان هستند

نرگس دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:09 ق.ظ

منم اون کوچولوهای مشتاق رو دوست دارم! خیلیییی جیگرن!
عزیزم خدا بهتون صبر بده با این گرمای هوا و بی پنکه‌ای!

آره خیلی با علاقه نگاه می کنند.
ممنون انشالله

نرگس دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:16 ق.ظ http://nbeheshti.persianblog.ir/

آخرین خبر!
لیلی جون بهت رسیدم
من وبلاگتو خوندم
همشو
و الان دیگه منتظر خبرای جدیدم

به به....هورااااااااا
حالا دیگه می تونیم بقیه راه رو با هم بریم. ولی واقعا شما کلاس تندخوانی رفتی؟ از همون کلاس هایی که زمانی که من مدرسه می رفتم مرسوم شده بود و من هم چند ماهی رفتم؟

هوران دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:41 ق.ظ http://hoorann.persianblog.ir

سلام
طاعات و عباداتتون قبول
وبلاگ مفیدی دارید. نرسیدم همه ی مطالبتون رو بخونم ولی در همین چند پستی که خوندم چیزهای آموزنده ای از شما یادگرفتم.
براتون آرزوی سلامتی و موفقیت دارم
در پناه حق

سلام
انشالله
ممنون
به همچنین برای شما

فریادی از جنس سکوت دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:17 ب.ظ http://fajs.mihanblog.com

سلام
چه منظره ی زیبایی و چه عکسای قشنگی گذاشته بودین خیلی جالبه وهیجان انگیز
آقا من یه گلایه هم دارم به کنایه میگم :
به حیف نون گفتن تو منی من توام حالا بگو تو کی هستی؟
جواب داد: خدا ازت نگذره گمم کردی

سلام
من که در فهم کنایه ها بسیار قوی هستم اعتراف می کنم این گلایه کنایه ای را نفهمیدم

tt دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:57 ب.ظ http://la-mia-vita.persianblog.ir

salam baraye ejare khune too eyalate bayern be komak va rahnamaiitun ehtiaj daram,mishe rahnamaii konid ?:)

سلام
من چه کمکی می تونم به شما بکنم خانومی؟

سمانه دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:07 ب.ظ http://daqqolbab.blogfa.com

چقدر روزهای هیجان انگیزناک زیبایی داری

البته باید گفت کودکان روزهای هیجان انگیزی دارند چون ما که یک ساعت بیشتر در فستیوال نبودیم

زهره دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:52 ب.ظ

خیلی خوبه که همچین فستیوال هایی رو میذارن. متاسفانه تو ایران زیاد اینطور نیست. یه مدت آقای قالیباف تو برگذاری اعیاد خوب کار کرد البته فقط برای یه مدت! رسانه هم که فقط بلده خوب عزاداری کنه ؛ شاد کردن مردم رو بلد نیست. مثلا میلاد حضرت رسول(ص) یکی از اعیاد بزرگه ما مسلمون هاست. ما وقتی میفهمیم که تعطیل باشیم. نه جامعه و نه رسانه تو این زمینه کاری نمیکنه. الانم که تو رسانه طنزی وجود نداره و طنزپردازهای ما رو عملن گذاشتن کنار. متاسفانه!( امشب شب احیاست و شب شهادت مولا علی(ع) . التماس دعای فراوان)

متاسفانه ما ایرانی ها شادی کردن بدون مزاحمت رو بلد نیستیم. برای شادی ها برنامه ریزی خوبی نداریم. در خبرها خواندم که در شب های ماه رمضان در تهران در یکی از پارک ها تا صبح برنامه دارند و استقبال خوبی هم شده.
محتاجیم به دعا

خانم لورا دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:47 ب.ظ

چه عکسای خوشگلی.دست شما درد نکنه.
اینجام خیلی گرمه.بی سابقه

خواهش می کنم ، قابل شما رو نداشت
خدا به همه مون طاقت تحمل این گرما رو بده

نرگس دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:06 ب.ظ http://nbeheshti.persianblog.ir/

ما اینیم دیگه یه چیزی را دوست داشته باشیم ول کن نیستیم خواهر
راستش وقتی به آخراش رسیدم دیدم 4 و 5ماه را قبلا از آخر خوندم

به به خوش به حال من که همچین دوست هایی دارم

نیلوفر آبی سه‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:06 ب.ظ http://cuteparadise.mihanblog.com

سلام
شهادت امیرالمومنین تسلیت می گم[ناراحت]
التماس دعا

سلام
به همچنین
محتاجیم به دعا

فردا سه‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:10 ب.ظ http://med84.blogfa.com

ممنون از عسها و توضیحات... نماز روزه ها هم قبول...
اوتجا که صادقانه نوشتی عکسا از اینترنت گرفتی خوشم اومد...

خواهش می کنم
به همچنین
خب من همچین چیزهایی ندیدم که بخوام عکسش رو بگیرم!

پگاه سه‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:32 ب.ظ

سلام لیلی جان ما که اینجا همش داریم گرما رو تحمل میکنیم چی ؟ شاید گرما به سراغتون اومده که ما رو فراموش نکنید احتمالا ایرانیه
منم از اون بادکنک ها میخوام

سلام
شما زیر کولر گرما رو تحمل می کنید! ولی خب گرمای توی خیابون رو نمیشه کاریش کرد
باشه برای شما یکی از اینها میارم ولی نمی دونم تا اون وقت سالم میمونه یا نه

نرگس چهارشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:08 ق.ظ http://nbeheshti.persianblog.ir/

خواهر راستی این مطلبت با عنوان پاریس ارزان را نخوندم
آخه رمز نداشتم

این مطلب یه کم حساسیت برانگیز بود از دسترس خارجش کردم!

ن.ر چهارشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:25 ب.ظ

چقدر غم انگیزه آدم وقتی میرسه خونه با همچین صحنه فاجعه ای روبرو بشه

خدا نصیب هیچ بنی بشری نکنه!!

به به خانوم پرمشغله
بالاخره یکی متوجه عمق فاجعه شد و با من همدردی نمود.

بهاردخت چهارشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:18 ب.ظ http://bahar-dokht.blogfa.com

سلام لیلی جان!
جشنواره های جالبی دارند! یک جورایی تفریح های جمعی مردم با هم! که در کشورما خیلی کمرنگه!!و به نظرم با رسمهای خودمان باید پررنگتر بشه!التماس دعا در این شبها!

سلام خانومی
تفریح های دسته جمعی حس مشترکی داره که یه جور وحدت رو تقویت می کنه. ما تو کشورمون مناسبتش رو داریم ولی برنامه ریزی درستی براش نداریم.
محتاجیم دعا

محبوبه 81 چهارشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:20 ب.ظ

سلام عزیزم
خب از غیبت طولانیم بهتره چیزی نگم بهتره ولی خب همیشه به یادت هستم

اولاً اینکه من عاشق اون کوچولوهای مشتاق شدم مخصوصاً اون دختر کوچولوی عینکی که هاج و واج مونده :دی
بعد دقیقاً مشابه عکس آکروبات بازی رو تو عکسهایی که خواهرم از برنامه های کشتی کروز فرستاده بود دیدم
بعدشم اینکه خوش به حالت که اونجا دائم کارناوال و برنامه و فستیوال هست
بعدشم اینکه عزیزم غصه گرما رو نخور که اینجا هم گرمای هوا نفس گیره پس تنها نیستی ما هم همدردیم.
آخرش اینکه نماز روزه هات قبول باشه عزیزم. برای منم دعا کن

سلام محبوبه خانوم گل و گلاب
چه عجب خانومی یادی از ما کردی، دیگه داشتیم از زیارتتون ناامید می شدیم.
وااای اون دختر کوچولوی عینکی خیلی نازنازیه
معمولا از فرصت کوتاه تابستون استفاده می کنند و هز چی برنامه و فستیوال دارن برگزار می کنند.
ممنون از همدردی شما در گرمای ما. ولی انصافا گرمای اونجا با اینجا قابل مقایسه نیست.
ممنون. انشالله. شما هم همین طور

مهربانو پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:42 ق.ظ http://www.mehrbaanoot.blogsky.com

وای لذت میبرم از این پستا! از این عکسا! :)

قابل شما رو نداشت

مریم جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:28 ق.ظ

اااا صاحبخونه کجایی پس؟! چرا مطلب جدید نمی نویسی؟! ما منتظریم!

اوووووووووووومدم.(آیکون بوس و بغل)

مشتاق جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:30 ب.ظ

سلام

هزینه این برنامه ها رو کی میده

در آمد این گروهها از کجاست

سلامت و سربلند باشید عزیزان

سلام
فکر می کنم شهرداری می ده یا اسم یکی از بانک ها رو من دیدم. البته در پوستر تبلیغاتی این برنامه من اسم شرکت های زیادی رو دیدم.
البته فکر کنم هنرنمایی ها رو خود اشخاص داوطلبانه انجام می دهند.
ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد