زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

دکتر در تعطیلات

- دو هفته قبل که آقای همسر گفت حس می کنم بویایی ام خوب کار نمی کند پیشنهاد دادم به دکتر برود. بالاخره سالی یک بار که باید به دیدن دکتر رفت، هر چی باشه دلش برا آدم تنگ میشه!! با اصرار من، آقای همسر رفت سراغ دکتر ولی مطب دکتر تعطیل بود. یعنی نوشته بود ما تا فلان تاریخ در تعطیلاتیم و اسامی و آدرس و شماره تلفن دکترهای جانشین را روی درب مطبش زده بود(من قبل از اصرار به آقای همسر باید با دکتر هماهنگ می کردم!!) دوباره به اصرار من نزدیک ترین پزشک عمومی اطراف خانه را امتحان کرد. منشی دکتر بهش گفته بود باید بری سراغ همان جانشین های دکتر خانگی خودت. بعد هم از توی دفترچه ی اسامی دکترها، به تلفن دکتر خانواده ی ما زنگ زده بود و روی تلفن دکتر در تعطیلات ما! هم  اسامی دکترهای جانشین به صورت اتومات گفته شده و منشی از توی دفترچه ی راهنما آدرس و تلفن و ساعات پذیرش نزدیک ترین دکتر را برای آقای همسر نوشته بود. در صورتی که می توانست با خیال راحت بگوید که ما نمی توانیم شما را پذیرش کنیم و والسلام!

خلاصه آقای دکتر تغییرات این چنینی را مربوط به فصل بهار دانست و خدا رو شکر که الان همه چیز تمام شده.

- چند روز قبل که با ارمیا به زمین بازی رفته بودیم روی نیمکت پارک چند خانم محجبه نشسته بودند و صحبت می کردند و از همان دور شنیده می شد که عرب زبان هستند. وقتی نزدیک تر رسیدیم دیدم که قلیان هم دستشان است و کلا حسابی صحبت شان گل انداخته. از پسر بچه ای که وابسته به اون جمع بود پرسیدم که از کجا آمدید و او بعد از چند بار پرسیدن سوال، منظورم رو متوجه شد و گفت سوریه.کمی بعد دوست دوستم! رو دیدم که با همسر و پسرش آمده بود. اسمش را یادم رفته یعنی به گمانم یه اسمی شبیه کارینا بود. اون من رو به همسرش معرفی کرد و گفت که من با فرنوش(دوست افغانی ام) فارسی حرف می زنیم و خودش اضافه کرد که من و همسرم فارسی بلد نیستیم ولی عربی بلدیم!! اسم پسرشون هم آرن(همان هارون)است.

حالا این وسط ارمیا به کارینا گیر داده بود و می خواست با اون(در واقع با وسیله ای که در دست او بود) بازی کنه و پسر اون هم می خواست با من دالی بازی کنه! کلا بچه ها این وسط تصمیم گرفته بودند مادرهایشان را عوض کنند!!

بعد از رفتن آنها پسر دیگری با مادربزرگش آمد. پسر شیطون هم هر چی چوب روی زمین پیدا می کرد می اومد به من می داد. مادربزرگش با آلمانی دست و پا شکسته گفت که این بچه نوه اش است، پدرش اهل رومانی و مادرش ایتالیایی است و در همین شهر ما زندگی می کنند. و البته از حرف زدن آن دو با هم مشخص بود که ایشان مادربزرگ مادری هستند. پسر شیطون هم اسمش داوید باستین بود.

خلاصه دم غروب شد و ما آمدیم خانه و گرنه باید با همان چوب ها آنجا آتش روشن می کردیم و منتظر پسربچه ی بعدی می شدیم.

- الان که لپ تاپ رو روشن کردم دیدم کلی عکس از زمستان و درختان بی برگ و هوای ابری مانده که در وبلاگ نگذاشته ام. خیلی دوست دارم که قبل از پاک کردنشان شما هم آنها را ببینید.

- عکس های زیر از مسیر خانه ی دوستمان است. خانه اش در مناطق اطراف شهر است. یعنی جزء شهر است ولی به نظرم روستایی بوده که به شهر وصل شده. اکثر خانه ها کم ارتفاع و باغچه های پر گلی دارند. البته این اطراف شهر رو شما در مقیاس یک شهر صدهزار نفری بسنجید!! یعنی با پای پیاده کمتر از یک ساعت از مرکز شهر راه دارد. در یک روز تعطیل یک منطقه ی مسکونی خیلی خلوت و آرام به نظر می رسد.

این دوست مان یک اتاق خانه ی زیر شیروانی اش را به یک دختر چشم بادامی اجاره داده. فکر کنم گفت که مال تایوان است. می گفت با ویزای کار و برای یافتن کار آمده ولی از روزی که آمده همان طور توی اتاق نشسته و گاهی برای خرید بیرون می رود. اهل گردش و تفریح نیست و خرجش را فعلا خواهرش می دهد. گویا همان اینترنتی دنبال کار می گردد. می گفت به تازگی قرارداد سه ماه ی کار نظافتی در یک هتل بسته و مشغول کار شده. هر چند که تاریخ ویزایش دارد تمام می شود و باید برگردد.  می گفت روزی سه وعده سبزیجات نیمه پخته بدون ادویه و نمک غذایش است. البته احتمالا غذای مرسوم کشورشان است ولی خب برای ما عجیب است.



خانه های رنگی دو طبقه

خیابان خلوت

باغچه های پر گل

درخت گل







به نظرم این خانه ها به کبریت شبیه ترند. رنگ آمیزی اش اصلا باسلیقه نیست


به نظرم این کاج ها نماد اروپای برفی هستند

مجسمه ی حکمران بایرن در حدود  سال های 1770

مسیح مصلوب و گلدان گل نرگسی که در پای مجسمه است


نظرات 26 + ارسال نظر
دختر معمولی پنج‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 07:26 ب.ظ http://www.mamooli.persianblog.ir

اون عکس اول خییییییلی ناز بود

ممنون.شهر شما از این خونه های رنگی نداره؟

بسامه پنج‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 10:18 ب.ظ

می گم لیلی این عکسها رو با موبایل گرفتی؟ خیلی کیفیتشون خوبه ها... می گم خوب شد قبلیه شکست
به به چه عکسهای خوشگل موشکلی... پر از شکوفه..
احتمالا اقای همسر هم دچار حساسیت فصلی شدند.. بویای منم زیاد خوب کار نمی کنه..البته از اولش اینجوری بوده..

طبیعت زیبا شده. البته خودم هم به این نتیجه رسیدم کاش زودتر می شکست
اره حساسیت های بهاره در اشکال مختلف ظاهر میشه.

سودا جمعه 28 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 06:33 ق.ظ http://sowda.blogsky.com

سلام.خونه های رنگی شون زشت بود!! حکمران بایرن قدش بلند بود!! درختان و گلها زیبا بودند! و گنجشکها روی درختان آواز میخواندند!
این بود انشای ما

سلام
جدا به نظر شما رنگ های ملیح و متنوعشون زشت بود؟!
چون قدش بلند بوده حکمرانش کردند!!
درختان و گل ها و گنجشکان در فصل بهار زیبا هستند. این هم تصحیح گرامری انشای شما!

مگهان جمعه 28 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 10:28 ق.ظ http://meghan.blogsky.com

خیلی از نحوه ی ارتباط برقرار کردن بچه ها خوشم میاد ... اون چوب هایی که پسرک جمع می کرد و براتون میاورد نشون میده می خواسته یه جوری ارتباط مداوم باهاتون برقرار کنه : ) پس قطعاً چهره ی مهربونی داری :-*
---
چه خونه های رنگی بامزه ای

اون بچه هم فهمیده که مادرها حوصله ی این بازی ها رو دارند.
خونه های روستایی به نظر می رسد

زهرا - گل بهشتی من شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 06:59 ق.ظ http://www.golebeheshtieman.niniweblog.com

قشنگ بودن. ممنون.

چشماتون قشنگ می بینه!
خواهش می کنم

دختر معمولی شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 07:08 ق.ظ http://www.mamooli.persianblog.ir

تا حالا خونه ی این طوری ردیفی رنگی و شیروونی دار ندیدم تو شهرمون. کلا فک می کنم شهر شما خوشگل تره :)

این مدل خونه ها در چند جای شهر هست. به نظرم به مدادرنگی شبیه اند.
شاید شهر ما توریستی تر و قدیمی تر باشه

مضراب شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 08:13 ق.ظ http://plectrum.blog.ir

والا از دید یه شکمو مث من خونه ها شبیه کبریت نی، شبیه کیم اونم از نوع کاکائویی با روکش شکلات هست:))

کاج های مطبق طرفدار زیاد پیدا کردن جدیداً توی ولایت ما؛ اونم یه شهر کویری که صد سالی دو تا دونه برف می باره :))

عجب خلاقیتی در نگاه یک شکمو هست!!
خب درختان کاج و سرو و صنوبر فصل نمی شناسند و در زمستان و تابستان ابهت شون رو حفظ می کنند. هر چند به نظرم با منظره ی برفی زیباترند

mahsai شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 02:00 ب.ظ

aaaaaaaaaaaaaaaliii ton ton miam bt sar mizanam azizam

لطف داری.
باز هم تشریف بیارین

کورش شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 04:29 ب.ظ

اون خونه های رنگی ، بهشون به آلمانی Reihenhaus میگند . معمولا در یم ردیف ساخته میشوند و طراحی داخلی یکسانی از نظر موقعیت اتاقها و اندازه هاشون دارند. از یک حیاط کوچک در جلوی خانه و حیاط و باغچه بزرگ پشت خانه بهره میبرند. قیمتی متوسط دارند و قابل خریداری و اجاره می باشند. رنگ متفاوت آنها در این عکس می تونه نشانه آن باشد که مالکام متفاوتی دارند و به کمپانی اولیه که آنها ساخته تعلق ندارند.در بیشتر موارد چند واحدی هستند و وحتی واحدها مالکانی متفاوت دارند. ولی حق با شماست اصولا آلمانیها در طراحی ساختمان ها و رنگ آمیزی نماها سلیقه ندارند و به این بی سلیقه گی معروفند.هر چند در ایالت بایرن این امر کمتر محسوس هست . و همچنین ایلت بادن ووتن برگ . عوضش صنعت قوی دارند. آلمانی ها به پیچیده ساختن درون خانه ها و همچنین محله ها مشهور هستند. به گونه ای که اگر شما در آنجا غریبه باشید حتمن حضور شما را به عنوان یک غریبه به خاطر سردرگمی شما حس خواهند کرد و در برخی موارد پلیس را مطلع خواهند کرد(یک نمونه آشنا از این طراحی ساختمان وزارت امور خارجه که بسیار تو در تو و سردرگم کننده هستن و دیگری شکنجه گاه ساواک یا همون موزه عبرت هست که یاز این تو در تویی مشهود میشود.)

به نظر می اید شبیه خانه های سازمانی ایران باشد. منظورم از نظر شبیه بودن هست. ولی توی فیلم هایی که ما بچگی از اروپا میدیدم گاهی این جور خونه ها توی یک محله جلب توجه می کرد.
به نظرم رنگی بودن خونه ها خیلی بهتر از آجری بودن و همشکل بودن هست.
در مورد خیابان کشی و گم شدن که واقعا از بس خیابان ها پیچ و تاب می خوره که نمی فهمی آخر این خیابون به خیابون مجاور عمود میشه یا موازی است.
ممنون از این که وقت گذاشتید و توضیحات رو دادید.

نیلوفر شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 05:34 ب.ظ

سلام
لیلی جان از عکس های زیبایت ممنون
میشه لطفا لیست وسایلی که لازم هست همراهمون باشه برای زندگی رو بداری؟
ممنون میشم عزیزم
و دید آلمانی ها به محجبه ها برای کار و تحصیل چی هست ؟آیا می پذیرند ؟

سلام
خواهش می کنم
در شهرهای بزرگتر عموما حساسیت به حجاب و مسلمانان کمتر هست به شرطی که شرق آلمان نباشد!
در محیط های دانشگاهی قاعدتا پذیرش این موضوع بهتر هست.
در وبلاگ امی لیست وسایل برای سفر به خارج از ایران رو نوشته. فکر می کنم اون لیست کامل باشه

فهیمه جون شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 05:50 ب.ظ

سلامی به قشنگی بهار وبوی خوبش
چه باحالن خونه های رنگی.اون کبریتا اتیش نمی گیرن
اون قورباغه واقعیه یا مجسمهتو عکس کاج
چه خوبه که ما هم این کمک به دیگران تو کشورمون به این قشنگی بشه
راستی توی بیشتر عکسهات تا حالا اون درخت رو که برگاش اویزونه رو به پایین دیدم.درخت بید مجنون اند؟ مثل همون درختای اصفهان اگه دیدید

سلامی به دوست خوش سلیقه با انتخاب کلماتش.
قورباغه ی با آن عظمت که بشیند و به درخت کاج زل بزند باید خیلی فرهیخته باشد اگر واقعی باشد!
بلی درختان بید مجنون در بهار خیلی شکننده به نظر می رسند.

رها شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 08:13 ب.ظ http://chamedooooneman.blogfa.com

سلام
عکس4رو بیشنر از بقیه دوس دارم
بهمم سر بزن(چمـــــــــــدون)

سلام
سلیقه تون خیلی خوبه

نرگس یکشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 06:23 ق.ظ

ممنون از آبجی مهربونم با تصویرسازی های زیبایش از حال و هوای آلمان و مردم و طبیعتش!

آبجی خوش اخلاق و خوش سلیقه ممنون

سیمرغ دوشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 08:06 ق.ظ http://janemoshtagh.mihanblog.com/

سلام.خوب هستید ؟کم پیدا

دیدن قلیان دست دوتا زن محجب وسط یه پارک تو اروپا .....عجب صحنه عجیب غریبی......من که شرقی ام تعجب کردم.چه برسه به اون بنده خداها

سلام
خدا رو شکر خوبیم. من چون با موبایل به نت دسترسی دارم آدرس هایی که تو کامنت ها باشه می تونم سر بزنم.
آره واقعا صحنه ی عجیبی بود. من تو ایران هم چون زیاد تو جاهای شلوغ نمی رفتم قلیان به دست خیلی ندیده بودم چه برسه به اینجا

mehdi دوشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 09:11 ق.ظ http://mehdimahmodzadeh.blogfa.com

عرض ادب
نوشته های خیلی گرمی دارید
قلمتون همیشه روان
با آرزوی بهترین ها

ممنون شما لطف دارید.

mehdi دوشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 02:52 ب.ظ http://mehdimahmodzadeh.blogfa.com

ممنون به وبلاگم سرزدید
با اجازتون شما رو لینک میکنم
ضمنا چندتا سوال در مورد مهاجرت داشتم که اگه اجازه بدید سرفرصت بپرسم

شما لطف دارید.
اگر سوالی هست لطفا ایمیل بزنید

babaii دوشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 08:36 ب.ظ

سلام و سلامتی برای شما و همه دوستان
ممنونم از گزارش‌های مرتب و مفید
درباره مسائل و موضوعات جالب

سلام
ممنون از لطف شما

mahtab سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 04:47 ق.ظ http://mynicechild.niniweblog.com

سلام لیلی جان
خدا رو شکر که مشکل همسرتون ختم به خیر شد و دست جماعت منشیشون درد نکنه بابت این همه پیگیری
ارمیا جان حسابی اهل بازی شده حتما!
ببوسش از طرف من
من عاشق گل یخ هستم، خیلی زیباست....
اون خونه رنگی دوطبقه ها هم خیلی قشنگ بودن
و اون کبریتها واقعا نچسبن...صاحبانشون چطورین یعنی؟!
راستی شما دیگه نمیایی پیش ما؟

سلام خانومی
بالاخره منشی بودن غیر از نوبت دادن کارایی دیگری هم دارد که ما کشفش نمودیم.
ممنون مامان خانومی.
کدوم گل ها اسمش گل یخ. من نمی شناسمش!
لابد صاحبانشان گزینه ی دیگری ندارند.
من اکثرا وبلاگ ها را به اسم نویسندگانش می شناسم و نه اسم وبلاگ. برای همین هر دفعه که می خوام بیام وبلاگ شما تو گوگل سرچ می کنم مهتاب و نی نی وبلاگ. اون وقت اصلا پیداتون نمی کنم. ممنون که از خودتون آدرس می ذارید

چرت گو! سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 10:07 ق.ظ http://chertgo.blogsky.com/

سلام .واییی وبلاگ عالی بود.عکس ها منو واقن جذب خودشون کردن و اینکه مشخص هست که چه سلیقه ای دارین شما واقن .من خاطراتمو دارم توی وبلاگم به شیوه ای خاص! می نویسم .خیلی خوشم میاد مخصوصن شما ببینین اونا رو .اگه نظرتون رو راجع به وبلاگ منم بهم بگین واقن ممنونتون میشم :-)

سلام
ممنون از حضورتون و نظر مثبت تون نسبت به عکس ها و مطالب

مامان پارسا پگاه چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 04:45 ق.ظ http://pegah-parsa.persianblog.ir

چه تعطیلات خوبی چه عکسهای زیبایی
همیشه شاد باشید

تعطیلات در هوای بهاری دلچسب است.
ممنون و به همچنین شما

فاطمه چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 09:10 ق.ظ http://fatemehkamalichirani.zenfolio.com/blog

قوطی کبریت هم خوب بود :)

شما کاستی ها رو هم خوب می بینی

بیقرار پنج‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 10:17 ق.ظ http://muser.blogfa.com

سلام. از آشنایی با وبلاگ شما خوشحالم. وبلاگ جالب و نوشته های خوبی دارید. آرزوی موفقیت دارم. از آنجایی که آدمهای موفق را دوست دارم، دوباره به وبلاگتان سر می زنم.

سلام
شما لطف دارین.
باعث خوشحالی من است که از نظرات شما بهره مند شوم.
من خودم رو ادم موفقی نمی دونم.

مامان پنج‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 09:24 ب.ظ

همه چی عالی بود عزیزم

ممنوووووووووون

[ بدون نام ] دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 12:08 ق.ظ

عکس مجسمه حکمران بایرن لیلی جان؟
الان لو دادی؟ از شوخی گذشته ممنون بخاطر عکسها.

اسم ایالت مون بایرن هست.
قابل شما رو نداره خانومی

تهمینه دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 12:09 ق.ظ

اسمم یادم رفت

چه خوب کردی نوشتی

ملیکا دوشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 09:08 ب.ظ

سلام.چه طبیعت ریبایی داره!!!
خونه هاش خیلی قشنگن :)
اون کبریتیه هم خوب بودش :) (ما چون خیلی خونه قشنگ ندیدیم اینا رو هم قشنگ میبینیم :دی )

سلام
اکثر کشورهای اروپایی طبیعت زیبایی دارند.
شهر ما که کوچک و قدیمی است اکثر خانه هایش نقلی و سنتی است.
شما چه قدر به این خونه ها محبت دارین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد