زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

مالیات و حقوق

یکشنبه ی قبل یک خانواده ی ایرانی مهمان خانه مان بودند. این زوج که بیش از پانزده سال است ساکن این شهرند دو فرزند دارند که دختر نوجوان شان همراه شان بود. با همدیگر عکس ها و کارت پستال هایی از ایران دیدیم و با توجه به این که آقا بابک سی سال است ایران نرفته دیدن عکس ها برایش جالب بود. برایشان یک غذای سنتی ایرانی هم درست کرده بودیم که بسیار مورد توجه واقع شد. هر چند من فکر می کردم شاید دختر نوجوانشان این غذا را نپسندد ولی در کمال تعجب اشتیاق زیادی نشان داد. دختر دوازده ساله شان فارسی را با لهجه ی مادرش حرف می زد(منظورم لهجه ی اصفهانی یا یزدی است) و البته خیلی خوش به حال ارمیا شد چون یک نفر با علاقه باهاش بازی می کرد.

آقا بابک در کارخانه ی خودروسازی شهرمان کار می کند و اطلاعات زیادی راجع به کارخانه های ماشین سازی آلمان داشت و چون علاقه ی خودش هم در این زمینه بود گفت که کلی مدل ماشین و عکس و مجله های مرتبط در خانه دارد. می گفت که حدود هشت هزار نفر در کارخانه ی ماشین سازی شهرمان کار می کنند و قبل از تحریم ایران یک سالن مخصوص ساخت قطعات مورد نیاز شرکت ایران خودرو بوده است. بعد هم گفت که برای بازدید از کارخانه ی قطعه سازی پورشه به ایالت مجاور رفته بودند و مساحت یکی از سالن های اون کارخانه اندازه ی کشور موناکو بوده است! در مورد قطعات خودرویی که در واحدش کار می کرد توضیح داد و این که قبلا عمرشون مثلا یک سال بوده و الان عمرشون ده ساله هست و گفت فقط یک قطعه اش را از چین وارد می کنند و بقیه رو خودشون تولید می کنند. من چون در این زمینه آشنایی ندارم اصلا نمی دونم این قطعه چی هست

برای درآمد و مالیات هم من سوال پرسیدم و ایشان گفت که حقوق یک کارگر با سابقه ی کارخانه بین 2500 تا 3000 بعد از کسر مالیات است ولی مهندسان و تحصیل کرده ها و کسانی که اتاق فکر و طراحی  کار می کنند 10000 یورو در ماه است و برای روسا و مدیران یک عدد خیلی گنده گفت در حد سالی 150000 یورو. خانمشون هم که در ایران پرستاری خوانده و اینجا دوباره دوره های مرتبط با همین رشته مانند مددکاری و نگهداری سالمند را گذرانده هم گفت که حقوق تازه کارها زیر 2000 یورو است و گفت برای شروع یک دوره ی شش ماهه ی آزمایشی می گذرانیم و بعد قرارداد یک ساله ی کار و سپس اگر کار مورد تائید بود قرارداد بی انتهای زمانی به این معنی که هر وقت کارمان خوب نبود عذرمان را می خواهند. از نظر ایشون بهترین شغل از نظر استخدامی در این کشور معلمی است چون ثبات بیشتری دارد. البته قبلا در یک پست دیگر نوشته بودم که معلمان در این کشور در دانشگاه شش سال یا به عبارتی معادل فوق لیسانس درس می خوانند و باید دو رشته هم تدریس کنند. دو رشته ی متفاوت مثلا ریاضی و تاریخ!

در مورد برخورد نژادپرستانه در محل کار پرسیدم که گفت بستگی به نگرش خود آدم به اطرافیانش داره و این که برخوردها را فقط به خودت بگیری یا ببینی طرف کلا اخلاقش این طوری هست یا نه. می گفت من بیشترین آزار رو در محل کار از یک خانم لهستانی که بالادستم هست میکشم که البته برخوردش با همه همین است برای سختی کار می گفت که در بیمارستان که دوره ی عملی می گذروندم حق استراحت و تاخیر در مراجعه به بیمار را نداشتیم و دائم در حال بدو بدو بودیم. در بیمارستان قسمتی هست که بیماران می توانند آب میوه و آب معدنی و یا چای های مختلف به صورت رایگان بنوشند ولی کارمندان و پرستاران حق استفاده از آنها را ندارند و خودشان باید از بوفه ی بیمارستان قهوه و نوشیدنی و خوردنی را تهیه کنند. این طور که می گفت ناهار جزء برنامه شان نبوده و خودشان باید برای خود تهیه می کردند.

در مورد مالیات آقا بابک توضیح داد که هر فرد یک کلاس مالیاتی دارد و با سختی کار و شرایط مختلف میزان مالیات مثلا از 50% تا 30%  حقوق فرق می کند. بیشترین مالیات را جوان تازه استخدام شده دارد و بعد مواردی مثل تاهل و فرزند از میزان مالیات کم می کند و اگر در خانواده  زن و شوهر حقوق دار باشند مالیات جمع حقوقشون محاسبه می شه. می گفت مثلا اگر خانمم در ماه بیشتر از یک مقداری کار کند اصلا صرف ندارد چون مجموع حقوق مون میره بالاتر و همه اش برای مالیات می رود برای همین در وضعیت ما اضافه کاری اصلا  ارزش نداره.

کل مطالبی که دوستانمان برای مالیات و حقوق گفتند همین ها بود. و البته احتمالا این دوستانمان بخشی از مالیات و مواردی که به خودشون مربوط بوده رو بلد هستند و موارد دیگر رو باید در تحقیقات گسترده تر کسب نمود. بقیه حرف ها هم دیگر صحبت های خودمان و از ایران و شهرهای مختلف و خاطرات گذشته بود.

عکس های پائیزی مربوط به چند ماه قبل هست و الان برگی به درخت ها نمانده و همه ی برگ های برزمین مانده تبدیل به کود شدند!

منظره ی برفی هفته ی قبل که البته فردا همه اش آب شد

اکثر روزها هوا مه آلود هست

درخت های کنار کانال و در مسیر زمین ورزش






نظرات 18 + ارسال نظر
428 پنج‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 08:31 ب.ظ

کاش در رابطه با کار آقا بابک میتونستم بیشتر بدونم، چون من شدیدا علاقه مندم که در این زمینه ها کار کنم
و باید تشکر کنم از شما بابت تمام عکس هایی که از ماشینای اونور میذارید تو پستای قبلی هم که یه بخش کلاسیک بود، خیلی خوب بودن

من هم در مورد کارشون بیشتر اطلاع ندارم. فقط می دونم کارگر کارخانه ی ماشین سازی است.
خواهشمندم. اگر می دونستم ماشین علاقمند داره بیشتر تو خیابون ها دقت می کردم و عکس می گرفتم

بسامه پنج‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 10:24 ب.ظ

اووو... عجب چیزایی.. خوب من فعلا سوالی به ذهنم نمی رسه اگه رسید حتما می پرسم..
من عاشق مه هستم... ولی شهر من اصلاااا مه نمیشه... شاید در کل این سی سال دو یا سه بار مه دیدم..
این پیاده رو هم جون می دن برای اینکه پاهاتو رو زمین بکشی تا برگها صدا بدن.. انقدر حال میده...

البته اگر سوال هم داری من بیشتر بلد نیستم
من هم در این عمری که داشتم بیشترین مه رو در هوای اینجا دیدم و قبل از اون هم در سفر به شمال ایران
برگ ها خودشون صدا میدن حتی اگر نرم و اهسته قدم برداری

پاییز پنج‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 11:56 ب.ظ http://nagoftehayepayizi.blogsky.com

سلام
مرسی مرسی مرسی هم برا مطالب جالبی که نوشتی هم برای عکسهای زیبای پاییزی...من عااااشق پاییزم.
مواظب خودت و پسر گلت باش.راستی تعطیلات قصد سفر به ایران رو ندارید؟

سلام خواهش می کنم فراوان
من هم جادوی رنگ های پائیزی رو دوست دارم.
تعطیلات کریسمس اونقدرها هم زیاد نیست که بشه به ایران سفر کرد

[ بدون نام ] جمعه 20 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 10:59 ب.ظ

عجب حقوق خوبی به روسا میدن!!
رییس نمیخوان؟!!

چرا هر سال آگهی استخدام رئیس دارن

امیر شنبه 21 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 01:10 ب.ظ

درود
سپاس به خاطر عکس های فوق العاده
چقدر دوست دارم از این کارخونه های محشرشون دیدن کنم
کلا باواریا(بی ام و) و اشتوتگارت(پورش و مرسدس) همیشه سر ساخت بهترین خودروها رقابت دارن

سلام
خواهش می کنم
ان شالله قسمت بشه بیاین برای کسب تجربه و بازدید
من اسم این کارخونه ها و محل ایالتی شون رو هم بلد نیستم.ممنون از اطلاعاتتون

شاهده شنبه 21 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 11:31 ب.ظ

وااااااییییییی لیلی جون خدا خیرت بده!!!! نمیدونی چقدر ناراحت بودم وبلاگم اینجوری شده! نمیدونستم دلیلش چیه! الان رفتم کلا کد جاوا رو پاک کردم. و سریعا درست شد!!! خیلی ممنونم از کمکت خیلییییی :*:*:*!!!

خواهش می کنم. من چند تا دوست تو پرشین بلاگ داشتم و سعی کردم بهشون خبر بدم.
اگر کمک دیگه ای در زمینه ی کامپیوتر خواستی من در خدمتم به شرطی که فسقلی بذاره

فهیمه جون یکشنبه 22 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 09:12 ق.ظ

حقووووق رو
و جادوی رنگ پاییزی ومه اش

بله بله

زری دوشنبه 23 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 06:04 ب.ظ

چقدر جالبه که جمع حقوق زن و شوهر رو برای مالیات محاسبه میکنند و اینکه چون تا یه حدی بیشتر اضافه کاری نمی صرفه عملا خانواده ها انگار توفیق اجباری دارند که به تزیح بپردازند.

بله. به خاطر مالیات و تشویق به ازدواج تخفیف هم می دهند و البته باز هم مالیات حرف اول رو تو حقوف می زنه.

لوسی می دوشنبه 23 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 07:02 ب.ظ http://lucy-may.blog.ir

وای چه توضیحات خوبی دادید. در مورد حقوق نمیدونم اونجا قیمت ها چطوره که بخوام در مورد سطح دستمزدها چیزی بنویسم اما انصافا تفاوتهای سطوحشون زیاد بود.
اما جالبترین قسمتش برای من این بود که اضافه کاری ارزش اقتصادی نداره! این خیلی عالی به نظرم رسید! باید بیشتر در موردش فکر و تحقیق کنم اما واقعا واقعا احساس کردم که خلاء نظام حقوقی ما همینه مخصوصا در ادارات دولتی.
ممنون از این اطلاعات خوبی که به اشتراک میذارین.

حقوق رو باید با مخارج سنجید ولی همین که اضافه کاری نمی صرفه یک وجه مثبتش موندن در خانه است

زهرا - گل بهشتی من سه‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 10:03 ق.ظ http://www.golebeheshtieman.niniweblog.com

ترجیح میدم اصلا به حقوق اونا فکر نکنم. اینطوری اعصابم آروم تره.
عکسا فوق العاده س. من عاشق طبیعت پاییزی هستم.
چقدر خوبه که برگ ها رو جارو نمیکنن و اجازه میدن آأم ازشون لذت ببره.

خب حقوق رو باید با مخارج زندگی سنجید شاید فکر کردن این طوری راحت تر باشه
من هم طبیعت پائیزی رو دوست دارم. البته بعد از یک مدتی برگ ها پوسیده و لیز میشن و باید از روی پیاده رو جمعشون کرد.

الهام چهارشنبه 25 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 03:30 ق.ظ http://elhamfamily.blogfa.com/

سلام خانمی ممنون که می نویسی مراقب خودتون و افکارتون باشید

سلام خانومی
توصیه ی جالبی بود که مراقب افکارمون باشیم

ماهان چهارشنبه 25 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 08:26 ق.ظ

با سلام
ممون از به اشتراک گذاشتن تجربیاتتون. چطور میتونم راجع به معلمی در آلمان اطلاعات بیشتری بگیرم.
با تشکر فراوان

سلام
اتفاقا ما خودمون هم دنبالش هستیم و هنوز راهی نیافتیم. چون شهرمون کوچیکه دانش اموز ایرانی کم داریم

نرگس چهارشنبه 25 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 01:29 ب.ظ http://www.kho0namo0n.blogfa.com

چه عکسای خوشکلی.. چه پاییزی به به

بله طبیعت پائیزی زیباست. البته الان دیگه همچین منظره هایی نمونده

babaii جمعه 27 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 01:05 ب.ظ

سلام و درود بر شما

سلام

آبانا جمعه 27 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 02:09 ب.ظ

خودم در آستانه ی ریاستم! بگو دیگه رو من حساب نکنن!

خوب شد که اعلام بفرمودین چون خیلی داشتن اصرار می کردند!

تاتا یکشنبه 29 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 10:25 ق.ظ

سلام
یه مطلبی رو به نظرم بهتره به این پستت اضافه کنی و این هم اینکه باز دوستان انگار در نظر نمی گیرند کسانی که آلمان درآمد دارند همونجا باید خرج کنند و قیمت مسکن و خورد و خوراک و بقیه موارد رو هم باید به یورو بدهند. دوستان چرا دستمزها رو به ریال تبدیل می کنید که مقایسه می کنید با دستمزد خودتون.
اونجا زندگی خرجش هم یورو هست و زیاد.
جوگیرنشیم

سلام
به به جناب خانم تاتا. بعد از مدت ها چشممان به کامنت شما منور شد
بله این توضیح شما ضروری به نظر میرسد

mr.farshad سه‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1394 ساعت 06:33 ق.ظ http://aorb.ir

سلام ممنون از پست خوبتون، شاید بهتر باشه در جواب خانم تاتا، بگیم که ، درسته همونجا خرج میکتن... درسته به یورو پرداخت میکنن... در عوض جنسی که میخرن هم باید با چیزایی که ما میخریم مقایسه کنین... کارخونه های سوسیس کالباسمونو ببینیند... کارخونه آبلیمو سازی که پس از بازدید دولت از 15تا ار بزرگتریناش، یه قطره آبلیمو طیبیعی پیدا نکرد.
شاید درسته نباشه که بگیم کارگر 2000 یورو میشه ماهی 8 میلیون ایران، ولی از اونطرف در نظر داشته باشین، لااقل این دو هزار یورو، خرج جنسای با کیفیت میشه، نه چیزایی که ما میخریم.
در نتیجه به نظر من دقیقا همین اختلاف حقوقو داریم، یعنی یه کارگرش، دقیقا 4 برابر من مهندس حقوق میگیره.

سلام
این هم یک بعد دیگر مبحث است

یاسمین سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1394 ساعت 02:26 ب.ظ

سلام
من خواننده تازه واردم
مرسى از عکسها و توضیحاتتون
غذاى سنتى که براى مهمونهاتون درست کردید چی بود ؟یکم مرموذ نوشتین

سلام
خوش اومدین

خواهش می کنم
سنتی هر شهری تو ایران فرق می کنه مثلا میرزا قاسمی یا باقلا قاطق! یا اش شله قلم کار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد