زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

قبض برق

اول از همه پیشاپیش میلاد ناجی عالم بشریت،رو به همه تبریک میگم. در این شب و روز عزیز ما غریبان رو هم در دعای خود فراموش نکنید.


چند روز پیش قبض انرژی یا همون برق مون اومد. از تاریخ 27.04.2013 تا 2.5.2014 به مدت 193 روز میزان مصرف مون 601کیلو وات ساعت بوده است و طبق حساب و کتابی که توی رسید نوشته بهشون بدهکار شدیم.
 ما وقتی خونه رو اجاره کردیم نفر قبلی یک دختر بود که تنها توی خونه زندگی می کرد و طبق قانون شهرداری ما به عنوان مستاجر جدید همان مبلغ قبلی را پرداخت می کنیم تا بعد از مدتی مثلا 6 ماه قبض جدید صادر شود و مشخص شود که میزان مصرف ما چقدر فرق کرده. یعنی به طور پیش فرض مثلا ما ماهی 35 یورو برای انرژی برق(گرمایش و پخت و پز و روشنایی و ..) پرداخت می کنیم و در سررسید حساب می کنند که مصرف ما چقدر بوده اگر از این مقدار بیشتر یا کمتر باشه مابه التفاوت پرداخت می شه و برای دوره بعدی رقم پرداختی تغییر می کنه. مسلما ما که دو نفر بودیم نسبت به یک نفر میزان مصرف مون بیشتر بود و هم چنین غذاهای ایرانی که همه کلی سرخ کردن و جا افتادن و این مراحل رو داره مصرف رو بالا می بره.البته این تغییر برای همون اوایل بود و بعد از اون میزان مصرف مون تقریبا مشخص شده است.
 کلی توضیحات و قیمت واحد و پایه و مالیات بر انرژی و اینها هم توی رسید نوشته و هزینه حضور فردی برای خواندن کنتور هر سال رو هم قید کرده.در واقع پول رو خودشون از حساب اتومات هر ماه برمی دارن و این رسید برای اطلاع هست یعنی همون اول که خونه رو تحویل گرفتیم به شهرداری  مراجعه و قرارداد تنظیم کردیم و شماره حساب جدید رو اعلام کردیم و بقیه کارها اتومات انجام میشه. قیمت پایه رو هم نوشته 23.65 یورو بر کیلو وات ساعت. حالا این رقم رو درست تشخیص دادم نمی دونم از بس عدد توی یه ذره کاغذ هست!!

یک نمودار هم داره میزان مصرف رو به چهار دسته "خیلی خوب"،"خوب"،"زیاد"،"خیلی زیاد" برای 1 و 2و 3 و 4 نفر محاسبه کرده(بدون در نظر گرفتن متراژ خونه و فقط تعداد نفرات رو در نظر گرفته) . میزان مصرف این دفعه ما در رده خیلی خوب قرار داشت. چون انصافا پارسال هوای زمستان جز چند هفته که خیلی سرد شد خوب بود و من هم که کلا از گرما فراری هستم و بیشتر دوست دارم لباس زیاد بپوشم تا هوایی که تنفس می کنم گرم باشه. یعنی ترجیح میدم مثل خرس قطبی!! لباس بپوشم ولی هوای خونه رو گرم نکنم. از هوای گرم فراری هستم. به خاطر همین مصرف مون در دسته خیلی خوب جا گرفته.

خب این رو هم تعریف کنم و بریم سراغ عکس ها؛ من برای دکتری که می خواستم برم از توی کتاب دکترهای شهر دنبال یک دکتر متخصص خانم می گشتم. یکی یکی اسم های دکترها رو توی گوگل جستجو می کردم که ببینم تصویر زن میاد یا مرد!! خب چی کار کنم از روی اسم نمیشه تشخیص داد که زن هستن یا مرد!! همه متخصص ها رو جستجو کردم که مرد بودن دیدم چاره ای نیست و باید از بین همین آقایون یکی رو انتخاب کنم. البته معاینه نداره و فقط آزمایش هست ولی من دلم می خواست خانم باشه. خلاصه شروع کردم از اول لیست اسم و فامیل دکترها رو کامل توی گوگل جستجو کردم که بر حسب نزدیک بودن مطب تصمیم بگیرم. چون اینجا همه ی دکترها سایت دارن و آدرس و مشخصات و مدرک و تجربه و دوره های گذارنده و تیم همکارشون رو معرفی کردند. دومین مورد وقتی سایتش باز شد دیدم که یک خانم هست!! فهمیدم که من برای اسمش که Jung بود جستجو کردم که تصاویر همه مرد بودند(فکر کنم یک نویسنده یا فیلسوفی به همین نام هست که فقط عکس اون می اومد) ولی این خانم چشم بادومی اسم ژاپنی یا چینی داشت

هفته قبل در شهر ما جشنواره تولیدات انگور!! یا همون مشروب بود. البته جشنواره که فقط قسمت نوشیدنش برپا بود.


چادرها و میزهای جشنواره


میز و صندلی های جشنواره


بساط گل فروشی در شهر ما همیشه پررونق است


گل فروشی


گل فروشی