زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

گربه گمشده

ببینید من چه اعلامیه ای دیدم

حالا نوشته هاش رو ول کنید منظورش اینه که این گربه که عکسش هست گم شده. هرکی پیدا کنه 150 یورو مژدگانی می گیره!

البته آگهی ش چون بارون خورده رنگش رفته ولی شکل گربه هه معلومه دیگه. یه آگهی دیگه هم بود با یه عکس دیگه از همین گربه در یک فیگور دیگه(فکر کنم عکس پرسنلی بود!).

من وقتی دیدم یادم اومد که چند شب پیش که از پنجره اتاق توی کوچه رو می دیدم یه گربه دیدم. یک لحظه به نظرم طبیعی اومد ولی فوری یادم اومد که ما این چند ماهه توی این مملکت گربه آزاد که توی خیابون بچرخه ندیدیم. خیلی تعجب کردم، سرو ته کوچه رو نگاه کردم که شاید صاحبش اون اطراف باشه. گفتم شاید آوردتش هواخوری. ولی هیچ کس روئت نشد و گربه هه همون طور که دمش رو توی هوا تاب می داد و با دقت و علاقه خیابون رو تماشا می کرد و با طمانینه و آرامش گام برمی داشت رد شد(حالا به من نگین تو از طبقه سوم توی تاریکی شب چه جوری چشمهای بادقتش رو دیدی حتما یه جوری دیدم دیگه!)

خلاصه من همون شب با خودم گفتم عجب گربه ی کم خردی بوده که خودش رو آواره خیابون ها کرده. چون از گرسنگی و سرما مجبور میشه برگرده. آخه هیچ کیسه زباله ای نیست که پاره کنه و غذا بخوره: همه زباله های توی سطل ها بزرگ در دار هستند. و هوا هو که حساب کتاب نداره:یه هفته سرده، یه هفته گرمه.

من توی این مدت هرچی گربه دیدم یا با صاحب هاشون اومده بودن پارک برای تفریح و هواخوری یا پشت پنجره نشسته بودن و کوچه رو تماشا می کردن. گربه ها هم مثل سگ ها عزت و احترام دارن. هم غذای مخصوص، هم جای خواب و هم لباس و ...

توی زمستان هم جاشون کنار شوفاژ گرم و نرمه. هر وقت هم دلشون بگیره میان توی بالکن و تراس یا پشت پنجره مثل شاهزاده ها می شینن و تماشا می کنند. یا براشون ظرف آب می ذارن توی حمام یه کم آب بازی کنند. کلی هم عروسک و توپ و این جور چیزها دارن.

یه بار هم یه آقایی دیدم که بچه گربه اش روی کتفش(مثل طوطی) نشسته بود و با هم می رفتن خرید

یه فکر خوب به ذهنم رسیده: من خیلی به عکس گربه هه نگاه کردم دیدم شبیه همه گربه پلنگی های خودمونه که توی خیابون ها می چرخن. به نظرتون خوب نیست یه گربه از ایران بیاریم و به جای اون گربه هه به صاحبش بدیم. مژدگانی داره ها!

البته اول باید به گربه هه آداب زندگی توی آپارتمان رو یاد بدیم یه وقت نکنه بدوبدو کنه و سر غذا بپره و چنگ بزنه و .. اون وقتش لو بریم و آبرومون بره. آبروی ما هیچی آبروی کشورمون میره که گربه هاش این قدر ...

حالا کی میتونه یه گربه این شکلی پیدا کنه و آموزش بده و بفرسته اینجا؟ مژدگانیش هم نصف نصف؟

نه اصلا شما پیدا کنید و پستش کنید من خودم اینجا آموزشش میدم . این کار رو باید خودم انجام بدم چون مسئله زبان هم هست و باید یه کم توی محیط قرار بگیره تا آشنا بشه.

نظرات 5 + ارسال نظر
بابای مشتاق لیلا پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:23 ب.ظ

سلام لیلا عزیزم
خوبید خیلی قشنگ مینویسی موفق باشید

ممنون بابای مهربونم

نرگس پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:59 ب.ظ

خوب بهتر بود به جای این همه مژدگانی، پول میداد و یه گربه جدید می‌خرید!

نه
اینها گربه هاشون رو مثل بچه هاشون دوست دارن

مریم پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 05:05 ب.ظ

نخیر گربه های ما ببسیار زیباتر از این هستن!
خیلی هم مودبن!حتی شبا مسواک می زنن!
مسلط به دو زبان زنده دنیا هم هستن!

این جوری تعریفشون رو نکن میان می دزدنشون

مامان سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:43 ب.ظ

حالا دلم برا گربه های خودمون سوخت باید یه فکری براشون بگنیم

هه
ما که برای گربه ها توی شهرمون غذا می ذاشتیم
نسبت به محله های دیگه وضعشون خوب هست

شایان دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1396 ساعت 12:15 ق.ظ

سلام لیلا خانوم‌نوشته هاتون واقعا عالین من وبلاگ‌شمارو از توی سرچ کردن توی نت پیدا کردم و میگم‌که بی نقصه بی نقصه ایول

ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد