زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

سفرنامه برلین1

امروز دوشنبه اینجا به مناسبت pfingstmontag تعطیل بود و  این همسایه های ما هم دلی از عزا درآوردن. از صبح همه توی تراس بودن و صدای حرف زدنشون میومد. هم ظهر و هم شب هم کباب و جوجه درست می کردن و بوش میومد، خوبه که سوسیس ها رو ما هوس نمی کردیم حمام آفتاب گرفته بودن و لباس هاشون رو پهن کرده بودن و بچه هاشون بازی می کردند و خلاصه همش بیرون بودن.حالا یکبار مفصل می نویسم در مورد همسایه هامون. من کلی عکس و مطلب دارم که گاهی نمی دونم کدوم رو حالا بنویسم.برای خوندن راجع به  عید پنجاهه اینجا رو کلیک کنید.
این مراسم پنجاهمین روز عروج حضرت عیسی(ع) به آسمان هست.
این دفعه می خوام سفرنامه برلین رو بنویسم.شنبه آقای همسر برای کار اداری رفته بود سفارت ایران در آلمان، که مکانش همون شهر برلین پایتخت می باشد. از اینجا با ماشین تا پایتخت 4 ساعت راهه. نتیجه سفر یک روزه شون به برلین رو با عکس برای ما(من و شما که نرفته بودیم و خونه مونده بودیم!!) تعریف کردن که من هم برای شما بازگو می کنم.
اول این کلیسای شکسته رو ببینید


اگر کلیسا رو دیدین؟؟
کلیسا اون ساختمون بلنده است. که در حال مرمت می باشد. اون شیشه ها رو برای مرمت دور برج کشیدن. در نگاه اول آدم فکر می کنه که یه ساختمون شیشه ای است ولی در اصل برای مرمت دورش شیشه کشیدن تا منظره شهر زشت نشه.
ماجرای این کلیسا اینه که برلین در زمان جنگ توسط متفقین بمباران شده و کاملا نابود شده. این شهر رو بازسازی کردند و برج این کلیسا رو به همون صورت نیمه ویران نگه داشتند تا مردم شهر نگاهشون بهش بخوره و یادشون بیاد که چه بلایی سر بشریت آوردن!! یا به توریست ها بگن ما از کتک خوردن نمی ترسیم ممکنه باز هم هوس کشورگشایی به سرمون بزنه .یا شاید هم می خوان بگن ببینید ما کشورمون رو از کجا به اینجا رسوندیم و یا ...(اگر منظور غیراز این نداشته باشن)
این عکس رو من از اینترنت گرفتم. توی این عکس کلیسای مخروبه در بین ساختمان های مدرن اطرافش به راحتی قابل تشخیص است.


حالا این شهری که زمان جنگ نابود شده و الان 60 سال حدودا از پایان جنگ و محاکمه سران نازی گذشته دیدن داره، یعنی اصلا نقطه ای در شهر نیست که آثار جنگ داشته باشه.یعنی نشون بده این شهر زمانی با خاک یکسان شده.
این هم نمای شبش
این هم عکس یک آب نمای شهر

دورتا دور این آب نما پر از مجسمه های ریز ودرشته.



به نورپردازی مجسمه ها و آب نما توجه کنید

یک سری آب رو از پله ها به سمت پائین هدایت کردن و یک طرف دیگه با آب راهه باریک و نقش های ریز طرح مارپیچ ایجاد کردند.


چون عکس مارپیچ و پله هاش خیلی خوب نبود من نذاشتم. اگر کسی خواست می تونم عکس ها رو با کیفیت بالا براش بفرستم. برلین شهر بزرگیه با کلی فضای تجاری و مسکونی و جمعیت زیاد. مثل اینجا نیست که ساعت 8 همه بدون برن خونه هاشون، رستوران ها و غذاخوری هاش تا دیروقت بازه و مردم در جنب و جوش هستن. مهم تر این که مغازه و مدرسه ایرانی داره چون جمعیت فارسی زبانش زیاده.
ادامه دارد...
نظرات 12 + ارسال نظر
مریم سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:29 ب.ظ

چرا انقد اروپاییا به فواره علاقه دارن؟
زود باش زود باش بقیه سفرنامه رو بنویس! توش قتل اتفاق نیفتاده؟یا یه ماجرای مشکوک؟ هیجانش داره میره بالا!

دلیل علاقه شون شاید داشتن آب فراوان باشه و همچنین علاقه به مجسمه سازی
نه هیچ خبر مشکوکی توش نیست

آقای بابا سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:33 ب.ظ

سلام لیلی جون
کلیسا ی مخروبه چرا مرمت اون تا حالا تموم نشده
دستگاهها خیلی برا درس خلاقیت مفیدن مثل بقیه ایمیلها یاهو
همه را جمع آوری میکنم برا کلاس
دستت درد نکنه خانم با همت بهمراه همسر با الفت

احتمالا می خوان که از تخریب کاملش جلوگیری کنند. مثل هر آثار باستانی دیگه ای نیاز به مرمت داره
ممنون بابای مهربون

مامان چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:04 ق.ظ

خوبه که همین متمدنها همین سالهای نه چندان دور جنگ ۸ساله رو به ما تحمیل کردن با اون همه مصیبت و بلا ما هم باید خرابیهایی مثل مسجد خرمشهر و....هزاران خرابی دیگه می ذاشیم....

اونها چون می دونستن جنگ چقدر بده به جون ما جنگ رو انداختن خب.
فکر می کنم توی خرمشهر هنوز آثار جنگ باقی مونده

مامان چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:07 ق.ظ

مردم ایران هم تا دیر وقت بیرونن و در رستورانها و پارکها این وجه همه مردم مشترکه

خب توی شهرهای کوچیک مثل شهر ما همه زود میرن خونه هاشون. برای ما جالب بود که اون شهرها تا دیروقت بیدارن.
البته یک مقداری حسودی هم کردیم

علی چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:41 ق.ظ

جالب بود

ممنون
بالاخره شما می تونید الان عکس ها رو ببینید؟

نرگس چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:27 ب.ظ

اینجور که به بابایی گفتی، دارن به همون شکل مخروبه دوباره مرمتش میکنن؟ جالب بود.
ما بعد از 30 سال میگن خرمشهر اینا مخروبه است. ولی خوب تهران دیگه خرابه جنگ نداره، نه؟

یه شهر نزدیک ما هست که میگن توی جنگ نابود شده چون پایگاه هیتلر بوده .الان مثل گل و بلبل میمونه

نرگس چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:28 ب.ظ

مجسمه‌ها هم قشنگ بود.

تو شوروی که انقلاب شده و دین رو کنار گذاشتن، بعد از یه مدتی با نیازهای روحی مردم مواجه شدن. اون موقع هنر را برای پر کردن این خلا پیشنهاد دادن و انواع مجسمه‌ها رواج پیدا کرده. (منظورم اون انقلاب روسیه هست که گفتن همه چیز فرد متعلق به جامعه هست.) شاید اینجا هم دلیل این همه مجسمه این باشه.

ولی خوب زیباسازی شهر هم خودش ارزش داره.

خب من فکر می کنم اینجا به هنر اهمیت زیادی می دن.
کلاس موسیقی و تئاتر و نقاشی ومجسمه خیلی زیاده.
همین طور به ورزش. کلا جنبه های مختلف استعدادشون رو شکوفا می کنند

علی دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:02 ق.ظ

بلی بلی
عکس ها بلاخره رخ نماییدند به ما!
موفق باشید

خدا رو شکر

مریم پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:04 ب.ظ http://d177.blogfa.com/

لیلی جون چه به موقع با وبت آشنا شدم. ما دوشنبه داریم میریم برلین.

خوش بگذره.امیدوارم فرصت داشته باشین همه جاش رو ببینین. کمکی خواستی که من بلد بودم تعارف نکن

آسیه دوشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 07:16 ب.ظ

درسته که خرابی های جنگ رو درست کردن ، ولی فراموشش نکردن .
برای من خیلی جالب بود ، که می دیدم هنوز از جنگشون یاد میکنن ، حالا با هر وسیله ای . تو سطح شهر عکس چندتا از شهیداشون بود . بعضی جاها عکس های خرابی های جنگ . بعضی جاها هم نمادهایی از جنگ درست کرده بودن . حتی تو یکی از فضاهای قدیمی نمادی از یه مادر شهید درست کرده بودن که شهیدشو بقل کرده بود . همه هم در سکوت و احترام بهش نگاه می کردن .
تو همچین مواقعی متعجب می شدم از آدمای که ما رو بخاطر احترام به شهیدای جنگمون مسخره میکنن و از این احترام عصبانی هستن ، با این که کمتر از ٣٠ سال از جنگ تحمیلی گذشته ...

این جنگ خانمان سوز رو نباید هم فراموش کنند. کلی آدم بیگناه کشته شدن. نوع نگاه و تبلیغات برای فراموش نکردن هم در نگاه جامعه موثره

آسیه سه‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 10:01 ب.ظ

درسته . خودشونم از دست نازی ها دل خوشی ندارن و کلی اذیت شدن .
جایی که قبلا مقر هیتلر بوده و همونجا خودکشی کرده رو تبدیل به پارکینگ کردن و یه چند ساله که فقط یه تابلو کوچولو زدن فقط جهت اینکه بگن اینجا محل خودکشی هیتلر بوده . والا تا چند سال پیش هیچ اثری نبوده و دوستم نداشتم بذارن .

اینها رو دیگه من نمی دونستم. اصلا هیتلر کجا خودکشی کرده در چه شهری؟

آسیه پنج‌شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 11:36 ق.ظ

تو همون برلین .
ما یه تور درون برلین که مجانی بود ثبت نام کردیم . جلوی دروازه ، جمع شدیم و پیاده ٧ ساعت شهر رو گشتیم و راهنما برامون تعریف کرد .
دقیق نمی دونم کدوم محل شهر بود . تو عکسام برات نگاه میکنم ، اگه اسم خیابونی یا نزدیک محل دیدنی خاصی بود ، بهت میگم .
اگه اشتباه نکنم بعد از اون نماد هولوکاست ، رفتیم جای خودکشی رو دیدیم .

به عجب تور خوبی من از این تورها خبر نداشتم. نماد هولوکاست رو دیدم ولی اون محل خودکشی رو نه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد