زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

ادامه عکس های مونیخ

خب من ادامه عکس های سفر مونیخ که با خواهرجان رفتیم رو می ذارم. حیفه این همه عکس قشنگه که شماها نبینین.این میدان به نام Odeonsplatz یک فضای بزرگ بود که اطراف آن یک کلیسای قدیمی و یک ایوان بزرگ بود. دو طرف پله های ایوان هم مجسمه بزرگ دو شیر سنگی بود. و روی ایوان هم مجسمه حاکم سابق منطقه و همسرش و دو شخص دیگر بود.


نمای میدان از پیاده رو-عکس از اینترنت


نمای شب-از اینترنت


عکس از بالای ایوان-مجسمه دو شیر در دوطرف پله ها


این هم عکس کلی میدان.توضیحاتش را می توانید از ویکی پدیا بخوانید. اطراف میدان یک باغ بزرگ و ساختمان های قدیمی مثل ساختمان مرکزی سایق ایالت بایرن بود.


کلیسا-عکس از اینترنت

چون عکس های ما به این خوش رنگی نشده بود من عکس های اینترنتی گذاشتم.و کلا در این محوطه ما ذوق عکاسی مون گل کرده بود و هی چپ و راست از خودمان با مجسمه ها و فضا عکس می گرفتیم. حتی از عابران محترم خواهش می کردیم که از ما عکس دو نفره بگیرند


ما دیدیم هی از خودمون عکس تکی و دوتایی بگیریم مجسمه ها ناراحت می شوند. از ایشون هم عکس تکی گرفتیم.



ورودی استانداری سابق!!




جناب لودویگ که خیابان هم به نام ایشان است.

کجا دارین میرین.ما از این فضا زیاد عکس گرفتیم باید همه رو ببینید!

به یک خانومی گفتیم از ما عکس بگیر ،توی همین پله ها ایستاده بودیم و پشت سرمون مجسمه لودویگ و همسرش بود.خانومه طوری از ما عکس گرفت که از فرق سر تا نوک پامون و چهار پنج تا پله پائین توی عکس هست اما مجسمه پشت سرمون فقط نوک کفشش پیداست!! خانومه فکر کرده ما عکس دوتایی از خودمون و پله ها می خوایم نه منظره اطرافمون!

این کلیسا در سال های 1930 تا 1960 ساخته شده و به سبک قبل از باروک ها برمی گردد و کلیسای کاتولیک می باشد و مشابه کلیسای مشهور سانت آندرا دلا ولا!! در ایتالیا است. قبر ماریا همسر حاکم هم در این کلیساست. تاریخچه و اطلاعات بیشتر در مورد این کلیسا را می توانید از اینجا بخوانید. ما بسیار مودب و متین از داخل کلیسا هم بازدید کردیم


داخل کلیساهای قدیمی همیشه پر از مجسمه و تابلو هست. تابلوهای حضرت مریم و حضرت عیسی و ماجراهای صلیب کشیدن و شکنجه و کلا گریه و سختی و غم و اندوه. کلا تابلوها حس آرامش به آدم منتقل نمی کنند. مجسمه ها هم اکثرا فرشته ها و یا خدا!! و یا حواریون و قدیس ها هستند.


من فقط از قسمت شمع روشن کنی خوشم میاد اون هم به خاطر این که عکس هاش قشنگ میشه(منظورم اینه که توی عکس قشنگ می افته)


داخل استانداری هم رفتیم و جالب بود که نمایی که از دور میدیدیم همه نقاشی بود. یعنی ستون و پنجره های داخل محوطه درونی رو روی سنگ ها نقاشی کرده بودند.

همه اش نقاشیه.گول نخورید!
بعد از این ساختمان یک باغ بزرگ بود که چند ساختمان قدیمی درون آن بود.ما فقط مجسمه ها را دیدیم و از ردیف درخت ها جلوتر نرفتیم. دور تا دور باغ ملت نشسته بودند و حرف می زدند. یک ساختمان گنبدی کوچک هم وسط باغ بود که ما بهش می گفتیم حافظیه



سر همه ستون ها یک مجسمه است.
این باغ به باغ انگلیسی(Englishgarten) معروف هست و بسیار شهره می باشد.در مورد این باغ می توایند اینجا را مطالعه کنید.ما فقط همون اول باغ رو دیدیم و برگشتیم.

عکس از اینترنت


عکس از بالای باغ-اینترنت

داخل حافظیه!!-آب خوری می باشد
نظرات 2 + ارسال نظر
DR ELI چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:18 ق.ظ http://dreli.blogfa.com

اینا کلا شهرهاشون مثل موزه است چرا؟!
ولی یه خوبی داره اونم اینه که مفتی مفتی هر روز میری موزه
من اون نقاشیه رو نفهمیدم، یعنی پنجره و شکل ستون ها روی دیوار ساختمون همش نقاشیه؟؟؟
اون حافظیه هم باحال بود! فک کن حافظ یه شعبه هم مونیخ زده

کلا اروپا به مجسمه مشهوره. هم کلیسا هم موزه و هم خیابون هاشون پر از مجسمه است.
بله ستون ها و قاب ها نقاشی هستند.
شاید حافظیه جای دیگه دنیا هم شعبه داشته باشه

بسامه چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:39 ق.ظ

وایییییچه شهر خوشگلی...
حالا باز شما خوبید که از خودتون عکس گریفته یه بار ما دادیم به یه خانومه از ما عکس بگیره از منظره پشت سرمون عکس گرفت

هه.اون برعکس فکر می کرده. تصور می کرده منظره پشت سر از شما مهم تره.خب راست میشگه خودتون که می دونید چه شکلی هستین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد