زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

آشپزی

یکی برای من پاکیزگی و تمیزی رو معنا کنه لطفا! آخه من هر چی این برنامه های آشپزی رو نگاه می کنم می بینم اصول نظافت و بهداشت توی آشپزی هاشون با ما فرق می کنه. معمولا هر وقت روز شما تلویزیون رو روشن کنید یه کانالی برنامه آشپزی داره! توی اکثر برنامه هاشون چه آشپزی و چه طنز و غیره حتما یه سری آدم تو استدیو حضور دارند. 2 تا برنامه آشپزی هست که جالب تره ، چون مجری هاش شاد و شنگولن. یکی از برنامه ها مسابقه آشپزیه و یکی دیگه هم آموزشیه. اون که مسابقه است این مجریه دائم توی کار آشپزها سرک میکشه و قاشق و چنگال دستش و هر مرحله هی مواد غذایی رو می چشه و نظر میده. گاهی یک قاشق مواد غذایی رو برمیداره و میاد به حضار میده و میگه نظر شما چیه؟ یا میره تو فر و به غذاهاشون سرک میکشه و یا گاهی هم سوال مسابقه ای می پرسه و گاهی هم میره کمک و پیاز خرد میکنه. کلا خیلی حضور پررنگی داره. خب غذاهاشون که مسلما با مال ما فرق داره. توی 90% غذاهاشون گوشت و سیب زمینی حضور داره. گوشت هم به صورت استک(تکه مستطیلی) است که یا در فر می ذارن یا توی تابه سرخ می کنند و همیشه وقتی گوشت رو میگه آماده است و از پخت در میاره وسط گوشت قرمزه. یعنی از نظر ما خام!!! تازه برش میده و نشون میده که وسطش قرمزه و حالته لاستیکی داره.سیب زمینی هم یا به صورت پوره و پخته یا خرد شده و سرخ شده استفاده می کنند.
برای تمیزی که عرض کنم هیچ وقت در ورز دادن و تکه کردن و ... مواد غذایی از دستکش استفاده نمی کنند، کاملا طبیعی!! و گاهی به جای تخته از همون رویه کابینت کنار اجاق گاز برای خرد کردن مواد استفاده می کنند. و دستمالی که باهاش دستشون رو پاک می کنند و اجاق گاز یا کابینت و یا گوشه قابلمه شون رو تمیز می کنند یکی است
یکبار یک تکه گوشت بزرگ از کمر یک حیوان را آوردند که مثل کیسه بود یعنی وسطش خالی بود. پر از پوره سیب زمینی و سبزی خرد شده کردند و در کیسه!! را دوختند و توی فر گذاشتند. وقتی بیرون آوردند فقط روی گوشت سرخ شده بود و داخلش همه خام بود ،بعد هم لایه ای برش دادند و توی بشقاب ها چیدند.
توی یک قسمت دیگر نخود را پخته و سپس سرخ کردند. کلا استفاده شون از حبوبات به صورت تزئینی و محدود هست، برعکس ما که جزء خورشت های اصلی مون قورمه سبزی وقیمه است.
معمولا هم از کره برای سرخ کردن استفاده می کنند و غذاهاشون چرب هست. یکبار برای این که چربی یک تکه گوشت سرخ شده را بگیرد آن را لای دستمال کاغذی آشپزخانه گذاشت و فشار داد تا روغنش در بیاید.
البته من خیلی از آشپزی سر در نمی آورم و توی ایران هم برنامه های آشپزی رو نگاه نمی کردم شاید هم خیلی دست پخت شون غیر طبیعی نباشد
تزئین غذا هم که یک برش گوشت و یک کمی سبزیجات و یک کمی هم پوره سیب زمینی و یک مقداری سس دست ساخت(مثلا خامه و تخم مرغ).
توی برنامه دیروز هم آموش پخت غاز شکم پر برای شب عید بود. رسم شون هست که شب کریسمس غاز می خورند مثل ما که شب عید ماهی پلو می خوریم. اگر یادتون باشه توی برنامه کروچ خسیس هم بود. حالا غاز رو روی میز گذاشت و کلی صدای غاز از خودش در آورد و محتویات رو خرد کرد و سرخ کرد و از گردنش داخل شکمش ریخت. بعد هم پوست غاز رو با قاشق از گوشت جدا کرد و برگه زردآلوی خرد شده را در شکاف ایجاد شده ریخت و گذاشت توی فر
یک برنامه ای هم بود که توی یک رستوران معروف و گران قیمت از سرآشپز گزارش تهیه می کردند.سرآشپز اول توضیح می داد که مواد غذایی ما بسیار مرغوب است و یکی یک توضیح می داد. خاویارشون از ایران بود، بقیه هم که مهم نیست!!
4 تا مهمان ویژه هم بودند که برایشان غذا سرو می کردند.مثلا یک تکه کیک مخصوص ،اندازه نصف کف دست با 4 تا گیلاس تزئین شده روش و یه کم خامه مارپیچ دورش رو 400 یورو پول خلاقیت محاسبه می کردند و کلا سوپ و غذا و دسر رو یکی یکی می آوردند و قیمت هم کدام را هم می گفت. کلا شام شون 14000 یورو تموم شد
این هم عکس های برفی:


درخت کریسمس توی میدون شهر

مغازه شمع فروشی

کلبه کوچک موقت برای نوشیدن

میوه های قرمز زیر برف هنوز زنده اند

مسیر رفت و آمد در میان برف

کلیسای آن طرف رودخانه
نظرات 16 + ارسال نظر
بسامه شنبه 25 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:57 ق.ظ

خوب بدتر از ژاپنی ها نیستن که ماهی زنده می خورن
هر کشوری یه عادت غذایی داره خوب... ولی یه بار خواهر من رفته بوده روسیه پیش برادرشوهرش اینا... می گفت همه شون انگشت به دهن مونده بودن خواهر من چققققققققققدر هنرمنده...(حالا خوبه همش غذاهای ساده درست می کرده) یکی از دوستای روسشون به خواهرم میگه: شما تو ایران سراشپزین؟ خواهرم میگه نه... یعنی فکشون خرده بوده زمین طفلی ها....

خب همه اینها به خاطر تفاوت فرهنگیه.
اروپایی ها فکر می کنند همیشه بهترین ها رو دارند. توی مسابقه بهترین آشپز دنیا یه سرآشپز اسپانیایی انتخاب شده.
اونها هیچ وقت فکر نمی کنند توی آسیا. همین دور و بر خودمون هم می تونند غذاهای خوشمزه ای بپزند.
هر کس یه ذائقه ای داره و بسته به فرهنگ و کشوری که توش زندگی میکنه داره
بد یا خوب بودن نیست تفاوته

شیرین شنبه 25 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:19 ق.ظ http://roozanehaye-ma.blogsky.com/

1400 یورو پول شام
درخت کریسمس و مغازه شمع فروشی
گوشت نصفه و نیمه پخته من همینجوری هم با خوردن گوشت مشکل دارم چه برسه به نپخته اش .کلا سلیقه های غذایی اونا با ما خیلی فرق داره فکر کنم .راستی نمیدونی نظرشون مثلا نسبت به قورمه سبزی یا کباب کوبیده ما چیه ؟

خانومی یه صفر کم گذاشتی:14000 یورو
من شنیدم که هر کی میاد ایران عاشق کباب میشه. توی یکی از پست هام از آلمانی هایی که اومدن ایران نوشتم.
قورمه سبزی رو هم فکر کنم دوست داشته باشند

خدایی ماها خیلی تمیز و مرتبیم!

من اولین بار این حرکت دستمال واسه همه چی و رو کابینت تخته خرد کن هست رو خونه ی معلم امریکاییمون دیدم...بعدم هروقت غیر دعوتی خاص می رفتی خونش شهر شام! یعنی شهر شام واقعنی ها ...لباسا بالا مبلا ...جارختی گوشه ی پذیرایی اسباب بازی این جا اون جا همه جا! تازه دوروز قبلش خودش گفته بود بیام!

البته کثیف نیستن ...
خونواده همسری هم از این حرکتا میزنن ولی اون بخش دستمال نه دیگه می شورن دستشون رو...وخب شکر خدا اصلا خودشون رو معذب نمی کنن واسه کار...

تعریف تمیزی فکر کنم سلیقه ای هست.
تو ایران خودمون که همیشه دم عید بساط بشور و بساب برپاست، ولی اینجا دم کریسمس بساط انواع شوینده هایی که با دستمال و بدون نیز به آب استفاده میشه گرم میشه

فاطیما شنبه 25 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 06:37 ب.ظ

سلام لیلی جونم وای من عاشق گوشت هستم ولی چه قدر اینا

کثیف هستند و گوشت نپخته می خورند تمیز یعنی مامان من

حتی نمک رو هم می شوید و می خورد

چه قدر عکس هایت قشنگه


نگاه به عکس های برفی ات کردم احساس کردم که داره سردم

میشه

منم از این میوه های قرمز می خوام می خوام می خوام .........

به به چه خانم خوش سلیقه ای
خب اونها هم سلیقه شون به خودشون می خوره!
ممنون خانوم مهربون.
از دفعه بعد کنار بخاری بشین و به اینجا سر بزن
این میوه ها خوردنی نیست و معمولا تا آخر زمستان روی درخت می مونه.

بابا شنبه 25 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 07:50 ب.ظ

غذا و آشپزی هم از آداب ورسوم و هم از فرهنگ و عقاید مردم
نشات میگیره.
کلا غذا های ایرانی با تنوع و ذوق و سلیقه فراوانی همراه است
سفره ارایی هم از هنرهای خانه داری است.
بیش از این از انها انتظار نمیتوان داشت . علم و تکنولوژی شاخصه اصلی زندگی اونهاست.
میوه ها درختها قابل استفاده نیست ؟

بله حق با شماست.
سفره هر شهر و کشور به تنوع محصولات کشاورزی و اقلیم اون منطقه بستگی داره. تو ایران به خاطر آب و هوای چهارفصلش حبوبات و سیفی جات زیاده و جزء فرهنگ غذایی مردم شده.
میوه های قرمز خوردنی نیست و معمولا تا آخر فصل سرما روی درخت می مونه

دوستدار شنبه 25 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:03 ب.ظ

رعایت بهداشت که یک اصل علمی است.شکی درش نیست.لابد به گوشتاشون مطمینن عزیز دلم.مواد ضد عفونی شون هم سازگاره .



خرم وشاد و خدایی باشی.......

نمی دونم. آخه گوشت خام خیلی جالب نیست
ممنون

علی شنبه 25 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:10 ب.ظ

با غذاهای جاهای دیگر دنیا،حق میدم به مرد های ایرانی که شکم داشته باشند!
طبع غذای ایرانی معمولا به اکثر ذائقه های دنیا میخوره.
اسم اون میوه قرمزها چی هست؟

این هم نظر یک صاحب نظر دیگه. حرف شما دیگه سنده علی آقا. بالاخره یک مرد ایرانی هستید!
اون میوه ها خوردنی نیست. اسمش رو نمی دونم

احمد شنبه 25 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:01 ب.ظ

خیلی ممنون که ما رو هم تو حال و هوای کریسمس قرار می دهید. ما هیچ تجربه ای از سال نو میلادی و فضای شهرهای اروپایی در این زمان نداریم و شما خیلی خوب این حس رو با نوشته ها و عکسها منتقل می کنین.

خیلی ممنون
خواهش می کنم

نرجس یکشنبه 26 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:26 ق.ظ

کاش از غذاهای محدودی که میتونی اونجا درست کنی ..مثل همون سیب زمینی وغذاهای حلال گوشت خودتون هم عکس میذاشتی..
راستی مغازه حلال گوشت پیدا کردین؟

من اوایل یعنی در پست های اولیه وبلاگم عکس غذاهایی که درست می کردم رو می ذاشتم چون هم خودم تازه مستقل شده بودم و غذا درست می کردم و به نظرم خیلی کار مهمی بود
گوشت حلال رو از مسجد ترک ها می خریم .همیشه ندارند و باید سفارش بدی تا برات بیارن. خدا این ترک ها رو حفظ کنه که بساط مسجد و گوشت حلال توی آلمان از این بندگان خداست.
راستی خانومی شما وبلاگ نداری؟ من شما رو می شناسم؟

اطلسی یکشنبه 26 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:45 ب.ظ

با این اسم منو می شناسی؟!
احتمالا الان می خوای دودستی بزنی تو سرم!!
از بس که تو هر کامنت، یه صفحه مطلب درباره نحوه معرفی خودم و اینکه با چه اسمی خودمو معرفی کنم میذارم!!
بچه که بودم بهم می گفتن نرگسی اطلسی!!گفتم اینم به کار ببرم

می خواستم بگم که بالاخره اینجام برف اومد!!!
از دیشب تا حالا داره برف میاد. آدم از خوشحالی می خواد بره تو برفا شنا کنه!

مبارکه برف دار شدنتون.
ان شالله که چند روز پشت سر هم بیاد تا حسابی همه جا سفید پوش بشه.
آخه اطلسی جونم اون گلبرگ هات رو بیار جلو تا من .... چرا این قدر برای من سوال ایجاد می کنی تو

یک ماما با چکمه های سفید یکشنبه 26 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 05:38 ب.ظ http://newmidwife.blogsky.com/

کافیه بشینم پای یه برنامه آشپزی خارجکی!!! که دیگه دقیقا همون سوالی که در ذهن شما ایجاد شد در ذهنم منم ایضا!! پاکیزگی چیه...البته نه به بی نمکی اونا نه به شوری ما اینجایی ها بعضیاشون اونقدر فس فس میکن که اصلا دوست نداری دیگه ادامه برنامه رو ببینی
همه چیز باید با رعایت اصول باشه نه افراط نه تفریط
این عکسها هم خیلی قشنگه

خب پس فقط این سوال من نبوده. البته من برنامه های آشپزی ایران رو نمی دیدم چون استعدادی در این زمینه نداشتم!!
ولی تمیزی بهتر از عدم تمیزی است. البته شاید چون من عادت کردم به تمیزی فکر می کنم بدون آن زندگی سیاه و چرک است
ممنون

حنا دوشنبه 27 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:01 ق.ظ http://http:/parandeymohajer.persianblog.ir

سلام اتفاقی از وبلاگ سارا سارا با وبلاگت اشنا شدم.
اول یک تشکر جانانه ازت می کنم چون من یک تور کامل المان گردی با تمام جزییات با وبلاگت داشتم.
دوم اینکه من وبلاگهای زیادی از افرادی که مهاجرت کردند را خوندم،و نا امید شده بودم و فکر می کردم کشورهای خارجی برای ما مسلمونا هیچ جایی نداره از بس تو این وبلاگاشون غرب زده شده بودند و انگار نه انگار که خدایی هست،ولی تو با وبلاگت به من فهموندی که خلاف این هم میشه و من کمال تشکر را ازت دارم.
سوم اینکه هم استانی خودمی و این باعث میشه بیشتر دوست داشته باشم

سلام دوست جدید من.
خوش اومدی
خواهش می کنم.
عده ای که از ایران جدا می شوند همه چیز را فراموش می کنند و فکر می کنند خدا و دین فقط در همان ایران است.
یک وبلاگ دیگه هم هست که دختر خوبیه به اسم زهرا که در کانادا زندگی میکنه. می تونی به اون هم سر بزنی
http://az-be.persianblog.ir/
شاد و تندرست باشی هم وطن هم استانی

مامان دوستدار دوشنبه 27 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:58 ب.ظ

عزیز دل مادر


اشپزی تفننی هم حس خوبی داره .

اصلا آشپزی فقط تفننی ش خوبه

مریم دوشنبه 27 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 04:49 ب.ظ

من میخوام مجری برنامه آشپزی بشم!مثه این یارو!
البته اینا نیاز به یه برنامه خنده بازار در این زمینه دارن!!

بیا عزیزم. باید افتخار کنند که همچین خانوم مهندس باسلیقه ای مجری شون باشه.
خود برنامه شون خنده بازار شاملش هست

الی... سه‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:25 ق.ظ http://57degreeeast.persianblog.ir/

ینی عاشق عکسات شدم

ممنون خانوم خوش سلیقه

محدثه سه‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:22 ب.ظ

اطلسی جونم من بهت می گفتم نرگسی اطلسی. مریمو ببرید مجری بشه. دست پختش خویه.

ببه به جناب باغبان اطلسی هم پیدا شد. دیگه نمیشه به اطلسی نازک تر از گل گفت
میگم خودتون با هم یه برنامه آشپزی راه بندازین.مجری خوب که دارین بقیه اش حلّه دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد