زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

بی برنامگی

من الان از دست این مدیر ساختمانمان بسیار ناراضی هستم. امشب ساعت 7 شب اومده در خونه رو زده، اول که ما فکر کردیم بچه ها هستند و اشتباه زنگ زدند، برای همین محل ندادیم بعد از مدتی دیدیم دارند با دست به در آپارتمان ضربه می زنند. اینجا بود که دیگه فکر اشتباه از سرمان بیرون رفت. احتمال این که دوستانمان هم باشند 5% بود چون اونها بدون برنامه قبلی به خانه ما نمی آیند. وقتی آقای همسر در واحد(واحدمان در آپارتمان) را باز کرد یکی از همسایه ها بود و گفت فردا برای چک کردن شوفاژها می آیند. وقتی آقای همسر پرسید چه ساعتی؟ ایشان گفت ساعت 7 صبح!! و تازه قبل از آن هم موتورخانه را خاموش می کنند. یعنی اینها دیگه سحرخیزی رو هم رد کردند. پارسال دو هفته قبل از آمدنشان اطلاعیه به در ورودی آپارتمان زده بودند و اطلاع داده بودند که چه روزی و چه ساعتی می آیند ولی این که شب قبل بیایند خبر بدهند دیگه امر جدیدی است. اینها نمی گویند شاید یکی مثل من کلی گل کلم(ترجمه اش به آلمانی هم همین می شوذ) و هویج خرد کرده باشد که ترشی بیاندازد و اون وقت همه این مخلفات را در وسط اتاق پهن کرده باشد یا کلی لباس شسته باشد و روی بند داخل اتاق جاسازی کرده باشد یا ظرف های نشسته اش در آشپزخانه مشغول پارتی گرفتن باشند و یا ...(دیگه داره خطرناک میشه ، بقیه اش رو لو نمی دم که مثلا لباس ها و کتاب های توی اتاق در چه وضعیتی هستند)
 تازه باید تمام مسیر راهی که برای چک کردن شوفاژ در خانه راه می روند را روزنامه پهن کنم، چون عادت ندارند برای ورود به خانه ها کفش هایشان را در بیاورند. سیستم گرمایش خانه ما این طوری است که یک موتورخانه مرکزی داریم و هر شوفاژی در هر قسمت خانه از اتاق و حمام دارای یک کنترلر(وسیله کوچیک متصل به شوفاژ) است که میزان مصرف هر سال را ثبت می کند. هر سال معمولا در ماه آغازین سال می آیند داخل خانه ها و عدد آن دستگاه را می خوانند و سهم هر کس را محاسبه می کنند و بر مبنای آن عدد ماهانه از حساب بانکی اش به حساب صاحب خانه کسر می کنند. مثلا ما سال اول میزان مصرف مان x یورو بوده و هر ماه این مبلغ را از حسابمان کم می کردند الان که می آیند و مصرف کل سال را حساب می کنند با میزان دریافتی از ما در سال قبل مقایسه می کنند و ما یا بدهکار می شویم و یا طلبکار و بر مبنای عدد به دست آمده مبلغ سال دیگر را محاسبه می کنند.این مبلغ جزو اجاره گرم ساختمان هست(اجاره سرد یعنی فقط پول اجاره خانه و اجاره سرد با احتساب گرمایش)
حالا فردا 7 صبح قبل از طلوع آفتاب ما باید از خواب بیدار شویم و منتظر ورود آقایان باشیم.

انواع مجسمه گربه



البته همه کار دست هستند


حالا شما ناراحت نشید این قدرها هم ناراحتی ندارد ولی خب آدم نظم را زود می پذیرد و به آن عادت می کند. بی نظمی برای ما شرقی ها نباید خیلی غیرمنتظره باشد
آخر مطلب اسم چند تا بچه های کلاس زبانمان را بنویسم تا ببینید حفظ کردنشان واقعا مشکل هست.
اول اسم دخترهای کره ای (کره جنوبی) را می گویم.شی نی ری- لی یان- ناین هی-هی تومی(hitomi) و اسم پسر ژاپنی کلاس مون هم می زو گی هست.البته همه اینها با تلفظ ما این طوری بیان میشه خودشون که یه جوری تلفظ می کنند که حروفی از بینی دارد و قابل تقلید توسط من نیست. باز اسم اروپایی ها تا حدی راحت تر میشه حفظ کرد مثل فرانچسکو(ایتالیایی) و گُرچا یا گرشا (لهستانی یا مجارستانی)
نظرات 21 + ارسال نظر
علی چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:39 ق.ظ


از بس همه چی روی نظم و پیش بینی پیش میره یه چیز غیرمنتظره آدم شاکی میکنه!
وای!ترشی ها را بگوووو!

آدم بد عادت میشه
ترشی ها هنوز در مرحله اوله، مونده تا به مرحله خوردن برسه

میم.عین چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 07:29 ق.ظ http://he3penhan.blogfa.com

پاشید مثه اینکه دارن در میزنن..:پی
زود درستون رو تموم کنید بیاید ایران،دلش واستون تنگ شده

رفتم دیدم کسی پشت در نبود
ما هم دلمون براش تنگ شده

فاطیما چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 07:37 ق.ظ http://3tayesh.blogfa.com

من پریروز از سرکار اومده بودم واز خستگی خوابم برده بود ،دیدم یکی در واحدمون رو میزنه ،فکر کردم علی باشه با چشمای بسته رفتم در رو باز کردم دیدم پسر همسایه اس اومده بود حق شارژ ماهیانه رو بگیره.....سردرد شدم.

می زدی تو گوشش دلت خنک می شد.

بسامه چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:48 ق.ظ

ای بابا این که باز خیلی خوبه... برای تاییده گاز واحد ما اطلاعیه زده بودن که فلان روز و فلان ساعت... باورت میشه یه ماه دیگه اومدن؟؟ اونم تازه بدون اطلاعیه....
اون کرده ای و ژاپنی به این دلیله که اونا هجا ندارن....البته زبانشون هجا نداره واسه همین از بینیشون تلفظ می کننن...

بله باورم میشه
هجا ندارن یعنی چی؟ یه کم توضیح بده

افق زندگی چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:16 ب.ظ http://www.lifeshorizon.blogfa.com

چقدر اون مجسمه ها و عکسها خوشگلن. یه سوال لیلی جون تو چطور خودتو کنترل میکنی که از اینا نخری؟! من اگه اونجا بودم فکر کنم نصف مغازه های اونجا رو میخریدم

1- هر جا که مجسمه خوشگل دیدی بدون تو مغازه بعدی خوشگل ترش هست
2- این همه مجسمه رو چه جوری تا ایران بیارم؟
3- اگر بخوام هر چیزی رو که خوشم میاد بخرم که تا یک سال خونه مون تبدیل میشه به موزه!
4- من اگر دستگاه اسکناس چاپ کنی داشتم حتما همه رو می خریدم.
و مهم ترین دلیلش همین دلیل آخر است

مامان چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:22 ب.ظ

خدا قوت دخترم چقدر سرت شلوغه.......


چه اینها کار دست میشن .گربه هارو می گم.یعنی توی کوره؟


ممنون.
گربه ها رو با دست رنگ آمیزی می کنند

مریم چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 03:24 ب.ظ

چه اسامی مختصر و مفیدی! سعی کردن از تمام اصوات و حروف استفاده کنن که مبادا یکیشون ناراحت شه! یعنی استاد باید نیم ساعت از وقت کلاس رو به حضور و غیاب اختصاص بده!تازه چه خوبه من تو ژاپن و کره درس نمیخونم!وگرنه چون اسمم آخرای لیسته باید کلی صبر می کردم: پیر میشدم تو این حضور غیابا!

نمی دونم خودشون اسم همدیگرو کامل صدا می کنند یا نه؟؟
نیاز به حضور و غیاب نیست اسمها رو خود بچه ها تو لیست می نویسند و استاد یه نگاه می کنه ببینه تعدادش درست هست یا نه

مریم چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 03:25 ب.ظ

ااا راستی این آلمانیا کم کم دارن آدم میشن ها! کار درست همینه خواهر! یعنی چی دو هفته زودتر!؟؟
آدم باید کاملا بی برنامه پیش بره! برنامه جیززززززه!

وااااااااای اینو نگو یاد میگیرن

بسامه چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:19 ب.ظ

ببین شروع کن بگو آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ می بینی وقتی می گی هوا از داخل ششها میره بیرون به این می گن هجا...
و اینکه موقع هجا ها زبان تو دهنت حالتهای مختلف می گیره مثلا وقتی می خوای بگی و دندونهای بالاییت می خوره به لب پایینی... اونها اینجوری نیستن... زبونشون تو دهنشون یه حالت خاصی گرد میشه که مخصوص خودشونه... برای همین وقتی دارن زبان دیگه ای مثل انگلیسی که هجا داره حرف می زنن خیلی بد صحبت می کنن....
می گم ترشی تو با سرکه المانی چه شودددددددد

توضیح عملی و کاربردی بود. باید یه کم تمرین کنم تا دقیقا درک کنم!
سرکه های آلمانی که خیلی متنوعه از گردو و سیب و ... ولی ما از سرکه های مغازه ترک ها استفاده می کنیم، مطمئن هستیم که حلال

محبوبه 81 چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:38 ب.ظ

7 صبح که خوبه به نظرم خیلی زود نیست بعدش خوشحالم که حالو حوصله درست کردن سالاد ترشی داری هنوز آفرین به تو میگن کدبانو
بعدشم خودتو واسه این مسائل کوچیک ناراحت نکن به قول خودت برای ما خیلی خیلی این چیزا طبیعیه
خوش باشی

بابا سحرخیز، بچه مثبت. آفتاب ساعت 8 صبح می زنه و روزهایی که صبح کلاس نداریم از فرصت بهره کامل می بریم.
شما که میری سر کار وقتی می یای خونه حال و حوصله ترشی و این قرطی بازی ها رو نداری و نکته مهم تر این که انواع ترشی ها تو ایران موجوده و نیاز به هنرنمایی نیست!
ممنون

مادامین چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:29 ب.ظ

مرسی، کامنت خیلی قشنگی بود. چرا خصوصی گذاشتیش؟

آخه دیدم به پستت مرتبط نیست.اگر دوست داری منتشرش کن

لیلی پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:30 ق.ظ http://manamleili.blogfa.com

چه خوشگلن مجسمه ها. می خوااام...
تو هر جا میری دوربین دستته؟

من هم می خوام
من هر جا میرم موبایلم همراهم هست

مضراب پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:05 ب.ظ

خوبه که بابا.. تو خونه ما ابوی از ساعت شش به بعد دیگه نمی ذاره کسی بخوابه بس که در کابینت باز و بسته می کنه و می ره بیرون از خونه بعد زنگ در رو می زنه که در رو باز کنیم براش و بلند بلند با مادر صحبت می کنه .. اصن یه وضعی..

پس کلید در خونه برای چی هست؟؟
شما هم شب ها سر و صدا کنید نذارید کسی بخوابه که همه صبح خسته باشند و خوابشون بیاد و بگیرن بخوابن

افسانه سادات پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:16 ب.ظ

سلام لیلی جونم وای ترشی دلم آب افتاد ترشی های ایرانی خیلی بهتر از اون جاست چون اولا همه ی موادی که توی ایران هست
اون جا نیست
(نمی دونم اون جا هست یا نه ) و تازه سرکه خونگی خوشمزه تره
بی برنامه گی آن ها باعث شده که نتونی بخوابی روز های تعطیل وای آدم دلش میخواهد بگیره تا لنگ ظهر بخوابه شما ها مجبور شدین که بعد از نماز نخوابید و بیدار بمانید

اون گربه ها خیلی قشنگ بودن ولی چون با کار دست هست خیلی خیلی قشنگ تره
بوس بوس بوس

سلام خانومی.
خب حالا که هوست شد برو یک شیشه ترشی خوشمزه از نوع بندری !! بخر و از جانب من هم بخور یا اگر همت داری خودت برای درست کردنش دست به کار شو.
آره خیلی از موادی که برای ترشی لازم هست یا گرونه یا پیدا نمیشه اینجا.
راستی شما وبلاگ نداری؟ می تونی تو خصوصی خودت رو برام معرفی کنی ؟فکر کنم هم استانی هستیم

مشتاق جمعه 29 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:06 ق.ظ

هان ای دختر عزیز دلبند بشنو زپدر نصیحتی چند


میباش به عمر خود سحر خیز وز خواب سحرگهان بپرهیز


چشم چشم

هلن شنبه 30 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:38 ق.ظ http://woman-street.blogfa.com

سلام عزیزم
خوشبحالت رفتی اونور با همسرت داری درس میخونی
یکی از ارزوهام ادمه تحصیل خارجه
عکسای زیبایی همیشه میزاری
با اجازت لینکت کردم و از این ب هبعد بیشتر بهت سر میزنم
امیدوارم کنار همسرت همیشه خوب وخوش باشی

خودت هم می دونی که چقدر تلاش لازم هست برای پذیرش و ویزا و دردسرهای اون. امیدوارم تو هم به همه آرزوهات برسی.
البته من فعلا دارم زبان می خونم

هلن شنبه 30 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:39 ق.ظ http://woman-street.blogfa.com

لونا شنبه 30 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:21 ب.ظ http://serenityland.blogfa.com

کار خیلی شایسته‌ای کردی
عکس‌ها خیلی خوبن :)

ممنون
خواهشمندم

مضراب یکشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:20 ب.ظ

بابا بس که کلید در خونه رو گم کرده دیگه نمی ره کلید بسازه خودش!
ابوی من این قابلیت رو داره که جلو تلویزیونی که با صدای بلند داره برنامه پخش می کنه بخوابه و تاززززززه اساسی هم خر و پف کنه!!!

به به خوش به خواب خوش ایشان

ساراسارا(جاده زندگی ما از ایران تا.. دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:08 ب.ظ http://jadeyezendegima.blogfa.com/

خب لیلی جان مادر
شما که نمی خوای سوال رو بگی خب چرا میگی یک سوالی کرد...نگو خواهر من نگو....نمیگی یک عده ای مثل من هستن فکر میکنن دونستن این سوال از نون شب واجب تره؟؟؟

هاهاهاها خوب کاری کردی ای ولی با این جواب دادنت من بودم نمی گفتم عده ی کمی...می گفتم عده ای که فکر نکنه حالا کمم هستن...خب چیه نژاد پرستن دیگه

عزیزم خواهر من شما که می دونی سوال های سیاسی که از ایرانی ها می پرسن چیه؟ یکی از همون ها بود
این نژاد پرستی یه تهمت خیلی وحشتناکه براشون یه چیزی تو مایه های بی غیرت و این جور حرف ها تو فرهنگ ما. همون یه ذره ای که بهش گفتم پس افتاد

آزاده دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:11 ب.ظ

سلام
در پستهای قبلی راجع به مشکوک بودن کلاس زبان و معلم آن موضوعی را مطرح کردم راستش شک من به ایشان از خواندن این جمله بود:
"و بعد معلم گفت می تونم یک سوال بپرسم و اگر خواستی جواب نده و یک سوالی پرسید که برای این که بحث مون تو این وبلاگ سیاسی نشه مطرح نمی کنم. کلا این معلمون خیلی به سیاست علاقه مند هست و از اخبار روز مطلع می باشد. "

خودتان حتما متوجه شده اید و بهتر می دانید که مردم اروپا، سیاست را موضوعی کم ارزش و آنرا مختص به سیاستمداران می دانند و به همین خاطر در زمینه مسائل سیاسی کمتر ورود پیدا می کنند حال در نظر بگیرید که یک معلم زبان به مسائل سیاسی جهان و مسائل ریز داخلی کشورها علاقه مند باشد و همچنین برای تدریس زبان آلمانی به خارجیها انتخاب شده باشد شما در مورد ایشان چه فکر می کنید وقتی ایشان در خلال درس، که ربطی به موضوعات سیاسی ندارد مرتب نظر شخصی دیگران را جویا می شود کاری که باز از مردم اروپایی کمتر سر می زند چون آنها اصلا به نظر و عقاید دیگران اهمیت نمی دهند و آنرا امری شخصی می دانند
دیگر قضاوت با خود شما
ضمنا اگر یهودیان عدم ارتباط خود را با اسرائیل ابراز کنند میتوان آنها را بعنوان یهودی بی آزار شناخت در غیر اینصورت بنظر بنده باید به آنها نیروی نفوذی اسرائیل لقب داد که جهت حفظ موجودیت آن از هیچ اقدامی چشم پوشی نمی کنند(موضوع کمکهای یهودیان سراسر جهان بخصوص لابی صهیونیست آیپک در آمریکا را در اینترنت جستجو کنید) منظورم آنست که مرز بین یهود، صهیونیست و اسرائیل بسیار باریک است و بنظر من چرا انسان باید روزه شک دار بگیرد

سلام
من کامنت دیگری از شما نیافتم.
شاید در مورد بحث کلاسی مشکل از من بود که کامل توضیح ندادم. کلاس آلمان شناسی شامل مباحث سیاسی و اجتماعی و مذهبی کشور آلمان هست. بحث سیاسی جزیی از این کلاس هست. همین طور که معلم ساختار سیاسی کشور آلمان و مباحث مربوط به جنگ جهانی و علت سروع جنگ و صدمات اون برای اروپا رو مطرح می کرد درباره کشورهای دیگه مثل فرانسه هم صحبت کرد. من در بین قشر تحصیل کرده اینجا توجه به مسائل سیاسی رو می بینم. البته نه همه شون ولی اکثر این قشر ،اخبار دنیا رو اطلاع دارند.
کنار کشیدن و میدون خالی کردن برای یهودیان در هر زمینه ای باعث پیش روی اونها میشه پس باید حضور داشت و حرف ها و استدلالات منطقی رو مطرح کرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد