زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

موزه

خب به سلامتی آقای همسر هم از سفرشون برگشتن. این سفر دو روزه به همراه بچه های کلاس شان برای بازدید از دو موزه در دو شهر آلمان بوده است. این پست به عکس ها و خاطرات ایشان مربوط است! در نظر داشته باشید که من الان با کوهی از عکس مواجه هستم که باید انتخاب کنم و ویرایش تصویر و تنظیم سایز و نوشتن توضیحات هر عکس. این پست (و احتمالا چند پست آتی!!)بیشتر به چیدمان اشیاء در موزه و نورپردازی و صحنه آرایی آنها اختصاص دارد.
موزه اول در قصری بزرگ در یکی از شهرهای جنوبی آلمان(Karlsruhe) قرار دارد. این هم چند عکس از نمای شهری و قصر برفی

یک سمبل در میدان شهر


تابلوی جدول زمان ورود اتوبوس و تراموا به ایستگاه


قسمت مورد علاقه من گل فروشی


دسته گل های رنگارنگ در سطل های آب

مسیر تراموا

روستای برفی

روستایی از دید پنجره قطار

نمای قصر

کل ساختمان قصر

سیاه و سفید

ورودی قصر
این موزه مثل اکثر موزه ها قسمت بندی بر اساس قاره و کشور دارد. عکس های زیر مربوط به بخش تمدن عثمانی (ترکیه امروزی )موزه است.
در مورد چیدمان اشیاء من کارشناس نیستم و قصد مقایسه این موزه را با موزه های دیگر دنیا هم ندارم، هدفم آشنایی و معرفی ایده های دیگر در دکوراسیون است.
در تصویر زیر زین اسب و کلاه خود و ادوات جنگی به نمایش در آمده است. می توانستند هر کدام از این اشیاء را در محفظه ای شیشه ای جداگانه قرار دهند ولی با ترکیب آنها استفاده شان را به ذهن نزدیک تر کرده اند. دقت کنید که برای زین اسب چه فرمی طراحی کرده اند تا هم  به حالت اسب نزدیک باشد و هم پارچه از آسیب(تاشدگی) حفظ شود.


زین اسب

جنگجوی عثمانی در صحنه نبرد
در تصویر زیر چوب هایی است که برای ساخت کمان استفاده می شود. این چوب ها را در جهت مخالف انحنا می کشند و به آن زه وصل می کنند. ببینید که تیرانداز باید چه نیرویی داشته باشد.


چوب برای ساخت کمان

خیمه هایی به سبک عثمانی
در تصویر زیر ببینید که چگونه میله ها را فرم داده اند تا زین ها را روی آن بچینند

زین اسب
راهنمای بخش عثمانی موزه ،یک خانوم ایرانی بود که با توجه به جمعیت دانشجویان که حدود 6 نفر ایرانی بودند (اعم از دانشجوی موقت و دورگه )ببینید که چه جمعی میشه این خانوم برای تصویر زیر توضیح داده که ما به چینش تابلوی زیر اعتراض کردیم که چرا آیات قرآن در پائین تصویر قرار گرفته و این بی احترامی است و قرار است که برد را تغییر بدهند.



عکس های موزه خیلی خیلی زیاد است و انتخاب تصاویری از آن مجموعه برای وبلاگ بسیار دشوار. بقیه عکس ها در پست های بعدی انشالله.

نظرات 15 + ارسال نظر
سپینود یکشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:58 ق.ظ http://ushti.blogfa.com

وای چه گلهای قشنگی ! در ضمن چشم و دلتروشن همسرت به سلامتی برگشت .در نورد آیه‌های قرآن هم اعتراض به جایی بوده . چه معنی داره ؟ باید سریع درستش کنن .

من هم خیلی گل های رنگارنگ رو دوست دارم.
ممنون
اون خانومه هم خودش همین نکته رو گفته

بسامه یکشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:49 ق.ظ

وایییی چه عکسهای خوشگلی...
من عاشق اون گلها شدم...فکر کنم هر دفعه برم بیرون یه دسته بخرم...
منتظر بقیه عکسها هستیم...
راستی اون سایه همسرته رو شیشه؟

من هم گل ها رو دوست دارم. گلدان گل بهتر از دسته گل هست، چون دوامش بیشتره و هم در زمستان خاکستری به خونه رنگ می بخشه
احتمالا باید خودش باشه یا همکلاسی هاش

مامان یکشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:12 ق.ظ

تو تنهایی تو کشور غریب چه کار میکردی واییییییییییییییییییییی


چه شجاعتی دارید شماها


خدا کمکتون کنه مگه نمی شد تو بری..............

خب من کار هر روزم رو انجام میدادم. دو روز که ترس نداره
من خودم سفر عجله ای که فقط بازدید از موزه باشه اون هم توی این هوای سرد رو دوست ندارم

karbasiha یکشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 02:52 ب.ظ http://molaaliarani.blogfa.com

سلام وبلاگتون را می خوانم خوب است ولی نمی دانم چه رشته ای می خوانی فرهنگ لغات زبان فارسی و آلمانی و بالعکس با تلفظ در وبلاگت بگذار البته از لغات روزمره مورد نیاز که در فارسی و آلمانی مثل هم و یا شبیه هم هستند گردآوری کنید.برای تدوین کتاب بعدها بدئرد می خورد سفرنامه لیلی به آلمان
و همچنین در خصوص شهرها و گردشگردی و تحصیل در دانشگاهها نحوه پذیرش و.. و بخصوص اگر رشته ای مکاتبه ای هست آنهم phD و مدارک مورد نیاز و غیره و.. به ایمیل ام بفرست تشکر

سلام
خوش اومدین.
در این وبلاگ،نگاه من بیشتر به زندگی اجتماعی و فرهنگ مردم آلمان است و سعی می کنم کمتر به مسائل شخصی زندگی خودمان بپردازم.
در مورد لغات مشترک دو زبان هم ایده بسیار خوبی است، سعی می کنم پیگیری کنم.
برای کتاب من فکر نمی کنم خاطرات و تحلیل های من قابل چاپ باشند بیشتر دغدغه های شخصی و دیدگاه های ظاهری است.
برای تحصیل اگر اطلاعات خواسته شده به دستم رسید برایتان ای میل خواهم کرد
در قسمت برگه ها در ستون سمت چپ وبلاگ یک توضیحی در مورد تحصیل مکاتبه ای نوشتم

افق زندگی یکشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:18 ب.ظ http://www.lifeshorizon.blogfa.com

همونطور که قبلا گفتم ضاهرا آلمان پر از ساختمون های خوشگل هست.
لیلی جون بازم مرسی از وقتی که برای تنظیم عکسا میذاری

من هم فکر می کنم که بعضی شهرهای آلمان بافت سنتی شون رو حفظ کرده باشند و یا ساختمان های جدید را به سبک سنتی می سازند
خواهش می کنم

افسانه سادات یکشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:29 ب.ظ

سلام خانم خانومی


موزه جالبی بود من لذت بردم و اون گل ها هم فکر کنم خوشبو هستند و خبلی زیبا


آفرین بر خالق آن ها

سلام
اکثر گل هایی که من تا کنون دیده ام بوی خاصی نداشته اند.شاید الان که فصل سرماست و آفتاب نمی خورند عطر وبوشون رفته باشه
بله بله

من هنوز شما رو نشناختم

مامان یکشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:02 ب.ظ

لیلی جان این ایده مکاتبه ای نکته خوبیه که دوستمون اشاره نمودند .پیگیری کنید .حتما

بله
در قسمت برگه ها در ستون سمت چپ وبلاگ یک توضیحی در این مورد نوشتم

فردا دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:57 ق.ظ

مرسی از اردوی چند دقیقه ای مان به یک موزه!
بسیار سپاس!
قسمت بشه جبران کنیم...

خواهشمندم
انشالله شما بری اردو به یاد ما چیپس و پفک بخوری

حنا دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 03:02 ق.ظ http://parandeymohajer.persiablogfa.ir

سلام لیلی جونم،چند وقته می خواهم بیام ازت تشکر کنم بابت ایمیل از بس سرم شلو غه نمیشه.خیلی ممنون .
ایکون بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
یادگرفتم عکس بگذارم ولی پدرم در اوومد اوه اوه اوه تو چه طوری این همه عکس را میزاری!!!
یک چند تا عکس گذاشتم تو وبلاگم ولی به تر و تمیزی تو نشده
یک چندتا هم ایراد دارم که حالا حوصله اش را ندارم ازت بپرسم.ایشالا یک وقت دیگه.

این وسایل جنگشون چه خوشگل و گروون قیمته!!
میگما به این همسر بگو چه کاری بود با دوستاشون بلند شدند این همه راه رفتند!می رفتند فیلم حریم سلطان را می دیدند دیگه تموم اطلاعات این عثمانی ها میومد دستشون تو هم دو روز تنها نمی موندی

سلام خانومی
خواهش می کنم. اگر سوالی باشه که من جوابش رو بلد باشم خوشحال میشم که بتونم کمکت کنم.
بالاخره تو هم همدرد من شدی و دیدی که عکس گذاشتن چقدر زمانبر هست.
برای بخش عثمانی موزه راه حل پیدا شد برای بقیه قسمت هاش هم باید فکری بکنیم
ضمنا آدرس وبلاگت که توی همین کامنت گذاشتی غلط هست، البته من ادرس رو دستکاری می کنم و به وبلاگت می رسم ولی لطفا تصحیحش کن

ماری دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 01:59 ب.ظ http://marii.persianblog.ir/

وااااااااااای چه گلایی.راستی اونجا قیمت گل چجوریه؟مثل اینجا گرونه؟

دسته گل و گلدون گل کلا همه شون قیمت های بسیار خوبی به یوروبرای خودشان دارد. البته گلدان ها قیمتهاشون بهتره. ولی گل خریدن یکی از عادت های خوب مردم اینجاست. توی عکس قیمت یک شاخه گل رو به یورو نوشته.
به پول ما بهتره که حساب نکنی و فقط عکس هاش رو تماشا کنیم

بسامه دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 04:37 ب.ظ

وای لیلی جون مامانت چقدر نگرانته

دعا کن من بیام اونجا... اقایون رو می فرستیم برن موزه ببینن... خودمون می شینیم تا صبحححححححح فامیلامون رو کند و کاو می کنیم .. کلی چیپس و پفک و اجیل می خوریم و می خندیم.... حتی به شقایق و سمیرا هم می تونی بگی بیان... خوش می گذره..
مامان جون هم نگران نمی شن

مامان من همیشه نگران و دلواپس بچه هاشون هستند.immer immer

به به جمع خانوم ها دور هم چقدر خوش میگذره.صحبت کردن و خوردن پایه ثابت جمع های ایرانی است

مهربانو دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 06:06 ب.ظ http://www.mehrbaanoot.blogsky.com

خوبه مرسی:) عکس های خوبیم می گیرین گویای همه چیز هست...اون عکس کامل قصر رو خیلی دوس داشتم:)

خواهش می کنم.
انشالله شما هم در قصر خودتان از این عکس ها بگیرید

محبوبه 81 دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:46 ب.ظ

ای بابا شما هم که جزء مسلمونای افراط گرا هستین و همش اعتراض میکنین. پایین و بالا بودن قرارگیری آیات چه اهمیتی داره؟؟ از نظر من که باعث بی احترامی نمیشه. اونچه که باعث بی احترامی میشه بیشتر در عمل نکردن به ارزشهای قرآنی هست و این مسائل حاشیه ای اهمیتی نداره. البته این نظر شخصی منه و بنظرم منطقی هم هست. بعنوان یک مسلمان در یک کشور دیگر باید الگو بود نه یک آدم متعصب که به کوچکترین مسائل اعتراض میکنه. کسی که همچین چیدمانی رو در نظر گرفته قصدش بی احترامی نبوده ...........
ببخشید که لحنم کمی تند بود. البته نظر شما هم قابل احترامه ولی واکنش شدیدم از شدت تعجب بود و هدف دیگه ای رو دنبال نمیکنه .

من فکر نمی کنم خانوم راهنمای موزه مسلمان افراطی ی بوده باشه. در همین جا هم به انجیل شون خیلی احترام می ذارن.
شاید اون خانوم می خواسته بگه که به آیه های قرآن مثل نوشته های معمولی نگاه نکنید، چون تو همین موزه کتاب ها و نوشته های دیگه ای به زبان عربی و فارسی بوده و طرف منظورش بوده که بین اینها باید تفاوت باشه
ضمنا یک کامنت هم برای شما در پست "عاقبت درخت های کاج" هست مطالعه بفرمائید

مریم دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:38 ب.ظ

این هرم چیست خواهر؟ دیگر از این نمادهای خیلی بد استفاده نکن!

فکر کنم یه مغازه توش هست

نیلوفر آبی دوشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 03:12 ب.ظ http://cuteparadise.mihanblog.com

سلام لیلی خانم
وااااااای عجب گل ایی....حتما خ خ خوشبوم بودن...ممنون با دیدنشون کلی دلم وا شد
یه تشکر صمیمانه بابت نوشتن فرهنگاشون
خوشالم می کنین اگ ی سریم به من بزنین

سلام
گل های اینجا کمتر عطر و بو داره چون آفتاب نمی خوره.
خواهش می کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد