زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

موزه-ادامه

اول از همه میلاد پیامبر رحمت و مهربانی و سلاله پاکش رو به همه تبریک می گم. دلم شیرینی و شربت عید می خواد این متن زیبا رو هم توصیه می کنم بخونید.


خب ادامه عکس های موزه،عکس زیرقسمتی از هنر اروپاست.



این آدمک ها و کلاه های آنها برای عکس گرفتن در موزه قرار داده شده بوده


خانواده اروپایی

جناب سلطان در این تصویر باقی است!

به پس زمینه و چیدمان اشیاء در دکور توجه کنید

نکته جالبش استفاده از نقاشی و عکس در پس زمینه کارهاست. این طوری نحوه قرار گرفتن اشیاء در فضای واقعی ترسیم میشه. در تصویر زیر سه بت (نمی دونم مال چه قومی هست) رو در فضای آسمان قرار داده و زیر پای اونها در دکور شیشه ای بقیه اشیاء در شن قرار داده شده


در تصویر زیر ابزارآلات تجهیز کالسکه و سربازان به نمایش گذاشته شده است.
من تقسیم بندی اشیاء موزه را توضیح ندادم. مثلا تصاویر تمدن یونان و مصر و ایران و بین النهرین و ... را تفکیک نکردم. بیشتر چیدمان اشیاء و تصاویر پس زمینه مد نظرم هست.

کالسکه و سربازان





همه این تصاویر مربوط به موزه شهر اول هست. موزه بعدی در شهر اشتوتگارت قرار داشته است که حدود 160،000 اثر از کشورهای مختلف در آن موجود است. البته فقط یک چهارم این اشیاء در معرض دید عموم قرار دارد و بقیه در مخازن متعدد نگهداری می شود. اول برای هتل توضیح بدم که هتل شون از طریق یک پل به پیاده رو متصل بوده. یعنی هتل در شیب تپه قرار داشته است. تصویر زیر پل ارتباطی ورودی هتل به خیابان است.


ساختمان شیشه ای آسانسور است.

پل

منظره شبانه شهر از پنجره هتل

منظره روز
شب در موزه مذکور همایش یکصدمین سالگرد یک شرق شناس آلمانی بوده است. این شرق شناس بیش از سال 100 پیش در کشورهای عربی تحقیق می کرده و برای همین هم پذیرایی همایش با غذاهای عربی بوده است.


ببینید که اینها صد سال پیش مستشریقی داشته اند که در کشورهای شرقی می زیسته اند و آداب و رسوم و احیانا اشیاء تاریخی کشورهای شرقی را به سرزمین خود معرفی می کردند.
خب حالا عکس های موزه دوم:
تصویر زیر یک محراب مربوط به یکی از کشورهای اسلامی است که موزه آن را به طور کامل از مسجد مربوطه خریده و تک تک کاشی ها را جدا کرده و به موزه منتقل کرده. راهنما توضیح داده که بالای محراب یک کتیبه قدیمی هم بوده که ما پول مان نرسیده بخریم و الان نمی دونیم چه بر سرش آمده

محراب

 از ایران
دقت کنید که رنگ پس زمینه هر ویترین با توجه به اشیاء داخل آن تغییر می کند. از ایران هم اشیاء بسیاری از تمدن کهن زابل و شوش و سیلک و نیشابور و لرستان و هخامنشیان و ... بوده است.


از ایران


ایران-چیدمان اشیاء
نظرات 21 + ارسال نظر
فردا دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:35 ب.ظ

so nice!!!

Vielen Dank

مریم دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:41 ب.ظ

خیلی خوشمل بود چیزای ایران مخصوصا! من اصلا ایران شیفته نیستما!
این هتله هم خیلی باحاله! چقد اونجا سرده! ووووی!

شما اصلا ایران دوست نیستین. تازه کلی عکس از آثار ایرانی موزه بود که من سه تاش رو انتخاب کردم
کلا ما اینجا در یک یخچال بزرگ زندگی می کنیم

بسامه سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:12 ق.ظ

سلام سلام سلام....
بسامه با کامنتهای المانیش اومد....
اول اینکه من هر جای دنیا که باشم عید رو به شما تبریک می گم... ایشالا سال بعد المان...
خوب..
والا ما بیشتر به پلیور راه راه همسر شما نگاه می کنیم تا به پس زمینه موزه
دقیقا چشمامونم اینجوریییییی زوم کردیم که پلیور همسر شما رو تشخیص بدیم....(شما درجه درک مطلب رو داشته باش)
وای من عاشق اون هتله شدم... چقدر هتلش قشنگ بود...

سلام
عید شما هم مبارک.
احتمالا ایشون استتارشون خوب نبوده
من هر چی تو این عکس ها نگاه می کنم آقای همسر رو نمی تونم تشخیص بدم شما چشماتون ذره بین داره؟ البته عکس همکلاسی هاشون رو هم که دیدم دو سه نفر راه راه پوشیده بودن.
آره هتلش خیلی بامزه است

مریم سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:03 ق.ظ

لیلی من عیدت مباااااااارک! برای ما هم دعا کن!

گل مریم من عیدت تو هم مبارک.

باران سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 02:36 ب.ظ http://www.bibiebaran7.blogfa.com

لیلی جونم خوشحالم باهات آشنا شدم...از ابن همه سلیقه و ذوقی که داری لذت بردم...عکسات خیلی قشنگه...مخصوصا قسمت های ایرانیش...اینجور که فهمیدم آلمان زندگی می کنی...امیدوارم روزای خوبی رو داشته باشی...و در آینده هر جا دوست داری زندگی کنی
منم عید رو بهت تبریک می گم...عزیزمی

خوش اومدی باران خانوم.
ممنون. من دوست دارم که دیگران هم در اطلاعات و دیدنی های من شریک باشند.
بله ما آلمان زندگی می کنیم.
امیدوارم که تو هم به همه آرزوهات برسی.

مشتاق لی لی سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 03:13 ب.ظ

سلام
مبارک باشه این عید بزرگ بر شما و دوستان خوبت
زحمت میکشید واین مطالب قشنگ ومفید رو برامون
تهیه و تدوین میکنی. دستت درد نکنه

سلام
ممنون
خواش می کنم.شما لطف دارین

لیلی سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 06:35 ب.ظ http://manamleili.blogfa.com

همه ی پستایی که نخونده بودمو با هم خوندم. چقدر وبلاگ تو پر از اطلاعاته. انگار آدم درس می خونه. خیلی خوبه. الکی وقت تلف کنی نیست. مرسی که انقدر زحمت می کشی و وقت می ذاری برای ما. خوش به حال همسرت خیلی درسش باحاله که هی موزه می ره
این روز ها تو ایران با این وضع خراب اقتصادی و ... من همش یاد شمام که چه خوب شد ه اینجا نیستین و رفتین و این روزا رو نمی بینین. کاش بمونین و بر نگردین. حتما خبر داری چه خبره اینجا.

واااااااااای چقدر فعالی تو خانومی، همه رو با هم خوندی.
من دوست دارم که دیده ها و شنیده هام رو با دوستانم به اشتراک بذارم. دوست دارم اینجا دریچه ای باشه به نگرش ها وبرداشت های من از زندگی در غرب.
البته ایشون قسمتی از کارشون تو موزه هست و بیشتر داره کتاب می خونه.
من هر روز اخبار ایران رو پیگیری می کنم و امیدوارم که هر چه زودتر آرامش و شادی به کشورمون برگرده.
ما هم قراره برگردیم، اینجا موندنی نیستیم.

ساراسارا(جاده زندگی ما از ایران تا.. سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:45 ب.ظ http://jadeyezendegima.blogfa.com/

لیلی تو چه خوبی این همه چیزای قشنگ رو باماها اشتراک میذاری

خواهش می کنم.شما لطف داری خانوم مهربون

زهرا چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 02:27 ق.ظ http://az-be.persianblog.ir

سلام لیلی بانوی مهربان اومدم که بابت تبریک عید میلاد پیامبر ازت تشکر کنم و متقابلا تبریک بگم بهت. اگر اجازه بدی تو یه فرصت مناسب مثل آخر هفته پست هات رو می خونم و می بینم. این کامنت صرفا برای تشکر از لطفت بود

خواهش می کنم

سپینود چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:44 ق.ظ http://ushti.blogfa.com

عزیزم عید شما هم مبارک .
وای خدای من به نظر می‌رسه اونجا باید خیلی سرد باشه . مراقب خودت باش .
خیلی ممنون که گردش‌ها و دیدینی هاتو با ما به اشتراک می‌ذاری .

ممنون
هوای زمستانی است خانوم، سرمای استخوان سوز
خواهش می کنم

بسامه چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 01:49 ب.ظ

منم هر سری میام کامنتهایی رو می بینم که نوشتی بله ما المان زندگی می کنیم دلم هینجوررررررررررری قیلی ویلی میره...
ای خدا...
ایا میشه یه روزی هم من سرمو بالا بگیرم و بگم بله من المان زندگی می کنم؟؟؟
باز دلم قیلی ویلی رفت

راستی لیلی جون یکی از استادهای من گفت المان اصلا کار پیدا نمیشه در حالی که یکی از فامیلهای ما که اونجا درس خونده ولی الان سوئد زندگی می کنه گفت امکان نداره.. المان همیشه کار هست... مخصوصا برای تحصیلکرده ها...اصلا تو کل اروپا همیشه کار هست.. می گفت اونجا برای مشاغل پست کار ممکنه پیدا نشه (مشاغل پست هم می دونی یعنی چی دیگه.. ) می گفت این اطلاعاتی که تو تی وی ما می دن اشتباهه
می خوام ازت بپرسم واقعا اونجا اینجوریه؟؟ یا نه حرف فامیل ما درسته؟

وااااااااااااای من نمی دونستم این جمله من اینقدر تاثیرات عمیق بر دل و جان شما دارد.
امیدوارم به آرزوهات برسی
درباره این سوال اجازه بده من تحقیق کنم، چون اطلاعات کمی دارم. من فقط می بینم که توی تبلیغات تلویزیونی خیلی تبلیغ سایت کاریابی می کنه.
شاید این سایت بتونه کمکت کنه
http://www.underskyofsweden.blogsky.com/1391/11/07/post-143/

احسان چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 03:13 ب.ظ http://sobh14.blogfa.com

سلام
عید میلاد بر شما مبارک
بازهم ممنون از اطلاعاتی که در اختیار مخاطبین قرار می دهید
و صد آه و افسوس که میراث تاریخی ایران کهن در موزه های اجنبی به نمایش در می آید
امیدوارم روزی فرا رسد که میراث کهن به غارت رفته این سرزمین به آغوش مام میهن بازگردد

سلام.
ممنون
خواهش می کنم.
نمی دونم بالاخره اون روزی خواهد رسید که ما ارزش گنجینه گذشتگانمون رو بدانیم و برای نگهداری و شناسایی و معرفی اون برنامه ریزی کنیم

فاطیما پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:32 ق.ظ http://3tayesh.blogfa.com

چه خوبه که اجازه میدن از همه چیز عکس بگیری!

البته موزه که برای نمایش اشیاء است و اجازه عکس گرفتن هم داره ولی گنجینه های داخل مخزن رو اجازه انتشار عکس های گرفته شده را ندادند.
خب همه عکس ها رو که علنی نمی گیرم

نرگس پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:31 ق.ظ

مرسییییییییییی آبجی جونم! من اصلا از کودکی عاشق این مهربونی تو بودم. اینکه همه رو دوست داری و اینقدر به همه مهربونی! ممنون که اینقد وقت میذاری که عکسهای قشنگ رو به ما هم نشون بدی!
برگه هم خیلی قشنگ بوووود!

عزیزم، خواهر مهربون من
من هم از بچگی چشم های مظلومت رو دوست داشتم
خواهش می کنم
کدوم برگه الان منظورته؟

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:28 ب.ظ

چه زیباست وقتی تولدی با میلاد مردان آسمانی همزمان افتد.
زین سبب شعری بر ذهن ما جاری شود:


بسی رنج بردیم در سال سی
عجب دختری گلبنی در گلستان پارسی نشاندیم و هر زمان زان گلمان

عطر گل داریم و قوت دلمان
هر که را باشد در او هم دل و هم دین
بر این گلبن ما همی گوید آفرین

ناشناس پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:33 ب.ظ

چه زیباست وقتی تولدی با میلاد مردان آسمانی همزمان افتد.
زین سبب شعری بر ذهن ما جاری شود:


بسی رنج بردیم در سال سی
عجب دختری گلبنی در گلستان پارسی

نشاندیم و هر زمان زان گلمان

عطر گل داریم و قوت دلمان

هر که را باشد در او هم دل و هم دین
بر این گلبن ما همی گوید آفرین

ممنون

بسامه پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:04 ب.ظ

اوه اوه اوه...
چه بده بستون دل و قلوه ای هست اینجا
خواهر ما هم بازی

مرسی عزیزم... به سایت یه نگاهی انداختم و دانشگاهمم رو هم جستجو کردم... تو ده صفحه اول که هیچ نشانی از المان نبود...
نکنه مدرک منو قبول نکنه

خب خانواده ام می دونن که چند روز پیش مناسبتی بوده که من بسیار شاد شده ام.
اسم شهر و کشور رو درست انتخاب کردی دیگه؟
من برای شهر خودمون(تو ایران منظورمه) می زنم اسم تمام دانشگاه های فسقلش هم میاد. یعنی اسم همه تو لیستش هست
نمی دونم ماجراش چیه؟
می خوای اسم دانشگاه و شهرت رو خصوصی برام بذار که من هم ببینم

مضراب پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:16 ب.ظ

کاشون که خبری از شیرینی و شربت و این چیزا نبود زیاد.. مردم به قول یه دوست، یه جورایی ماتم زده و بی حس و حالن.. گرونی لب عید نوروز بدجوری داره مردم رو مچل می کنه عزیز :)
خیلی ها روحیه هاشون رو باختن و ترس برشون داشته به خاطر حرف و حدیث های اجرایی شدن مرحله بعدی یارانه ها.. فکر کن اگه اجرایی بشه یه باک بنزین می شه سیصد هزار تومن که حقوق یه ماه کارکرد یه کارگر کارخونه است!!!

حیف شد

البته اگر کارخونه ای باشه که کارگر بره توش کار کنه

مضراب پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:19 ب.ظ

قدر این روزایی که تند تند عکس آپلود می کنی می ذاری تو وبلاگت بدون..
فک کن.. اگه برگردی ایران با کلی زور زدن می تونی یه عکس آپلود کنی و بذاری تو پست وبلاگت بس که سرعت پایینه و اینترنت قطع و وصل می شه این روزا :))

خب نمی دونم اگر بیام ایران عکس چی رو باید بذارم تو وبلاگم؟
چقدر غم انگیز

فاطمه جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:31 ب.ظ http://2t7p.mihanblog.com/

به نظرم خیلی به رشته معماری و احتمالا دیزاین علاقه داری !! توی عکس محراب به خطر سرنوشت کتیبه عصبانی شدی ؟
از عکس اول (هنر اروپا)خوشم آمد یاد اصفهان و اون بازاری که اینها رو میفروشه افتادم

من به طراحی داخلی و چیدمان علاقه دارم. اصلا دوست دارم شغلی داشته باشم که بتونم برم تو خونه های مردم و سلیقه ی آنها در چیدمان منزلشون رو ببینم(شاید در آینده دزد شدم!!-چون شغل دیگه ای به ذهنم نمیرسه فعلا)
در مورد اون کتیبه من به این جنبه قضیه نگاه کردم که با خرید محراب، کتیبه دیگه ارزش و جایگاهش رو از دست داده و احتمالا تا حالا دیگه خراب شده
پس هنر اروپای قدیم هم در ایران مشتری داره؟

نیلوفر آبی سه‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:04 ق.ظ http://cuteparadise.mihanblog.com

سلام لیلی خانم
اجازه می دین لینکتون کنم؟؟!!

سلام نیلوفر خانوم
اختیار دارین، بله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد