زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

من هوای برفی را دوست دارم

مطالبی که از مباحث کتاب آلمان شناسی و یا کلاسم می گذارم ممکن است با دیدگاه های شما همسو نباشد، در گذاشتن نظرات لطفا به مسائلی که ممکنه وبلاگ من رو مسدود کنه هم فکر کنید!

تاریخ مهاجرت ها به آلمان:(از کتاب آلمان شناسی)

  1. در قرون 17 و 18 میلادی عده ای از فرانسویان به دلایل مذهبی به آلمان گریختند.
  2. در قرن 19 عده ای زیادی از لهستان برای کار در کارخانه های آلمان به این کشور نقل مکان کردند.
  3. بعد از جنگ جهانی دوم بیش از 10 میلیون آلمانی که از کشورهای چک و لهستان و مجارستان و رومانی و یوگسلاوی اخراج شدند به آلمان برگشتند.
  4. بین سال های 1955 تا 1973(بعد از جنگ جهانی ) اقتصاد آلمان رشد چشمگیری یافت. به همین علت کارگران مهمان برای کار به این سرزمین دعوت شدند. بیشتر این کارگران از ایتالیا بودند. و گروه بزرگی از کارگرانی که از آن سوی دریای مدیترانه به آلمان آمده بودند از ترکیه بودند.
  5. در سال 1980 کارگران قراردادی از ویتنام و موزامبیک و آنگولا به آلمان شرقی (جمهوری دمکراتیک آلمان-قسمتی از آلمان که بعد از جنگ در دست کمونیست های شوروری قرار داشت) رفتند.
  6. در سال های بین 1980 تا 1990 پناهندگانی از کشورهای مختلف به آلمان آمدند که به آنها پناهجویان سیاسی یا Politisches Asyl می گویند.
  7. از سال 1990 تا 2000 بیش از 12 میلیون مهاجر آلمانی که بیشتر در شوروی ساکن بودند به آلمان بازگشتند.
  8. از سال 1990 به بعد آلمان سهمیه پناهندگی برای بقیه کشورها در نظر گرفته است و افراد مختلفی از سراسر دنیا برای گرفتن این سهمیه به آلمان سفر می کنند و بیشتر آنان یهودیان معتقد از اوکراین و یا روسیه هستند.
بعد از همه این توضیحات در کلاس آلمان شناسی یکی از دختران فرانسوی پرسید مهاجرت به دلایل سیاسی(همون پناهندگی سیاسی) یعنی چه؟ معلم هم صاف منو نگاه کرد و گفت لیلی تو می تونی توضیح بدی؟ من منظورش را از انتخاب من برای این سوال فهمیدم ولی گفتم نمی دانم. و معلم توضیح داد که بعضی از کشورها حکومتی دیکتارمآبانه دارند و کسانی که در مقابل دیکتاتور می ایستند و انتقاد می کنند در معرض زندان و آزار و اذیت در کشور خودشان قرار می گیرند به همین علت از کشور خود می گریزند. مثل کمونیست های شوروی و بعضی حکومت های آفریقا. سپس توضیح داد که پناهندگی مذهبی هم داریم به این معنی که کسی در داخل کشورش برای اعمال مذهبی خود آزادی ندارد. مثلا طالبان در افغانستان اجازه فعالیت به غیر از هم فکران خود نمی دهند و یا در عربستان سعودی کلیسا به طور رسمی وجود ندارد.
درباره مذاهب در آلمان هم قبلا نوشته ام ولی در کتاب آلمان شناسی دقیق تر مشخص کرده.جمعیت کل آلمان 82 میلیون نفر می باشد که از این جمعیت:
26.7 میلیون نفر عضو کلیسای کاتولیک روم
26.3 میلیون نفر عضو کلیسای پروتستان
3.2 میلیون نفر مسلمان
950،0000  نفر ارتدوکس و کلیسای شرقی
608،000 نفر عضو کلیسای پروتستات آزاد و گروه های وابسته به آنها
388،000 نفر عضو کلیسای وابسته به پاپ
164،000 نفر گروه خاصی از یهودیانZeugen Jehvas
155،000 نفر بودایی
100،000 نفر یهودیان مهاجر
95،000 نفر هندو
می باشند.
و سپس معلم گفت که ساختار حکومت آلمان دموکراتیک و سکولار هست. به این معنی که نظام انتخاباتی دارند و دین از سیاست جداست. گفت مثل کشورهای اسلامی نیستیم که دین در نحوه حکومت نقش دارد.
معلم پرسیدچه کسی می داند نام کتاب مقدس مسلمانان چیست؟ فقط دختر مقدونیه ای می دونست و سپس معلم گفت که بین مسلمان و اسلام گرایان تندرو تفاوت وجود دارد. مثلا لیلی یک مسلمان است اما بنیادگرا نیست. بنیادگراها را طالبان و گروه های تندرو معرفی کرد.
خب بحث های دیگه ای هم شد که من دیگه نقل نمی کنم.

خودم دیدمش!

آب نمای دیواری دانشگاه
دیروز که داشتم توی برف های سفید درشتی که از آسمان بسان نقل بر سرم می ریختند قدم می زدم یک خانم مسن خوش پوشی همان طور که از کنار من رد می شد گفت هوا اصلا خوب نیست. ولی من لبخند روی صورتم را بازتر کردم و گفتم هوا خیلی خوبه اون گفت نه. ببین همه لباس هات از برف سفید شده. من گفتم اصلا همین برفش رو من دوست دارم. اون گفت من تابستان و آفتاب رو دوست دارم. بهش گفتم وطن من آفتاب زیادی داره. اون گفت آلمان همش برف و باد و سرما و یخ زدگی داره اصلا خوب نیست.با لبخند از هم جدا شدیم. اون خانوم به این سن و سال و هیکل، یک پالتوی بلند و دستکش چرم نمی پوشه و یک کلاه گرم سرش نمیزاره چون می خواد شیک و خوش پوش باشد
عکس های فروشگاه نزدیک خونه مون قبل از کریسمس:

تزئینات کریسمس

کریسمس

فندق شکن

بابانوئل ها و گوزن های شمالی

خرت و پرت های کریسمسی!

درخت پر زرق و برق

از بالا

واحد پول یورو

واحد پول اروپا یورو هست. سکه ها از یک سنتی شروع میشه و بعد 2 و 5و 10 و 20 و 50 سنتی هم هست.اسکناس ها 5 و 10 و 20 و 100 و 200 و500 یورویی هست. هر یورو 100 سنت هست و در خرید و فروش به سنت هم نیاز هست. تقریبا کمتر جنسی اینجا قیمت رند داره. یعنی اکثرا قیمت هاشون به سنت و یورو با هم هست. شگرد تبلیغاتی شون هم 99 سنت هست. مثلا قیمت تلویزیون 599.99 هست. و دقیقا همه مغازه ها 1 سنت رو بهت برمیگردونن و اگر بگی ولش کن، مهم نیست تعجب می کنند
اتحادیه اروپا شامل 28 کشور قاره اروپاست که مرزهای جغرافیایی را برداشته و واحد پول مشترک دارند. یعنی واحد یورو در اکثر این کشورها معتبر هست و همین طور ویزای شنگن. بعضی کشورهای عضو اتحادیه اروپا واحد پول مخصوص به خود را دارند ولی یورو را نیز در خرید و فورش می پذیرند، مثل کشور چک.
اسکناس ها در تمام کشورهای عضو اتحادیه یکسان است ولی طرح پشت سکه ها بنابر سلیقه هر کشور متفاوت است.

طرح پشت اسکناس های یورو عکس یک پل هست. پل سمبل ارتباط و متصل بودن کشورهای عضو هست.
 تصویر پل
عکس روی اسکناس ها هر کدوم بیانگر معماری و سبک هنری یک دوره اروپاست. و البته همه ی عکس های روی اسکناس ها یا پنجره یا در هست. پنجره سمبل نگاه به آینده و افق روشن پیش رو.
مثلا عکس اسکناس 5 یورویی پنجره ای به سبک معماری رومی وار مربوط به اوایل قرن نوزده اروپاست. 10 یورویی رومانسک، 20 یورویی گوتیک، 50 یورویی رنسانس سال 1400 میلادی، 100 یورویی معماری باروک و 200 یورویی حدود سال 1900 میلادی و 500 یورویی معماری مدرن اروپاست.

طرح روی سکه ها نیز همه یکسان است ولی طرح پشت سکه ها بسته به سلیقه هر کشور متفاوت است. در تصویر زیر طرح پشت سکه 2 یورویی کشورهای مختلف اروپایی با نام آن آمده است.



اینها اطلاعات کلاس آلمان شناسی آقای همسر هست.
و اما از اوضاع و احوال خودمان. دیشب شام رفتیم خونه شقایق، چون شوهر شقایق رفته ایران.اون با یک گروه باستان شناس آلمانی که با میراث فرهنگی ایران قرارداد همکاری دارند به ایران رفته و فعلا شقایق تنهاست. برای رفتن این گروه به ایران دردسرهای زیادی داشتند. چون وسایل و تجهیزاتی که با خودشان به ایران می بردند در لیست وسایل ممنوعه از طرف اتحادیه اروپا برای ورود به ایران بود و باید کلی فرم پر می کردند که برای کار پژوهشی می خواهند استفاده کنند و نیت بدی ندارند، از اون طرف هم این تجهیزات در لیست وسایل جاسوسی!! در ایران طبقه بندی شده و باید سند و فرم و ... در ایران پر کنند که این دستگاه ها در ایران نمی فروشند و بعد از پایان عملیات پژوهشی آنها را از ایران خارج خواهند کرد.
شام هم طبق قرار قبلی نیمرو و سوسیس بود. خوبی جمع های دوستانه اینه که خیلی دردسر و آشپزی نداره، یعنی غذاش مهم نیست، دور هم بودن و صحبت کردن با همدیگه الویت اول هست.
شقایق برای ما از ثبت ازدواجشان در آلمان صحبت کرد. شقایق با همسرش در آلمان آشنا شده اند و همین جا ازدواج کرده اند. می گفت برای ثبت ازدواج در سفارت ایران غیر از فرم ها و مدارک مربوطه و گروه خون و ... برگه آزمایش عدم اعتیاد هم باید ارائه می کردند وقتی برگه را به آزمایشگاه های آلمان ارائه دادند که آزمایش مربوطه را بگیرد و نامه را به آنها بدهد، مسئول آزمایشگاه گفته توی این فرم نوشته اعتیاد منظورش چه نوع اعتیادی هست؟ ما انواع زیادی از اعتیاد داریم کدوم نوع را منظورش هست
شقایق می گفت برای دوستان آلمانی ام از آزمایش خون(تالاسمی و احیانا ژنتیک) که برای ثبت ازدواج در ایران الزامی است تعریف می کردم تعجب کرده بودند که اگر دو نفر آزمایش خونشون به هم نخورد یعنی نمی توانند ازدواج کنند؟ پس تکلیف اون چند سالی که با هم بدون ازدواج زندگی کردند چی میشه؟ و شقایق بهشون گفته در ایران معمول نیست که 5 سال با هم زندگی کنند و بعد ازدواج کنند. شقایق می گفت در اینجا بچه های عقب مانده ذهنی بسیار زیاد است به علت مصرف سیگار و الکل مادران. البته این بچه ها معمولا در پرورشگاه ها بزرگ می شوند و کمتر خانواده ای این بچه ها رو توی خونه نگه می داره