زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

خاطرات کیارش در ایران

خب بعد از مدت ها امروز فرصت شد تا من چند تا از خاطرات کیارش رو از سفر به ایران تعریف کنم.

قبلا گفته بودم که کیارش برای یک سفر تحقیقاتی بر روی چند تا از آثار باستانی ایران به دعوت سازمان مربوطه از ایران دو هفته ای در ایران بودند. این آثاری که در مورد اونها تحقیق می کردند در دو تا از روستاهای دورافتاده ایران بوده، و مسلما در اون روستاها هتل و یا امکانات اسکان و پذیرایی نبوده. از طرف ایران به آنها دو هتل کوچک در شهرهای نزدیک محل تحقیقشون تخصیص داده بودند. سه نفر از کارشناسان ایرانی هم در کنار آنها کار می کردند. این دستگاهی که آنها با خودشان آورده بودند در لیست دستگاه های ممنوعه در کشور مبدا و مقصد بوده و کلی برای ورود آن دستگاه ها به ایران دردسر داشتند. خود کیارش به سازمان ایرانی میگه حالا که ما این دستگاه ها رو به سختی آوردیم شما یک نفر رو بفرستین تا ما که کار می کنیم در کنار ما یاد بگیره که اگر چند سال دیگه خواستین وارد کنین یکی باشه که بلد باشه باهاشون کار کنه. اما دریغ از یک نفر فداکار که حاضر باشه بره و مجانی کار یاد بگیره.

از نکات منفی مثل اسکان در یک هتلی در یک پمپ بنزین که شب تا صبح اتوبوس های مختلف در آن اتراق می کردند و صدای بوق و همهمه مسافران و یا سرد بودن روستاهایی که در آن از صبح تا شب کار می کردند، بدون هیچ وسیله پذیرایی و یا اتاقی برای استراحت و یا جملاتی که ساکنین اون روستا می گفتند که مثلا این ساختمون خرابه به چه درد می خوره که اینقدر شماها بهش ور می رید.(یکی از افراد اون منطقه بهشون گفته ما طرحی داریم که این ساختمون مخروبه و قدیمی رو خراب کنیم و یک ساختمون شیک و مدرن به جای آن بسازیم) و یا جلسه ی مشترک با کارشناسان سازمان مربوطه که کل جلسه با صدای زنگ موبایل و تاثیر وزوز آن روی صدای میکروفون به طوری که پرفسور مجبور میشه میکروفونش رو خاموش کنه تا بتوه حرف بقیه رو بشنوه بگذریم اتفاق های خنده داری هم براشون رخ داده.

یکی از کسانی که از طرف سازمان مربوطه در ایران باهاشون کار می کرده وقتی می رسوندشون به هتل بهشون میگه چیزی نیاز ندارید؟ اونها میگه نه ما همه چیز داریم. دوباره چشمک می زنه و می پرسه:چیز خاصی !!نیاز ندارین؟ کیارش سریع منظورش رو می فهمه و میگه نه. ولی پرفسور آلمانی متوجه نمیشه منظور طرف چیه. تا این که خود این آفاهه پرفسور رو خطاب قرار می ده و با صدای بلند میگه چیز خاص!! (می دونید که،بعضی ها فکر می کنند اگر زبان انگلیسی بلد نیستند با همون جملات فارسی با صدای بلند با خارجی حرف بزنند می فهمه) خلاصه کیارش مجبور میشه برای آفای پرفسور منظور اون طرف رو توضیح بده. پرفسور با تعجب میگه من برای یک سفر کاری اومدم و به تنها چیزی که فکر نمی کنم همینه. حالا من برای شما توضیح میدم تا شما هم علت تعجب این مهمان غیرایرانی مان را بفهمید.منظور ایشون مشروبات غیرمجاز بوده!! به قول کیارش می خواسته کمی مایع زرد رنگ دست ساز رو توی بطری نوشابه یا گالن های روغن بریزه و توی نایلون مشکی بذاره و برای ما بیاره. نمیدونه که مردم این مملکت کالایی رو استفاده می کنند که صد تا تائیدیه و مهر اطمینان داشته باشد و تمام جزئیات محتواتش روی آن حک شده باشد.

یک خاطره بامزه شون هم مربوط به سفر با مترو بوده. خانومی که همراهشون بوده در قسمت بانوان سوار میشه و وقتی میاد توی هتل برای بقیه تعریف میکنه که در یک بازار متحرک حضور داشته.(البته من به شخصه خوشم میاد از دستفروشان مترو) یک روز هم که کیارش با همراهانش در مترو سوار بودند یکی از حاضران در اون شلوغی داد می زنه برای سلامتی امام زمان(عج) صلوات! حالا چقدر جمعیت مسافران همراهی می کنند من خبر ندارم ولی همین که همه با صدای بلند صلوات می فرستند مهمانان غیرایرانی ما تعجب می کنند که چه خبر شده؟ چون اینقدر فارسی بلد بودند که بفهمند کی چی گفت ولی علت و شرایطش رو درک نمی کردند. حالا ادامه اش بامزه است که بعد از همراهی جمعیت یک نفر داد می زنه برای سلامتی آقای راننده صلوات! و بعد دیگه شروع میشه. چند نوجوان توی مترو از اسامی بازیگران و فوتبالیست ها و ... شروع می کنند و ...  تا رسیدن به مقصد که کیارش و همراهان پیاده می شوند به عمو پورنگ و خاله شادونه رسیده بودند حالا تصور کنید کیارش باید چه طوری این مقوله رو توضیح بده.

یک مورد دیگر هم مربوط به کار کردن در ساختمان قدیمی است که سه نفر همراه ایرانی می نشستند با موبایلشون اس ام اس بازی می کردند بدون این که برای بلند کردن یک دانه آجر کمک یا همراهی بکنند. فقط منتظر بودند که ساعات کار تموم بشه و برن ناهار. خود پرفسور تمام آجرها رو برای سراپاکردن دستگاه مخصوص از گوشه و کنار جمع می کنه بدون کمک کسی.

یکی از اتاق های بنای قدیمی که در آن کار می کردند بسته بوده، از سرایدار می خواهند کلید بیاورد و آن را باز کند. او می گوید که سالهاست کلید گم شده. کیارش و پرفسور به شهر می آیند و اره آهن بر می خرند تا قفل را باز کنند. در تمام مدتی که با پرفسور نوبتی اره را استفاده می کردند تا قفل زنگ زده قدیمی را بشکنند همراهان ایرانی با صدای نسبتا بلند به آنها فخش می دادند که بابا این اتاق مثل بقیه است همان نقشه را برای این یکی هم کپی کنید! و یک سری فخش های خارج از محدوده ای که کیارش می گفت من در دل دعا می کردم که پرفسور معنی آنها را ندادند

بقیه خاطراتش هم چون کمی تلخ است گفتنش غم انگیز خواهد بود.

این هم عکس های امروز.

اولی ویترین پنیرهای مختلف که با  غذاها و نوشیدنی های متفاوت سرو میشه دو نمونه تستر هم داشت که آقای همسر که تست کردند گفتند که شبیه کره بود.


این تصویر هم یک تابلو اعلانات در یک فروشگاه است که هر کس می تونه لیست خرید یا فروش وسایلی که داره رو توش بنویسه. مقلا یکی نوشته من یک کمد چوبی دارم و می خوام بفروشم. یا یکی نوشته من دوربین فلان مدل دارم که می خوام بفروشم...



این هم یک شاخه خشک با تزئینات بافتنی ریز

نظرات 18 + ارسال نظر
نرگس جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:12 ب.ظ

هیییییییی! روزگاااااااار!

روزگار غریبی است خواهر

نرگس جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:15 ب.ظ

چقدر همه آدم‌هایی که دیدند بی‌تربیت و بی‌ادب و تنبل بودند! کاش چهار تا آدم حسابی دورشون پیدا میشد حداقل!

آره بیچاره ها بدشانس بودن به پست آدم های نامناسب خوردند.

محبوبه 81 جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:58 ب.ظ

چه خاطرات اسف باری خیلی بهشون بد گذشته. چقدر اختلاف فرهنگی زیاده دلم گرفت اینکه داریم تو یه همچین جامعه بی فرهنگی زندگی میکنیم و حواسمون نیست که لحظه های عمرمون دارن سپری میشن
واقعاً راه حل چیه؟ راه حل این همه عقب ماندگی و بدبختی ؟؟

البته امیدوارم خاطره خوب هم داشته باشند. این استاد کار تحقیقاتی که داره در همه کشورهای اطراف ایران رفت و آمد می کنه و این جور برخوردها رو احتمالا جاهای دیگه هم دیده.
خودمون هم همین آدم ها رو در اطرافمون دیدیم و چون مخالفتی با این روش غلط رفتاریشون ندیدن این اخلاق های اشتباه در جامعه زیاد شده و
هر کس باید اصلاح را از خود و اطرافیانش شروع کنه

فردا جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 05:15 ب.ظ http://med84.blogfa.com

اول که کیارش کیه! کارش چیه؟ چی کاره س؟ اونجا چی کار می کنه؟ ایران اومده چی کار؟ چند سالشه؟ بچه کجاس؟ چندتا بچه هستن؟ بچه چندمه؟!!!!
دوم که وای وای! می خواسته آب شنگولی غیر استاندارد بده به پرفسور؟!! وای چه کار بدی!!
سوم که فک کن: سلامتی عمو پورنگ صلوات برفست!!!
چهارم که این دفه عکسا باز شدن و من مچکرم!!
پنجم که هیچی.
ششم سپاس.

وااااااای چقدر سوال
کیارش یکی از دوستان ما در اینجاست که داره درس می خونه و همزمان با یک گروه باستان شناسی آلمان در ایران همکاری می کنه.
به نظر من نفس کارشون و طرز فکری که راجع به خارجی ها داشته غلط بوده. فکر می کرده اگر یک روز مشروبات ال/کل/ی نخورند می میرند
خدا رو شکر که عکس ها باز شد.
خواهش می کنم

مشتاقی جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 08:32 ب.ظ

سلام
اینکه بدی و انحراف این ماجراهای تاسف بار ودردآور را درک میکنیم
وآرزوی اصلاح و تحول داریم جای خوشحالی است. یعنی هنوز از لحاظ عقلی و قلبی زنده ایم . باید تلاش کنیم واز خودمان شروع کنیم. انشاله مسئولین ودست اندرکاران هر قسمت نیز به وظایف خود آگاه و عامل شوند.

سلام
ما باید از خودمون شروع کنیم و منتظر دیگران نباشیم

لیلی شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:39 ق.ظ http://manamleili.blogfa.com

عالی بود لیلی خیلی با حاله این تقابل فرهنگ ها بدبخت این خارجیا. حالا کیارش کیه؟

نسل جدید ما بعضی وقتها کارهای عجیب غریبی می کنند
کیارش یکی از دوستان ما در اینجاست و دانشجوی دکتراست و با یک گروه باستان شناسی که در خاورمیانه و آسیای مرکزی کار می کنند همکاری می کند

زندگی زیبا ست شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:44 ق.ظ

لیلی جان من معتقدم هر بلایی هست این خودمونیم که سر خودمون آوردیم و
حالا باید این همه خفت و عقب ماندگی رو تحمل کنیم
چقدر این داستانت ناراحت کننده بود

به قول نرگسی هییییییییییییییی روزگااااااااااار
آره خواهر

خب این فرهنگ و رفتار مردم خود ماست. همین آدم هایی که دور و بر ما هستند. خودمون با بی تفاوتی این رفتارهای غلط رو تکثیر می کنیم. باید از خودمون و اطرافیانمان اصلاح رفتاری و فرهنگی رو شروع کنیم

ح.ع شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 01:44 ب.ظ

سلام فکر نکنم از خارجی ها خیری به ما برسد و یا تاکنون رسیده نباشد مثلا فتحعلی شاه که علیرغم هشدار قران که به غیر نباید ایکا کرد فرانسوی ها و انگلیسی ها در جنگ با روسیه نه ارتش برای ایران ایجاد کردند بلکه به ایرانی ها نارو زدند و باعث جدایی کشورهای حوزه قفقاز و کشتار مسلمانان دو طرف دریای خزر شدند و رضا شاه و محمد رضا شاه هم که خارجی ها را پرستش می کردند نیز باعث نابودی ایران شدند در متن از اسم روستا و نوع بنا و نام دستگاه نامی نبردید و این پرفسور معلوم نیست برای دزدیدن چه اثای به ایراتن آمده اند که کیارش نوکری آنها را می کند و چرا خود کیارش نمی خواهد کار دستگاه یاد بگیرد و در کتابچه به فارسی بنویسد تا بعد استفاده شود

سلام
دنیای امروز دنیای تعامل و ارتباط با دیگران است. پیشرفت تکنولوژی در گرو ارتباط دانشمندان سراسر دنیاست. یادگرفتن علم و به کار بردن آن امری سفارش شده در دین ماست. اگر گذشتگان ما با تکیه کامل به دیگران نقش مردم و نیروی خود را نادیده می گرفتند امروزیان باید از تجربه آنها استفاده کنند و با یادگیری و گسترش علم از هر جای دنیا و تشویق و بستر سازی فرهنگی در جامعه نقشی پررنگ در دنیای پیشرفته امروزی داشته باشند.
هدف من در این نوشتار بحث فرهنگی بود و فکر نمی کنم نام روستا و یا نوع دستگاه نقشی در این مبحث داشته باشد. سازمان میراث فرهنگی ایران قراردادهای مختلفی با کشورهای مختلف به ویژه آلمان برای کاوش و بررسی آثار باستانی میهن عزیزمان دارد.دستگاه های مرمت و کنکاش آثار باستانی به علت تحریم نمی تواند وارد کشور شود و ایران ناگزیر است از خدمان سایر کشورها استفاده کند. بعد از عملیات اسکن ساختمان ،تمام نقشه ها در اختیار میراث فرهنگی قرار می گیرد. گروه های باستان شناسی مختلقی در آلمان فعالیت می کنند که با تمامی کشورهای دنیا ارتباط دارند و کیارش راهنمای گروه ایران شناسی است.
در چند سال آینده ایران اگر بخواهد و بتواند این دستگاه ها را وارد کند کارشناسانی را برای آموزش آن به کشور آلمان خواهد فرستاد و چه خوب بود که از این فرصت آموزش عملی رایگان استفاده می کردند و چند نفر رو برای یادگیری می فرستادند

فاطیما شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 03:04 ب.ظ http://3tayesh.blogfa.com

چقدر من حرص میخورم از دست این آدم های بی فرهنگ که تصویر مملکت رو تو چشم غریبه ها خراب میکنن .....ولی در مجموع خیلی بامزه بود،یکی اون صلواتهای تو مترو و یکی هم اون طرف که انگلیسی بلد نبوده بلند حرف میزده

حرص نخور خانومی برای قلبت خوب نیست به جای غصه خوردن و حرص خوردن باید تلاش کنیم رفتارهای نادرست رو در خود و اطرافیانمان اصلاح کنیم.
فکر کنم توی مترو یک فیلم سینمایی کامل دیدند

نرجس شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 03:28 ب.ظ

سلام ..من خودم جایی از ایران زندگی میکنم که اثار باستانی خیلی خیلی زیادی داره ..مردم وقتی میگن که(این ساختمون خرابه به چه درد می خوره که اینقدر شماها بهش ور می رید.)
خب باید در نظر گرفت واقعا این منطق باستان شناسی واجسامی که پیدا میکنن چه سودی برای ساکنین محل داره..زمانی اثار هنری برای ساکنین محلش لذت بخشه که از نظر امکانات اون ساکنین هیچ چیز کم نداشته باشن...در این صورت خرج کردن برای این جور مسائل رو الکی میدونن ...اگر هم بخوان از این جور اثار موزه ای بزنن باز هم توی اون شهر نمیزنن ...پس من حق میدم به مردمی که مثلا بیمارستان نداشته باشن وترجیح میدن به جای یه ساختمان قدیمی حالا هر چقدر هم قدمت داشته باشه یه بیمارستان داشته باشن.ولی واقع در بعضی موارد مسولین خیلی کوتاهی میکنن..
برای اون دستگاه ها هم من مطمئنم کسایی هستن که دوست داشتن کار با این دستگاه رو یاد بگیرن ولی مسئول مربوطه اطلاع رسانی نکرده ....

سلام
آثار باستانی ایران گنجینه ای مربوط به کل کشور عزیزمون هست و برای نسل آینده و فرهنگ ماندگار ایران باید از آنها حراست و نگهداری شود. وظیفه مسئولان شهری و کشوری است که در گسترش فرهنگ احترام گذاشتن به گذشته پرافتخارمون و همچنین آبادانی و رفاه مردم صبورمون تلاش کنند.
ساختن بیمارستان یا مدرسه و یا امکانات رفاهی هر منطقه تضادی با آثار باستانی هر منطقه نداره و اگر مثلا یک بنای باستانی خراب بشه که یک بیمارستان ساخته بشه از فهم نادرست به حفظ آثار گذشتگانمان است
من هم فکر می کنم از اهمال مسئولین است که افراد مستعد و علاقمند رو برای آموزش پیدا نکردند و یا اصلا به این فرصت استثنایی بی توجه بودند

خانم و آقای پیشی یکشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:09 ب.ظ http://pishia.blogfa.com

سلام
خب همین رفتارای غیرحرفه ای رو توی هر زمینه ای انجام میدیدم که همه جوره بهمون میگن جهان سوم...
ساعت کار مفید که توی ایران واقعا؛ پایینه...ولی اون مهندسا دیگه نوبر بودن...
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن...

سلام
از ماست که بر ماست. باید خودمون تلاش کنیم که رفتارمون اصلاح کنیم تا جامعه مون اصلاح بشه.
الهی آمین

یه با انصاف نمثل کیارش یکشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:56 ب.ظ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13911203000696

از سرتاسر خاطرات فوق بوی انسانهای تازه به دوران رسیده که فکر می کنند تمام ملت ایران احمق تشریف دارند و خودشان و همچنین ملت متجدد اروپایی خیلی می فهمند بچشم می خورد دقیقا مشابه نگهبان ایرانی سفارت خانه های خارجی در تهران که خودشون رو خیلی خارجی می دونند حتی کمی هم بیشتر از سفیر محترم
و اما مسائلی که مطرح شد بجز بزرگ نمایی مسائلی بسیار سطحی و مشکلاتی خیلی پیش پاافتاده ولی با بزرگ نمایی به کل جامعه و تعمیم به کل تمدن ایران، ژن ایرانی و فرهنگ اسلامی
بحث تفاوت فرهنگ ها که موضوعی پذیرفته و قابل قبول است ولی مثلا مهمان نوازی حتی به بهای تخلف از قانون می تواند امری اخلاقی و فداکارانه تلقی شود حال آنکه در فرهنگ اروپایی برای مهمان تره هم خورد نمی کنند خودم شاهد بودم
خود من بدلیل مسائل شغلی سفرهایی به اروپا داشته ام ولی هرگز صحنه حضور یک مرد مست در قطار ونیز را که علاوه بر استفر... در کف قطار، مرتب فریاد می زد و آرامش مسافرین قطار را بهم می ریخت را فراموش نمی کنم حال باید این موضوع را به کل مردم اروپا و .. تعمم داد (شما فقط این قضیه را با مترو تهران و قضیه صلوات که برای خود من هم عجیب است مقایسه کنید)
نمی خواهم وارد دیگر جزئیات شوم ولی بنظر من نباید در مقابل ارزشهای والای مردم ایران زمین، بی تعصب بود ولی از آن طرف نمی خواهم ارزشهای زیبایی که در اروپا و از جمله در آلمان وجود دارد مثل احترام به قانون، نظم، کمک به همنوع و وجدان کاری.. را بی ارزش یا کم ارزش بدانم ( زشتیهای مسلم فرهنگ غرب که حتی فیلسوفان و جامعه شناسان شان را نیز به فریاد آورده است را نیز مطرح نمی کنم چرا که جایگاه این مطلب، بسیار ارزشمندتر و پاک تر از این موضوعات است) ولی با این همه یقین دارم در هیچ جای دنیا، مردمی شریفتر، صمیمی تر، احساساتی تر و در یک کلام دوست داشتنی تر از مردم ایران وجود ندارد

در یک جمله خلاصه صحبت من این است:
خوبیهای بزرگ خود را ناچیز نبینیم

کیارش هم مثل هر ایرانی دیگه ای از رفتارهای نابخردانه برخی از هموطنانش ناراحت بود. همین طور که موضوع صلوات در مترو برای من و شما عجیب بوده برای کیارش هم تازگی داشته. هر ملتی در هر جای دنیا رفتارهای خوب و بد رو در کنار هم دارند. برشمردن رفتارهای ناصحیح و مباحثه برای اصلاح آن از توصیه های اسلامی است. هیچ کس منکر خوبی ها و مهربانی های مردم ایران نیست. همان طور که خوبی ها را می دانیم باید سعی در اصلاح بدی ها داشته باشیم.
مردم هر کشوری در قاره اروپا هم مانند ما اخلاق خوب و بد را با هم دارند. و ممکن است هر توریست یا بیننده ای یکی از رفتارهای خوب یا بد در ذهنش ماندگار شود. من تجربه هایی که از مهمان شدن در خانه دوستان آلمانی ام دیدم یا شنیدم همه از ارزش و احترام به مهمان در فرهنگ خودشان نشانه های بسیار دارد.
در یک جمله : خودمان را برترین و بهترین در دنیا ندانیم.

مضراب یکشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:57 ب.ظ

به خاطر پایین اومدن ارزش پول ایران این روزا خارجی های بیشتری سر می زنن به ایران برای گردشگری و بازدید از آثار تاریخی..
آثار تاریخی ایران هم سرنوشتشون مثل مردم ایران نامعلومه..
مدیونی اگه فک کنی یه تاکسی به من عوض پول خرد اشتباهی یه دونه 2 یورویی داده بعد من موندم باهاش باس چیکار کنم؟! خارجی ها سوار تاکسیه شدن و نداشتن کرایه رو پول ایرانی خرد بدن و دو یورویی دادن به یارو طرف هم عوض پنجاه تومنی داده به من!!! مملکته داریم؟

چه خوب که حداقل توریست ها میان. چه خوب اگر پول یوروت رو کارش نداری بده به من

سپینود دوشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 08:07 ق.ظ

من کلا خرید از دست فروش‌ها رو دوست دارم . گناه دارن .
در ضمن خیلی خوب بود . مخصوصا اون قسمت صلوات تو مترو .

من هم خرید از دستفروش ها رو دوست دارم مخصوصا توی مترو

بانو چهارشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:05 ق.ظ http://banouu.blogfa.com

آبرومونو بردن ها.. نکردن آبرو داری کنن. متاسفم واقعا

بیچاره ها خواستند مهمان نوازی کنند نمی دانستند مهمانشان چه جور آدمی است.

مریم یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:16 ق.ظ

میگم من حاضرم برم کار با اون دستگاهه رو یاد بگیرم ها! منو معرفی کن!

این دفعه که اومدن تو به عنوان داوطلب خودت رو معرفی کن به سازمان مربوطه

شادی فرداها سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 02:33 ب.ظ

عزیزم این از بی کفایتی سازمان مربوطه ست که پرسنلش رو مامور و موظف نمیکنه برای منافع درازمدت برن و با گروه تحقیقاتی همکاری کنن
مسلمه که هیشکی در راه خدا و بدون منافع شخصی نمیاد بره چندین روز توی منطقه روستایی کار با دستگاهی رو یاد بگیره که ممکنه هیشکی توی این مملکت ارزشش رو ندونه
اگه توی آلمان این کار با سر وسامون انجام میشه به خاطر تدبیر مسیولین مربوطه ست ... یه کم واقع بین باشیم

خب من هم که همین رو گفتم.
چرا مسئولین ما دوراندیش نیستند. و البته گاهی کسی می تونه زرنگی کنه و خودش زودتر بره یاد بگیره تا بعدها به عنوان نیروی متخصص اون دستگاه از مزیت توانائیش بهره مند بشه، چون میراث فرهنگی ایران قصد خرید اون دستگاه رو داره

نیلوفر یکشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 01:03 ب.ظ

لیلی جان باز هم عکس ها باز نشد

بلی عکس های اولیه وبلاگ همه پریده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد