زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

شومینه

فکر می کنم خورشید خانوم منتظر بود تا من شال و کلاه و لباس های زمستانی را که جمع و جور و بسته بندی کردم اون وقت تشریف ببره. از اون روزی که لباس های گرم را جمع کردم هوا ابری و سرد و بارانی شده! ما هم اول به روی مبارکمان نیاوردیم ولی بعد دیدیم چاره نیست دوباره به سراغ ژاکت ها و لباس های گرم رفتیم. اون چند روزی که هوا گرم شده بود در حیاط کوچک آپارتمان بغلی دو مادر و فرزند فرش انداخته و نشسته بودند.گویا آنها از آینده آب و هوا خبر داشتند و از فرصت های کوچک کمال استفاده را می کردند.


حیاط آپارتمان بغلی

دو مادر و دو فرزند
در سمینار با یک دختر دورگه که پدرش ایرانی و مادرش آلمانی بود آشنا شدم. برایم جای تعجب داشت که کسی زبان پدری اش را به این خوبی صحبت کند او گفت که فارسی را در سفری که به ایران داشته یاد گرفته. می گفت یک بار در کودکی به همراه خانواده اش به ایران سفر کرده و بعدها پدرش دو سالی یکبار به تنهایی به ایران رفت و آمد می کرده(می گفت می دونی خودت که هزینه بلیط و سوغاتی چقدر زیاد می شه) می گفت که بعد از پایان دبیرستانش برای سفر باید بین آمریکا و استرالیا و ایران و بقیه گزینه ها یکی را انتخاب می کرده و با خودش گفته چه فرصتی بهتر از این که زبان فارسی یاد بگیرم. اما پدرش با انتخاب او مخالف بوده و نگران سفرش به ایران بوده. مدتی که در ایران در خانه اقوام پدری اش بوده بهش خوش گذشته فقط اوایل از سوالاتی و کنترل های کجا میری؟ کی میای؟ ناراحت می شده ولی بعد بهشون عادت کرده.
این خانوم احتمالا در دانشگاه ایران شناسی می خوند، در این سمینار هم با یک نفر دیگه مسئول پذیرایی از مهمانان بود. وقتی من استکانی را که توش چای خورده بودم در جای ظرف نشسته ها گذاشتم و یک استکان دیگر را که کمی آن طرف تر بود در آنجا گذاشتم دختر خودش رو رسوند و گفت نه شما دست نزنید ، ما برای اینکار پول می گیریم. آن قدر مصمم بود در کاری که به عهده اش گذاشته بودند و به خاطر آن پول می گرفت کسی مجانی کمک نکند.
موضوع بعدی افزایش جریمه های دوچرخه سواری است. چند روزه پلیس های سبزپوش را می بینیم که در خیابان جلوی دوچرخه سواران خلافکار را می گیرند و گاهی ترمز و چراغ عقب را چک می کنند و سپس یک برگه جریمه خوشگل بهشون هدیه می دن خلاف هایی مثل در خلاف جهت مسیر دوچرخه حرکت کردن، دوچرخه سواری در جاهایی که مخصوص پیاده هاست و .. مبالغش هم از 15 یورو شروع میشه.
این همسایه پائینی ما یک بارکش ماشین پر از چوب خرد شده برای شومیه اش آورده بود. فکر کنم خودش تنهایی همه را در جنگل جمع آوری کرده بود. در کشوری جنگلی که هزینه انرژی بسیار بالاست استفاده از چوب های جنگلی ایده صرفه جویانه ای است. بعد این آقای همسایه با صبر و حوصله با دستکش مخصوص این چوب ها را روی هم در کنار حیاط می چید.
قیمت شومینه در کاتالوگ های تبلیغاتی که من دیدم از 600،700 یورو شروع می شد.


پشت آلاچیق توی حیاط  محل ذخیره سازی چوبهاست


انبار چوب برای شومینه


بارکشی که به ماشین متصل می شود پر از چوب است و آقای همسایه دارد چوب ها را به داخل خانه منتقل می کند

نظرات 17 + ارسال نظر
مریم جمعه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:30 ق.ظ

آخی جمع کردن چوب برای شومینه آدم رو یاد تو فیلما میندازه!
چه حیاط خوشملی دارین!

حیاط ما توی بهار که پر از درختان شکوفه دار میشه خیلی زیباست

بسامه جمعه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 04:36 ب.ظ

می گم لیلی با این اوصاف اگه بیایم المان زیاد با مشکل زبان مواجه نیستیم چون صدی نود اونا فارسی بلدن
می گم لیلی اونجا یواشکی عکس می گیری کسی بهت هیچی نمی گه؟؟

شما نگاه به شهر ما نکن چون رشته های شرق شناسی داره. البته شهرهای بزرگتر هم که جمعیت ایرانی ها زیاد است شانس خوبی داری.
خب من یواشکی عکس می گیرم کسی نبینه

erica جمعه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:43 ب.ظ http://determined.blogfa.com/

حتما کنفرانس خیلی جالبی بوده اینطور که از تعریفای شما بنظر میرسه
و چقدر جالب من هیچ وقت به گوشم نخورده بود که دوچرخه سواری هم جریمه داره
و فقط به یوال این آقایی که میره جنگل چوب میاره جریمه نداره؟ مثلا اینکه خب همه اینکارا کنن که کلی منبع چوب مصرف میشه بدون هزینه؟

البته کنفرانس دانشجویی بود.
من فکر می کنم برای آوردن چوب از جنگل هم باید قانون و مجوز داشته باشند. احتمالا از مناطق خاصی می توانند چوب جمع کنند و شاید پول هم می دهند برای کاشت درخت جدید

[ بدون نام ] جمعه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:01 ب.ظ http://www.mybabydream.blogfa.com

سلام . .گویا شما امروز را با سیاحت در منازل همسایه های المانی گذرانده ای؟اون بالا وایسادی از مردم عکس گرفتی

سلام
خب مردم در مکان عمومی به سر می بردن توی خونه هاشون که نبودن توی حیاط بودن

فهیان شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 07:51 ق.ظ

حالا دیدم

برای شما بتونین عکس ها رو ببینین من سایت آپلودشون رو عوض کردم
شما نگفتین که از داخل کشور مطالب رو می خوانید یا خارج از کشور؟

نرگس شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:23 ق.ظ

آخی! چقدر خاطرات قشنگی نوشته! همش پر از بوی قصه‌های خارجه بود! مادر و فرزند و استفاده از کمترین آفتاب، دوست دورگه و چوب‌های جنگلی برای شومینه! دوست داشتم همه رو!

عزیز دلم که این قدر با محبتی تو.

باران شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:21 ق.ظ http://bibiebaran7.blogfa.com

به نظر من هیچ چیزی لذت بخش تر ازین نیست که بعد از چند روز ابری بودن هوا، خورشید بیاد و بتونی بری زیر نور خورشید دراز بکشی...این دفعه هوا آفتابی شد این فرصت رو از دست نده

من هم چشمم به آسمان است تا روی آفتاب را ببینم. اگر دیدمش این دفعه قدرش رو دارم و زود می پرم تو بالکن تا از گرمای وجودش بهره مند بشم

مهربانو شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 03:12 ب.ظ http://www.mehrbaanoot.blogsky.com

جالب و هیجان انگیزن این دانستنی ها:) مرسی:)

ممنون
زندگی همه آدم ها پر از نکته های جالبند به شرطی که با دید خوب بهشون نگاه کنند

بلبل السلطنه و محبت الدوله شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:24 ب.ظ http://eshghe8saleh.blogfa.com/

انصافا هوای سرد از هوای گرم خیلی بهتره
جریمه برای دوچرخه تا حالا نشنیده بودم. فکر نمیکنم توی ایران وجود داشته باشه. خیلی خوبه که اونجا برای این وسیله نقلیه هم قوانین و به تبع جریمه وجود داره

در این زمینه کاملا موافقم. من معتقدم با سرما میشه با لباس پوشدن کنار اومد ولی گرما چاره ای نداره
اینجا برای جریمه کردن و پول گرفتن راه های زیادی دارند

محمد یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:26 ق.ظ

سلام
مگه اونجا گاز شهری ندارید؟

سلام
مناطق و شهرهای مختلف فرق می کنه
منطقه ما وسایل گرمایشی اش با برق کار می کنه

[ بدون نام ] یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:38 ق.ظ

این چیه؟

مشتاق یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:52 ق.ظ

سلام جوهره ی انسانی محدودیت جغرافیایی یا جنسیتی یا قومی

ندارد.عنوانهای کشور و یا زن ومرد یا .....مثل یک آدرس برای پیدا

کردن و شناختن انسانهاست .کسانی که در یک مرتبه انسانی

هستند در واقع در یک کشور زندگی میکنند و باهم خویش و

قوم هستند

سلام
چه خوب میشه آدم ها درگیر آدر ها نشوند و به مقصد برسند

سپینود یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:55 ق.ظ

یاد فیلمها افتادم . یاد کارتونهای قدیمی با اون هیزمها ....

هه هه
البته الان هم از شومیه استفاده میشه ولی برای ما همیشه شومینه و چوب کنار آن یادآور فیلم های قدیم اروپایی است

محسن اسلامی یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 05:45 ب.ظ

سلام علیکم محسن اسلامی هستم امروز دوست خوب و بابای مهربون و دوست داشتنی ات با من تماس گرفت تا با خانواده به گردش بریم ، گفتم با خانم و بچه ها صحبت می کنم .بعد سراغ شما و برادرتان را گرفتم گفتند اینجا بودند از اینکه شما اینجا بوده اید تعجب کردم نمی دونستم .گفتم چه خبر فرمودند به وبلاگ ایشان سر بزنید فرصتی شد برخی از خاطرات اخیر شما را مطالعه کردم استفاده کردم باز هم بنویسید.اگه "همایش تکاپو" را بزنید برخی خبرهای اتحادیه را آورده اگه به برو بچه های اتحادیه پیشنهاد علمی دارید می تونید اونجا نظر دهید . سلام به همسر خوبتان برسانید

سلام
احوال شما؟
چقدر خوشحال شدم که کامنت شما رو دیدم
خوش اومدین
باز هم از این طرفها بیاین
مدت کمی ایران بودیم و فرصت نشد که به همه اقوام و آشنایان سر بزنیم

مهتاب دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:35 ق.ظ

عزیزم شما هم از افتاب سریع استفاده کن .یادت باشه اونجا کمه.....

بلی این دو روز که آفتاب شده ما بیشتر توی تراس نشستیم

محمد دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:48 ق.ظ

راستی لیلی خانم همسایتون میدونه ازش عکس گرفتید؟

نمی دونم که متوجه شدن یا نه؟

Rِoj شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 07:28 ق.ظ http://rojna.blogfa.com

در آلمان هستید و غذای ایتالیایی؟ سلام . این جریان کاغذ در خانه ما هم هست ! نمیدونم المان هم مثل آمریکا هر روز یک خروار junk mail میارن دم خونه یا نه ولی اینجا اگه ا هفته همه کاغذ ها رو جمع کنی دیگه جایی برا خودت هم نمیمونه !!

سلام.
خب اسم این غذاها ایتالیایی هست وگرنه در اکثر کشورهای دنیا بسته به ذائقه ملت پخته میشه.
البته ما به در باکس پستی مون زدیم که بدون تبلیغات ولی معمولا توی خونه می ندازن که مدیر ساختمان همه را معدوم می نماید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد