زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

عروس اشتباهی!

الان مسابقه بایرن مونیخ و بوروسیا دورتموند در لیگ قهرمانان اروپاست و ملت همه پای تلویزیون هایشان میخکوب شده اند. با در نظر گرفتن این موضوع که ما در ایالت بایرن هستیم باید نتیجه این بازی برای مردم شهر مهم باشد. هر از گاهی صدای هیجان زده طبقه بالایی ها به گوش میرسد. در سایت ها نوشته اند که این مسابقه یکی از زیباترین بازی های چند سال اخیر در این لیگ است. خلاصه تا الان نتیجه 0-0 است و فعلا همه جا آرام است.


از اخبار شهر اگر جویا باشید دو هفته قبل مسابقه دوی ماراتن عمومی بود. ما شرکت نکردیم، برای تماشا هم نرفتیم و کلا هیچ خبری نداریم (نمی دونم کی برنده شده، کجا برگزار شده، جایزه اش چی بوده و ... لطفا سوال نفرمائید!!)فقط از روی اطلاعیه هایش که در سطح شهر بود از اصل ماجرا خبردار شدیم. چند روز قبلش هم یک جشن در میدان شهر برای اعضای تیم بسکتبال گرفته بودند.گویا تیم بسکتبال شهرمان در کشور اسم و رسمی دارد و به تازگی در مسابق ای جایی برنده شده بودند. این مراسم رو هم ما نرفتیم! چند روز قبل هم جشن Weinfest یا جشنواره مش/روب یا همان بهره برداری از مزارع انگور!! بود. البته من نمی دونم تو این سرما درخت های مو چه هنری از خودشون به خرج دادن، فکر نمی کنم تا حالا بیش از مرحله غوره تولیدی داشته باشند.شاید هم می خواهند محصولات سال قبل رو مصرف کنند تا بطری هایشان خالی شود و برای سال جدید و تولیدات جدید بطری و بشکه خالی داشته باشند یحتمل در این سرمای جاگیر شده با جشن های بهاری دل هایشان را گرم می کنند.این مراسم رو هم ما نرفتیم!


میز و نیمکت های جشن که در میدان شهر چیده بودند


امروز که برای کاری به شهرداری رفته بودم(کلا شهرداری همه کاره شهره و برای هر کاری باید اول رفت اونجا) دیدم که توی راهرویی که اتاق ثبت ازدواج است عده ای با لباس های شیکان ایستاده اند و یک میز پر از شیرینی و بطری های آب میوه چیده شده، یک عدد گارسون باکلاس هم پشت میز ایستاده بود. خلاصه تا من رفتم طبقه بالا و برگشتم عروس و داماد تشریف آورده بودند و مهمانان داشتند با ایشان عکس یادگاری می گرفتند و همین طور مشغول پذیرایی بودند.در مورد ظاهر عروس هم توضیح ندم که خودتون می دونید. یک پیراهن سبز معمولی با یک گیره سر که موهایش را از عقب جمع کرده بود. اگر توجه جمع به عکس گرفتن با او نبود عمرا من میان آن همه آدم تشخیصش می دادم. تا خواستم از شهرداری خارج شوم دیدم که جماعتی با لباس های نیمه شیک ،گل رز سرخ به دست در دو طرف پله ها به صف ایستاده اند. تا من در را گشودم فکر کردند عروس است و ابراز شادمانی کردند!!(البته در کسری از ثانیه با توجه به قیافه متعجب من-از روی حجابم نه ها- متوجه اشتباهشان شدند) من هم از همه برای این محبت غافلگیرانه شان تشکر نمودم بر روی پله ها هم گلبرگ های گل رز ریخته بودند که بنده به جای عروس خانوم آنها را لگدکوب نمودم. اینها مستقبلین عروس بعدی بودند که در اتاق ثبت ازدواج بود.


و اما ادامه عکس های فرانکفورت:

مرکز شهر فرانکفورت مثل اکثر شهر‌های اروپایی، خیابان‌های سنگ‌فرش شده‌ و بی‌ماشین است و مغازه‌های رنگارنگ. مرکز شهر قدیمی فرانکفورت رومربرگ نام دارد؛ در حاشیه‌ی رود ماین و دور ساختمان قدیمی شهرداری (رومر). ساختمان رومر با وجود این که هم قدیمی است و هم مورد علاقه‌ی توریست‌ها، هنوز دفتر کار شهردار فرانکفورت است.






اغلب گردشگران فرانکفورت، گشت و گذار در شهر را از ایستگاه هاپت واخه شروع می‌کنند. هاپت واخه در اصل ساختمانی قدیمی به سبک باروک است که زمانی ایستگاه پلیس بوده. از آن ایستگاه که راه بیفتید به سمت ایستگاه کونشتابلر واخه (البته از روی زمین)، از خیابان تسایل می‌گذرید که مرکز خرید اصلی شهر است. این خیابان‌های مرکزی، روح قدیمی شهرند و در مقابل برج‌ها، ساختمان‌های بانک‌ها و آسمان‌خراش‌های فرانکفورت، یک دنیای دیگر به حساب می‌آیند.


یک مجسمه شهری

کلیسای جامع شهر فرانکفورت عظیم ترین ساختمان شهر و نماد اتحاد ملی است که در قرن سیزدهم میلادی ساخته شده است. جدای از قدمت و معماری خاص و ویژگی منحصر به فرد آن، وجود بقایای بنایی به جا مانده از قرن ششم در محوطه بیرونی آن است. در اصل بنای کنونی سومین کلیسا و پنجمین بنایی است که در این محل ساخته شده است. ویژگی دیگر آن ناقوس 12 تنی موجود در کلیساست که پس از ناقوس کلیسای شهر کلن سنگین ترین ناقوس در آلمان به شمار می رود. می گویند که این کلیسا در زمان جنگ تخریب شده، یعنی در شب آخر جنگ که فردا اعلام پایان جنگ بوده این کلیسا توسط یک خلبان انگلیسی بمباران و تخریب شده و کسانی که به آن پناه برده بودند هم کشته شدند. پس از جنگ و در زمان بازسازی این کلیسا پسر همان خلبان انگلیسی ،صلیب بزرگ کلیسا را اهدا می کند و در مراسم بازگشایی کلیسا ملکه الیزابت هم شرکت می کند. البته این خبر خیلی موثق نیست.


کلیسای جامع


خرابه های باقی مانده از رم باستان در محوطه جلوی کلیسا

نظرات 20 + ارسال نظر
مضراب یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:28 ق.ظ

چقدر رنگ قهوه ای زیاده توی ساختمون هاشون

این ضربدرهای قهوه ای چوب های استفاده شده در بنای ساختمان است که قهوه ای رنگ کردند تا مثلا زیبا بشه و طبیعی باشه و احتمالا در بقیه نقاط ساختمان از محدوده این رنگ استفاده کردند تا به هم بیاد

باران یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:37 ق.ظ http://www.bibiebaran7.blogfa.com

شما که هیچ مراسمی رو شرکت نکردین که برو شرکت کن و بیا از راه دور برای ما تعریف کن تا ما حالشو ببریم
شما رو که به جای عروس اشتباه گرفتن، احیانا شاباش نریختن رو سرتون؟؟؟

مراسم هاشون خبر خاصی نیست. نوشیدنی می خرند، دور هم می نوشند و احیانا کنسرت پرسرو صدا دارند که باهاش همراهی می کنند و می خونند.البته احتمالا برای خودشون جذاب هست، شاید با دوستاشون دور هم بهشون خوش میگذره.
رو سر عروس هاشون گلبرگ یا برنج خام می ریزند از پول و سکه خبری نیست

نرگس یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:01 ب.ظ

آخی آخی! آبجی عروسم!

من دوباره عروس شدم

سپینود یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:03 ب.ظ http://ushti.blogfa.com

آخی چه قدر بامزه عروس اشتباهی ! من انقدر این عروس اروپائی‌ها رو دوست دارم . چقدر ساده‌ان . اونوقت اینجا خانومها می‌خوان یه مراسم حموم زایمون !!!!!!!!!!!! برن خودشونو می‌کشن ! کاش اینجا هم همین کارو بکنیم . من خیلی دستم کنده تو درست کردن مو و کلان ازم برنمی‌اد این کار . همیشه مشکل دارم . دخترخالم هفته پیش قیمت آرایش عروس رو گرفته بود از ۲ میلیون هست تا ۴ ! فک کن فقط برای چند ساعت !

عروسی شون رو برای خودشون می گیرند نه برای مردم!
اگر مثل من نمی تونی موهات رو درست کنی چند تا کلیپس مودار و حالت دار با گیره سر و تل های مختلف بگیر و 5 دقیقه ای موهاتو ببند.
وای. مگه می خوان چیکار کنند که 2 میلیون پول میگیرند؟ همه اش حرف و ادعاست

نرگس یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:03 ب.ظ

به نظرت چرا این همه آدم علاقه داشتند با عروس عکس بگیرند؟ در حالی که شکلش با بقیه فرق نداشته؟

بالاخره خب عروس بود. عنوانش با بقیه فرق داشت و همه می خواستند توی این روز به یادماندنی با او سهیم باشند

مریم یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:14 ب.ظ

ااا کاش دوی ماراتن رو شرکت میکردین! یه کم میخندیدیم بهتون!
من از این میدون شهرداری خوشم میاد که همش دور هم جمع میشن توش. مثه میدونای قدیم ما میمونه، کلا دور همی خیلی خوبه!
به نظرم شهر شما قشنگ تر از فرانکفورته! بافت قدیمی فرانکفورت خیلی به دلم ننشست!والا! (بگو: تو رو خدا!؟ مگه منتظر بودن به دل تو بشینه!؟)

شما حضور مجازی دارین اینجا که در دوی ماراتن می خواستین ما رو ببینین و بخندیدن؟
البته برای شهرهای کوچیک خوبه و کلا حفظ اجتماعات و ارتباطات شهری برای شهر و مردم خوبه.
چرا به دلت ننشست؟ اونها هم ساختمون و کلیسای قدیمی داشتن که

مشتاق دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:56 ب.ظ

سلام

سلامت باشید

سلام
خیلی ممنون
به همچنین ما

فاطیما دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:17 ب.ظ http://3tayesh.blogfa.com

چقدر برای من جالبه که عروس های اروپایی اینقدر ساده اند،راستی مردم عادی چه جورین؟مثل دخترهای ایرانی برای یه بیرون رفتن ساده اینقدر جینگیلی مستون می کنن؟

مردم عادی که مثل مردم هستند. در عموم مردم آرایش کردن خیلی محدود به صورت رژلب معمولا هست. رنگ کردن مو هم جزء علاقمندی هاشون هست.البته بعضی قیافه های عجیب غریب مثل موسیخی، نصفه مو تراشیده و میخ و میخچه در اعضای صورت هم پیدا میشه ها.

مامان دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:56 ب.ظ

قربون دخترم بشم که همه اخبارو برا ما می فرسته.موفق باشی عزیزم

مررررررررسی مامان مهربونم

سیمونه دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:43 ب.ظ http://www.40salegiha.blogfa.com

سلام ممنون که سر زدید همیشه از این کارها بکنید
حالا که اونجایید لا اقل توی مراسماشون شرکت کنید
با عروس که اشتباهتون گرفتن راستشو بگید قند تو دلتون آب نشد ویاد روز عروسیتون نیفتادید

سلام
خواهش می کنم.
مراسم هاشون بیشتر نوشیدن و با یکدیگر صحبت کردن است. برای ما که نوشیدنش هیجانی ندارد و حرف زدن هم معمولا دوست ها و آشنایان که همدیگر رو ببینند مشتاقش هستند.
توی عروسی ما کسی گل رز به دست در پله نایستاده بود و زیر پایم گلپر نریخته بود! یک حس جدید بود

مریم دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:26 ب.ظ

راستی نتیجه مسابقه فوتبال چی شد؟ هم ایالتی های شما شاد شدن؟
میگم میخوای یه بار دیگه عروسی بگیریم برات؟ قول میدم گلبرگ بریزم رو پله ها و گل به دست وایسم! یه وقت غصه نخوری خواهر!

فکر کنم برنده شدن. از توی خیابون سروصدای شادی میومد.
آره من عروسی دوست دارم

no name! سه‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:57 ق.ظ http://timeisgold.blogfa.com

مسابقه رو هم که بردیدا جشن و پایکوبی به راه بود دیگه حتما؟

بله حسابی خبر بود توی خیابون، از سروصدای ماشین ها و آدم ها میشد فهمید

عسلی سه‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:12 ب.ظ http://asale.blobfa.com

سلام خانومی
به خاطر تبریک و ارزوهای قشنگت ممنون
البته اگه عروس نشده باشی ایشااله به زودی بشی

سلام
خواهش می کنم.
آدرسی که گذاشتین غلط هست

فرزانه چهارشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:14 ب.ظ http://www.farzaaane.blogfa.com

میخوای از اینجا آفتاب برات بفرستم؟؟؟؟ نه به اینجا که از گرما آدم تلف میشه نه به اونجا!!!
تا حالا فکر نکرده بودم فارسی میتونه اینقد سخت باشه
حتما تو کلاس کلی خندیدی
راستی میخواستم واست رمز بذارم اما چجوری باید خصوصیش کنم؟

بلی بلی لطفا کمی آفتاب بفرستید
بلی قواعد فارسی چندان ساده نیست مخصوصا که لغات عربی زیادی هم قاطیش داره
نه من خیلی دختر مودبی بودم و با صبوری گوش کردم، چون خودم هم در حال زبان اموزی هستم درکشون می کردم.
در بالای صفحه قسمت ارتباط با مدیر یا ارتباط با من می تونید پیغام خصوصی بذارید

فرزانه چهارشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:15 ب.ظ http://www.farzaaane.blogfa.com

همینجوری میگم اما تاییدش نکن
رمز : 5770

شراره پنج‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:17 ق.ظ http://zan2voom.persianblog.ir

سلام
من زن دوم هستم لطفا بهم سر بزنید.

در مورد وبلاگتونم بگم که اتفاقی از یه وبلاگ که نظر نوشته بودید آمدم اینجا..
برام جالبه بی شیله پیله بدون کلاس گذاشتن می نویسید..آخه اکثر اونایی که میرن دچار خود فراموشی میشن..
خوش بحالتون ...
من که حتی برای سفر هم نمیتونم اون جاها بیام..

سلام
هر کسی توی زندگی موقعیت هایی داره که ممکنه دیگران بهش بگن خوش به حالت. پس قدر زندگی فعلی تون رو بدونید.
انشالله که با تلاش به آرزوتون برسید

صحرا شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:03 ب.ظ http://sahra1359.parsiblog.com

خیلی شیکه . عروسی هم بامزه بود . جای ما رو اونجا خالی کنید . تمیزی شهر منو کشته .

شما هم جای ما رو اونجا خالی کنید مخصوصا وقتی دارین سبزی خوردن و غذاهای خوش طعم ایرانی را میل می کنید.

مهدیه سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 07:57 ق.ظ http://madardokhtari.blogfa.com

اینی که درمورد عروس گفتی رو می فهمم
من روز عروسیم می خواستم مثل عروس های اروپایی ساده باشم
موها و لباس و آرایشم کاملا ساده و طرح اروپایی بود!
وقتی وارد تالار شدم همه تعجب کردن و فقط شاخ درنیاوردن
آخرش هم همه اومدن و گفتن چه مسخره! هیچیت شبیه عروسا نبود!
مردم ایران فکر میکنن هرکی تو یه تالار عروسی دامنش از همه پرچین تر بود و آرایش بیشتری داشت عروسه!!

من برای جشن نامزدی و عروسی ام لباس ساده انتخاب کردم و خیلی رسومات رایج دیگر مثل آیینه شمعدان و گل زدن ماشین عروس رو چون شخصا علاقه ای نداشتم انجام ندادم و به همه هم گفتم چون خودم اینجوری دوست دارم(البته توی دلم گفتم نظر دیگران برام مهم نیست!!)

مهدیه سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:00 ق.ظ http://madardokhtari.blogfa.com

یه سوال بپرسم؟ میشه تو وبلاگ خودم جواب بدین؟
شما اونجا با حجاب هستین براتون امنیت داره؟ یعنی مطمئن هستین کسی یهو نمیاد و حجابتونو بر نمی داره؟
من همیشه میترسم تو سفر به یه کشور غربی یهو یکی بیاد و حجابم رو برداره!
شاید به نظر شما سوالم بی مورد باشه ولی همیشه این کابوس رو دارم!!

سلام. اینجا با حجاب مشکلی ندارند و اصولا کسی جرات نمی کند به کس دیگری حتی دست بزند چه برسه توهین کردن

سید سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 03:13 ق.ظ http://bojnord1400.blogfa.com/

سلام روح لطیف واحساس پاکتون ستودنی است الهی تاقیامت زنده باشید

سلام
ممنون
ولی تا قیامت خیلی راه ها.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد