زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

نان

خب طبق معمول از گزارش آب و هوا شروع می کنیم این دو سه روزه هوا به شدت گرم شده بود و تا 35،36 درجه هم رفت. به قول شقایق (دوستم) ما که خارجی هستیم و آب و هوای کشورمون گرم هست داریم کباب میشیم بیچاره این اروپایی ها که طاقت گرما رو ندارند و توی گرما مثل گوجه فرنگی میشن!! مشکل اینه که اکثر خانه های  اینجا فاقد کولر و وسایل سرمایشی است و ما باید در این هوای گرم توی خانه بشینیم و با کاغذ خودمان را باد بدهیم!البته الان که دارم می نویسم باران خوبی می بارد و هوا خنک شده.

سر کلاس زبان مون یک پسر داریم اهل کره جنوبی هست و توی کشور خودش معمار داخلی بوده و حالا اومده آلمان و می خواد درسش رو ادامه بده و کار پیدا کنه. من خیلی خونسردانه و بزرگ منشانه!! عمل کردم و حرفی از بازی فوتبال و جام جهانی و کی برد و کی باخت نزدم

یکی از موارد امتحان زبان مون صحبت راجع به یک موضوع است. یعنی موقع امتحان یک برگه جلومون می ذارن و باید راجع به اون اظهار فضل کنیم. موضوعاتی مثل میزان استفاده کودکان از کامپیوتر و خطرات اینترنت و ... موضوعاتی از این دست. موضوعی که برای تمرین معلم مون سر کلاس آورده بود :جدایی دختران و پسران در سیستم آموزشی!! البته یک متنی هم زیر این عنوان بود و نتیجه یک پژوهش رو بیان می کرد. طبق نوشته های اون متن، در شهر هانوفر آلمان بچه های کلاس هفتم(یعنی دوم راهنمایی) رو به صورت دخترونه و پسرونه مجزا می کنند و در این کلاس های مجزا(دخترها با معلم زن و پسرها با معلم مرد گلاس داشتند)دخترها عملکرد بهتری در دروس علوم طبیعی مانند فیزیک و شیمی و زیست داشتند. ولی در نهایت از طرف وزارت خونه به این اجرا کنندگان این طرح(طرح جداسازی کلاس ها) گفته میشه این عمل باعث تبعیض جنسیتی میشه و تساوی حقوق زن و مرد زیر سوال میره. علتی که دخترها در کلاس های مختلط در این دروس ضعیفتر ظاهر می شوند تلقین و دیدگاهی است که دخترها در این علوم ضعیف تر هستند ذکر شده بود. این خلاصه ای از متن بود. حالا بحث های سر کلاس جالب تر بود. معلم مون گفت که در قدیم زمانی که پدر و مادر من درس می خوندند کلاس ها جداگانه بوده و گفت زمان خود من هم مدارس بر اساس مذهب تفکیک شده بود. می گفت چون پدر و مادر من پروتستان بودند من روزی 2 کیلومتر پیاده روی می کردم تا به مدرسه ای بروم که در آن عقاید پروتستان ها تدریس می شد در صورتی که مدرسه کاتولیک ها در خیابان خودمان بود. یکی از بچه ها از من پرسید در کشور شما مدارس جداگانه است؟ من هم گفتم بلی در آموزش و پرورش جدا هستند و در دانشگاه نه. یکی دیگه پرسید یعنی تمام شرایط مثل معلم و ساعات تدریس و .. یکسان است. من هم گفتم بله. معلم می گفت در قدیم مرد ها نان آور بودند و خانوم ها به خانه داری و بچه داری مشغول بودند و وظایف تقسیم شده بود ولی امروز مرد و زن در اجتماع حضور یکسان دارند و چون با هم جامعه را می سازند باید کنار هم رشد پیدا کنند. یکی از دخترهای کلاس گفت وای قدیم چه خوب بوده که خانوم ها اجباری برای کار کردن و تامین هزینه های زندگی نداشتند. می گفت امروزه خانوم ها مردها را کنار زدند و گفتند همه کارها را خودمان می خواهیم انجام دهیم. من هم گفتم امروزه خانوم ها می گویند چون مردها این کار را انجام می دهند پس من هم باید بتوانم انجام دهم. معلم گفت نکته اصلی رو لیلی گفت. برایم جالب بود که جبهه گیری منفی از جداسازی مدارس نداشتند و به عنوان یک نقطه ضعف به آن نگاه نمی کردند در صورتی که همه بچه های کلاس در کشورهایشان در مدارس مختلط درس خوانده بودند. حیف وقت کلاس تمام شد و فرصت اظهار نظر و گفتگو در این باره به اتمام رسید، دوست داشتم نظرات آنها را درباره مدارس مختلط بشنوم. گویا امروزه مدارس مختص دختران در آلمان وجود دارد. یک مدرسه کار(نوعی از مدرسه معادل کار و دانش خودمان) در شهرمان دخترانه است و وابسته به کلیساست. البته نمی دانم همه مدارس منحصرا دخترانه در آلمان وابسته به کلیساست یا نه؟

تمام اظهارات فوق(اونها که سر کلاس گفتم) نظر شخصی نگارنده است که ممکن است با نظرات شما متفاوت باشد.


عکس زیر یک روفرشی یا پادری از جنس تکه های شلوار جین یا لی است. این پادری در فروشگاه عرضه می شود.


پادری لی!!


نگهبان چوبی جلوی در یک رستوران!!


گداهای مترقی!!! افرادی که لباس و بدون خود را رنگ می کنند و ساعت ها کنار خیابان ثابت می ایستند.


این هم سفارش یکی از دوستان برای عکس نان و نانوایی. در آلمان بیش از 300 نوع نان طبخ می شود ، دوره آموزشی پخت نان در مدارس فنی و حرفه ای 3 سال طول می کشد .نان یکی از غذاهای سرپایی(فست فوتی) مردم محسوب می شود. یعنی سر ظهر آدم ها رو می بینی که یک تکه نان خالی دست گرفته و گاز می زنند و می خورند. آلمان ها هم مثل ما هر جای دنیا که بروند دلشان برای نانشان تنگ می شود. سمیرا(دوستم) می گفت که پسرش را از طرف مدرسه به اردوی یک روزه به روستا بردند و در آنجا بچه ها در تنور نان پختند.



نانوایی

این هم قسمت نان در فروشگاه های بزرگ. معمولا نان ها بسته بندی هستند و بعضی ها خمیر آماده دارند که در داخل همون فروشگاه فر بزرگی هست که خمیر نیمه آماده نان را داخلش می چینند و وقتی پخت همون طور داغ داغ داخل ظرف های بزرگ می ریزند. معمولا توی فروشگاه ها عطر نان پیچیده. یک دستگاهی هم هست که می تونی نانت رو برش بزنی. معمولا افراد مجردی که یک دانه نان و یک بسته سوسیس و یا آب میوه و یک دانه موز می خرند را می توانی در صف صندوق ببینی

قسمت نان ها


نان کنجد دار







نظرات 24 + ارسال نظر
مریم پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:56 ب.ظ http://d177.blogfa.com/

به به چه عطر نونی پیچیده اینجا. من که عاشقشم.
کلا هر کاری که ما مسلمونا انجام میدیم به نظر این جماعت تبعیض هست... اما اگر در قالب فرنگی باشه مفید میشه. [چشمک]

من هم بوی نان را دوست دارم.حس زندگی دارد.
فکر می کنم اکثر آدم ها اطرافیانشان و اعمال دیگران(چه در کشور دیگر و چه در کشور خودشان) را با پیش داوری و برچسب های مذهب و جنسیت و ... قضاوت می کنند.

نرجس پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:18 ب.ظ

salam . .man dost daram daneshgah ha ham tafkik beshe chon bazi az pesarha janbasho nadaram va albate bazi az dokhtar ha...fek konam ontori dg hich 2khtari arayesh nemikone

سلام
نمی دونم این بی جنبه بودن به علت عدم آشنایی با روحیات جنس مخالف هست یا ناآشنایی با اخلاق انسانی و آداب معاشرت

مریم جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:57 ق.ظ

سلام
چند روزیه که بوی کباب تو فضا پیچیده نگو بخاطر اینه که آدمها اونجا دارن کباب میشن و ما خبر نداشتیم
موضوع جالبی که شما به اون اشاره کردید رو از یه جنبه دیگه من میگم تمدن غرب کار توی خونه رو از نظر اجتماعی بی ارزش شمرد و جارو رو از دست زنهای خونه گرفت بعد همین زنها رو از خونه بیرون اورد و جارو کردن خیابانها رو بهشون داد و اسمشو گذاشت مشارکت در جامعه (توی فرانکفورت دیدم که مامورینی که صبح زود کوچه ها و خیابانها رو جارو می کردند زن بودند) بله درسته که بعضی از زنها صدر اعظم شدند (مثل مرکل) ولی خیلی ها هم راننده، خواننده و گرداننده مراکز فساد شدند و کارهای حقیر، سخت و کثیف را انجام می دن ای کاش می شد وظیفه مادری و همسرداری زنها فدای دیگر وظایف بی ارزش نمی شد

سلام
ای بابا یعنی بوی آدم های گرمازده تا اونجا هم اومده؟
درسته. اینجا چون بحث تساوی حقوق زن و مرد هست هر شغلی که سخت هم باشه خانوم ها اصرار بر انجام دادنش دارند. مثل تمیز کردن خیابان ها و یا گلکاری پارک ها و ... ارزش یک انسان به سختی کار و برابر بودن نیست. به پرورش استعدادهایش در جهت رشد و تکامل خود و جامعه اش می باشد

nani جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:48 ق.ظ

دهنم اب افتاد لیلی

بفرمائید(ایکون خنده)

بسامه جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:10 ق.ظ

به به می بینم که Nussschneke هم بین نون ها هست... بله بله.. من نیز بلتم...
فکر کنم منظورت از اون مدارسHaupschule باشه..درسته؟؟ یا Realschule??
ما تازه سیستم مدارس المان رو خوندیم....
درمورد مدارس مختلط یا جدا هر کدوم محاسن و معایبی دارن نمیشه گفت کدوم ایده اله....

در این شکی نیست که شما هم بلدین(آیکون چشمک)
برای سیستم آموزشی هم می خوام یک پست بنویسم. فکر کنم اطلاعات شما هم در این زمینه برای نوشتن من مفید باشه

سلام جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:16 ق.ظ

کی میشه خانمها از سادگی در بیان
به بهانه مثل مرد بودن زن بودن رو از دست میدن تازه بارسنگین مردوار
شدن هم به دوش میکشن.خیال میکنن مرد یعنی انسان .
انسان شدن ربطی به مرد یا زن بودن نداره. هرکی باید در مدار خودش بچرخد و به انسانیتش برسد

سلام
آدم ها وقتی در شرایطی پر از تبلیغات و حرف های جامعه قرار می گیرند فرصت اندیشیدن رو از دست می دهند.

مامان جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:14 ب.ظ

÷چه نان خوبی نوش جان همه.


گگفتگوی خوبی بوده تو کلاس ادامه بدید همه می خوان روش صحیح رو انتخاب کنند ولی نمی دونند چه کنند .بهتره قانونی که خداوند گفته رعایت کنیم.

ممنون.
پذیرفتن نظرات دیگران بدون پیش داوری و دید منفی سخته. این که بپذیریم یک مسلمان و یا یک مسیحی می تونه نظرش صحیح تر از ما باشه سخته.

[ بدون نام ] جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:19 ب.ظ

منم نظر بدم....


مرد از دامن زن به معراج میرود.

شما هم حتما نظر بدین.
بلی ...

وای لیلی خیلی قشنگ گفتی

خدایی کارای مردانه رو زنان انجام دادن که این همه امار ازدواج کم و طلاق بالاست...
واقعا زن ها له میشن زیر کار...باور کن به اکثر طن های شاغل بگی بشینن تو خونه و همون حقوق رو بهتون میدن 80-90 درصدشون قبول می کنن شاید 10-20 درصد واقعا کارشون رو عاشقانه و بدون چشمداشت مادی انجام میدن

مشکل اصلی اینه که اگه طبق قانون اسلام با حرمت به زن نیازهای مادیش رفع میشد و حرفش به خاطر زن خونه دار بودن بی ارزش نمیشد این همه سر ودست شکوندن واسه کار بیرون نبود...


البته کار بیرون برای خانمایی که بچه ندارن و یا بچه اهاشون بزرگن و یا مجردن مفید می دونم...چون این روزا مثل قدمیا کارای خونه وقت گیر نیستن ولی کار به سبک مردانه خوب نیست وکارای پاره وقت و یا نیمه وقت و تحقیقی یا هرچیزی که فول تایم صبح تا شبی نباشه خوبه...هم وقت رو مفید می کنه هم بار و زحمت و استرس نداره

واااای سارا خیلی قشنگ گفتی(آیکون تقلید مثبت)
مشکل همین بی اهمیتی به نیازهای به حق زنان و بی حرمتی به کار و زحمت آنها در خانه است.
من هم فکر می کنم کار بیرون از خانه برای نیمی از زنان بسیار مفید باشد. حالا شما چند موردش رو مثال زدین ولی کار نیمه وقت که باعث خسته و آزرده شدن روح لطیف زن نشه. میشه توی خانه هم مطالعه و تحقیق کرد و سواد خود و خانواده و جامعه رو بالا برد به شرطی که به اون تحقیق و پژوهش و تجربه به دید کاری ارزشمند نگریسته شود نه دیدگاه یک زن خانه دار!

بسامه جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:41 ب.ظ

خوب مریم جون من حرف شما رو زیاد قبول ندارم..
ادمهای فاسد همیشه بودن چه زن و چه مرد.. در تمام دوران تاریخ.. فرقی بین دورانها نیست.. شاید شکلشون عوض بشه... منظور از برابری حقوق زن و مرد هم به این معنی نیست که مردها خودشون رو شکل زنها بکنن یا زنها خودشون رو شکل مردها...
در واقع این به این معنی هست که فرصتهای مناسب و مساوی برای پیشرفت و پرورش استعدادهای هر دو جنسیت مهیا بشه و یکی از طرفین به خاطر جنسیتش از جامعه عقب نمونه...
من نمی دونم چرا همش اصرار می کنن وقتی زن تو خونه جارو می کشید و تمام دنیاش تا کفپوش در خونه اش باشه دنیا بهشت میشه... تازه خیلی از خانومها هم چنین طرز فکری دارن

خب مریم خانوم بیاین جواب بدین.
این تعریفی که شما از تساوی حقوق مرد و زن ارائه دادین تعریف منطقی است ولی آیا همه از "تساوی حقوق" این تعریف رو برداشت می کنند. همیشه افراط و تفریط بوده و هست.
فکر می کنم در این دور و زمونه کمتر کسی این تعریف شما رو که زن از خونه بیرون نره دنیا بهشت میره رو قبول داشته باشه ولی مسلما منظور از کار نکردن زن در بیرون خانه کلفتی در داخل خانه و عقب ماندگی نیست.

مهربانو جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:50 ب.ظ http://www.mehrbaanoot.blogsky.com

وای واییییی چه نوناییییییییییییی خدای من!!
مرسی:)

بیشتر وقت ها ظاهر خوراکی ها گول زننده است(آیکون چشمک)
خواهش می کنم نوش جان!

erica جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:24 ب.ظ http://determined.blogfa.com

چقدر تنوع نون غذایی به قدمت تاریخ یک غذا برای همه ی رده های مردم و تو همه روزای تاریخ :) و با طمع های مختلف هم باشه خیلی وسوسه انگیز تر میشه مثل این آخریه که شبیه الویست:دی :)
شاید بهترین تفسیری که در این مورد خوندم از وبل دورانت بود تو کتاب لذت فلسفش و توضیح اجتماعی و ماشینی شدن زندگی ها و تاثیراتش رو نظام خانواده چه + و - اما با نظر شما موافقم هرکس بنا به شرایطی که داخلش هست و از پشت اون عینک قضاوت میکنه :)

تنوع نون رو من واقعا همه رو امتحان نکردم که ببینم مزه هاشون چقدر فرق می کنه با هم. گاهی داخل نان ها مواد غذایی مختلف می گذارند مثل سبزی و الویه و گوشت و ...

آلیس جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:36 ب.ظ http://roozhayetalaei.persianblog.ir

سلام
وبلاگتون فوق العاده است.پر از مطالب آموزنده. وای چقدر این نونهای آلمان بنظر خوشمزه میان.مخصوصا این آخریه فکر کنم داخلش یه چیزی تو مایه های سالاد الویه است نه؟؟
مرسی از اینکه اینهمه برای اطلاع رسانی وقت می گذارید

سلام
ممنون شما لطف دارین.
معمولا بوی نان دل انگیز است و وسوسه کننده ولی طعمش به سلیقه آدم ها بستگی داره.
خواهش می کنم(آیکون شرمندگی)

asal جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:04 ب.ظ http://shab-neviss.blogfa.com

من عاضق نون هستم،اونم از این نوع های فانتزی و طعم دار که دیگه نگو//

پس شما هم از این آدم ها هستین که اینجا نون رو گاز می زنند و مثل شیرینی خوشمزه می خورند(آیکون چشمک)

لیلی جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:11 ب.ظ http://www.manamleili.blogfa.com

منظورت من بودم؟ مرسی عزیزم. خیلی هیجان انگیزه این نونای خارجیا. تو هایدی یادمه خیلی نون نشون می داد و هایدی قرار بود برای مادربزرگش نون سفید بیاره و ...آخرشم نفهمیدم نون سفید چیه!
این بحث تفکیک جنسیتی جالبه. اگه ادامه داشت بازم بنویس ببینیم نظر اونا چیه

بلی خانوم هم نام منظورم شما بودید. من هم وقتی توی فیلم های اروپایی می دیدم که توی سبدهاشون یک نون گرد و قلنبه است خیلی خوشم میومد ولی خب اون نون ها با غذاهای ما شاید سازگار نباشه.
اگر بحث ادامه پیدا کرد حتما می نویسم.

سپینود شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:32 ق.ظ

من همیشه تو کارتون هایدی می‌دیدم که هایدی این نونها رو با سوپ داغی که پدربزرگش براش درست می‌کرد می‌خورد و منم که عاشق این نون ها هستم ولی فکر نکنم با غذاهای ما سازگاری داشته باشه زیاد . لیل جان من بارها گفتم که از کار کردنم پشیمونم ! الان به این نتیجه رسیدم که بهترین جا و مکان برای یک زن خونه گرم و نرمشه تا روحیه زنانگی‌اش رو هم حفظ کنه . والا ! اگر این دولت یه قانونی بذاره بخدا حاضرم جام رو به برادرم بدم که دنبال کار می‌گرده و خودم هم برم کنار به نفع برادر عزیزتر از جونم !

پس شما هم از توی فیلم ها با این نان ها آشنا شدین.
آخی شما از بس دقیق و حساس هستید و می خواهید هم کار خونه و هم کار دورن خانه به نحو احسنت باشد خیلی خسته میشید.

فهیان شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:26 ق.ظ

سلام لیلی جان مثل همیشه ازت ممنونم .یک فوق لیسانس مهندسی هستم که همراه همسرم هفت ساله دارم کار میکنم فرزند هم دارم از خوندن بعضی نظرات یا بهتر بگم اکثرشون شوکه شدم شاید شش یا هفت صبح بیدار شم 2 شب میخوابم دو تا زبان کار میکنم با دختر سه سالم بازی میکنم ریاضی و زبان آلمانی و انگلیسی و خوندن ونوشتن وموسیقی ..یادش میدم آشپزی میکنم و هر روز برای ارتقا پایه مهندسیم میدوم ..و حتی فکر تفاوت زن ومرد ,خوابیدن و استراحت در خانه, توان نداشتن پابه پای مردها دویدن ,وغیره به مغزم نمی آید چه برسد به اینکه ...(یکدفعه دیگه موقعی که با اون خانوم افغان صحبت کردی وبعضی نطرات رو راجع به اینکه شما چرا درباره حجاب برای ایشون سخنرانی نکردی روخوندم تصمیم گرفتم دیگه قسمت نطرات رو نخونم ولی چون جوابهای آروم وبا دقتت رو دوست داشتم بی خیال شدم حالا دو باره ...)

سلام خانومی. به به پس من و شما هم رشته ایم. حالا رشته دقیقا نه ولی مهندس که هستیم. من فکر می کردم که شما از آشناها هستین و حالا که می بینم از فامیل و آشناها نیستید خوش آمد میگم بهتون!
هر کس با توجه به شرایطی که در آن قرار دارد و خانه ای که در آن بزرگ شده و محیط کاری و همراهی و همدلی همسر و فرزندان و ... نظرش رو میگه. شاید کسی باشه که بتونه هم شرایط خونه اش رو ایده آل نگه داره و هم در محل کار با همکارانش رابطه خوبی داشته باشه و برعکس کسی باشه که توان جسمی یا روحی اش محدودتر باشه و نتونه فشارهای محل کار رو تحمل کنه و یا وسواسی باشه و علاقمند به بهترین حالت خانه و مهمانی و ... و شاید کسی عزیزانش را ببیند که در جستجوی کار به جایی نرسیده اند. پس نظر هر کس با توجه به شرایط روحی و زندگی اش متفاوت است.

زهرا شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 07:47 ب.ظ http://roozhaie-zendegi.blogfa.com

سلام
نمیشه همه چیز بین زنها و مردها به صورت مساوی برقرار باشه وقتیکه فیزیک و روح و روان دو جنس با هم متفاوته.
واقعا بعضی کارها مردانه است.نیروی مرد رو می طلبه و برخی کارها زنانه و ظرافت زن رو نیاز داره.
مدارس وقتی به صورت مختلط برقرار بشه به نظر من دخترها و پسرها قبل از اینکه به شناختی از خودشون برسند جنس مخالف رو میشناسند و شاید به همین دلیله که دخترها چون جنس مخالف و تواناییهای برترش رو میشناسند قبل از شناخت توانایی و استعدا خودشون کمتر در مدارس مختلط پیشرفت میکنند و در مدارس جداگانه فرصت رشد بیشتری دارند.
البته این هم نظر شخصی من هست.

سلام
فرمایش شما صحیح است.حرف دیگه ای نمونده!

فاطمه یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 07:52 ق.ظ http://2t7p.mihanblog.com/

سلام لیلی جان خوبی؟
از بین نظراتی که خوندم یکیش خیلی جالب بود انسان بودن مرد بودن نیست که هر کار اونها کردند خانم ها هم بکنند.

من هم کار بیرون صبح تا شب رو دوست ندارم . این قضیه 80درصد که گفتین یاد هدف نفقه افتادم
به قول هم کلاسی تون به نظر من هم قدیم خوب بوده . من توی کلاس های مختلط بازدهی ام پایین میاد و راحت نیستم

اون گداها چه جالب بودند

سلام فاطمه خانونم. شکر خدا من خوبم.
به نظر من هم "سلام"جمله قشنگی گفتند: ملاک و ارزش انسان بودن مرد بودن نیست. زن و مرد دو انسان هستند با قابلیت ها و توانایی مختلف که باید برای رسیدن به کمال و شکوفایی تلاش کنند.
من فکر می کنم کلاس مختلط می تونه از یک سنی به بعد مفیدتر باشه

محمد یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 02:03 ب.ظ

چه نون های قشنگی هستن

بفرمائید.نوش جان!!

فردا یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:25 ب.ظ http://med84.blogfa.com

قبل از هر چیز از بزرگواری روح بلند شما تقدیر و تشکر می کنم که در آن غربت! اصلا آن پسرک کره ای رو شرمنده ی خودت نکردی!!!
دیگه اینکه درباره ی تفکیک جنسیتی نظری ندارم... اما به نظرم خانما باید کارای شیک و پیک و سبک و لطیف انجام بدن با حقوق و مزایای عالی!!!
دیگه اینکه اینجا گداها لم می دن رو زمین و راحت گدایی می کنن بازم ما می گیم این پوله نمی ارزه... حالا فک کن گدایی به سبک آلمانی چه قد وحشتناکه دیگه! آغا این خارجیا خیلی به خودشون سخت می گیرنا!!!

ممنون از درک عمیق شما نسبت به این عمل کوچک ولی مهم من(آیکون چشمک)
میگم شما پیشنهاد دیگه ای برای کار خانوم ها نداری مثلا ساعت کاری نیمه وقت با سرویس یا غذا و ...؟(آیکون لبخند)
بالاخره گدایی هم برای خودش شغلی است و باید براش زحمت کشید(آیکون تعجب)

محسن دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 07:59 ق.ظ

سلام امروز نیمه شعبان توخونه بودم و فرصتی دست داد تا سری به نوشته های جناب عالی بزنم. ضمن تبریک و شاد باش به مناسبت این روز زیبا و آرزوی سلامتی در همه عرصه های زندگی،دوست دارم بدانم آیا مردمان آنجا از ماه های قمری و روز های شاد مذهبی ما اطلاعی دارند آیا می دانند مسلمانان در سال یک ماه برای سلامتی جانشان و در کنار آن سلامتی جسمشان به فرمان خدا روزه می گیرند؟ شما ماه شعبان و رمضان را چگونه می گذرانید؟سلام برسانید.روز خوش

سلام
خوش اومدین. عیدتون مبارک.کلا تا انجا که من دیدم غیرمسلمانان از ماه رمضان و روزه داری اون اطلاع دارند و اگر دید مذهبی به قضه نداشته باشند به نظرشون یک جور کم خردی است که کسی صبح تا شب (مخصوصا الان که ماه رمضان در تابستان است و روزها بلند و گرم) از خوردن و آشامیدن خودداری کند. برای بقیه روزهای مذهبی مثل اعیاد خودشون هم مناسبت های مذهبی دارند ولی فکر نمی کنم از روزهای مذهبی و مقدس ما مطلع باشند چون اکثر مناسبت های مذهبی(مثل مولودی ها و شهادت های امامان) بیشتر در ایران پررنگ است و تا این حد در بقیه کشورهای مسلمان به آن پرداخته نمی شود.

نرگس دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:06 ب.ظ

وای دهنم آب افتاد / دلم به تاپ تاپ افتاد

بفرمائید. نوش جان

نرگس دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:07 ب.ظ

منم مثل خانوم فهیان از خوندن جوابهات خیلی لذت می‌برم.

ممنون(آیکون لبخند گنده!!)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد