زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

ماه خاکستری نوامبر

اول از همه عزاداری هایتان قبول باشد. در این ماه پر از تفکر و عبرت آموزی در جلسات عزاداری امام حسین علیه السلام یاد ما هم باشید.


این دو روز ما درگیر مهمانی بودیم. سمیرا را قبلا دعوت کرده بودیم که به علت درس و امتحان پسرشون نتونسته بودن بیان. برای همین این هفته اومدن. آرمین همسر سمیرا برای ماه نوامبر(ماهی که الان در آن قرار داریم) می گفت که این ماه پر از مناسبت های غم و اندوه است. البته خودتون هم می دونید که اینجا مردم احساساتی نیستن و غم و شادیشون بروز مشهودی! ندارد. اول ماه نوامبر که قبلا نوشتم "روز گرامیداشت قدیسان" هست. یک مناسبت دیگر این ماه "یکشنبه مرده ها" Totensonntag نام دارد که همون روز احترام به مردگان هست. این چند هفته من میدیدم که اکثر فروشگاه ها دسته گل های مخصوص سر قبر! می فروشند ولی علتش را نمی دانستم. تقریبا میشه همون آخرین پنج شنبه سال که در برخی شهرهای ایران به زیارت اهل قبور می روند. یک روز ماتم دیگر هم گفت که من یادم نیست!! خلاصه نتیجه گیری آرمین این بود که چون ماه نوامبر تمام شدن روزهای آفتابی و شروع سرما و تاریکی زمستان های آلمان هست همه غصه ها توی همین ماه پر رنگ میشه و همین میشه که آمار خودکشی در این ماه میره بالا.

با سمیرا راجع به پایان نامه اش صحبت کردیم. بنده خدا به تازگی پایان نامه را تحویل داده و یک نفس راحتی بعد از یک سال و نیم کشیده. آخه هر چی هم که آدم توی حرف زدن به هر زبانی مهارت داشته باشه نوشتن  اون هم نوشتن متون علمی توانایی دیگه ای می خواد. اون هم زبان آلمانی که گرامرش جان به لب رسان!! هست. سمیرا هر فصلی که می نوشته همسرش و دوستاش برایش تصحیح می کردند ولی با این همه وقت زیادی ازش گرفته. الان هم پایان نامه رو به استاد تحویل داده و استاد بعد از بررسی میده به اداره ارزشیابی دانشگاه تا از نظر کپی رایت و بقیه موارد بررسی بشه. قانون کپی رایت اینجا واقعا دقیق اجرا میشه. یعنی اگر شما نقل قول غیر مستقیم از کتاب یا نویسنده دیگری در متن ات باشد باز هم باید ارجاع بدی. و این غیر از حق کپی رایت عکس و نمودار و ... است که باید خریداری بشه.گویا نرم افزاری هم دارند که این موارد رو بررسی می کنه که مثلا این جمله شما در پایان نامه چقدر با فلان جمله نویسنده در فلان کتاب شباهت دارد و آیا تو ارجاع رو رعایت کردی یا نه. من اطلاع دقیق تر ندارم  فقط می دونم که این بررسی 6 ماه طول میکشه. بعد از نوشتن پایان نامه نوبت امتحان های شفاهی و کتبی است. یعنی غیر از واحد های درسی گذرانده برای فوق لیسانس بعد از تحویل پایان نامه باید باز هم امتحان بدهی. این طور که سمیرا می گفت 12 تا موضوع از سه گرایش دیگر در دانشگاه را باید انتخاب کنی و اون وقت امتحانشون رو بدی. دقت کنید از موضوعات مختلف در دانشگاه نه رشته خودت! یعنی سمیرا الان رفته در درس های رشته های دیگه دانشگاه بررسی کرده و چند موضوع رو انتخاب کرده و به مدیر گروه اون رشته ها اعلام کرده که من این موضوعات رو می خوام امتحان بدم.بعد اون مدیر گروه محترم برای هر کدوم از این موضوعات تعدادی(دقت کنید تعدادی نه یکی) کتاب مشخص می کنه و سمیرا باید بره اونها رو بخونه و بعد هم امتحان کتبی گاها تا 4 ساعت رو بده. امتحان های شفاهی مربوط به گرایش های مختلف مرتبط با رشته خودت در دانشکده هست که با استاد راهنمایت هماهنگ می کنی. خلاصه بنده خدا سمیرا حالا حالاها این فوق لیسانس گرفتنش ادامه دارد. این نکته رو بگم که این قواعد دانشگاه شهر ماست و شاید فقط در رشته های علوم انسانی و هنر کاربرد داره. از همین جا می گویم که من از بقیه رشته ها و دانشگاه ها هیچ اطلاعی ندارم. شاید قوانین برای رشته های آزمایشگاهی یا مثلا مهندسی در دانشگاه های دیگه متفاوت باشه. الان هم سمیرا دنبال کار می گرده. به افراد گوناگون و جاهای مختلف مرتبط با رشته و بی ارتباط با رشته اش سپرده ولی فعلا که کاری به درد بخور پیدا نکرده. می گفت بعضی از جاها با حجابم مشکل دارند. مدتی هم در یک گل فروشی کار می کرد که اون هم با شرایطی سمیرا را با حجاب پذیرفته بود. من هم چند بار رفتم و به او در گل فروشی سر می زدم. من خودم کار کردن با گل ها و فضای شاد و رنگارنگ او رو دوست دارم هر چند که گل ها به ندرت اینجا عطر و بو دارند. سمیرا دسته گل های مختلف رو می پیچید و در گلدان های آب می گذاشت تا مشتری ها بپسندند کلی باید ذوق و سلیقه به خرج می داد ولی خلاقیت رو می گفت شاید نپسندند! اینجا دسته گل مشتری زیاد دارد و معمولا از پیر و جوان دسته گل و گلدان گل را می خرند. باز هم تاکید کنم که من از کار در شهرهای بزرگ و مشکلاتی که خارجی ها یا مسلمانان دارند اطلاعی ندارم و صرفا نقل قول ها را بازگو می کنم.

جایتان خالی یک شب هم مهمان شقایق بودیم. شقایق یکی دیگه از بچه ها رو هم دعوت کرده بود. این دختر مهربون که همسرش ایرانی است به تازگی از ایران برگشته است البته همسرش یک کمی کار داشت و ایران مونده. ازش راجع به ایران و سفرش پرسیدم. اون از قبل ایران رو خیلی دوست داشت. می گفت چند سری لباس خریده و صنایع دستی و آجیل و شیرینی های مختلف ایران رو. بهترین خاطره اش رو هم کادو گرفتن های مختلف اعلام کرد. می گفت توقع نداشتم که همه فامیل همسرم از خاله و دایی تا پسرعمه و پسرعموهاش بهم کادو بدن. کلا بسیار ذوق زده شده بود از این رسم پاگشای ایرانی ها و کادو دادن به عروس خاطره خوب دیگرش را سفر به شمال ایران و آب و هوای شرجی اش و قدم زدن در کوه های سرسبز تعریف می کرد. می گفت یک جایی هم رفتیم نزدیک تهران که یک رودخانه بزرگ داشت و دور تا دورش قالی انداخته بودند و نشسته بودند(احتمالا دربند منظورش بوده!!) آنجا را هم خیلی دوست داشت. بدترین قسمت سفرش را هم دیدن زباله ها در طبیعت گفت. البته می گفت در مهمانی های طولانی وقتی همه فارسی حرف می زدند سردرد می گرفتم(این قسمت رو من کاملا درکش می کنم!!) البته فارسی حرف زدنش خیلی خوب شده بود و گاهی که من و شقایق با هم فارسی حرف می زدیم منظورمان را می فهمید.(کلا نمی شد در حضورش یواشکی فارسی حرف زد!) از جمله های بامزه ای فارسی که شنیده بود یکی "دست شما درد نکنه" بود. کلا این جمله کلمه کلمه اش معنیی متفاوت با کاربردش داره و وقتی ترجمه هم می کنی قاعدتا خنده دار میشه تازه بهش گفتیم جوابش هم میشه "سر شما درد نکنه"!!

البته هر زبانی از این اصطلاحات بامزه داره که آدم بار اول که می شنوه منظور رو متوجه نمیشه.


عکس های پائیزی این دفعه با دوربین عکاسی گرفتیم. شاهکارهای هنری من و آقای همسر می باشد! البته این عکس ها مربوط به هفته های قبلی هست، الان که بیشتر درخت ها بی برگ هستند و زمین ها خیس و پر از برگ های خیس خورده قهوه ای و رنگ پریده!

درخت رنگارنگ

پیاده روی برگ پوش

برگ های زرد


کلیسای نزدیک کانال

عکس دوتایی من و آقای همسر

کلیسای نزدیک خانه ما
نظرات 33 + ارسال نظر
بسامه سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 06:58 ق.ظ

ببیننننننننننننننننننن دیگه قرار نشد ما دو تو دو راهی بزاری ها...
هم اینجوری ما رو از درس بترسونی بعد عکسهای قشنگ قشنگ بزاری دل ما اب شه ها...
مامان خانم چرا دیگه نمیان وبلاگ؟؟ دلمون تنگ شده خوب
ای بابا.. تازه المانی های جیگر احساساتشون رو بروز نمی دن؟ با دوتا دونه ابر خودکشی می کنن؟؟ چه کاریه... نچ نچ نچ نچ
(ایکون تکون دادن سر و تاسف خوردن)
ما هم یه مهمون خارجی داشتیم.. البته اهل ترکیه بود.. به بیچاره انقدر دادیم بخوره داشت می ترکید

ای بابا من چه کردم با این دل شما. چقدر خشن بودم!! در مورد هر رشته ای باید تحقیق کرد اون هم از چند نفر.
مامان خانومی هستن این طرف ها
چون احساساتشون رو بروز نمیدن لابد قلمبه میشه یک دفعه به این صورت خشن میریزه بیرون!!
غذاهای ایرانی که خیلی خوشمزه است حتما بهش خیلی خوش گذشته و دلش می خواد دوباره بیاد.
دختر تو داری آلمان گردی می کنی و برای من نظر میذاری ؟ هر کدوم از نظراتت آی پی شون مال یک شهر مختلف آلمان هست!

samira سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:13 ق.ظ http://grayppl.blogfa.com

چقد سخته! حالا پایان نامه باز آدم میگه برای رشته ای هست که خوندیش و میدنی چی به چیه؛ ولی اون امتحان... وای وای وای

آره خیلی سخته که بخوای بری سراغ رشته های دیگه و مجبور باشی بخونیشون اون هم برای امتحان

افق زندگی سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:56 ق.ظ http://www.lifeshorizon.blogfa.com

خیلی خیلی از عکسها لذت بردم.خصوصا اولی و دومی واقعا زیبان. عکس شما و همسرت هم که واقعا شاهکار هنریه. خیلی بامزه س.

ممنون خانومی.آقای همسر در عکس گرفتن شگردهای زیادی داره

بسامه سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:16 ب.ظ


اون به خاطر zenmate هست که اکتیو کردم.. تو گوگل کروم که بتونم راحت از عمو شیلتر چی سبقت بگیرم برای همین ای پی المانن جیگر نازنینم رو نشون میده...
فعلا مجازا اومدیم المان تا ایشالا واقعا بیایم اونجا... واسه همون..

این که اکتیو کردی نمی دانم چیست ولی نتیجه اش را دیدم چیست
ان شالله هر چی خیر است

psk سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:16 ب.ظ http://bayadkarikard.blogfa.com

سلام. یک وبلاگ خوبی دیدم با نام نماز شد
این وبلاگ عکس های مختلفی رو از نماز افراد آرشیو کرده از اونجائیکه شما مسلمان هستید و عکاسی هم فعالیت میکنید اگر بتونید عکسی را از نماز خودتون یا افراد مسلمان در آلمان را برای این سایت بفرستید خیلی عالی میشه
آدرس وبلاگ:

http://namaz-pray.blogsky.com/

سلام
ممنون. ما معمولا اگر در خارج از خانه نماز بخونیم در معرض دید عموم نیست . ان شالله اگر فرصتی پیش بیاد این کار رو می کنم

بته جقه سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:42 ب.ظ http://http://www.mypaisley.blogfa.com/

لیلی چقدر این عکسا قشنگند
به اون اقا یا خانمی که تو عکسه تو اون جاده خوشگله سوار دوچرخه بود حسودیم شد
دست شما درد نکنه با این عکسا رنگ زنگیتون

ان شالله قسمت شما هم میشه.
خواهش می کنم رنگارنگی از طبیعت است

فهیان سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 06:24 ب.ظ

چقدر عکسها زیبا بودند،مخصوصا اون عکس دونفری.اگر من بودم حتما میبردمش اون بالا جای عکس قالب وبلاگ میذاشتمش.

اگر بذارمش اون بالا جو وبلاگم میره رو به عشقولانه!!
ممنون خانومی

محراب سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:36 ب.ظ

سلام لیلی جون
ایام سوگواری اقا امام حسین رو بهت تسلیت میگم
از این که گفتی تو ماه نوامبر در المان امار خودکشی میره بالا ناراحت شدم به نظر من شما برو براشون سخنرانی کن و بهشون انرژی مثبت بده تا انگیزه شون برا زندگی زیاد بشه.
عکساتم طبق معمول قشنگ بودن

سلام خانومی مهربون
من هم بر شما و همه آزادگان جهان تسلیت می گویم.
معمولا آدم های مجرد و تنها اینجا زیاد هست و این باعث میشه که گاهی دلتنگی زیاد بشه و تحمل زندگی خاکستری سخت.
ای بابا این بندگان خدا که ترجیح می دن برن توی خونه هاشون و با حیوانات خانگی شون سرگرم بشن تا با آدم های پر حرفی مثل من!!
ممنون

بید مجنون چهارشنبه 22 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:45 ق.ظ

سلام لیلی جان
ماشاالله شمام هنرمندید با این عکسهای زیبا.

عزاداریهای شمام قبول باشه. دو تا ماه هست که دوس دارم شهر خودمون باشم. یکی رمضان و شبهای قدر یکی هم محرم...

التماس دعا.

سلام خانومی
خواهش می کنم.
این دو مناسبت که نام بردین شور و حال خاصی در شهرهای سنتی ایران داره و چه خوبه که حفظ بشه

فرشته چهارشنبه 22 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:24 ب.ظ

سلام عزیزم
با وبلاگت تازه اشنا شدم ولی همشو تو دو روز خوندم!
من قصد دارم بیام المان،ارشد دارم ولی تصمیم دارم برای رشته پزشکی بیام
میشه مثلا بنویسی که شما برای پذیرش چیکارا کردین؟
یا مثلا اولا اومد المان ادم،زبون بلد نبود چیکار کنه؟
یا مثلا چجوری بورس بگیری؟مثلا شما بورس گرفتین رفتین؟
یا مثلا در مورد هزینه ها بگی،مثلا چقدر در ماه هزینه ات میشه؟چقد کرایه خونه؟چقد وسیله؟چقدر خورد و خوراک و ....
مرسی گلم:-*
اگه بتونی این لطفو بکنی خیلیا رو نجات دادی من جمله خودم

سلام خانومی
عجب همتی داشتی که دو روزه این همه نوشته رو خوندی باید جایزه مسابقه تندخوانی رو بگیری!
من اطلاعاتی برای رشته پزشکی ندارم و اصلا نمی دونم شرایطش اینجا چطوریه و چند ساله و پذیرشش چگونه است
برای تحصیل و یا زندگی در خارج از کشور حتما با چند نفر مشورت کنید و شرایط رو بررسی کنید
هدف وبلاگ من خاطرات شخصی ام هست و مایل نیستم در این زمینه ها وارد بشم چون اطلاعاتم فقط در حد رشته خودمان هست و نمی تونم راهنمای خوبی در این زمینه باشم.
شما ای میلتون رو بنویسید من اطلاعاتی که از هزینه های زندگی دارم براتون بنویسم.

شادی فرداها چهارشنبه 22 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:29 ب.ظ

یه گرمای خاصی توی نوشته هاتون هست که دوست دارم

خوب است که در این نوشته های سرد نوامبری من و خودکشی و قصه غربت گرمی می بینی. چشماتون گرم می بینه
جدای از شوخی ممنون از توصیف زیبات

افسانه سادات پنج‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 02:16 ب.ظ

باسلام و عرض تسلیت ایام سوگواری امام حسین (ع)
من مصاحبه ی جالبت را خواندم خیلی خوب جواب دادی و بهت تبریک میگم که به عنوان یکی از نخبه گان وبلاگ نویس شناخته شدی
عکس هایت خیلی قشنگ بودند مخصوصاً اولی چون تنوع رنگ داشت
راستی اون عکس شما و آقای همسر هم زیبا بود که کنار دو درخت بودید

سلام
چه عجب از این طرفها؟ کم پیدا شدین خانومی
ممنون. نخبه وبلاگ نویس؟؟؟!! عنوان بامزه ایست که به من نمی چسبه
بله اون درخت چند رنگ خیلی زیباست
پس شما نکته عکی رو گرفتین. دو نفر با دو درخت

فرشته پنج‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 03:37 ب.ظ

سلام عزیزم
اره همش گوشیم تو دستم بود تند تند میخوندم:-)
اینم ایمیلم
ممنون میشم این لطف رو در حقم بکنی

سلام خانومی
با گوشی؟ عجب همتی
خواهش می کنم. من براتون ای میل زدم

ا.م پنج‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 06:22 ب.ظ

سلام. امیدوارم عزاداری های شما هم قبول باه.
مدتی میشه که با وبلاگ شما آشنا شدم و مطالبتون رو میخونم. سوالی که برام پیش اومده اینه که به نظر شما که زندگی در غرب رو تجربه کردین، مساله ی اجباری بودن حجاب رو در ایران تجربه کردین و همینطور آزاد بودن حجاب در المان رو، به نظرتون در آزادی حجاب برای مسلمونا رشد اعتقادی و عملیه حجاب بیشتره یا در اجبارش؟
اینکه خانومای مسلمون اونجا به حجاب اعتقاد دارن و رعایتش میکنن واقعا افتخار آمیزه. و نه اینجا که هواپیما تا از مرز خارج میشه یه سری ها حجاب رو با نفرت خاصی سریع برمی دارن.!
حالا نظر شما چیه؟

سلام.
ممنون، ان شالله
این سوالی که شما پرسیدین جوابش به اندازه یک کتاب هم بیشتره!
از نظر من قوانین اجتماعی و عرفی برای هر جامعه ای لازم هست و البته مقادیر اون در جوامع مختلف با توجه به فرهنگ و مذهب و ... فرق می کنه. در اموری مثل رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی و محیط زیست و حقوق شهروندی و ... شاید بتوان ایران و آلمان رو با هم مقایسه کرد ولی در امور مذهبی من فکر می کنم این دو کشور تفاوت های بسیاری دارند و نمی توان الگویی واحد برای هر دو در نظر گرفت چون هر دو کشور بستر فرهنگی و مذهبی متفاوت دارند

گلهای زندگی من پنج‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:49 ب.ظ http://http://golhayezendegiyeman.blogfa.com/

سلام لیلی جان
عکسای فوق العاده ی بود مخصوصا عکس آخری
فداااای توبشم من لیلی جان

سلام خانومی
قابل شما رو نداره، چشماتون قشنگ میبینه
دور از جون خانومی

بابا جمعه 24 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:47 ق.ظ

سلام

محرم بهار معنویت و انسانیت است همانگونه که خزان ستمگران و

ستم پذیران .

در محرم گرچه دل میسوزد ولی روح با عقل به مشاهده بزرگواری ها

و ارزشهای انسانی و الهی دعوت میشود.

رمضان مhه میهمانی خدا برای مسلمانان است و محرم ماه

مهمان خدا برای عاشقان است. همانطور که کربلا کعبه

دلباختگان خدایی است.

ممنون

مامان جمعه 24 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 02:14 ب.ظ

عزاداریاتون قبول

عزاداری های شما هم قبول باشه

فردا جمعه 24 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:15 ب.ظ http://med84.blogfa.com

اون عکس دونفره تون واقعا منو تحن تاثیر قرار داد!!!

تاثیر مثبت یا منفی؟؟!!

بلبل السلطنه و محبت الدوله جمعه 24 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:28 ب.ظ http://eshghe8saleh.blogfa.com/

خیلی خیلی عالی هست که اینقدر به قانون حق کپی رایت اونجا احترام میگذارند و این کارشون ستودنی هست. شاید باورت نشه. اینجا شاید کلی وقت بگذاریم برای رفرنس دهی دلی د رآخر میگن رفرنس هات رو کم کن!!!

واقعا این خیلی خوبه که مجبور به رعایت امانتداری هستند.
آقای همسر یک مقاله برای یک مجله ایرانی نوشته و اونها بهش گفتن چند تا از مقاله های ما رو هم جزء رفرنس هات اضافه کن تا مقاله ات چاپ بشه!

نرگس شنبه 25 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:24 ق.ظ

من چهار تا مقاله دارم تو مجلات ISI خیلی معتبر (متعلق به انجمن فیزیک آمریکا). تو داوری دو تا از این مقالات، داورها همین رو به ما گفتند، که فلان مقاله رو هم باید در ارجاعات بگذارید.
البته واضح نمی‌توستند بگن چون اسم داور باید نامشخص بمونه. ولی از مقالاتی که روش تاکید کرده بودند میشد فهمید داور کیه!
می‌خواستم بگم که مجله‌های خارجی هم همین طور هستند! خیلی از ایرانی‌ها ناامید نشیم!

چه خوب شد که گفتی ما دیگه غصه نمی خوریم که فقط هموطن هامون اینطوری هستن. حالا می فهمیم که کلا این مورد در اهل علم مسری است

رادمهر و مامان شنبه 25 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:42 ب.ظ http://radmehr435.blogfa.com

سلام در عزا داری امسال شما و بقیه دوستامو دعا کردم فکرم پیش شما و خواهرم بود انشالله با دست پر برگردیدموفق باشید واقعا رسم پا گشا رو من هم دوست دارم تا حالا چند تا عروس بزرگتر از خودمو پا گشا کردم انشالله خوشبخت بشن

سلام.
ممنون خانوم.خیلی لطف کردین. ان شالله که دعاها و عزاداری هاتون قبول باشه.
من هم رسم پاگشا رو دوست دارم. شما خیلی مهربون هستین که تا حالا پاگشا هم کردین

زهره شنبه 25 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 06:15 ب.ظ

سلام. عکسات خیلی قشنگه. کاش عکس هایی از عزاداری تو آلمان هم واسمون بذاری. مصاحبت رو هنوز وقت نکردم بخونم همه خیلی تعریف کردن التماس دعا( واقعا محتاجه دعای تک تکتون هستم. دعا کنید مشکلم حل بشه.خیلی دعام کنید)

سلام
ممنون خانومی. در شهر ما عزاداری نبود چون مسجد شیعیان نداریم. ولی می تونی مجله اینترنتی هوای تازه رو آنلاین مطالعه کنی، توی این مجله از مراسم عزاداری شیعیان کشورهای مختلف نوشته.
ان شالله که مشکلتون هر چه زودتر حل بشه

مامان پارساپگاه یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:54 ق.ظ http://www.pegah-parsa.persianblog.ir

ایام سوگواری امام حسین رو بهت تسلیت میگم

ممنون خانومی
عزاداری های شما هم قبول باشه

زینب یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:39 ب.ظ

میگم این هنر عکاسی شماست که عکسا انقدر قشنگه یا برای اینه که اونجا کلا هر عکسی بگیری قشنگ میشه؟!!

یک سوالی پرسیدی که آدم دوست داره برخلاف حقیقت بگه قسمت اول حرف شما صحیح است ولی واقعیت اینه که مناظر زیبا رو باید برای عکاسی پیدا کرد

سمانه یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 05:06 ب.ظ http://daqqolbab.blogfa.com

سلام عزیزم.

فتی دست شما درد نکنه یاد یه خاطره ای از سغر سوریه م با دانشگاه افتادم. با بچه های رفتیم توی یک مغازه و به فروشنده گفتیم لواشک دارین؟ (همین طوری فارسی) به یک چیزی توی قفسه ها اشاره کرد که خب ما فهمیدیم یا منظور ما رو نفهمیده یا لواشک نداره. بهش گفتیم نه مرسی (این نیست). اون هم گفت سر شما درد نکنه!
کاربرد مرسی رو با دست شما درد نکنه اشتباه گرفته بود!

سلام خانومی
شماها دیگه چه اعتماد به نفسی داشتین که فارسی از طرف سوال پرسیدین. اون هم رفتین یه مملکت دیگه و سراغ لواشک گرفتین
بنده خدا خیلی زحمت کشیده چهار تا کلمه فارسی بلد بوده ولی جایگاه استفاده اش رو کامل یاد نگرفته بوده

رضا یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 07:06 ب.ظ

نمی دونم جای درستی مطرح می کنم یا نه ! ی سوال دارم که سه قسمته :
من می خوام مهاجرت کنم و از این کشور برم ،
1- آلمان کشور خوبیه برای زندگی ( من پزشکم ) شما رضایت داری ؟
2- میشه به عنوان ی ایرانی مسلمان اونجا ازدواج کرد ( می دونی چی می گم ) پاکی و..... تو این کشور معنایی دارن ؛ اعتقاد چندانی به دین خودم ندارم ؛ از نظر اخلاق و انسانیت و .... عرض می کنم ...
3- رابطه آلمانی ها در شهر های بزرگش با ایرانی ها در حد همین چیزای ترسناک و نا امید کننده ایه که تو سایتا می گن ؟
ضمنا عکس های قشنگی گرفتی ...
خوش حال باشی ...

فکر نمی کنم جای درستی سوالتون رو مطرح کرده باشین. آدرس ایمیلی هم که گذاشتین غلط هست و من نتونستم پاسخ تون رو خصوصی بفرستم.
1- رضایت آدم ها تو زندگی به عوامل مختلف بستگی داره و همه سطح توقعات و بینش شون یکسان نیست. یکی با درآمد 1000یورویی در ماه خوشحاله یکی 5000یورو هم داشته باشه راضی نیست. برای یکی خانواده و مسائل عاطفی مهم هست برای یک مسائل مادی و نظم اجتماعی...
2-همه جا آدم خوب و بد پیدا میشه. معیارهای آدم ها برای خوب دیدن و ازدواج متفاوته. اینجا هم دختر خوب پیدا میشه ولی معمولا کسانی که مجرد از ایران می آیند به مرور سطح خواسته هاشون اونقدر زیاد میشه که هیچ زوجی با شرایطشون سازگار نیست.
3- در شهرهای بزرگ و محیط های کاری همه جور آدمی پیدا میشه. آلمان ها معمولا در هنگام کار و رعایت قانون سخت گیر هستند و خب خصوصیات اخلاقی خودشون رو دارند که ممکنه ما اون رو توهین بدونیم در صورتی که برای خودشون عادی هست. من در محیط های کاری نبودم و اطلاعی ندارم.
برای هر کاری در زندگی چه مهاجرت و چه تحصیل در خارج از کشور و چه ازدواج حتما باید از چند نفر تحقیق کرد و بعد تصمیم گرفت
من سوالتون رو کمی سانسور کردم

haj sina یکشنبه 26 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:56 ب.ظ http://hajsina.blogfa.com

سلام،وبلاگ خیلی جالبی دارین،خیلی لذت بردم از مطالعه ی آرشیو وبتون
جزو دوستانم ثبتتون کردم تا پست هاتونو از دست ندم...

سلام
ممنون شما لطف دارین
ممنون از لینک تون

مریم دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 02:11 ب.ظ

منم همه اش اینجا بودم ها! فقط به صورت نامحسوس!

چرا نامحسوس؟؟

haj sina دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:23 ب.ظ http://hajsina.blogfa.com

همه عکس ها خیلی فوقالعاده اند
ولی اولی و آخری خیلی به دلم نشست،عکس شما و آای همسر هم خیلی دل نشین بود

ممنون. من هم اون درخت رنگارنگ رو دوست دارم البته الان دیگه برگی بهش نمونده!

سیمرغ سه‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:34 ق.ظ http://janemoshtagh.mihanblog.com

سلام.وب قشنگی دارید.مخصوصا عکساتون خیلی جالبه

سلام
ممنون

sdlvy سه‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:39 ق.ظ http://janemoshtagh.mihanblog.com

راستی من لینکتون کردم.شماهم تشریف بیارید

ان شالله

امید جمعه 1 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 09:56 ق.ظ http://salamsorati.blogfa.com

سلام خانومه لیلی .
وبت پراز نوشته هستش . میخونم . جواب مناسب میدم . فعلا بدرود .

سلام

صادق سالاری چهارشنبه 6 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 05:08 ب.ظ

وای غش کردم از زیبایی

دکتر خبر کنم؟؟!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد