زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

مهمانی بااجازه

اول از همه عیدتون مبارک. دوستان و اقوام عزیزی که من هر سال عید غدیر به دیدنشون می رفتم لطفا سهم عیدی و شیرینی من رو محفوظ نگه دارند! دوستان وبلاگی جدید هم که از سادات هستند و من نمی شناسمشون لطفا سهم بنده رو بفرستید!(کلا من امروز در فاز سهم خواهی هستم)


از فرمایشات حضرت رسول:

جبرئیل از جانب خداوند این خبر را براى من آورده است : «هر کس با على دشمنى کند و ولایت او را نپذیرد لعنت و غضب من بر او باد»



امشب این دختران طبقه بالایی آمدند دم در و گفتند ما امشب مهمانی داریم و عده ای از دوستانمان می آیند و سر و صدا خواهیم داشت. تاکید هم کردند که مهمانی شان فقط دور هم بودن و نوشیدنی است(منظورشون این بود که باربیکیو و  یا موسیقی پارتی و...ندارند)  خوب شد ما را دعوت نکرد!! وگرنه من اون وقت شب کادو و چشم روشنی از کجا می آوردم

توی کلاس زبانمان هم معلم مان تاکید می کرد که در اینجا مرسوم است که اگر شما مهمانی ای دارید از قبل به همسایگان اطلاع می دهید و بابت سر و صدا عذرخواهی می کنید. البته این آپارتمان بغلی ما که هر از گاهی مهمانی دارد که اطلاع دادنش شامل ما نمی شود!

مهمان هایشان از ساعت 8 شب آمدند و صدای پا و حرف زدن هایشان در راه پله ها پیچیده بود. البته قبل از آمدن مهمان ها هم صدای کشیدن میز و صندلی و مبل و نمی دونم چی چی می آمد. آخه هر چی باشه خونه اونها هم اندازه ماست و تعداد مهمان که بالا برود مشکل جا به وجود می آید.

خلاصه تا ساعت 12 که مهمانان خداحافظی کردند صدای خنده و داد و فریادشان می آمد. البته موسیقی ملایمی گذاشته بودند و کف و دست و رقص و بزن و بکوبی در کار نبود. فقط گاهی صدای شیپور می آمد!! البته وقتی عده ای جوان دور هم جمع بشوند و مسئله نوشیدن هم در کار باشد شنیدن صدای عربده و خنده های بمبی!! بدیهی است. خوشبختانه به علت سرمای هوا در و پنجره های ما بسته بود ولی خب طبقه بالایی ها که همه اش توی تراس بودند. شام و پذیرایی هم معمولا سوسیس و یا پیتزا است و قسمت عمده مجلس های این چنینی به نوشیدن انواع نوشیدنی هاست. یعنی قسمت نوشیدنی فعال تر از خوردن است. دیگه پلو و خورش و دسر و این برنامه ها هم نیست.خب البته من تاکنون به این مهمانی ها دعوت نشده ام پس نمی تونم بگم چه خبره و چیکار می کنن  البته این مهمانی طبقه بالایی ها که سروصدای معقولی داشتند.این خانوم پیرزن تراس روبه رویی هم چندی پیش یک بار عده ای از دوستان دخترش مهمانشان بودند. آنها هم از عصر مشغول تدارکات بودند ولی فقط سوسیس در کار بود و با این که تا ساعت 2 نصفه شب مهمانان نشسته بودند ولی از خوردنی ای دیگری خبری نبود! البته مهمانان آنها موسیقی زنده و شعرخوانی دسته جمعی داشتند که زیبا بود و بعضی از همسایه ها هم از توی تراس هایشان گوش می دادند.(گزارش این مهمانی را فکر کنم قبلا داده ام!!)



این برنجی که در زیر عکس هایش را می بینید "برنج سریع پخت سایز یک نفره " است(اسم رو حال کردین!!) به اندازه یک نفر یعنی 125 گرم در داخل بسته های نایلونی با سوراخ های ریز قرار دارد و برای پختش هم طبق تصاویر با همان نایلون داخل آب جوش می اندازید و بعد 10 دقیقه برنج شفته !! آماده است. البته طعم خوبی دارد( این را هم از روی تجربه می گویم!!) ولی ظاهرش به زیبایی برنج حتی دم پختک ما نیست و البته قابلمه پر از کف های سفید می شود.

روی جعبه برنج نوشته 4 تا بسته 125 گرمی

با نایلون داخل قابلمه آب جوش انداخته می شود.

بسته بندی اش حتی دسته هم دارد!!


قل قل تا پخته شدن!!