زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

سال 1500

-ایلیا می پرسه ما کی می ریم پیش خدا ،شب یا روز؟ گفتم هر وقت خدا صدامو ن کنه. پرسید خب چطوری میریم پیش خدا؟ با هواپیما؟گفتم از توی تونل نورانی رد میشیم!پرسید تونل چیه!؟ و گفت می تونیم برگردیم اسباب بازی هامون رو برداریم؟ (یعنی با ما هم کاری نداره و اسباب بازی هاش مهم اند)

-از ارمیا می پرسم تا حالا رنگ چشم آبی دیدی؟ می پرسه یعنی چشماشون اصلا سفید نداره و همه اش آبیه؟ از بس به خاطر کرونا رفت و آمد کم شده آدم متنوع ندیدیم! گفتم به نظرت آدمی که چشمش آبیه همه جا رو آبی می بینه؟ گفت مگه ما که رنگ چشمامون سیاهه همه جا رو سیاه می بینیم؟

-شب عید فطر صدای ترقه و احتمالا نورافشانی از تو خیابون می اومد،ایلیا می دوه میاد پیش من و میگه سال 1500شده


نظرات 5 + ارسال نظر
ترانه دوشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1400 ساعت 06:36 ب.ظ http://taraaaneh.blogsky.com

آخی.. چقدر بامزه است ماشالا این ایلیای شما. بعد هم فکر میکنه که خدای نکرده تو یک سفر رفتی و برگشتی و همه جزییات رو در مورد مرگ میدونی..

فکر می کنه مامان باید جواب همه سوالات رو بلد باشه. از نظرش اونقدرها هم پیچیده نیست

خانمــــی سه‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1400 ساعت 06:45 ق.ظ http://dar-masire-zendegi.blogfa.com/

فقط جوااااب ارمیاااااا

دقیقا

دانشجو پنج‌شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1400 ساعت 09:17 ب.ظ http://mywords97.blogfa.com

سال ۱۵۰۰ !!! چشم سیاه و دیدن همه دنیا با یه رنگ. ماشالله به این فرزندان گل.

سلامت باشی خانمی. بچه ها دائم در طول روز حرف می زنند. دیگه وسطش گاهی نکته دار میشه

غزل سپید چهارشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1400 ساعت 09:42 ب.ظ

آخی ای جان...
واقعا استدلال سریعی بود واسه یک بچه (رنگ چشم)... من بودم نمیتونستم اینقدر قشنگ استدلال کنم...خدا حفظشون کنه براتون

منم تعجب کردم
ممنون

فاطمه چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1400 ساعت 06:40 ب.ظ http://Ttab.blogsky.com

خدااا ماشالله چقدرشیرین وعاقل

ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد