زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

بی نهایت

-داداشی ها برای خودشون اسکناس درست کردن و از ۱ تومانی تا ۱۱ تومانی دارند با رنگ های مختلف.توی بازی هاشون با هم خرید و فروش می کنند و هر وقت پولشون تموم بشه از بانکی که دارن برمی دارن. دیروز قیمت یک اسب رو از هم می پرسیدن گفت ۷ تومان هست داداشش گفت من ۷ تومان ندارم می تونی گرون تر حساب کنی؟؟من ۸ تومنی و ۱۰ تومنی دارم. داداش مهربون هم قبول کرد.

- دوتاشون شیر و اژدها شده بودن و تو خونه می چرخیدند و با هم درباره ی قدرتشون با هم مبالغه می کردند .یکی می گفت من ۱۰۰۰ بار می تونم بپرم اون یکی می گفت میلیون بار و بالاخره رسیدن به بی نهایت بار. اون داداش گفت من دو تا بی نهایت بار و طرفش هم ادامه داد ۱۰ تا بی نهایت بار و بی نهایت تا بی نهایت بار. و بعد برای داوری پیش من اومدن که اصلا بی نهایت تا بی نهایت وجود داره. یاد درس حسابان دبیرستان و تقسیم و ضرب بی نهایت افتادم


نظرات 10 + ارسال نظر
لیمو سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1401 ساعت 08:21 ق.ظ https://lemonn.blogsky.com/

ای جانم

خانمـــی چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1401 ساعت 04:47 ق.ظ http://dar-masire-zendegi1.blogfa.com/

عزیزززززززم چقدر زود حسابان رو شروع کردن

نه که درس آسونی هم هست

نسرین چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1401 ساعت 09:55 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

ای جانم... چه قشنگ معامله می کنند. بگو بیان از من هم یه چیزی بخرن اگه همینجوری جساب می کنن
خدا بفریادت برسه برای جواب دادن بهشون

با پول های خودشون خرید می کنن از شما
ذهن باید دائم به کار باشه

تیلوتیلو پنج‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1401 ساعت 07:28 ق.ظ https://meslehichkass.blogsky.com/

فاطمه پنج‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1401 ساعت 05:59 ب.ظ http://Ttab.blogsky.com

داداش مهربون قبول کرد روخوب اومدی.باگرونی موافقت کرد
واقعا این پستتون بامزه بود

موافقت با تغییر سخته

محبوب حبیب یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1401 ساعت 02:22 ب.ظ

سلام، خوبی؟ من فکر میکردم بعد از برگشت از آلمان دیگه نمی نویسین. چقدر نوشتید و من بی خبر بودم.

آه از حساب کتابهای بچه ها. خیلی باحاله.
دختر منم با من فروشگاه بازی می‌کنه و بعضاً دعوا میشه چون اشتباه حساب می‌کنه
دیگه بیشتر کارت میکشیم تا بره مدرسه بعد با پول بازی کنیم. پولها هم اسباب بازی آن و بعضیاش ساخت خودش. دختر من صد و ده تومانی هم درست کرده

سلام.چند ماهی هست دوباره می نویسم.
پول که بشه خودت درس کنی خوبه.به قول ایلیا پول خودم چه مشکلی داره که مغازه دار قبول نمی کنه

حباب دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1401 ساعت 04:17 ق.ظ http://kh-faseleh.blogfa.com/

ان شاالله بزرگم شدن جیبشون پر از پول ،تنشون سلامت... و سایه ی شما هم بالا سرشون مستدام باشد...

ممنونم
الهی امین

سمیرا(راحله) پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1401 ساعت 07:14 ق.ظ http://Samisami0064.blogfa.com

من و خواهرمم کوچیک که بودیم با کاغذ پول درست میکردیم و هر کدوم شغلی انتخاب میکردیم وبازی میکردیم..همیشه من قناد میشدم ..آخه
انقد شکمو بودم و عاشق شیرینی جات
چقدر خوش میگذشت..یادش بخیر
دنیای بچگی ساده و شیرینه

ببوسین گل پسرا رو از جانب من

بازی با خواهر و برادر از زیباترین خاطرات کودکی هست
آخه اگه خودت قناد میشدی که همه ی شیرینی ها رو باید می فروختی
ممنونم

ما و تربچه مون پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1401 ساعت 11:06 ق.ظ http://torobchenoghli.blogfa.com

خدا حفظشون کنه گل پسرا رو

ممنونم

نیلوفر جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1401 ساعت 08:40 ب.ظ

بازی فکری مونوپولی هم باید براشون جراب باشه.
شهرکتاب ها دارن معمولا

ممنونم از راهنمایی
برم دنبالش ببینم چطوریه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد