زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

دشمن ترشی

-ایلیا میگه دشمن شیرینی، ترشی هست.  ولی اگر من بخورم ترشی ها برنده میشن چون ترشی بیشتر دوست دارم.ایلیا شیرینی و کیک دوست نداره و به ندرت می خوره.

- ارمیا می پرسه رنگی هست که تا حالا درست نشده باشه؟میگم مثلا ترکیب طلایی و آبی با درجه ی مختلف ممکنه تا حالا نباشه میگه نه منظورم رنگ های اولیه مثل آبی و زرد و اینها ست. ممکنه رنگی باشه که از انسان های قدیم تا حالا کسی ندیده باشه؟

-ایلیا از من می پرسه کجای خونه رو تا حالا ندیدی؟گوشه کمد و بالای سقف اشپزخانه را نشان می دهد می گویم دیده ام. یاد پشت بام می افتد و من اعتراف می کنم روی سقف اتاقک بالای پشت بام را تا حالا ندیدم.

چاپ پول

-من و ایلیا توی ماشین بودیم که ایلیا پرسید :فحش خار مادر یعنی چه؟ برای لحظاتی هنگ کردم و بعد جواب دادم یعنی فحش بد. گفت مثلا لعنتی؟ گفتم آره. گفت خب این که مادر نداره! گفتم خب باید مادر هم توش باشه. خودش گفت مثلا مادر لعنتی.  فعلا به همین حد قانع شده. وقتی پرسیدم کجا شنیدی،جواب داد توی کلاس یکی از بچه ها به خانم معلم گفت پشت سریم بهم فحش خوار مادر میده!!

-ارمیا از بیلیارد توی خیابان خوانده بود۸آبان روز پدافند غیر عامل گرامی باد. اومده بود خونه از من می پرسید یعنی چه؟ چند تا مثال زدم ولی فکر کنم نفهمید.(چقدر توضیح دادن بعضی عبارات سخته. حتی سعی کردم تک تک لغات رو توضیح بدم نشد)

-با داداشی ها درباره مالیات دادن صحبت می کردیم که ارمیا با تعجب پرسید مگه دولت خودش پول چاپ نمی کنه که از مردم می گیره؟! 

- دارن با آدمک های آهن ربایی(اجزای صورت انسان به صورت آهن ربا روی صفحه ای کنار هم چیده میشه) با هم بازی می کنند که ارمیا از ایلیا می پرسه وقتی بزرگ شدی سبیل چه مدلی می ذاری؟ ایلیا جواب میده بستگی داره چه کاره بشم. اگر قصاب بشم باید سبیل بذارم اگر کارمند بشم باید ریش بذارم و اگر نماز بخوانم (منطورش امام جماعت مسجد هست)باید ریش بلند بذارم

ارتفاع برج میلاد

-ایلیا می پرسه چرا میگن سیب زمینی؟ در صورتی که سیب زمینی  به هلو شبیه هست .ارمیا جواب میده چون داخلش زرده مثل سیب.

-ایلیا میپرسه اگر نزدیک مورچه ها بلند حرف بزنیم کر میشن؟

-ارمیا  می پرسه چند درصد مردم دنیا عینکی هستن؟

- ارمیا پرنده ای را در دوردست آسمان بالای سرمان نشانم می دهد و می پرسد به نظرت برج میلاد از این جایی که پرنده هست بلندتره؟

- ایلیا عکس روی کتاب علومش را نشانم می دهد و می پرسد چرا روی کتاب فقط عکس دختراست؟ میگم شاید کتاب سال دیگه عکس پسر باشه. میگه نه نیست.من کتاب علوم سوم و چهارم رو هم دیدم عکس دختره باز(مسئولین رسیدگی کنند لطفا)

- ایلیا می پرسه ممکنه بچه ای پسر به دنیا بیاد و مامان و باباش موهایش رو بلند کنند و دامن تنش کنند اون وقت دختر بشه؟(چقدر تفاوت ها در نظرش ساده است)