زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

LänderAbende

خب دیروز نوبت شرق بود در برنامه فرهنگی کشورها در دانشگاه.اسم برنامه بودLänderAbende به معنی "عصر کشورها". البته عصر به معنای عصرونه و معنی دوران و زمان نمی دهند. در توضیح در بروشور این برنامه آمده است که در هفته فرهنگ برای آشنایی با کشورهای دیگه یک سری برنامه ها طراحی شده. البته این کشورهای دیگه منظور کشورهایی است که دانشجویی از آنها در دانشگاه موجود باشد.البته برنامه خیلی مفصل است و سخنرانی های تخصصی بسیاری در آن گنجانده اند.کشورها رو هم به چهار گروه: شرق،اسکاندیناوی(شمال اروپا)، روم(جنوب اروپا)، آمریکا تقسیم کردند.


توی بروشور نوشته بود که برنامه  از ساعت 5 با آشنایی کوتاه با نوشتار فارسی و سپس ساعت 6 با آشنایی با زبان چینی شروع می شود. قبلا هم گفته ام که دانشگاه شهر ما دانشکده شرق شناسی داره، بنابراین یک سری زبان ها و رشته ها در آن تدریس می شه و اساتید مربوطه در دانشکده فعال هستند.بعد از آشنایی با نوشتار فارسی و چینی یک سخنرانی بود با نام "شرق چیست و چه کشورهایی در مشرق هستند؟" و بعد هم یک سخنران راجع به کشورهای عربی و تحولات آن صحبت می کرد.

اولین روز برنامه عمومی با گروه شرق آغاز می شد. از هفته های قبل سمیرا با همه بچه ها هماهنگ کرده بود. بیچاره قسمت مدیریت و هماهنگی کار رو به عهده گرفته بود. قرار بود هر کدوم از بچه ها که می توانند شیرینی ایرانی از باقلوا و حلوا و رنگینک و... بپزند و یا اگر شیرینی خاصی قبلا از ایران آورده اند بیاورند. شقایق که قرار بود رنگینک بپزه به من زنگ زد که رنگینکش اصلا شبیه رنگینک نشدهو قرار شد باقلوا بپزه. خلاصه یک ساعت زودتر از شروع سخنرانی ها به همراه شقایق و سمیرا در سالن حضور داشتیم. فکر می کردیم که بچه های ترکیه یا عرب هم غرفه داشته باشند ولی از آنها خبری نبود. به کمک هم میزها و پایه ها را جابه جا کردیم. من چند روز قبل با بخش فرهنگی سرکنسول گری تماس گرفته بودم و موضوع رو توضیح داده بودم . آنها هم تعدای پوستر و کارت پستال از مناظر مختلف ایران و کتاب معرفی ایران و پرچم ایران را برایم پست کرده بودند. آقای مسئول فرهنگی که من باهاش صحبت کردم خیلی مهربان بود و گفت که خوشحال میشه که به نمایشگاه ما کمک کنه. برعکس بعضی از دانشجوهای ایرانی اینجا من دید خوبی نسبت به سفارت دارم و تو این جور مواقع ازشون کمک می گیرم. خلاصه میز را با کمک صنایع دستی هایی مثل خاتم و سفال و قاب مینیاتور و... که هر کس از خانه اش آورده بود تزئین کردیم. هر چند نسبت به پارسال میزمان خلی خلوت تر بود چون چند تا از بچه ها نبودند دستمان کمی خالی بود. سماور رو هم از دانشکده آوردند و روی میز چیدیم و بساط چای را مهیا کردیم. یکی از بچه ها گز و دیگری نوغای تبریز آورده بود. خانوم "ش" هم که استاد ایران شناسی دانشگاه است یک سری خوراکی های ترکی و عربی!! از مغازه ترک ها خریده بود.خوشبختانه ترک ها نبودند و ما توانستیم غذاهای آنها را که بی شباهت به غذاهای خودمان نیست به نام خودمان جا بزنیم!!

فکر می کنم بچه های ترکیه یا عرب اینقدر اتحاد نداشتند که بتونند یک غرفه جور کنند و وسایل و معرفی خودشون رو قرار بدهند.

غرفه ایران

صنایع دستی و کارت پستال های ایران






میز خوراکی ها
برنامه ها با سخنرانی "شرق کجاست" آغاز شد. سخنران یک معرفی کلی از کشورهای شرق دنیا و زبان و دینشان داشت. البته در این معرفی شمال آفریقا رو هم جزء شرق حساب کرد. برای دین هم توضیح داد که اسلام سنی در همه کشورهای عربی و اکثر کشورهای شمال آفریقاست و اسلام شیعه هم در ایران و کمی در عراق و یمن و بحرین و لبنان است. از اندونزی به عنوان پرجمعیت ترین کشور مسلمان نام برد.و سپس به عنوان کشوری که دین های زیادی در آن زندگی می کنند لبنان رو مثال زد که گروه های اسلامی مثل شیعه و علویان و اسماعیلیان و فاطمیان و دروّسیان و ارتدوکس و کاتولیک و یهودی دارد.جالبه که مثلا می گفت شیعه 12 امام دارد و  اسماعیلیان 7 امام دارند!! برای بعد علمی شرق هم فقط ابوریحان بیرونی در نجوم و ابوعلی سینا در طب رو مثال زد. خلاصه برای ملت تفهیم کرد که ایران با عرب ها فرق دارد
این پست ادامه دارد...