زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان
زندگی پر از خاطره است...

زندگی پر از خاطره است...

خاطرات زندگی من در آلمان

کارت اقامت+بعدا نوشت

چند روز قبل نوبت داشتیم برای تحویل مدارک کارت اقامت ارمیا. از قبل باید از مسئوله مربوطه تلفنی و یا ایمیلی وقت ملاقات گرفت و مدارک رو تحویل داد و منتظر موند تا کارتش با پست به دستمون برسه. در شهر ما، قسمت تمدید ویزای اداره خارجی ها بر حسب حروف الفبا تقسیم شده مثلا A-G یک نفر و بقیه حروف هم همین طور. مدارک برای تمدید ویزا هم مشخص هست و با نام و شماره تلفن افراد مسئول هر قسمت در بخش اطلاعات شهرداری موجود هست.
 در بدو ورود ویزای دانشجویی سه ماه اعتبار دارد و بعدش با تکمیل مدارک باید برای تمدید ویزا و تبدیل اون مثلا به ویزای شش ماهه و یک ساله یا دو ساله و ... اقدام کرد. برای مدراک شناسایی ارمیا از بیمارستان شروع کردیم. اول از همه مدرک تولد رو از بیمارستان گرفتیم و به شهرداری بردیم تا گواهی تولد صادر کند. دو ماه قبل از تولد ارمیا که برای ثبت نام (مشخص کردن تاریخ تولد نوزاد) به بیمارستان رفته بودیم فرم های تولد رو پر کرده بودیم در اون فرم پرسیده بود که فامیل نوزاد چه خواهد بود؟ برای ما چون فامیل زن و شوهر فرق می کرد باید مشخص می نمودیم که نوزاد فامیل چه کسی را خواهد داشت. (همون طور که می دونید اینجا معمولا بعد از ثبت ازدواج، زن فامیل شوهر را استفاده می کند و این طوری تکلیف فرزندان هم مشخص است) در لحظه تولد در همان اتاق تولد در بیمارستان که فرم مشخصات نوزاد مثل قد و وزن رو  پر می کردن نامش را پرسیدند و همان جا نوشتند. پس تکلیف اسم و فامیل مشخص شده بود.
 البته گرفتن مدرک از بیمارستان یه کم دردسرساز شد. چون توی بیمارستان از ما گواهی ازدواج خواستن! من نمی دونم برای خارجی ها این قانون هست یا شهروندان اروپایی هم این مدرک رو باید ارائه بدن. البته توی فرمی که پر کردیم نوشته بود ازدواج کردین یا نه و یا مادر مجرد !! و یا مادر طلاق گرفته هستین(کلا با پدر کاری نداشتن!). خب ما هم طبیعتا گزینه ازدواج رو علامت زدیم حالا از ما مدرکی مبنی بر ازدواج می خواست! هر چی هم بهش می گفتیم ما مدرک ازدواج مون رو موقع صدور ویزا به سفارت آلمان در تهران تحویل دادیم و الان دیگه اون رو نداریم قبول نمی کرد. خلاصه آقای همسر در بین مدارک فراوان توی کمد ترجمه شناسنامه اش را یافت. خوشبختانه در صفحه دوم شناسنامه های ایرانی نام همسر قید شده. همون رو برد به مسئولش داد و گفت سند ازدواج در کشور ما همین است! اون برگه ترجمه هم اونقدر مهر و امضاء و تمبر داشت که از رسمی هم رسمی تر پیدا بود. خلاصه قبول بفرمودند.
شهرداری هم بر مبنای نامه بیمارستان به ما گواهی ولادت(Gebursturkunde) و یک برگه برای بیمه و یک سری برگه برای خدمات دیگه که برای ما قابل استفاده نیست داد. مسئول مربوطه توی شهرداری نگاهی به پاسپورت من و آقای همسر انداخت و گفت خب هردوتون که ایرانی هستین پس مدرک دیگه ای لازم نیست(منظورش این بود که بچه تون هم ایرانیه دیگه!) بیمه هم چون ما Familienversicherung یعنی بیمه خانواده داریم ارمیا هم با بردن گواهی ولادت تحت پوشش بیمه قرار گرفت. در ادامه راه آقای همسر  Gebursturkunde صادر شده از شهرداری رو به سرکنسولگری ایران در مونیخ برد، البته قبلش از سرکنسولگری وقت ملاقات گرفته بودیم چون کنسولگری تا ساعت 12 ظهر مراجعین رو راه میده و برای ما که از مسیر دور می خوایم بریم باید قبلش هماهنگ کرد. در سفارت هم آقای همسر به عنوان ولیّ نوزاد باید فرم شناسنامه را پر می کرد و آن را تحویل می گرفت. شناسنامه هم از این جلد سبزهای جدیدهاست. در قسمت محل تولد  نوشته: کشور آلمان و در قسمت ناحیه :نام شهر را نوشتند. برای گذرنامه هم باید عکس پرسنلی صاحب گذرنامه موجود باشد. حالا ما با چه لطایف الحیلی از نوزاد 2 هفته ای عکس پرسنلی گرفتیم بماند! خلاصه پاسپورت رو هم برامون پست کردن و ما برای گرفتن کارت اقامت راهی شهرداری شدیم. فرم های مربوطه رو پر کردیم و پولش رو هم تقدیم نمودیم و به این ترتیب ارمیا تا یک ماه آینده صاحب کارت اقامت خواهد شد. مدت اعتبار کارتش هم به اندازه اعتبار کارت مادرش خواهد بود. نه شناسنامه آلمانی و نه اقامت دائم و نه هیچ مزیت دیگری هم ندارد چون پدر و مادرش ایرانی هستند و ویزایشان هم دانشجویی است قوانین پاسپورت آلمانی یا اقامت دائم و یا پول کودک KinderGeld و پول والدین ElternGeld که برای کودکان دیگر (دارای والد یا والدین صاحب پاسپورت آلمانی)هست رو من خبر ندارم چون شامل حال ما نمی شده من پیگیری نکردم. هر کدوم از مراحل بالا هزینه های خاص خودش رو داره که فکر کنم در ایالت های مختلف فرق می کنه.

بعدانوشت: این که ارمیا در کشور آلمان متولد شده هیچ مزیتی در آینده برای کسب ویزا نخواهد داشت! یعنی هیچ فرقی با بقیه ایرانی ها در این زمینه نداره.
این توضیح رو هم اضافه کنم که قوانین کشورهای مختلف فرق می کنه. ممکنه مثلا سوئیس یا سوئد یا استرالیا یا کانادا قوانین دیگه ای برای نوزادان متولد شده در خاک کشورشان داشته باشند و من خبر ندارم. کلا تابعیت از تولد دو نوع هست: "تابعیت یا به خون است یا به خاک".
تابعیت به خون است یعنی مهم نیست که نوزاد در کجا به دنیا آمده باشد همین که یکی از والدینش تابعیت کشوری رو داشته باشند او هم همان را خواهد داشت. مثلا یک نوزاد از پدر یا مادر آلمانی در هر نقطه دنیا به دنیا بیاید آلمانی خواهد بود چون در قانونشان تابعیت به خون است(البته یک سری قوانینی برای تولد خارج کشور دارند که من دقیق نمی دونم). همین طور که یک ایرانی در هر کجای دنیا از پدری ایرانی متولد بشه می تونه تابعیت ایران رو بگیره.
تابعیت به خاک است یعنی مهم نیست چه ملیتی داری همین که در فلان کشور به دنیا اومدی بهت تابعیت می دهند! من کانادا و آمریکا رو جزء این کشورها خوانده ام.نمونه دیگرش هم کشور برزیل است که مهم نیست کجایی باشی همین که در خاک برزیل به دنیا بیایی بهت پاسپورت برزیلی می دهند و همین طور به مادر نوزاد و مادربزرگ مادری نوزاد !!(کلا به مادر علاقه دارند!!) حتی اگر در هواپیمایی بر فراز خاک برزیل هم نوزاد متولد شود بهش تابعیت می دهند. دارنده پاسپورت برزیلی هم می تونه بدون ویزا به 100 کشور دنیا از جمله اتحادیه اروپا سفر کنه!
البته امروزه اکثر کشورها تابعیت ترکیبی دارند.
تابعیت یعنی پاسپورت، اقامت یعنی پاسپورت ندارد ولی می تواند در یک کشور بدون محدودیت زمانی و مشکلات تمدید ویزا زندگی کند.
این عکس ها را شقایق از پارکی که در شهری نزدیک ما رفته اند برای من فرستاده:






استفاده از عناصر طبیعی برای زیباسازی